نفسم
در خلوت کوچه های
این #شهر
برای بوسیدن صدای
#مهربانی به شماره افتاده است،
شبیه قاصدکهاى رها در دشت
رویا به رویا
خیال خوب مهربانی را
با عطر پونه های وحشی
در فنجان خاطرم می ریزم
و آسمان چشمانم
را به شوق دیدارت
چراغانی میکنم.
شهر منتظر توست!
بر روشنایی سر فرود آر
با شعاع لبخندت
باز کن
قفل دلها را،
با همان شاه کلیدی
که در طعم گس لبانپر مهرت
پنهان کرده ایی!
چه زیباست
رقص زیبایت
در مهربانی باران و آسمان!
و چه زیباست
رویش بی بهانهٔ شمعدانی ها!
نگاهکن
نسیمی از سر خیال
گلبرگهای خسته را
می بوسد!
#فریبا_قربان_کریمی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
در خلوت کوچه های
این #شهر
برای بوسیدن صدای
#مهربانی به شماره افتاده است،
شبیه قاصدکهاى رها در دشت
رویا به رویا
خیال خوب مهربانی را
با عطر پونه های وحشی
در فنجان خاطرم می ریزم
و آسمان چشمانم
را به شوق دیدارت
چراغانی میکنم.
شهر منتظر توست!
بر روشنایی سر فرود آر
با شعاع لبخندت
باز کن
قفل دلها را،
با همان شاه کلیدی
که در طعم گس لبانپر مهرت
پنهان کرده ایی!
چه زیباست
رقص زیبایت
در مهربانی باران و آسمان!
و چه زیباست
رویش بی بهانهٔ شمعدانی ها!
نگاهکن
نسیمی از سر خیال
گلبرگهای خسته را
می بوسد!
#فریبا_قربان_کریمی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
ایوان بند❣
آروم جونم ❤️
تقدیم کن به عشقت ❣💕
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
آروم جونم ❤️
تقدیم کن به عشقت ❣💕
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
" تا که هستی "
بعد مرگم شعرهایم را به یغما میبرند
دفترم را هم رقیبان صبح فردا میبرند
مثل ماهی های آزادی که میمیرند و بعد..
رودها اجسادشان را سوی دریا میبرند!
جسم بی روح مرا صد آشنا، زاین خاکدان..
روی دوش خود رفیقانِ شکیبا ميبرند
شاعران تا زنده اند دیوانه و بی وارث اند!
تا بمیرند نامشان با شور و غوغا میبرند
واژه ها میجوشد از سرچشمه ی دل، شاعران..
را بادها چون ریگ های داغ صحرا میبرند
شاعران را میدَهی مس ،کیمیایش می کنند
دُر و گوهر میفشانند و مُطلّا میبرند
هرکسی از ظنّ خود شد يار من، مانند نِی !
میبُرندَم از نیستان، زار و شیدا میبرند
تا که هستی هیچکس یارت نشد ،جانا #سپهر
چون بمیری نام تو تا عرش اعلا میبرند
#سپهرRoohi
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
بعد مرگم شعرهایم را به یغما میبرند
دفترم را هم رقیبان صبح فردا میبرند
مثل ماهی های آزادی که میمیرند و بعد..
رودها اجسادشان را سوی دریا میبرند!
جسم بی روح مرا صد آشنا، زاین خاکدان..
روی دوش خود رفیقانِ شکیبا ميبرند
شاعران تا زنده اند دیوانه و بی وارث اند!
تا بمیرند نامشان با شور و غوغا میبرند
واژه ها میجوشد از سرچشمه ی دل، شاعران..
را بادها چون ریگ های داغ صحرا میبرند
شاعران را میدَهی مس ،کیمیایش می کنند
دُر و گوهر میفشانند و مُطلّا میبرند
هرکسی از ظنّ خود شد يار من، مانند نِی !
میبُرندَم از نیستان، زار و شیدا میبرند
تا که هستی هیچکس یارت نشد ،جانا #سپهر
چون بمیری نام تو تا عرش اعلا میبرند
#سپهرRoohi
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
سرمستی جان از کف اعجاز تو باید
تاب و تب مجنون لب ابراز تو باید
مسرور شعف مطرب میخانهٌ جانی
گویی نفس ساز من؛ از ساز تو باید
پاییز گذشت ؛ از گذر عطر شمیمت
عطاری گل غمزه ی ؛ شهناز تو باید
آمیزه به سرلوحه؛ جامت نفسم نوش
کان شهد عسل ؛ از نفس ناز تو باید
آمد که بگوید بنوازد ؛ غزلش عشق
پروانه و شمع؛ از پی شهباز تو باید
این بارشدم مست و غزلخوان تو دلبر
ساقی پی من ؛ از پس طناز تو باید
گوشم همه جان شد؛ به نوای غزل تو
یوسف ز ره عشق به پرواز تو باید
#ثریا_شجاعی_اصل
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
تاب و تب مجنون لب ابراز تو باید
مسرور شعف مطرب میخانهٌ جانی
گویی نفس ساز من؛ از ساز تو باید
پاییز گذشت ؛ از گذر عطر شمیمت
عطاری گل غمزه ی ؛ شهناز تو باید
آمیزه به سرلوحه؛ جامت نفسم نوش
کان شهد عسل ؛ از نفس ناز تو باید
آمد که بگوید بنوازد ؛ غزلش عشق
پروانه و شمع؛ از پی شهباز تو باید
این بارشدم مست و غزلخوان تو دلبر
ساقی پی من ؛ از پس طناز تو باید
گوشم همه جان شد؛ به نوای غزل تو
یوسف ز ره عشق به پرواز تو باید
#ثریا_شجاعی_اصل
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
وقتی دل سودایی میرفت به بستانها
بی خویشتنم کردی بوی گل و ریحانها
گه نعره زدی بلبل گه جامه دریدی گل
با یاد تو افتادم از یاد برفت آنها
ای مهر تو در دلها وی مهر تو بر لبها
وی شور تو در سرها وی سر تو در جانها
تا عهد تو دربستم عهد همه بشکستم
بعد از تو روا باشد نقض همه پیمانها
تا خار غم عشقت آویخته در دامن
کوته نظری باشد رفتن به گلستانها
آن را که چنین دردی از پای دراندازد
باید که فروشوید دست از همه درمانها
گر در طلبت رنجی ما را برسد شاید
چون عشق حرم باشد سهل است بیابانها
هر تیر که در کیش است گر بر دل ریش آید
ما نیز یکی باشیم از جمله قربانها
هر کاو نظری دارد با یار کمان ابرو
باید که سپر باشد پیش همه پیکانها
گویند مگو سعدی چندین سخن از عشقش
میگویم و بعد از من گویند به دورانها
#سعدی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
بی خویشتنم کردی بوی گل و ریحانها
گه نعره زدی بلبل گه جامه دریدی گل
با یاد تو افتادم از یاد برفت آنها
ای مهر تو در دلها وی مهر تو بر لبها
وی شور تو در سرها وی سر تو در جانها
تا عهد تو دربستم عهد همه بشکستم
بعد از تو روا باشد نقض همه پیمانها
تا خار غم عشقت آویخته در دامن
کوته نظری باشد رفتن به گلستانها
آن را که چنین دردی از پای دراندازد
باید که فروشوید دست از همه درمانها
گر در طلبت رنجی ما را برسد شاید
چون عشق حرم باشد سهل است بیابانها
هر تیر که در کیش است گر بر دل ریش آید
ما نیز یکی باشیم از جمله قربانها
هر کاو نظری دارد با یار کمان ابرو
باید که سپر باشد پیش همه پیکانها
گویند مگو سعدی چندین سخن از عشقش
میگویم و بعد از من گویند به دورانها
#سعدی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
در این میخانه مستی میکنند از فرطِ هشیاری
نمیبینند غیر از دوست را در خواب و بیداری
چو عطر از شیشه روح از جسم شوق پر زدن دارد
نمیگنجند جانها در بدنها از سبکباری
کمندِ عشق را پیچیدگی این بس که در دامش
گرفتاریست آزادی و آزادی گرفتاری
به دندان هم نشد تا خیمه، مشکِ آب را بردن
چه شرحِ جانگدازی داشت معنای وفاداری
بیابان داغ و مقصد دور، لبها خشک و دلها خون
مبار ای ابر دیگر! گر بر این صحرا نمیباری
#فاضل_نظری
🎙#رضا_ماد
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
نمیبینند غیر از دوست را در خواب و بیداری
چو عطر از شیشه روح از جسم شوق پر زدن دارد
نمیگنجند جانها در بدنها از سبکباری
کمندِ عشق را پیچیدگی این بس که در دامش
گرفتاریست آزادی و آزادی گرفتاری
به دندان هم نشد تا خیمه، مشکِ آب را بردن
چه شرحِ جانگدازی داشت معنای وفاداری
بیابان داغ و مقصد دور، لبها خشک و دلها خون
مبار ای ابر دیگر! گر بر این صحرا نمیباری
#فاضل_نظری
🎙#رضا_ماد
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
Telegram
attach 📎
کاش می شد آسمان را فتح کرد
این زمین و این زمان را مدح کرد
کاش میشد بی سبب خندید و بود
هر که غمگین بود را بوسید و بود
کاش میشد خاطری بی درد داشت...
#راشین_گوهرشاهی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
این زمین و این زمان را مدح کرد
کاش میشد بی سبب خندید و بود
هر که غمگین بود را بوسید و بود
کاش میشد خاطری بی درد داشت...
#راشین_گوهرشاهی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
.
هنوز هم
وقتی شبها
به ستاره ها نگاه میکنم
غربتی عجیب را در اعماق وجودم حس میکنم.
احساس میکنم رها شده ام.
غریبه ای در وجودم
زندگی میکند
که نمیشناسمش.
بغضی بزرگ
گلویش را میفشارد و
درونم را چنگ میزند.
آه ماه من!
شبهایم را
به تو میسپارم.
باور بودنم را نیز.
#حیران_قزلباش
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
هنوز هم
وقتی شبها
به ستاره ها نگاه میکنم
غربتی عجیب را در اعماق وجودم حس میکنم.
احساس میکنم رها شده ام.
غریبه ای در وجودم
زندگی میکند
که نمیشناسمش.
بغضی بزرگ
گلویش را میفشارد و
درونم را چنگ میزند.
آه ماه من!
شبهایم را
به تو میسپارم.
باور بودنم را نیز.
#حیران_قزلباش
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
قناری ها سرود صبح می خوانند!
من آنجا چشم در راه توأم ناگاه
تو را از دور می بینم که می آیی
تو را از دور می بینم که میخندی
تو را از دورمی بینم،
که می خندی و می آیی!
نگاهم باز،
حیرانِ تو خواهد ماند!
سراپا چشم خواهم شد،
تو را در بازوان خویش خواهم دید!
سرشک اشتیاقم،
شبنم گلبرگ رخسار تو خواهد شد!
تنم را از شراب شعر چشمان تو
خواهم سوخت!
برایت شعر خواهم خواند
برایم شعر خواهی خواند!
تبسم های شیرین تو را
با بوسه خواهم چید
و گر بختم کند یاری
در آغوش تو ای افسوس
سیاهی تار می بندد!
#فریدون_مشیری
#صبح_بخیر
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
قناری ها سرود صبح می خوانند!
من آنجا چشم در راه توأم ناگاه
تو را از دور می بینم که می آیی
تو را از دور می بینم که میخندی
تو را از دورمی بینم،
که می خندی و می آیی!
نگاهم باز،
حیرانِ تو خواهد ماند!
سراپا چشم خواهم شد،
تو را در بازوان خویش خواهم دید!
سرشک اشتیاقم،
شبنم گلبرگ رخسار تو خواهد شد!
تنم را از شراب شعر چشمان تو
خواهم سوخت!
برایت شعر خواهم خواند
برایم شعر خواهی خواند!
تبسم های شیرین تو را
با بوسه خواهم چید
و گر بختم کند یاری
در آغوش تو ای افسوس
سیاهی تار می بندد!
#فریدون_مشیری
#صبح_بخیر
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
و گاهی
در سکوت وحشی خورشید
و خاک و انزوا،
در مشتهایش
پنجهٔ صد شیر میروید،
و او میخواهد از جائی که خوابیده است
یا آرام بنشسته است،
برخیزد
و بگریزد میان درههای سبز،
و یا چون زنبقی وحشی
میان ریگها روید،
و یا خورشید را
در تپهها بر سینه بفشارد
و او دیوانهای تنهاست
با آوار صد دیوار...
#رضا_براهنی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
و گاهی
در سکوت وحشی خورشید
و خاک و انزوا،
در مشتهایش
پنجهٔ صد شیر میروید،
و او میخواهد از جائی که خوابیده است
یا آرام بنشسته است،
برخیزد
و بگریزد میان درههای سبز،
و یا چون زنبقی وحشی
میان ریگها روید،
و یا خورشید را
در تپهها بر سینه بفشارد
و او دیوانهای تنهاست
با آوار صد دیوار...
#رضا_براهنی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
ما عاشق هم بودیم...♥️♥️♥️
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
سردردها درون سرم جا نمیشود
چندی ست اخمهای دلم وا نمیشود
من خستهام به زور هزاران دلیل خوب
هر لحظه مرگ میخورم امّا نمیشود
حتّی اگر تمام تنم را رفو کنید
زخمی که کاریاست مداوا نمیشود
کفتارهای دور و برم مطمئن شوید
پشتم شکسته است ولی تا نمیشود
باید چه کار کرد؟ خدایا چه کار با
قلبی که هیچ عاشق دنیا نمیشود
زن! اشتیاق و شوق درختان بارور
این «من» برای طفل تو بابا نمیشود
#کامیاب_مهری_پور
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
چندی ست اخمهای دلم وا نمیشود
من خستهام به زور هزاران دلیل خوب
هر لحظه مرگ میخورم امّا نمیشود
حتّی اگر تمام تنم را رفو کنید
زخمی که کاریاست مداوا نمیشود
کفتارهای دور و برم مطمئن شوید
پشتم شکسته است ولی تا نمیشود
باید چه کار کرد؟ خدایا چه کار با
قلبی که هیچ عاشق دنیا نمیشود
زن! اشتیاق و شوق درختان بارور
این «من» برای طفل تو بابا نمیشود
#کامیاب_مهری_پور
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
.
چطور باید
بفهمانم که
دوستت دارم
من به جز
یک قلب عاشق
یک دفتر شعر
و یک مشت دیوانه بازی
چیز دیگری ندارم
لابد
منتظری دنیا را
به پایت بریزم
خوب
دنیای من همین است
قلبی که به یادت
تندتر می تپد
دفتری که پر از
شعرهای عاشقانه است
و تمام دیوانه بازی هایی
که در کنارت
به سرم می زند
#مسعود_نادری
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
چطور باید
بفهمانم که
دوستت دارم
من به جز
یک قلب عاشق
یک دفتر شعر
و یک مشت دیوانه بازی
چیز دیگری ندارم
لابد
منتظری دنیا را
به پایت بریزم
خوب
دنیای من همین است
قلبی که به یادت
تندتر می تپد
دفتری که پر از
شعرهای عاشقانه است
و تمام دیوانه بازی هایی
که در کنارت
به سرم می زند
#مسعود_نادری
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
گاهی از عشق مینویسم
گاهی از دلتنگی می بارم
گاهی از زمان دور می مانم
حافظه ام را میلبونها بار
به چهره ی خاطره ها می سپارم
در این میان خواسته هایم را کم می کنم
حالم را به لبخند کسی عادت نمی دهم
اضطرابم را به سوی چشمانم سوق نمی دهم
چشمانم پُر می شود
دستانم یخ می زند
قلبم از درد تیر می کشد
باز می گویم درد من برای خودم هست
حالم را خواهی بپرسی
خوبم....
#ثریا_شجاعی_اصل
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
گاهی از عشق مینویسم
گاهی از دلتنگی می بارم
گاهی از زمان دور می مانم
حافظه ام را میلبونها بار
به چهره ی خاطره ها می سپارم
در این میان خواسته هایم را کم می کنم
حالم را به لبخند کسی عادت نمی دهم
اضطرابم را به سوی چشمانم سوق نمی دهم
چشمانم پُر می شود
دستانم یخ می زند
قلبم از درد تیر می کشد
باز می گویم درد من برای خودم هست
حالم را خواهی بپرسی
خوبم....
#ثریا_شجاعی_اصل
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
ميان اين همه اشعار غمگين بر سر آنم
بياموزم به انسان ها اصول غصه خوردن را
تو مى ترسانى ام از درد عشق اما نميدانى
كه من آموختم از كثرت غم ها شمردن را
#سید_تقی_سیدی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
بياموزم به انسان ها اصول غصه خوردن را
تو مى ترسانى ام از درد عشق اما نميدانى
كه من آموختم از كثرت غم ها شمردن را
#سید_تقی_سیدی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
در من شبیست که ماهش تمام نیست!
تقدیرِ عشقیِ این شب، به کام نیست!
در من کسیست که حالش جهنّم ست
دردی گرفته که کم از جُذام نیست!
در من یکیست که غمهاش مُمتد ست
مَی نیست، دلبرِ او نیست، جام نیست!
در من، «من» است، منی بیقرار وُ تلخ
غمهای او همه پُختهست، خام نیست
در من دلیست زِ آیینه صاف تر
تصویرِ توست که آرام و رام نیست!
آهویِ بیشهیِ خوابم، بمان! نترس!
این فرشِ قرمزِ عشقست، دام نیست!
#محمد_صادق_زمانی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
تقدیرِ عشقیِ این شب، به کام نیست!
در من کسیست که حالش جهنّم ست
دردی گرفته که کم از جُذام نیست!
در من یکیست که غمهاش مُمتد ست
مَی نیست، دلبرِ او نیست، جام نیست!
در من، «من» است، منی بیقرار وُ تلخ
غمهای او همه پُختهست، خام نیست
در من دلیست زِ آیینه صاف تر
تصویرِ توست که آرام و رام نیست!
آهویِ بیشهیِ خوابم، بمان! نترس!
این فرشِ قرمزِ عشقست، دام نیست!
#محمد_صادق_زمانی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀