همواره تویی
شبها، که سکوت است و سکوت است و سیاهی
آوای تو میخوانَدَم از لایتناهی
آوای تو میآردم از شوق به پرواز
شبها که سکوت است و سکوت است و سیاهی
امواج نوای تو، به من میرسد از دور
دریایی و من تشنهی مهر تو، چو ماهی
وین شعله که با هر نَفَسَم میجهد از جان
خوش میدهد از گرمی این شوق، گواهی
دیدار تو گر صبح ابد هم دهدم دست
من سرخوشم از لذت این چشم به راهی
ای عشق تو را دارم و دارای جهانم
همواره تویی، هرچه تو گویی و تو خواهی
#فریدون_مشیری
📙از دفتر: "از_خاموشی "
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
شبها، که سکوت است و سکوت است و سیاهی
آوای تو میخوانَدَم از لایتناهی
آوای تو میآردم از شوق به پرواز
شبها که سکوت است و سکوت است و سیاهی
امواج نوای تو، به من میرسد از دور
دریایی و من تشنهی مهر تو، چو ماهی
وین شعله که با هر نَفَسَم میجهد از جان
خوش میدهد از گرمی این شوق، گواهی
دیدار تو گر صبح ابد هم دهدم دست
من سرخوشم از لذت این چشم به راهی
ای عشق تو را دارم و دارای جهانم
همواره تویی، هرچه تو گویی و تو خواهی
#فریدون_مشیری
📙از دفتر: "از_خاموشی "
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
من، از زبان آب، پرنده، نسیم، ماه
با مردم زمانه سخن ها سروده ام
درد درخت را
در زیر تازیانهء بیداد برق و باد
درپیش چشم مردمِ عالم گشوده ام
تا از زبان صبح
نور امید را به شما ارمغان کنم،
#فریدون_مشیری
#صبح_بخیر
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
با مردم زمانه سخن ها سروده ام
درد درخت را
در زیر تازیانهء بیداد برق و باد
درپیش چشم مردمِ عالم گشوده ام
تا از زبان صبح
نور امید را به شما ارمغان کنم،
#فریدون_مشیری
#صبح_بخیر
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
من، از زبان آب، پرنده، نسیم، ماه
با مردم زمانه سخن ها سروده ام
درد درخت را
در زیر تازیانهء بیداد برق و باد
درپیش چشم مردمِ عالم گشوده ام
تا از زبان صبح
نور امید را به شما ارمغان کنم،
#فریدون_مشیری
#صبح_بخیر
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
با مردم زمانه سخن ها سروده ام
درد درخت را
در زیر تازیانهء بیداد برق و باد
درپیش چشم مردمِ عالم گشوده ام
تا از زبان صبح
نور امید را به شما ارمغان کنم،
#فریدون_مشیری
#صبح_بخیر
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
مشت می کوبم بر در
پنجره می سایم بر پنجره ها
من دچار خفقانم، خفقان!
من به تنگ آمده ام از همه چیز
بگذارید هواری بزنم:
- آی!
با شما هستم!
این درها را باز کنید!
من به دنبال فضایی می گردم
لب بامی،
سر کوهی،
دل صحرایی
که در آنجا نفسی تازه کنم
آه!
می خواهم فریاد بلندی بکشم
که صدایم به شما هم برسد!
من به فریاد،
همانند کسی
که نیازی به تنفس دارد،
مشت می کوبد بر در
پنجه می ساید بر پنجره ها،
محتاجم.
من هوارم را سر خواهم داد!
چاره درد مرا باید این داد کند
از شما «-خفته چند-!»
چه کسی می آید با من فریاد کند؟
#فریدون_مشیری
از دفتر: از_خاموشی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
پنجره می سایم بر پنجره ها
من دچار خفقانم، خفقان!
من به تنگ آمده ام از همه چیز
بگذارید هواری بزنم:
- آی!
با شما هستم!
این درها را باز کنید!
من به دنبال فضایی می گردم
لب بامی،
سر کوهی،
دل صحرایی
که در آنجا نفسی تازه کنم
آه!
می خواهم فریاد بلندی بکشم
که صدایم به شما هم برسد!
من به فریاد،
همانند کسی
که نیازی به تنفس دارد،
مشت می کوبد بر در
پنجه می ساید بر پنجره ها،
محتاجم.
من هوارم را سر خواهم داد!
چاره درد مرا باید این داد کند
از شما «-خفته چند-!»
چه کسی می آید با من فریاد کند؟
#فریدون_مشیری
از دفتر: از_خاموشی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
دوباره معجزه آب و آفتاب و زمین
شکوه جادوی رنگین کمان فروردین
شکوفه و چمن و نور و رنگ و عطر و سرود
سپاس و بوسه و لبخند و شادباش و درود
دوباره چهره نوروز و شادمانی عید
دوباره چشم و دل ما و چهره های بهار وهفت سین
#فریدون_مشیری
#صـبح_بخیـر
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
شکوه جادوی رنگین کمان فروردین
شکوفه و چمن و نور و رنگ و عطر و سرود
سپاس و بوسه و لبخند و شادباش و درود
دوباره چهره نوروز و شادمانی عید
دوباره چشم و دل ما و چهره های بهار وهفت سین
#فریدون_مشیری
#صـبح_بخیـر
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
قناری ها سرود صبح می خوانند!
من آنجا چشم در راه توأم ناگاه
تو را از دور می بینم که می آیی
تو را از دور می بینم که میخندی
تو را از دورمی بینم،
که می خندی و می آیی!
نگاهم باز،
حیرانِ تو خواهد ماند!
سراپا چشم خواهم شد،
تو را در بازوان خویش خواهم دید!
سرشک اشتیاقم،
شبنم گلبرگ رخسار تو خواهد شد!
تنم را از شراب شعر چشمان تو
خواهم سوخت!
برایت شعر خواهم خواند
برایم شعر خواهی خواند!
تبسم های شیرین تو را
با بوسه خواهم چید
و گر بختم کند یاری
در آغوش تو ای افسوس
سیاهی تار می بندد!
#فریدون_مشیری
#صبح_بخیر
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
قناری ها سرود صبح می خوانند!
من آنجا چشم در راه توأم ناگاه
تو را از دور می بینم که می آیی
تو را از دور می بینم که میخندی
تو را از دورمی بینم،
که می خندی و می آیی!
نگاهم باز،
حیرانِ تو خواهد ماند!
سراپا چشم خواهم شد،
تو را در بازوان خویش خواهم دید!
سرشک اشتیاقم،
شبنم گلبرگ رخسار تو خواهد شد!
تنم را از شراب شعر چشمان تو
خواهم سوخت!
برایت شعر خواهم خواند
برایم شعر خواهی خواند!
تبسم های شیرین تو را
با بوسه خواهم چید
و گر بختم کند یاری
در آغوش تو ای افسوس
سیاهی تار می بندد!
#فریدون_مشیری
#صبح_بخیر
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
ژالهها برده سبق از الماس
لالهها برده گرو از یاقوت،
دو کبوتر به سپیدی چون عاج
رفته تا عرش به سیر ملکوت،
جز همان زمزمهٔ مبهم رود
همه جا غرق در امواج سکوت
#فریدون_مشیری
#صـبح_بخیـر
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
لالهها برده گرو از یاقوت،
دو کبوتر به سپیدی چون عاج
رفته تا عرش به سیر ملکوت،
جز همان زمزمهٔ مبهم رود
همه جا غرق در امواج سکوت
#فریدون_مشیری
#صـبح_بخیـر
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
.
هر چه زیبایی و خوبی که دلم تشنه اوست
مثل گل , صحبت دوست
مثل پرواز , کبوتر
می و موسیقی و مهتاب و کتاب
کوه , دریا , جنگل , یاس , سحر
این ها همه یک سو و یک سوی دگر
چهره ی همچو گل تازه تو !
دوست دارم همه عالم را لیک
"هیچ کس را نه به اندازه تو ! "
#فریدون_مشیری
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
هر چه زیبایی و خوبی که دلم تشنه اوست
مثل گل , صحبت دوست
مثل پرواز , کبوتر
می و موسیقی و مهتاب و کتاب
کوه , دریا , جنگل , یاس , سحر
این ها همه یک سو و یک سوی دگر
چهره ی همچو گل تازه تو !
دوست دارم همه عالم را لیک
"هیچ کس را نه به اندازه تو ! "
#فریدون_مشیری
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀