عشق یعنی همه شب در دل و جانت باشد
مثلِ جان در تن و در روح و روانت باشد
سینه ات در هدفِ آتش عشقش سوزان
زخمِ عشقش به جگر تیرِ کمانت باشد
عشق یعنی همه تن پا بشوی تا کویش
شور وصلش به دلت، دردِ نهانت باشد
مثلِ آن برکه دلتنگ که ماهش رفته است
او نباشد، قفسی تار، مکانت باشد
عشق یعنی همه دم زیر لبت بشماری
کِی، کجا می گذرد، ردّ زمانت باشد
در سرت جز هوس عشق نباشد یعنی
در دلت آه جگرسوز نشانت باشد
عشق یعنی که ببوسی لب شورانگیزش
حی در خیر عمل، ذکر لبانت باشد
تا کند از سر کویت گذری، دلواپس
دائما ذکر دعا ورد زبانت باشد
عشق یعنی تو نیایی ز غمت می میرم
جان ز تن پر بزند گر که فغانت باشد
#الهام_حسینی_ابهری
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
مثلِ جان در تن و در روح و روانت باشد
سینه ات در هدفِ آتش عشقش سوزان
زخمِ عشقش به جگر تیرِ کمانت باشد
عشق یعنی همه تن پا بشوی تا کویش
شور وصلش به دلت، دردِ نهانت باشد
مثلِ آن برکه دلتنگ که ماهش رفته است
او نباشد، قفسی تار، مکانت باشد
عشق یعنی همه دم زیر لبت بشماری
کِی، کجا می گذرد، ردّ زمانت باشد
در سرت جز هوس عشق نباشد یعنی
در دلت آه جگرسوز نشانت باشد
عشق یعنی که ببوسی لب شورانگیزش
حی در خیر عمل، ذکر لبانت باشد
تا کند از سر کویت گذری، دلواپس
دائما ذکر دعا ورد زبانت باشد
عشق یعنی تو نیایی ز غمت می میرم
جان ز تن پر بزند گر که فغانت باشد
#الهام_حسینی_ابهری
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
آنکه دل در هوس روز وصال است او را
خواب شب در سر اگر هست خیال است او را
دل ز چشمش چه شد ار کرد سوال نظری
چون نظرهاست در آن جای سوال است او را
خال لبهاش به خون دل صاحب نظران
تشنه از چیست چو در پیش زلال است او
#کمال_خجندی
#صبح_بخیر
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
خواب شب در سر اگر هست خیال است او را
دل ز چشمش چه شد ار کرد سوال نظری
چون نظرهاست در آن جای سوال است او را
خال لبهاش به خون دل صاحب نظران
تشنه از چیست چو در پیش زلال است او
#کمال_خجندی
#صبح_بخیر
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
برای تو می نویسم
می نویسم از زلالی عشقی که نثار تو خواهم کرد
این شعر است که مرا می نویسد
هر گاه که به تو فکر می کنم ...
بی آنکه نامی برای تو انتخاب کنم
قلبم را وطنت قرار دادم
می دانم هر جای این دنیا باشی
به وطنت باز خواهی گشت
تو را پیدا خواهم کرد
جایی میان مرز واقعیت و خیال
و خواهم فهمید
که تو هم همینقدر دلتنگ بوده ای
چشمانت منتظر
و دستانت
برای من یک عمر نوشته اند
کاش آن دم که می بینمت همه چیز بینمان
مساوی باشد...!!!
#باران_مقدم
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
می نویسم از زلالی عشقی که نثار تو خواهم کرد
این شعر است که مرا می نویسد
هر گاه که به تو فکر می کنم ...
بی آنکه نامی برای تو انتخاب کنم
قلبم را وطنت قرار دادم
می دانم هر جای این دنیا باشی
به وطنت باز خواهی گشت
تو را پیدا خواهم کرد
جایی میان مرز واقعیت و خیال
و خواهم فهمید
که تو هم همینقدر دلتنگ بوده ای
چشمانت منتظر
و دستانت
برای من یک عمر نوشته اند
کاش آن دم که می بینمت همه چیز بینمان
مساوی باشد...!!!
#باران_مقدم
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
من در شور عشقم
محبوب من!
چه نعمت بزرگی است
اینکه صبحگاهان چشم باز کنی
و کسی را ببینی
که صدایش میکنی:
محبوب من!...
چقدر خوب است که قهوه را
در دستهای تو بنوشم
و شب را در باغی معطر بگذرانم!
چه نعمت بزرگیست
اینکه زن، انسانی را بشناسد
که کلید عیب را به او هدیه میکند
و حامی اوست.
من به همهٔ زبانهای دنیا دوستت دارم،
آیا تو نام دیگری
به غیر از "محبوب من" داری؟!
#سعاد_الصباح
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
محبوب من!
چه نعمت بزرگی است
اینکه صبحگاهان چشم باز کنی
و کسی را ببینی
که صدایش میکنی:
محبوب من!...
چقدر خوب است که قهوه را
در دستهای تو بنوشم
و شب را در باغی معطر بگذرانم!
چه نعمت بزرگیست
اینکه زن، انسانی را بشناسد
که کلید عیب را به او هدیه میکند
و حامی اوست.
من به همهٔ زبانهای دنیا دوستت دارم،
آیا تو نام دیگری
به غیر از "محبوب من" داری؟!
#سعاد_الصباح
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
اگر چه رند و خراب و گدای خانه به دوشم
گدائی در عشقت به سلطنت نفروشم
اگر چه چهره به پشت هزار پرده بپوشی
توئی که چشمه نوشی من از تو چشم نپوشم
چو دیگجوش فقیران بر آتشم من و جمعی
گرسنه غم عشقند و عاشقند به جوشم
فلک خمیده نگاهش به من که با تن چون دوک
چگونه بار امانت نشانده اند به دوشم
چنان به خمر و خمار تو خوابناکم و مدهوش
که مشکل آورد آشوب رستخیز به هوشم
صلای عشق به گوشم سروش داده به طفلی
هنوز گوش به فرمان آن صلای سروشم
تو شهریار بیان از سکوت نیم شب آموز
گمان مبر که گرم لب تکان نخورد خموشم
#شهریار
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
گدائی در عشقت به سلطنت نفروشم
اگر چه چهره به پشت هزار پرده بپوشی
توئی که چشمه نوشی من از تو چشم نپوشم
چو دیگجوش فقیران بر آتشم من و جمعی
گرسنه غم عشقند و عاشقند به جوشم
فلک خمیده نگاهش به من که با تن چون دوک
چگونه بار امانت نشانده اند به دوشم
چنان به خمر و خمار تو خوابناکم و مدهوش
که مشکل آورد آشوب رستخیز به هوشم
صلای عشق به گوشم سروش داده به طفلی
هنوز گوش به فرمان آن صلای سروشم
تو شهریار بیان از سکوت نیم شب آموز
گمان مبر که گرم لب تکان نخورد خموشم
#شهریار
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
پاییز می رسد که مرا مبتلا کند
با رنگ های تازه مرا آشنا کند
پاییز می رسد که همانند سال پیش
خود را دوباره در دل قالیچه، جا کند
او می رسد که از پس نه ماه انتظار
راز درخت باغچه را بر ملا کند
او قول داده است که امسال از سفر
اندوه های تازه بیارد ـ خدا کند ـ
او می رسد که باز هم عاشق کند مرا
او قول داده است به قولش وفا کند
پاییز عاشق است و راهی نمانده است
جز این که روز و شب بنشیند دعا کند ـ
شاید اثر کند و خداوند فصل ها
یک فصل را به خاطر او جا به جا کند
تقویم خواست از تو بگیرد بهار را
تقدیر خواست راه شما را جدا کند
خش خش... صدای پای خزان است، یک نفر
در را به روی حضرت پاییز وا کند
#علیرضا_بدیع
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
پاییز می رسد که مرا مبتلا کند
با رنگ های تازه مرا آشنا کند
پاییز می رسد که همانند سال پیش
خود را دوباره در دل قالیچه، جا کند
او می رسد که از پس نه ماه انتظار
راز درخت باغچه را بر ملا کند
او قول داده است که امسال از سفر
اندوه های تازه بیارد ـ خدا کند ـ
او می رسد که باز هم عاشق کند مرا
او قول داده است به قولش وفا کند
پاییز عاشق است و راهی نمانده است
جز این که روز و شب بنشیند دعا کند ـ
شاید اثر کند و خداوند فصل ها
یک فصل را به خاطر او جا به جا کند
تقویم خواست از تو بگیرد بهار را
تقدیر خواست راه شما را جدا کند
خش خش... صدای پای خزان است، یک نفر
در را به روی حضرت پاییز وا کند
#علیرضا_بدیع
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
آیبنه را ز چشم تو تاب نگاه نیست
جز من کسی حریف تو ای کج کلاه نیست
ای پادشاه حسن، به جنگ شکستگان
تنها بیا، که حاجت خیل و سپاه نیست
گر صد نگاه چشم ترا، عاشقان تو
سازند جمع بر سر هم، یک نگاه نیست!
حرفم نماند تا سخن دوست منع شد
راهم تمام شد که در آن کوی راه نیست
شادم ازین که نیست به روز جزا سلیم
رویی کز آفتاب قیامت سیاه نیست
#مولانا_سلیم_تهرانی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
جز من کسی حریف تو ای کج کلاه نیست
ای پادشاه حسن، به جنگ شکستگان
تنها بیا، که حاجت خیل و سپاه نیست
گر صد نگاه چشم ترا، عاشقان تو
سازند جمع بر سر هم، یک نگاه نیست!
حرفم نماند تا سخن دوست منع شد
راهم تمام شد که در آن کوی راه نیست
شادم ازین که نیست به روز جزا سلیم
رویی کز آفتاب قیامت سیاه نیست
#مولانا_سلیم_تهرانی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
سازنده اگرچه ساز نیکو سازد
اما بی ساز ساز چون بنوازد
من آینه ام که می نمایم او را
او خالق من که او مرا می سازد
#شاه_نعمت_الله_ولی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
اما بی ساز ساز چون بنوازد
من آینه ام که می نمایم او را
او خالق من که او مرا می سازد
#شاه_نعمت_الله_ولی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
تو،
یک مثنوی در دهانِ مولانا
یک قونیه زیرِ قدومِ شَمس
آشنا و صمیمی؛
چون شَبنم با گونهی داوودی
و چنان از تو گفتنم زیباست
که شعر معنیاش کنند دِگران
زیبایی و دوستت دارمهایم
به گوشهایت میآیند
چون انتظار به پنجره،
زیباترینی...
و در شعرترین حالتِ ممکنِ زنی،
که چنان میداند شعر را
که گویی هزار سال پیش،
از شعری زاده شده
که شاعرش را با خود
به عشقآباد بُردهست نسیمی
دوستت دارمهایت
اکسیرِ حیات بخشیست
که میدارَدَم جاودان
که میبخشَدَم نفس
من زندهام از تو •••
#حامد_نیازی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
یک مثنوی در دهانِ مولانا
یک قونیه زیرِ قدومِ شَمس
آشنا و صمیمی؛
چون شَبنم با گونهی داوودی
و چنان از تو گفتنم زیباست
که شعر معنیاش کنند دِگران
زیبایی و دوستت دارمهایم
به گوشهایت میآیند
چون انتظار به پنجره،
زیباترینی...
و در شعرترین حالتِ ممکنِ زنی،
که چنان میداند شعر را
که گویی هزار سال پیش،
از شعری زاده شده
که شاعرش را با خود
به عشقآباد بُردهست نسیمی
دوستت دارمهایت
اکسیرِ حیات بخشیست
که میدارَدَم جاودان
که میبخشَدَم نفس
من زندهام از تو •••
#حامد_نیازی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
تو هر چه می خواهی نباش
من
خلوت خیالت را
با چشمانم تصاحب کرده ام
نگاهت را
میهمان آسمان چشمانم داشته ام
و تمام کعبه قلبت را
با شعری نغز و عاشقانه
مال خود نموده ام
برای من همین بس که
هر وقت دلتنگت می شوم
مرور تماشای خنده دلبرانه ات
غبار غم از خاطرم می تکاند
باشی یا نباشی
دوست داشتنت همیشه با من می ماند
#امیر_عباس_خالق_وردی
#عصرتون_بخیر
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
من
خلوت خیالت را
با چشمانم تصاحب کرده ام
نگاهت را
میهمان آسمان چشمانم داشته ام
و تمام کعبه قلبت را
با شعری نغز و عاشقانه
مال خود نموده ام
برای من همین بس که
هر وقت دلتنگت می شوم
مرور تماشای خنده دلبرانه ات
غبار غم از خاطرم می تکاند
باشی یا نباشی
دوست داشتنت همیشه با من می ماند
#امیر_عباس_خالق_وردی
#عصرتون_بخیر
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
نیاز دارم به شنیدن صدای تو
اشتیاق به بودن در کنار تو
و درد سودا زدهای
از سر نبودن نشانه های باز آمدن تو...
شکیبایی، شکنجه من است
نیازی مبرم دارم به تو، ای پرنده عشق
به مهر تابناکت بر روز یخزدهام
به دست یاری دهندهات بر زخمهایم
که راویشان هستم
آه، نیاز، درد، اشتیاق!
بوسههای پردوامت، مایه حیات من
ناکامم بگذار تا بمیرم با بهار...
از وقتی که رفتهای، گل من، دوست دارم که باز آیی
تا آرام کنی معبد اندیشه را
که با نور ازلیش نابود میکند مرا...
#میگوئل_هرناندز
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
اشتیاق به بودن در کنار تو
و درد سودا زدهای
از سر نبودن نشانه های باز آمدن تو...
شکیبایی، شکنجه من است
نیازی مبرم دارم به تو، ای پرنده عشق
به مهر تابناکت بر روز یخزدهام
به دست یاری دهندهات بر زخمهایم
که راویشان هستم
آه، نیاز، درد، اشتیاق!
بوسههای پردوامت، مایه حیات من
ناکامم بگذار تا بمیرم با بهار...
از وقتی که رفتهای، گل من، دوست دارم که باز آیی
تا آرام کنی معبد اندیشه را
که با نور ازلیش نابود میکند مرا...
#میگوئل_هرناندز
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
زیر این نمنمِ باران غمانگیز بیا
زادهی مهر، پیامآور پاییز، بیا
ماهِ من! پردهنشین بودن تو تا چه زمان؟
طاقت برکهی جانم شده سرریز، بیا
قهرِ چشمان تو از من، به چه جرم و سببی؟
ای به قربان تو و قهر تو، برخیز بیا
انتظار تو مگر چیست به جز عشق از عشق؟
دارم از عشق تو قلبی پُر و لبریز، بیا
چشمِ گلها همه خشکیده به راه سفرت
مثل من -خیره به در- آینه هم نیز... بیا
جرعهای مانده که خالی بشود کاسهی عمر
پیش از آنی که ز تن جان برود تیز، بیا...
#حسین_فروتن
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
زادهی مهر، پیامآور پاییز، بیا
ماهِ من! پردهنشین بودن تو تا چه زمان؟
طاقت برکهی جانم شده سرریز، بیا
قهرِ چشمان تو از من، به چه جرم و سببی؟
ای به قربان تو و قهر تو، برخیز بیا
انتظار تو مگر چیست به جز عشق از عشق؟
دارم از عشق تو قلبی پُر و لبریز، بیا
چشمِ گلها همه خشکیده به راه سفرت
مثل من -خیره به در- آینه هم نیز... بیا
جرعهای مانده که خالی بشود کاسهی عمر
پیش از آنی که ز تن جان برود تیز، بیا...
#حسین_فروتن
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
سر نمیخواهی مگر از من؟ بکش شمشیر را
پاره کن از دست و پایم قیدِ این زنجیر را
ای که میپرسی چرا در دامِ دل صیّاد رفت
عشق گاهی میکشد در بند آهو شیر را
چشم در چشمش شدم، پلک از زمین برداشتم
تا قیامت میکشم جورِ همین تقصیر را
آسمانِ آرزو با ما سرِ یاریش نیست
تا به کِی در سینه بارد آهِ بیتأثیر را؟
شوخ طبعی میکند گاهی خدا در سرنوشت
قسمت ما را ببین و بازی تقدیر را!
ریختم عمری غزل را پیش پایت پیشکش
سر نمیخواهی مگر از من؟ بکش شمشیر را...
#علی_نیاکوئی_لنگرودی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
پاره کن از دست و پایم قیدِ این زنجیر را
ای که میپرسی چرا در دامِ دل صیّاد رفت
عشق گاهی میکشد در بند آهو شیر را
چشم در چشمش شدم، پلک از زمین برداشتم
تا قیامت میکشم جورِ همین تقصیر را
آسمانِ آرزو با ما سرِ یاریش نیست
تا به کِی در سینه بارد آهِ بیتأثیر را؟
شوخ طبعی میکند گاهی خدا در سرنوشت
قسمت ما را ببین و بازی تقدیر را!
ریختم عمری غزل را پیش پایت پیشکش
سر نمیخواهی مگر از من؟ بکش شمشیر را...
#علی_نیاکوئی_لنگرودی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
امشب بیا و حال مرا روبراه کن
عمری ثواب کرده ای امشب گناه کن
عاشق شدن اگرچه به زعم دلت خطاست
تنها به فقط به خاطر من! اشتباه کن
گفتی که باید از دل من بگذری برو!
اما دو چشم خیس مرا هم نگاه کن
درگیر چشمهای توام، خوب من! بمان
روی غرور لعنتی ات را سیاه کن
تنها اگر به مردن من دلخوشی بیا!
امشب تمام زندگی ام را تباه کن
می خواهی از دلت بروم؟ میروم ولی
فکری به حال این دل بی سرپناه کن
#میناحسینآبادی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
عمری ثواب کرده ای امشب گناه کن
عاشق شدن اگرچه به زعم دلت خطاست
تنها به فقط به خاطر من! اشتباه کن
گفتی که باید از دل من بگذری برو!
اما دو چشم خیس مرا هم نگاه کن
درگیر چشمهای توام، خوب من! بمان
روی غرور لعنتی ات را سیاه کن
تنها اگر به مردن من دلخوشی بیا!
امشب تمام زندگی ام را تباه کن
می خواهی از دلت بروم؟ میروم ولی
فکری به حال این دل بی سرپناه کن
#میناحسینآبادی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
خواب دیدم ستاره را
از آسمان چیدم
از روزنه چشم تو
با تب تند نفسهایت
به سمت نگاهت امدم
دریاچه ی زیبای آرزویم را
در نیازی سبز
با روشنی عشق
در طلوعی سحر انگیز
با امضای بوسه ای
از قلب
زیباترین حس را
به چشمانت دادم
تو در سکوت مطلق اتاق
با واژه های عشق
عطرآگین کردی
بند بند وجودم را....
#ثریا_شجاعی_اصل
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
از آسمان چیدم
از روزنه چشم تو
با تب تند نفسهایت
به سمت نگاهت امدم
دریاچه ی زیبای آرزویم را
در نیازی سبز
با روشنی عشق
در طلوعی سحر انگیز
با امضای بوسه ای
از قلب
زیباترین حس را
به چشمانت دادم
تو در سکوت مطلق اتاق
با واژه های عشق
عطرآگین کردی
بند بند وجودم را....
#ثریا_شجاعی_اصل
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
سالهاست که هرشب
برای آمدنت
تا طلوع خورشید
در انتظار نشسته ایم
من و دلتنگی
نیاز دارم به فراموشی خودم
شعر هایم
و قاصدکی که تا دیروز
لب ایوان خانه خوابیده بود
اما یک چیز را هرگز نمیتوان
فراموش کرد
یاد تو
که چون پیچکی
بر تار و پود وجودم تنیده است.
#مینو_پناهپور
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
برای آمدنت
تا طلوع خورشید
در انتظار نشسته ایم
من و دلتنگی
نیاز دارم به فراموشی خودم
شعر هایم
و قاصدکی که تا دیروز
لب ایوان خانه خوابیده بود
اما یک چیز را هرگز نمیتوان
فراموش کرد
یاد تو
که چون پیچکی
بر تار و پود وجودم تنیده است.
#مینو_پناهپور
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀