سوزِ دلی دارم که میگیرد قرارت را
شاید به این پاییز بسپاری بهارت را
بوی تو در پیراهنم جا مانده می ترسم
یک هرزه باد از من بگیرد یادگارت را
آیینه، شد صد تکه اما باز هر تکه
از یک دریچه رنگ زد نقش و نگارت را
مجنون تر از بیدند و می لرزند بی لیلا
بر شانه ها بگذار چشمِ اشکبارت را
تو تشنه ی خونی، گلویم تشنه ی زخم است
پایان دهیم این بار؛ من حرفم، تو کارت را
#مهدی_فرجی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
شاید به این پاییز بسپاری بهارت را
بوی تو در پیراهنم جا مانده می ترسم
یک هرزه باد از من بگیرد یادگارت را
آیینه، شد صد تکه اما باز هر تکه
از یک دریچه رنگ زد نقش و نگارت را
مجنون تر از بیدند و می لرزند بی لیلا
بر شانه ها بگذار چشمِ اشکبارت را
تو تشنه ی خونی، گلویم تشنه ی زخم است
پایان دهیم این بار؛ من حرفم، تو کارت را
#مهدی_فرجی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
به قیمت نفَسم می خَرَم بلای شما
خوشم که قلب غمین گشته مبتلای شما
خدای عشق فرستاد آیه های وفا
نماز شکر گزارم به اقتدای شما
قدم به چشم دلم نِه که دائم از سر شوق
شکوفه واژه بریزم به زیر پای شما
کجا نوشته که با هم نبوده قسمتمان؟!
خدای شهر غزل گفته؟ یا خدای شما؟
مباد غصّه ببینی، به قامت دل اگر
قبای عشق کفن شد، بُود بقای شما
نبینمت که غمینی، اگر نمانده دلی
به اختیار خودش گشته او فدای شما
شکایتی نکند دل، هر آنچه خواهی کن
رضای قلب شکسته است در رضای شما
گرفته عطر تو را دفترم که حکّ شده است
به روی تک تک ابیات ردّ پای شما
بیا و زمزمه کن غم سروده های دلی
که عاشقانه سروده فقط برای شما
تو قفل قافیه بشکن، ردیف دانه بپاش
که بال و پر زند این شعر در هوای شما
#حامد_بیدل
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
خوشم که قلب غمین گشته مبتلای شما
خدای عشق فرستاد آیه های وفا
نماز شکر گزارم به اقتدای شما
قدم به چشم دلم نِه که دائم از سر شوق
شکوفه واژه بریزم به زیر پای شما
کجا نوشته که با هم نبوده قسمتمان؟!
خدای شهر غزل گفته؟ یا خدای شما؟
مباد غصّه ببینی، به قامت دل اگر
قبای عشق کفن شد، بُود بقای شما
نبینمت که غمینی، اگر نمانده دلی
به اختیار خودش گشته او فدای شما
شکایتی نکند دل، هر آنچه خواهی کن
رضای قلب شکسته است در رضای شما
گرفته عطر تو را دفترم که حکّ شده است
به روی تک تک ابیات ردّ پای شما
بیا و زمزمه کن غم سروده های دلی
که عاشقانه سروده فقط برای شما
تو قفل قافیه بشکن، ردیف دانه بپاش
که بال و پر زند این شعر در هوای شما
#حامد_بیدل
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
امشب از دردهای کهنه بگو
از غمی جاودان که در دل توست
تو بگو جان من که آغوشم
وقت اندوه مثل منزل توست
دردهایت شبیه درد من است
تو و من فصل های مشترکیم
تو شبیه منی شبیه خودم
ما دوتا، نسل های مشترکیم
شعر من، شور من، مسافر من
درد من، دور من! کنارم باش
روزگارم اگر که سخت گذشت
پیش من باش و روزگارم باش
#محمد_فردی_شربیانی
#شب_بخیر
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
از غمی جاودان که در دل توست
تو بگو جان من که آغوشم
وقت اندوه مثل منزل توست
دردهایت شبیه درد من است
تو و من فصل های مشترکیم
تو شبیه منی شبیه خودم
ما دوتا، نسل های مشترکیم
شعر من، شور من، مسافر من
درد من، دور من! کنارم باش
روزگارم اگر که سخت گذشت
پیش من باش و روزگارم باش
#محمد_فردی_شربیانی
#شب_بخیر
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
خیزید و یک دو ساغر صهبا بیاورید
ساغر کمست یک دو سه مینا بیاورید
مینا به کار ناید کشتی کنید پر
کشتی کفاف ندهد دریا بیاورید
خوبان شهر را همه یکجا کنید جمع
جایی که من نشستهام آنجا بیاورید
#قاآنی
#صـبح_بخیـر 👌🌱
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
ساغر کمست یک دو سه مینا بیاورید
مینا به کار ناید کشتی کنید پر
کشتی کفاف ندهد دریا بیاورید
خوبان شهر را همه یکجا کنید جمع
جایی که من نشستهام آنجا بیاورید
#قاآنی
#صـبح_بخیـر 👌🌱
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
.
از تو میڪَویم
و شبِ سیاه میڪَریزد؛
سلام اے همیشه صبح...!
سلام طلوعِ وفا...!
چنان بر من بتاب ڪه ذرهاے تاریڪی
در تقویم روزهایم تیڪ نخورد...
تــو ڪه نیم نڪَاهت
ترجمانِ خورشید است...!
#عارفاخوان♥️
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
از تو میڪَویم
و شبِ سیاه میڪَریزد؛
سلام اے همیشه صبح...!
سلام طلوعِ وفا...!
چنان بر من بتاب ڪه ذرهاے تاریڪی
در تقویم روزهایم تیڪ نخورد...
تــو ڪه نیم نڪَاهت
ترجمانِ خورشید است...!
#عارفاخوان♥️
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
جمعه !
با توام،
فقط یک بار
جمعهترین باش.
غمِ تمام شش روز هفته را
آوار نکن.
نقطه باش
آخر دلواپسیهایم.
از سرِ سطر
ملال صبح را بردار
کلمات شیرین بباران
بر این تمنا که به من آویخته.
یک جمعهی زیبا تصویر کن
از قاب پنجرهی منتظر
به گلویی
که بغض امانش را بریده.
#فرح_آریا
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
با توام،
فقط یک بار
جمعهترین باش.
غمِ تمام شش روز هفته را
آوار نکن.
نقطه باش
آخر دلواپسیهایم.
از سرِ سطر
ملال صبح را بردار
کلمات شیرین بباران
بر این تمنا که به من آویخته.
یک جمعهی زیبا تصویر کن
از قاب پنجرهی منتظر
به گلویی
که بغض امانش را بریده.
#فرح_آریا
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
ما به جز عشق ندیدیم صِلاح دگری
غیر از این کار ندیدیم فلاح دگری
آن مُباحی که فزونتر بوَد اَجرش ز ثواب
به خدا نیست به جز عشق مُباحِ دگری
جز از آن باده که ذرّات همه مست ویاَند
در سرِ ما نبوَد مستیِ راحِ دگری
ای که بر خاک به نِخوت گذری، غرّه مشو
که تو هم خاک شوی چارصباحِ دگری
این جهان، پیرِ عجوزیست که امروز بوَد
به نِکاحِ تو و فردا به نکاحِ دگری
وه چه خوش دید صلاح و
چه نکو گفت صغیر
"ما به جز عشق ندیدیم صلاحِ دگری"
#صغیر_اصفهانی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
غیر از این کار ندیدیم فلاح دگری
آن مُباحی که فزونتر بوَد اَجرش ز ثواب
به خدا نیست به جز عشق مُباحِ دگری
جز از آن باده که ذرّات همه مست ویاَند
در سرِ ما نبوَد مستیِ راحِ دگری
ای که بر خاک به نِخوت گذری، غرّه مشو
که تو هم خاک شوی چارصباحِ دگری
این جهان، پیرِ عجوزیست که امروز بوَد
به نِکاحِ تو و فردا به نکاحِ دگری
وه چه خوش دید صلاح و
چه نکو گفت صغیر
"ما به جز عشق ندیدیم صلاحِ دگری"
#صغیر_اصفهانی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
درویش کسی بود که نامش نبود
گامی که نهد مراد و کامش نبود
در آتش فقر اگر بسوزد شب و روز
هرگز طمع پخته و خامش نبود
#باباافضل_کاشانی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
گامی که نهد مراد و کامش نبود
در آتش فقر اگر بسوزد شب و روز
هرگز طمع پخته و خامش نبود
#باباافضل_کاشانی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
آسمان شعرم بارانی است واژه فروان دارد
خیالِ تو رودی است که جریان دارد
آیینه حیران شد زِ حال خراب من
می دانم که عشقِ تو تاوان دارد
روز و شبم پُر شد زِ دغدغهء یادِ تو
که این دلم همه شب مهمان دارد
دل زدم به دریای چشمانِ تو
گر چه نگاه تو طوفان دارد
نشستم بَست همه شب دردمند به درد تو
ندانستم که جانم به لبان تو درمان دارد
چه کنم زلف تو شد جان و جهانم
که موی پریشان تو اعجازِ فروان دارد
#سیامڪ_جعفرے
#برای_انڪس_ڪه_خودش_میداند
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
خیالِ تو رودی است که جریان دارد
آیینه حیران شد زِ حال خراب من
می دانم که عشقِ تو تاوان دارد
روز و شبم پُر شد زِ دغدغهء یادِ تو
که این دلم همه شب مهمان دارد
دل زدم به دریای چشمانِ تو
گر چه نگاه تو طوفان دارد
نشستم بَست همه شب دردمند به درد تو
ندانستم که جانم به لبان تو درمان دارد
چه کنم زلف تو شد جان و جهانم
که موی پریشان تو اعجازِ فروان دارد
#سیامڪ_جعفرے
#برای_انڪس_ڪه_خودش_میداند
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
بگذار قلبم را بچسبانم به قلبت
آغوش وا کن تا دل آرامش بگیرد
تزریق کن احساس را در نبض جان تا
با هر تپش احیا شود، هرگز نمیرد
#حامد_بیدل
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
آغوش وا کن تا دل آرامش بگیرد
تزریق کن احساس را در نبض جان تا
با هر تپش احیا شود، هرگز نمیرد
#حامد_بیدل
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
دنیا نسزد ازو مشوش بودن
از سوز غمش دمی در آتش بودن
ما هیچ و جهان هیچ و غم و شادی هیچ
خوش نیست برای هیچ ناخوش بودن
#ابوسعید_ابوالخیر
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
از سوز غمش دمی در آتش بودن
ما هیچ و جهان هیچ و غم و شادی هیچ
خوش نیست برای هیچ ناخوش بودن
#ابوسعید_ابوالخیر
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
«فصل حرّاج کلام »
شایداین شاعرلبخند
بگویدشعری
دردلِ ویرانی!
واژه ها را توببین
چه لباسی دارند
همه ازجنس غرور!
چه زمان دوریست
که سلامش خشک است
#فصل_حرّاج_کلام
چه زبانی دارد!
کاش غیرازمن وتو
هیچکس
باخبرازبازی دنیا نشود
درسرش
نیرنگ است
آخرین دلخوشیم٬چشمِ ویرانگرتوست،
منوتورهگذریم
فرصت شعرتمام است
همین بس
که فقط می گذریم.
#فریبا_قربان_کریمی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
شایداین شاعرلبخند
بگویدشعری
دردلِ ویرانی!
واژه ها را توببین
چه لباسی دارند
همه ازجنس غرور!
چه زمان دوریست
که سلامش خشک است
#فصل_حرّاج_کلام
چه زبانی دارد!
کاش غیرازمن وتو
هیچکس
باخبرازبازی دنیا نشود
درسرش
نیرنگ است
آخرین دلخوشیم٬چشمِ ویرانگرتوست،
منوتورهگذریم
فرصت شعرتمام است
همین بس
که فقط می گذریم.
#فریبا_قربان_کریمی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
.
قطره قطره اشکهایم میچکد بر دفترم ...
یاد باداا .. ان نگار وُ این دل غم پرورم ،
هر نفس از خاطراتش غنچه ای سر میزند ....
جان فدای برگ برگ خاطرات دلبرم ،
خشک لب در ساحلی بنشسته ام با یاد او ...
چند باشد از فراقش خاک عالم بر سرم ؟
نیک میدانم که آهم ، از دلم تا کنج لب ..
یک شبی مستانه سازد ، سوزد این بال وپرم ،
مضطرب ،زار و پریشان مانده ام در بحر غم ..
خیمه ی یادش به جانست وُ غمست وُ ساغرم ،
آن بهار ناز دارد صد گل و صد بوستان ...
عالمی محو گل وُ ، من در خیال دلبرم ،
روز وشب بی اختیار ، از اختیار افتاده ام ..
ای جنون رحمی نما ، بر رنگ زرد پیکرم ،
#راحم__تبریزی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
قطره قطره اشکهایم میچکد بر دفترم ...
یاد باداا .. ان نگار وُ این دل غم پرورم ،
هر نفس از خاطراتش غنچه ای سر میزند ....
جان فدای برگ برگ خاطرات دلبرم ،
خشک لب در ساحلی بنشسته ام با یاد او ...
چند باشد از فراقش خاک عالم بر سرم ؟
نیک میدانم که آهم ، از دلم تا کنج لب ..
یک شبی مستانه سازد ، سوزد این بال وپرم ،
مضطرب ،زار و پریشان مانده ام در بحر غم ..
خیمه ی یادش به جانست وُ غمست وُ ساغرم ،
آن بهار ناز دارد صد گل و صد بوستان ...
عالمی محو گل وُ ، من در خیال دلبرم ،
روز وشب بی اختیار ، از اختیار افتاده ام ..
ای جنون رحمی نما ، بر رنگ زرد پیکرم ،
#راحم__تبریزی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
می خواهم امروز #عصر
از دستهای مهربان
دو پیچک ظریف
که عاشقانه وار
بر تنهٔ قامت اشعارم بپیچند
شعری دَم کنم
و در تمامِ پس کوچه هایِ شهر
تعارف کنم
بفرمایید #شعری_قند_پهلو.
#فریبا_قربان_کریمی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
از دستهای مهربان
دو پیچک ظریف
که عاشقانه وار
بر تنهٔ قامت اشعارم بپیچند
شعری دَم کنم
و در تمامِ پس کوچه هایِ شهر
تعارف کنم
بفرمایید #شعری_قند_پهلو.
#فریبا_قربان_کریمی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
عشق را با گفت و با ایما چه کار
روح را با صورت اسما چه کار
عاشقان گویاند در چوگان یار
گوی را با دست و یا با پا چه کار
هر کجا چوگانش راند میرود
گوی را با پست و با بالا چه کار
آینهست و مظهر روی بتان
با نکوسیماش و بدسیما چه کار
سوسمار از آب خوردن فارغست
مر ورا با چشمه و سقا چه کار
آن خیالی که ضمیر اوطان اوست
پاش را با مسکن و با جا چه کار
عیسیی که برگذشت او از اثیر
با غم سرماش و یا گرما چه کار
ای رسایل کشته با نادی غیب
رو تو را با گفت و با غوغا چه کار
#مولانا
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
روح را با صورت اسما چه کار
عاشقان گویاند در چوگان یار
گوی را با دست و یا با پا چه کار
هر کجا چوگانش راند میرود
گوی را با پست و با بالا چه کار
آینهست و مظهر روی بتان
با نکوسیماش و بدسیما چه کار
سوسمار از آب خوردن فارغست
مر ورا با چشمه و سقا چه کار
آن خیالی که ضمیر اوطان اوست
پاش را با مسکن و با جا چه کار
عیسیی که برگذشت او از اثیر
با غم سرماش و یا گرما چه کار
ای رسایل کشته با نادی غیب
رو تو را با گفت و با غوغا چه کار
#مولانا
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
دلِ عالمی ربودهست نگاهِ دلفریبت
همگی مطیعِ فرمان شب و روز در رکیبت
اگرم کُشی به زاری، وگرم زنی به خواری
-به خدا- که من نرنجم ز جفا و از عتیبت
به وفا و جور -ای مَه!- به فلک شبیه باشی
نه بنازم از فرازت، نه بنالم از نشیبت
من از این غمِ نهانی، دل و دین بدادم از کف
که تو فارغی ز حالِ دلِ یارِ ناشکیبت
ز تنِ فگار -«مستوره!»- مدام میبنالی
به جراحت تو مرهم ننهد مگر طبیبت
#مستوره_اردلان
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
همگی مطیعِ فرمان شب و روز در رکیبت
اگرم کُشی به زاری، وگرم زنی به خواری
-به خدا- که من نرنجم ز جفا و از عتیبت
به وفا و جور -ای مَه!- به فلک شبیه باشی
نه بنازم از فرازت، نه بنالم از نشیبت
من از این غمِ نهانی، دل و دین بدادم از کف
که تو فارغی ز حالِ دلِ یارِ ناشکیبت
ز تنِ فگار -«مستوره!»- مدام میبنالی
به جراحت تو مرهم ننهد مگر طبیبت
#مستوره_اردلان
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
ای شادی رمیده، به دامان کیستی؟
بزم خموشمانده، گلافشان کیستی؟
عمری به جستوجوی درت دربهدر شدم
ای آشکارناشده، پنهانِ کیستی؟
لبتشنه ماندهام به تمنّای رحمتی
ای ابرِ رفته، سایه و باران کیستی؟
خالیست گوش من ز گلآهنگِ عشرتی
ای نای خوشنواز، غزلخوان کیستی؟
در تیرگی فِسُرد شبستانِ عمر من
مهرِ کجا شدیّ و چراغان کیستی؟
سرمست نیستم که برانگیزم آتشی
ای چشم مست، ساقی دوران کیستی؟
مانی به مرغ شب که نوایت فسانه کرد
ای مرغک نهفته، به زندان کیستی؟
جان منیّ و لیک ندانم تو دلشکن
دلدادهی که هستی و جانان کیستی...
#محمد_زهری
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
بزم خموشمانده، گلافشان کیستی؟
عمری به جستوجوی درت دربهدر شدم
ای آشکارناشده، پنهانِ کیستی؟
لبتشنه ماندهام به تمنّای رحمتی
ای ابرِ رفته، سایه و باران کیستی؟
خالیست گوش من ز گلآهنگِ عشرتی
ای نای خوشنواز، غزلخوان کیستی؟
در تیرگی فِسُرد شبستانِ عمر من
مهرِ کجا شدیّ و چراغان کیستی؟
سرمست نیستم که برانگیزم آتشی
ای چشم مست، ساقی دوران کیستی؟
مانی به مرغ شب که نوایت فسانه کرد
ای مرغک نهفته، به زندان کیستی؟
جان منیّ و لیک ندانم تو دلشکن
دلدادهی که هستی و جانان کیستی...
#محمد_زهری
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀