روا مدار خدایا که من در این گلزار
هوای عشق تماشاگه هوس بینم
شکوفه روی منا برگ آن بهارم نیست
که شاخسار گل از روزن قفس بینم
بیا که چون سحرم بی تو یک نفس باقی است
مگر چو آینه رویت در این نفس بینم
#شفیعی_کدکنی
#ر
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
هوای عشق تماشاگه هوس بینم
شکوفه روی منا برگ آن بهارم نیست
که شاخسار گل از روزن قفس بینم
بیا که چون سحرم بی تو یک نفس باقی است
مگر چو آینه رویت در این نفس بینم
#شفیعی_کدکنی
#ر
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
حالم، از باد سحر پرس، که در صحبت او
جان تیمار مرا، پیش تو پیغامی هست
شام هجران تو را، خود سحری نیست پدید
صبح امید مرا، همنفس شامی هست
به فدای تن و اندام چو گلبرگ تو باد
هر کجا، در همه آفاق گل اندامی هست
سلمان_ساوجی
#ح
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
جان تیمار مرا، پیش تو پیغامی هست
شام هجران تو را، خود سحری نیست پدید
صبح امید مرا، همنفس شامی هست
به فدای تن و اندام چو گلبرگ تو باد
هر کجا، در همه آفاق گل اندامی هست
سلمان_ساوجی
#ح
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
گلبرگ گل باغ حریرم با تو
خوشبختی ناب و بی نظیرم با تو
ای نور که با شور به رقص آمده ای
زیبا شده صبح دلپذیرم با تو
#شهراد_میدری
#گ
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
خوشبختی ناب و بی نظیرم با تو
ای نور که با شور به رقص آمده ای
زیبا شده صبح دلپذیرم با تو
#شهراد_میدری
#گ
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
من زخم ترا به هیچ مرهم ندهم
یکی موی ترا بهر دو عالم ندهم
گفتم جان را بیار محرم ندهم
از گفتهٔ خود بیش دهم کم ندهم
مولانا۴۳۴
#م
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
یکی موی ترا بهر دو عالم ندهم
گفتم جان را بیار محرم ندهم
از گفتهٔ خود بیش دهم کم ندهم
مولانا۴۳۴
#م
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
بی رویِ تو یک لحظه دلم تاب ندارد
چشمانِ به در دوخته ام خواب ندارد
در خاطرِ من یادِ تو جاریست دمادم
تصویرِ تو چون سینه ی من قاب ندارد
شبگردِ همان کوچه ی پر خاطره ام که
بی تابشِ چشمانِ تو مهتاب ندارد
مشتاقِ نگاهی شده این لحظه ی آخر
چشمی که دگر طاقت سیلاب ندارد
ترسم نگهَت، دیر بیفتد به منِ زار
چون ماه به جویی که دگر آب ندارد
#مهدی_امیری
#ب
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
چشمانِ به در دوخته ام خواب ندارد
در خاطرِ من یادِ تو جاریست دمادم
تصویرِ تو چون سینه ی من قاب ندارد
شبگردِ همان کوچه ی پر خاطره ام که
بی تابشِ چشمانِ تو مهتاب ندارد
مشتاقِ نگاهی شده این لحظه ی آخر
چشمی که دگر طاقت سیلاب ندارد
ترسم نگهَت، دیر بیفتد به منِ زار
چون ماه به جویی که دگر آب ندارد
#مهدی_امیری
#ب
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
پرفشانی در قفس نتوان به کام خویش کرد
نیست عالم جای پروازی که من میخواستم
ماند بر ما جستجویی در زمین و آسمان
در صدفها نیست آن گوهر که من میخواستم
ُ#نجیب_کاشانی
#پ
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
نیست عالم جای پروازی که من میخواستم
ماند بر ما جستجویی در زمین و آسمان
در صدفها نیست آن گوهر که من میخواستم
ُ#نجیب_کاشانی
#پ
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
دو سَرِ انگشت بر دو چَشمْ نِهْ
هیچ بینی از جهان؟ انصاف دِهْ
گر نبینی، این جهانْ معدوم نیست
عیب جز زانگشت نَفْسِ شوم نیست
تو ز چشمْ انگشت را بَردار هین
وانگَهانی هرچه میخواهی ببین
#مثنوی_مولانا
تو اگر دو انگشت را بر روی دو چشمت قرار دهی، آیا می توانی از جهان چیزی ببینی؟ منصف باش.
اگر تو نمی بینی دلیل بر این نیست که جهان وجود ندارد، عیب از انگشت نفس شوم است.
تو باید از چشمانت انگشت برداری و بعد هرچه که دلت می خواهد ببینی.
ضعف ها و اغراض ها و پیش داوری های ما باعث می شوند تا نتوانیم حقیقت جهان را مشاهده کنیم.
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
هیچ بینی از جهان؟ انصاف دِهْ
گر نبینی، این جهانْ معدوم نیست
عیب جز زانگشت نَفْسِ شوم نیست
تو ز چشمْ انگشت را بَردار هین
وانگَهانی هرچه میخواهی ببین
#مثنوی_مولانا
تو اگر دو انگشت را بر روی دو چشمت قرار دهی، آیا می توانی از جهان چیزی ببینی؟ منصف باش.
اگر تو نمی بینی دلیل بر این نیست که جهان وجود ندارد، عیب از انگشت نفس شوم است.
تو باید از چشمانت انگشت برداری و بعد هرچه که دلت می خواهد ببینی.
ضعف ها و اغراض ها و پیش داوری های ما باعث می شوند تا نتوانیم حقیقت جهان را مشاهده کنیم.
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
از خوبی آفریدند سر تا به پایِ او را
در حیرتم که گویم وصفِ کجای او را؟
اکنون که دل خریدی رد کردنش روا نیست
من با تو گفته بودم عیبِ وفای او را !
ُ#واقف_لاهوری
#ا
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
در حیرتم که گویم وصفِ کجای او را؟
اکنون که دل خریدی رد کردنش روا نیست
من با تو گفته بودم عیبِ وفای او را !
ُ#واقف_لاهوری
#ا
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
چون مرا غمناک بیند شاد گردد یار من
زان سبب شادی نمیگردد به گرد کار من
اشک چشمم سر دل یک یک به رخها بر نبشت
گوییا با اشک بیرون میرود اسرار من
رخت ازین شهرم به صحرا برد میباید که شب
مردم اندر زحمتند از نالهٔ بسیار من
گر نه آب چشم سیل انگیز من مانع شود
هر شبی شهری بسوزد آه آتشبار من
همچو یاقوتست اشکم، تا خیال لعل او
آشنایی میکند با دیدهٔ بیدار من
من ز تیمارش چنان گشتم که نتوان گفت و او
خود نمیپرسد که: حالت چیست؟ ای بیمار من
ز اوحدی هجران او کوتاه کردی دست زود
گر به گوش او رسیدی نالهای زار من
#اوحدی
#چ
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
زان سبب شادی نمیگردد به گرد کار من
اشک چشمم سر دل یک یک به رخها بر نبشت
گوییا با اشک بیرون میرود اسرار من
رخت ازین شهرم به صحرا برد میباید که شب
مردم اندر زحمتند از نالهٔ بسیار من
گر نه آب چشم سیل انگیز من مانع شود
هر شبی شهری بسوزد آه آتشبار من
همچو یاقوتست اشکم، تا خیال لعل او
آشنایی میکند با دیدهٔ بیدار من
من ز تیمارش چنان گشتم که نتوان گفت و او
خود نمیپرسد که: حالت چیست؟ ای بیمار من
ز اوحدی هجران او کوتاه کردی دست زود
گر به گوش او رسیدی نالهای زار من
#اوحدی
#چ
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
روزِ شادیست بیا تا هَمِگان یار شویم
دست با هم بِدَهیم و بَرِ دِلْدار شویم
روزِ آن است که خوبان همه در رَقص آیند
ما بِبَندیم دُکانها همه بیکار شویم
#حضرت_عشق_مولانا
#ر
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
روزِ شادیست بیا تا هَمِگان یار شویم
دست با هم بِدَهیم و بَرِ دِلْدار شویم
روزِ آن است که خوبان همه در رَقص آیند
ما بِبَندیم دُکانها همه بیکار شویم
#حضرت_عشق_مولانا
#ر
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
این بار سرمست آمدم تا جام و ساغر بشکنم
ساقی و مطرب هر دو را من کاسه ی سر بشکنم
از کف عصا گر بفکنم فرعون را عاجز کنم
گر تیشه بر دستم فتد بت های آزر بشکنم
امروز سرمست آمدم تا دیر را ویران کنم
گرز فریدونی کشم ضحاک را سر بشکنم
گر کژ به سویم بنگرد گوش فلک را برکنم
گر طعنه بر حالم زند دندان اختر بشکنم
چون رو به معراج آورم از هفت کشور بگذرم
چون پای بر گردون کشم نه چرخ و چنبر بشکنم
گر محتسب جوید مرا تا در رهی کوبد مرا
من دست و پایش در زمان با فرق و دندان بشکنم
من مرغ عالی همتم از آشیانه بر پرم
تا کرکسان چرخ را هم بال و هم پر بشکنم
من طائر فرخنده ام در کنج حبس افتاده ام
باشد مگر که وارهم روزی قفس در بشکنم
گر شمس تبریزی مرا گوید که هی آهسته شو
گویم که من دیوانه ام این بشکنم آن بشکنم
#حضرت_عشق_مولانا
#ا
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
این بار سرمست آمدم تا جام و ساغر بشکنم
ساقی و مطرب هر دو را من کاسه ی سر بشکنم
از کف عصا گر بفکنم فرعون را عاجز کنم
گر تیشه بر دستم فتد بت های آزر بشکنم
امروز سرمست آمدم تا دیر را ویران کنم
گرز فریدونی کشم ضحاک را سر بشکنم
گر کژ به سویم بنگرد گوش فلک را برکنم
گر طعنه بر حالم زند دندان اختر بشکنم
چون رو به معراج آورم از هفت کشور بگذرم
چون پای بر گردون کشم نه چرخ و چنبر بشکنم
گر محتسب جوید مرا تا در رهی کوبد مرا
من دست و پایش در زمان با فرق و دندان بشکنم
من مرغ عالی همتم از آشیانه بر پرم
تا کرکسان چرخ را هم بال و هم پر بشکنم
من طائر فرخنده ام در کنج حبس افتاده ام
باشد مگر که وارهم روزی قفس در بشکنم
گر شمس تبریزی مرا گوید که هی آهسته شو
گویم که من دیوانه ام این بشکنم آن بشکنم
#حضرت_عشق_مولانا
#ا
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
بیا به خانهی آلالهها سری بزنیم
ز داغ با دل خود حرف دیگری بزنیم
به یك بنفشه صمیمانه تسلیت گوییم
سری به مجلس سوگ كبوتری بزنیم
شبی به حلقهی درگاه دوست دل بندیم
اگر چه وا نكند، دست كم دری بزنیم
تمام حجم قفس را شناختیم، بس است
بیا به تجربه در آسمان پری بزنیم
به اشك خویش بشوییم آسمانها را
ز خون به روی زمین رنگ دیگری بزنیم
اگر چه نیت خوبیست زیستن اما
خوشا كه دست به تصمیم بهتری بزنیم
#قیصر_امین_پور
#ب
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
ز داغ با دل خود حرف دیگری بزنیم
به یك بنفشه صمیمانه تسلیت گوییم
سری به مجلس سوگ كبوتری بزنیم
شبی به حلقهی درگاه دوست دل بندیم
اگر چه وا نكند، دست كم دری بزنیم
تمام حجم قفس را شناختیم، بس است
بیا به تجربه در آسمان پری بزنیم
به اشك خویش بشوییم آسمانها را
ز خون به روی زمین رنگ دیگری بزنیم
اگر چه نیت خوبیست زیستن اما
خوشا كه دست به تصمیم بهتری بزنیم
#قیصر_امین_پور
#ب
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
نـازار دلی را کـه تـو جانـش بـاشی
معـشـوقـه ی پیـدا و نهـانش باشی
زان می ترسـم کـه از دل آزردن تو
دل خون شود و تو در میانش باشی
ُ#ابوسعید_ابوالخیر
#ن
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
معـشـوقـه ی پیـدا و نهـانش باشی
زان می ترسـم کـه از دل آزردن تو
دل خون شود و تو در میانش باشی
ُ#ابوسعید_ابوالخیر
#ن
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀