...دن پائولو می گوید:
شنیده ام که در این کوه معدن هست.
بونیفاتسیو جواب می دهد:
خدا نکند که معدن باشد.
دن پائولو نمی فهمد که چرا.
چوپان توضیح می دهد:
مادام که کوه فقیر است از آن ماست؛
اما همین که معلوم شد غنی است، دولت آن را تصاحب خواهد کرد.
دولت یک دست دراز دارد و یک دست کوتاه.
دست دراز به همه جا می رسد
و برای گرفتن است و دست کوتاه
برای دادن است و فقط به کسانی می رسد که خیلی نزدیکند...!
#نان_و_شراب
#اینیاتسیو_سیلونه
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
شنیده ام که در این کوه معدن هست.
بونیفاتسیو جواب می دهد:
خدا نکند که معدن باشد.
دن پائولو نمی فهمد که چرا.
چوپان توضیح می دهد:
مادام که کوه فقیر است از آن ماست؛
اما همین که معلوم شد غنی است، دولت آن را تصاحب خواهد کرد.
دولت یک دست دراز دارد و یک دست کوتاه.
دست دراز به همه جا می رسد
و برای گرفتن است و دست کوتاه
برای دادن است و فقط به کسانی می رسد که خیلی نزدیکند...!
#نان_و_شراب
#اینیاتسیو_سیلونه
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
همه ی ما...
فقط دو نوع شب ...
در زندگی مان داریم...
شبی که میخواهیم زودتر ...
صبح شود،و شبی که هیچ گاه ...
دوست نداریم به صبح برسد.و مرز ...
بین این ها تنها یک "او" ست که بستگی دارد ...
مانده باشد یا
رفته باشد..❤️🤞
#رضا_باقری
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
فقط دو نوع شب ...
در زندگی مان داریم...
شبی که میخواهیم زودتر ...
صبح شود،و شبی که هیچ گاه ...
دوست نداریم به صبح برسد.و مرز ...
بین این ها تنها یک "او" ست که بستگی دارد ...
مانده باشد یا
رفته باشد..❤️🤞
#رضا_باقری
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
شب
عاشقے ست
ڪه در فقدانِ معشوقش
سیاه پوش میــشود ...و
به وقتِ دلتنــگی...
شمع هاے امــیدش را روشن میڪند ...
بر هــلالِ ماه مینشــیند....
و در سڪوت ....
انتظارش را تاب میدهد
#شیوامیثاقی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
عاشقے ست
ڪه در فقدانِ معشوقش
سیاه پوش میــشود ...و
به وقتِ دلتنــگی...
شمع هاے امــیدش را روشن میڪند ...
بر هــلالِ ماه مینشــیند....
و در سڪوت ....
انتظارش را تاب میدهد
#شیوامیثاقی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
.
صبح پنجشنبه ...
و آݝـازی دوباره ....
با یڪ پنجره ۍ باز ، رو به زمستانی
ڪه هزار خاطـره و حرفـهای ناگفته
در دانه هاۍ بـرفـش نهفـته است ...
و من با فنجـان چای در دسـتم ڪه
حـس گـرمای مطلوبش میگویـد ...
زندگی ...
در پس سـرمای خویش،
دلخوشیهای اندڪی دارد ...
ڪه میتواند به گرمی
دستهایت را بگیرد
و ناامیدی در هوای امید بخار شود ....
به تو نگـاه میڪنم ....
#شیوامیثاقی ♥️
#صبحتون_شاد
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
صبح پنجشنبه ...
و آݝـازی دوباره ....
با یڪ پنجره ۍ باز ، رو به زمستانی
ڪه هزار خاطـره و حرفـهای ناگفته
در دانه هاۍ بـرفـش نهفـته است ...
و من با فنجـان چای در دسـتم ڪه
حـس گـرمای مطلوبش میگویـد ...
زندگی ...
در پس سـرمای خویش،
دلخوشیهای اندڪی دارد ...
ڪه میتواند به گرمی
دستهایت را بگیرد
و ناامیدی در هوای امید بخار شود ....
به تو نگـاه میڪنم ....
#شیوامیثاقی ♥️
#صبحتون_شاد
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
حمد بی حد آن خدای پاک را
آنکه ایمان داد مشتی خاک را
آنکه در آدم دمید او روح را
داد از طوفان نجات او نوح را
آنکه فرمان کرد قهرش باد را
تا سزای داد قوم عاد را
#عطار
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
آنکه ایمان داد مشتی خاک را
آنکه در آدم دمید او روح را
داد از طوفان نجات او نوح را
آنکه فرمان کرد قهرش باد را
تا سزای داد قوم عاد را
#عطار
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
وقتی جوانه های خواستنت
چهار فصل در سینه ام می روید
در قلبم از خیالت دارِ قالی ایی
بر پا میکنم
و نقش می زنم بودنت را
در تقدیری رنگارنگ از خواستن
و رویای زیبای با تو بودن....
زیر بارش باران های دلدادگی
کرانه تا کرانه اش نقش گل و ریحان می گیرد
در قاب خوشرنگ از حضور تو ...
و من با هر طیف رنگش
گره در گره شعر می خوانم
و امید آمدنت را صبورانه در تار و پودش می بافم
تا که با لبخندی مهربان
طرحی از دوست داشتن بزنی
بر پهنه ی پر نقش و نگار این کهنه قالی عشق....
#باران_مقدم
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
چهار فصل در سینه ام می روید
در قلبم از خیالت دارِ قالی ایی
بر پا میکنم
و نقش می زنم بودنت را
در تقدیری رنگارنگ از خواستن
و رویای زیبای با تو بودن....
زیر بارش باران های دلدادگی
کرانه تا کرانه اش نقش گل و ریحان می گیرد
در قاب خوشرنگ از حضور تو ...
و من با هر طیف رنگش
گره در گره شعر می خوانم
و امید آمدنت را صبورانه در تار و پودش می بافم
تا که با لبخندی مهربان
طرحی از دوست داشتن بزنی
بر پهنه ی پر نقش و نگار این کهنه قالی عشق....
#باران_مقدم
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
"تفسیر چشمهایت"
در صد غزل نگنجَد تفسیر ِ چشمهایت!
هرجا که بَزم جنگ است،تقصیر ِ چشمهایت!
فرعون به خواب خود دید یک کهکشان ستاره..
یوسف رسید و بنمود ، تعبیر ِ چشمهایت!
آرش فُتاند تیری در بیکرانه افتاد .!
صدها چو او نشان است بر تیر چشمهایت
بگرفت چون سِکندر نیم از همه جهان را..
نیمی دگر اسیر است در زیر چشمهایت.!
بهرام گور می دوخت در یک هدف سر و دست
صدها فسانه چون او ، درگیر ِ چشمهایت
ترسَد دلم چو آهو از نعره های شیران
گیرد کجا دل آرام ،، از شیر چشمهایت؟!
هرچه #سپهر بنوِشت از زلف بود و گیسو
زین پس کند به دفتر ، تقریر ِ چشمهایت ...
#سپهرA_Roohi
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
در صد غزل نگنجَد تفسیر ِ چشمهایت!
هرجا که بَزم جنگ است،تقصیر ِ چشمهایت!
فرعون به خواب خود دید یک کهکشان ستاره..
یوسف رسید و بنمود ، تعبیر ِ چشمهایت!
آرش فُتاند تیری در بیکرانه افتاد .!
صدها چو او نشان است بر تیر چشمهایت
بگرفت چون سِکندر نیم از همه جهان را..
نیمی دگر اسیر است در زیر چشمهایت.!
بهرام گور می دوخت در یک هدف سر و دست
صدها فسانه چون او ، درگیر ِ چشمهایت
ترسَد دلم چو آهو از نعره های شیران
گیرد کجا دل آرام ،، از شیر چشمهایت؟!
هرچه #سپهر بنوِشت از زلف بود و گیسو
زین پس کند به دفتر ، تقریر ِ چشمهایت ...
#سپهرA_Roohi
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
هرچه از سنگین دلان بر جان ما آید خوش است
گر وفا آید خوش و گر هم جفا آید خوش است
بشنوم تا چند بوی گل ز باد صبحدم
بوی او گر همره باد صبا آید خوش است
راضیم از هرچه پیش آید به درد عشق تو
گر همه بر جان من درد و بلا آید خوش است
#عبدالقادر_گیلانی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
گر وفا آید خوش و گر هم جفا آید خوش است
بشنوم تا چند بوی گل ز باد صبحدم
بوی او گر همره باد صبا آید خوش است
راضیم از هرچه پیش آید به درد عشق تو
گر همه بر جان من درد و بلا آید خوش است
#عبدالقادر_گیلانی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
نوازندگی بسیار زیبا😍
سریت حداد❤️
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
سریت حداد❤️
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
برگ و بارم نیست اما در زمین پایداری ریشه دارم
در هجوم باد و طوفان طاقت و تاب آوری اندیشه دارم
تک درختی خشک و سردم باز هم در زیر هر شلاق صرصر
استخوان سوز است اگرچه درد جانم استواری پیشه دارم
در سرم نه آرزوی جنگلی و در دلم نه حسرت باغ
در تنم نه شیره ی جانم ، نه ترس از شیرهای بیشه دارم
انتهای خط رسیدم یک بیابان ریگ صحرا مانده و من
شوکران نوشیده را مانم ، خیال جنگ سنگ و شیشه دارم
صاعقه با من نخواهد کرد آری آنچه خواهد کرد تیشه
تا ابد دل ناگرانی هم اگر دارم ، فقط از تیشه دارم
#حسن_غفاری
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
در هجوم باد و طوفان طاقت و تاب آوری اندیشه دارم
تک درختی خشک و سردم باز هم در زیر هر شلاق صرصر
استخوان سوز است اگرچه درد جانم استواری پیشه دارم
در سرم نه آرزوی جنگلی و در دلم نه حسرت باغ
در تنم نه شیره ی جانم ، نه ترس از شیرهای بیشه دارم
انتهای خط رسیدم یک بیابان ریگ صحرا مانده و من
شوکران نوشیده را مانم ، خیال جنگ سنگ و شیشه دارم
صاعقه با من نخواهد کرد آری آنچه خواهد کرد تیشه
تا ابد دل ناگرانی هم اگر دارم ، فقط از تیشه دارم
#حسن_غفاری
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
و
؏شـق
لبخندِ توست
از فرسنڪَها دورتر...
آنڪَـاه ڪـه نڪَـاهت فاصله ها را
در ڪَـوشم نجوا میڪـرد....
و
من
تو را خواستم ،
حتی با همین
فاصله هاے بینمان ...!!
#علیرضا_اسفندیاری
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
؏شـق
لبخندِ توست
از فرسنڪَها دورتر...
آنڪَـاه ڪـه نڪَـاهت فاصله ها را
در ڪَـوشم نجوا میڪـرد....
و
من
تو را خواستم ،
حتی با همین
فاصله هاے بینمان ...!!
#علیرضا_اسفندیاری
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
#عصر امروز
نگاهم آرام
کوچهٔ تنگ دلم
زندگی را چیدم
سبدی میوه به دست
پرِ از #عشق و وفا
روی هر طاقچه از خانهٔ عشق،
برگی از لطف و صفا پاشیدم.
من به خود می گویم:
خارج از فاصله ها
تا نفس هست به جان
گرم با آتش عشق
زندگی باید کرد.
#فریبا_قربان_کریمی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
نگاهم آرام
کوچهٔ تنگ دلم
زندگی را چیدم
سبدی میوه به دست
پرِ از #عشق و وفا
روی هر طاقچه از خانهٔ عشق،
برگی از لطف و صفا پاشیدم.
من به خود می گویم:
خارج از فاصله ها
تا نفس هست به جان
گرم با آتش عشق
زندگی باید کرد.
#فریبا_قربان_کریمی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
قلم در میان انگشتان
نگاه کاغذ را
تیره می کرد
و مرتب
واژه می ریخت
شعر از دیوار احساس بالا رفته بود
و
تو
کنار هر واژه
تکثیر می شدی
تا صبح!
#سیناخالقی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
نگاه کاغذ را
تیره می کرد
و مرتب
واژه می ریخت
شعر از دیوار احساس بالا رفته بود
و
تو
کنار هر واژه
تکثیر می شدی
تا صبح!
#سیناخالقی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
ای کاش دلت از دل تنگم خبری داشت
یا ناله من در دل سنگت اثری داشت
یا شام فراقت ز پی خود سحری داشت
یا نرگس مخمور تو بر من نظری داشت
ای زلف طلایی، تو کجایی، تو کجایی
کز کار فرو بسته دل عقده گشایی
جز گونه ات، ای مه، گل بی خار که دیده
جز چشمِ تو مردم کش بیمار که دیده
جز سروِ قدت، سرو به رفتار که دیده
جز لعلِ لبت، لعل شکربار که دیده
ای برده سر زلف تو آرام و قرارم
تا چند برای تو غم دل بشمارم
تا چند به جای تو بُوَد اشک کنارم
از مرغ سحر پرس که هر شب به چه کارم
ایکاش سرم بر سر زانوی تو باشد
یا پنجه من شانه گیسوی تو باشد
امشب لب من بر لب خوش گوی تو باشد
شب تا به سحر چشمِ من و رویِ تو باشد
#عماد_خراسانی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
یا ناله من در دل سنگت اثری داشت
یا شام فراقت ز پی خود سحری داشت
یا نرگس مخمور تو بر من نظری داشت
ای زلف طلایی، تو کجایی، تو کجایی
کز کار فرو بسته دل عقده گشایی
جز گونه ات، ای مه، گل بی خار که دیده
جز چشمِ تو مردم کش بیمار که دیده
جز سروِ قدت، سرو به رفتار که دیده
جز لعلِ لبت، لعل شکربار که دیده
ای برده سر زلف تو آرام و قرارم
تا چند برای تو غم دل بشمارم
تا چند به جای تو بُوَد اشک کنارم
از مرغ سحر پرس که هر شب به چه کارم
ایکاش سرم بر سر زانوی تو باشد
یا پنجه من شانه گیسوی تو باشد
امشب لب من بر لب خوش گوی تو باشد
شب تا به سحر چشمِ من و رویِ تو باشد
#عماد_خراسانی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
"درخت و برگ برآید ز خاک این گوید
که خواجه هر چه بکاری تو را همان روید
تو را اگر نفسی ماند جز که عشق مکار
که چیست قیمت مردم هر آنچ میجوید
بشو دو دست ز خویش و بیا بخوان بنشین
که آب بهر وی آمد که دست و رو شوید"
❤️
#مولوي
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
که خواجه هر چه بکاری تو را همان روید
تو را اگر نفسی ماند جز که عشق مکار
که چیست قیمت مردم هر آنچ میجوید
بشو دو دست ز خویش و بیا بخوان بنشین
که آب بهر وی آمد که دست و رو شوید"
❤️
#مولوي
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
جای تو خالی ست!
در تنهایی هایی که مرا
تا عمیق ترین دره های بی قراری
می کشانند
جای تو خالی ست
در سردترین شبهایی
که لبخند های مهربانی را به تبعید
می برند... ❤️
جای تو خالی ست
در دریغ نا مکرری
که به پایان رسیدن را فریاد می کنند
جای تو خالی ست
در هر آن نا کجایی
که منم ... ❤️
#حمید_مصدق
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
در تنهایی هایی که مرا
تا عمیق ترین دره های بی قراری
می کشانند
جای تو خالی ست
در سردترین شبهایی
که لبخند های مهربانی را به تبعید
می برند... ❤️
جای تو خالی ست
در دریغ نا مکرری
که به پایان رسیدن را فریاد می کنند
جای تو خالی ست
در هر آن نا کجایی
که منم ... ❤️
#حمید_مصدق
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
با دلم بازی نکن من بی تـو رسوا می شوم
آشنــای غـربـتِ، اینجـا و آنجـا می شوم
عشقِ نـافـرجامِ تـو آتـش بـه جانم میزند
بـا همـه دلـبستگی ها بـاز تنهـا می شوم
یـادِ تـو زخمی بـه قلبم میزند هرشب ولی
با نوازش های تو یک شب مداوا می شوم
کُنجِ آغـوشت اگر جایـم دهی امشب مـرا
مـن پُـرآوازه تـرین معشوقِ دنیا می شوم
می نشینم امشبـم، در خلوتِ شب های تو
با حضورت تا سحر ، من غرقِ رؤیا می شوم
دست هایت گر شود مهمـانِ دستانم شبی
در میانِ دستِ تو، افسون و شيدا می شوم
چونکه یک شب تاسحر یادِ تورا خلوت کنم
من گريزان تر یقین، از صبحِ فردا می شوم
#آنجـلا_راد
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
آشنــای غـربـتِ، اینجـا و آنجـا می شوم
عشقِ نـافـرجامِ تـو آتـش بـه جانم میزند
بـا همـه دلـبستگی ها بـاز تنهـا می شوم
یـادِ تـو زخمی بـه قلبم میزند هرشب ولی
با نوازش های تو یک شب مداوا می شوم
کُنجِ آغـوشت اگر جایـم دهی امشب مـرا
مـن پُـرآوازه تـرین معشوقِ دنیا می شوم
می نشینم امشبـم، در خلوتِ شب های تو
با حضورت تا سحر ، من غرقِ رؤیا می شوم
دست هایت گر شود مهمـانِ دستانم شبی
در میانِ دستِ تو، افسون و شيدا می شوم
چونکه یک شب تاسحر یادِ تورا خلوت کنم
من گريزان تر یقین، از صبحِ فردا می شوم
#آنجـلا_راد
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀