💖کافه شعر💖
2.58K subscribers
4.39K photos
2.93K videos
12 files
1.04K links
نمیخواستم این عشق را فاش کنم

ناگاه بخود امدم

دیدم همه کلمات راز مرا میدانن ...

این است که هر چه مینویسم

عاشقانه ای برای تو میشود

#شهاب_مقربین

کافه شعر باافتخار میزبان حضور

شما دوستان ادیب میباشد

💚💛💜💜💛💚
Download Telegram
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
مهستی


❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
در این محاکمه تفهیم اتّهامم کن
سپس به بوسه‌ی کارآمدی تمامم کن

اگرچه تیغ زمانه نکرد آرامم،
تو با سیاستِ ابروی خویش رامم کن

به اشتیاق تو جمعیتی است در دل من
بگیر تنگ در آغوش و قتل عامم کن

شهید نیستم اما تو کوچه‌ی خود را
به پاس این همه سرگشتگی به نامم کن

شراب کهنه چرا؟ خون تازه آوردم...
اگر که باب دلت نیستم حرامم کن

لبم به جان نرسید و رسید جان به لبم
تو مرحمت کن و با بوسه‌ای تمامم کن


#علیرضا_بدیع

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
به هر طرف که رو کنم
حواسِ دل به سوی توست
کنارِ هر حضورِ من
کسی به جستجوی توست

گمان مبر که خسته ام
از این سکوتِ دم به دم
همیشه در سکوت من
هوای گفتگوی توست

به خواب می رود دمی
دوچشمِ مانده ام به ره
ولی نگاهِ باورم
در انتظارِ روی توست

صبورم وُ گلایه ای نمی کنم
ولی بدان
که دستِ هردعای من
فقط در آرزوی  توست

#ساقی_یگانه

‍ ‍ ‍‍ ❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
وه وه که جفاهای تو بردن چه خوش است
در پای غم تو جان سپردن چه خوش است

بی روی تو زیستن چه مشکل کاریست
با دیدن تو پیش تو مردن چه خوش است


#مجد_همگر

‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
ای جامِ خاطرم همه لبريزِ ياد تو
آخر كه گفته‌است فراموش كن مرا؟

وحشت‌فزاست خانه‌ی هوش و سرای عقل
هان ای نگاه مِی‌زده! مدهوش كن مرا...


#یدالله_بهزاد

‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
آرزو دارم که باز آن روی زیبا را ببینم
آن رخ و آن چشم و آن بالای رعنا را ببینم

نقش رؤیای مرا، در چشم مشتاقم بخوانی
تا در آن چشمان جادو ، نقش رؤیا را ببینم

قصه ها گفتم به سودای تو، با هم صحبتانت
تا نهان از چشمها، آن روی زیبا را ببینم

پیش پای خویش را آسان نمی بینم، کجائی
ای چراغ زندگی ، تا عرش اعلی را ببینم

بامن وحشی،نمی دانم چه کردی کاین زمان من
بهر دیدار تو ، خواهم جمله دنیا را ببینم

دیدن روی توام بس نیست،کی باشد که یکدم
ای سراپایم فدایت ، آن سرا پا را ببینم

رخصتم ده تا نهان از مردمان آیم به سویت
وان اشارت های گرم عشرت افزا را ببینم

بر من، ای آئینه منظر، یک نفس امروز بگذر
تا در آن آئینه، ای گل، نقش فردا را ببینم

در دو چشم آسمانی رنگت،ای موجود عرشی
لحظه ای بگذار تا من، آسمان ها را ببینم


#استاد_پژمان_بختیاری


 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
جنون بجُنبد،
فَرامَنِ منْ مدهوش!

پسْ بنگرم...! ڪہ نگات،
اَندوه‌شورِ دل است وُ
تَنْ‌ترانہ‌تَرین!

اِےْ سبزِ زِنہار!
بہ محضِ رؤیتِ چشمت
در جانِ گُرگرفتہ‌اَم،
عین، نگفت‌ها را گفت.
مےشنوے؟ شین!
ببین! داریم بہ ڪوهِ قاف مےرِسیم...!


#آرش_شاهری

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
ما دل چو صباحِ نوبهاران داریم
سبزی و طرب به لطفِ باران داریم

درسفره‌ی روزی‌مان از اولِ صبح
شعر و غزل و قطعه فراوان داریم

باگوشه‌نشین وتک‌خوری بیگانه
هر روز به صرفِ شعر،مهمان داریم


#محمدزارعی_کوکو
#صـبح_بخیـر

‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
.

قسم به فقر که حلّال رنگ ایمان است
قسم به "نان" که میان حروف انسان است
قسم به سگ که نمیترسد از وفاداری
قسم به مرد که تا بوق سگ پی نان است!
قسم به "درد" که از هر طرف که میبینیش
یکیست، خیره از آن سان که حال"نادان" است
قسم به مردم نادان که با کمال قصور
خیال میکند از پیروان لقمان است!
قسم به خون که روان است سوی نیشابور
قسم به "چشم" که سوغات فتح کرمان است
قسم به گندم ری گرچه مدتیست مدید
خراج خاصهی دولتسرای طهران است!
بقای سلطنت هیچکس نمیبینم
مگر خدا که به ذات از قدیم سلطان است!

#حسین_جنتی

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
‎همه چی از یاد آدم می ره
مگه یادش

که همیشه یادشه!


#حسین_پناهی


❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
ذهن انسان متوقف نمی‌شود،
چرخ می‌خورد و می‌گردد و می‌ایستد،
بعد برمی‌گردد و دوباره فکر می‌کند؛
چون مغز داشتن یعنی همین

قلب انسان هم بی‌کار نمی‌نشیند،
ورم می‌کند، منقبض می‌شود،
می‌شکند و می‌بخشد و می‌ایستد؛
چون قلب داشتن یعنی همین

زندگی دوامی ندارد،
لرزان و سراسیمه می‌چرخد
و تمام می‌شود، محو می‌شود؛
چون زندگی داشتن هم یعنی همین...

#کلی_کوریگان
#با_من_بیشتر_حرف_بزن

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
گرچه این دنیایِ فانی بی‌وفاست
گرچه رسمش غیرِ تنهایی نخواست

رود باید بود و از متنش گذشت
این گذر، میراث سبز لحظه‌هاست

مهربانی کن! بخند و شاد باش!
بی‌خیالی، چاره‌ی هرروز ماست!

زندگی، دریاست! ما، در کشتی‌اش
عشق، تنها عشق! آری ناخداست!

عشق ما را می‌برد با خود به نور
عشق، پایان خوشِ این ماجراست…
 
#سیامک_عشقعلی

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
مرا به باغ و بهاران چه کار دور از تو ؟
مرا چه کار به باغ و بهار دور از تو ؟

بهار آمده امّا نه سوی من که نسیم
زند به خرمن عمرم ، شرار دور از تو

به سرو و گل نگراید دل شکسته ی من
که سر به سینه زند سوگوار دور از تو

هم از بهار مگر عشق ، عذر من خواهد
اگر ز گل شده ام ، شرمسار دور از تو

به غنچه ماند و لاله ، بهار خاطر من
شکفته تنگ دل و داغدار دور از تو

نسیمی از نفست سوی من فرست که باز
گرفته آینه ام را غبار دور از تو

گلم خزان زده آید به دیدگان که بهار
خزانی آمده در این دیار ، دور از تو

دلم گرفت ، اگر نیستی برم ، باری ،
کجاست جام می خوش‌گوار دور از تو ؟

چه جای صحبت سال و مه و بهـار و خزان ؟
که دل گرفته ام از روزگار دور از تو



#استاد_حسین_منزوی

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
آخر تو را به وِردِ غزل، سنگ می‌کنم
از نو دوباره می‌کِشم و رنگ می‌کنم

دور و بر تو، قلعه و دیوار می‌کشم
آنقدر که نگاه تو را تنگ می‌کنم

تا تو فقط برای خودم باشی و خودم
با تو؟ نه، با تمام جهان جنگ می‌کنم

تنها تو شعرهای مرا گوش می‌کنی
تنها تو را بهانه‌ی آهنگ می‌کنم

تک‌تک نگاه‌های تو را می‌شمارم و
هر لحظه را به پلک تو آونگ می‌کنم

هِی خیره می‌شوم به تو و چشم‌های تو
هِی این سرِ جنون‌زده را مَنگ می‌کنم

در کار تو که عاشق من باشی از قدیم
جادو به کار برده و نیرنگ می‌کنم

یک شهر را اگر شده تا غیرتی شوی
درگیر نام و وسوسه و ننگ می‌کنم...

#مریم_حسین‌زاده

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
بازار دلم با سرِ سودات ، خوش‌ست
شطرنج غمم با رخ زیبات خوش‌ست

دائم داری مرا تو در خانهٔ مات
ای جان و جهان مگر که با مات خوش‌ست


#مهستی_گنجوی

‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀


در عزای حسین؛   زنجیر میزند مرگ
امسال دوباره ؛  ساز دگر میزند مرگ

دهان آسمان ؛   بــرای پرواز باز است
یعنی که خیلی زود به سر میزند مرگ

در لابه لای سکوت  ؛ زبان  بریده اند
بر خنجر صبر زمان  ؛ تبر میزند مرگ

نقشی شبیه زخم با شوردل بــا بغض
در علم های سرد سرد ؛ پر میزند مرگ

ماه خشکیده است در تاریکــی آسمان
از لابه لای ابرها ؛  به سر میزند مرگ

من در زجه های حسین فــکر می کنم
روزی هـــزاران بار به در میـزند مرگ

#ثریا_شجاعی_اصل

‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
ز زلفت زنده می‌دارد صبا انفاس عیسی را
ز رویت می‌کند روشن خیالت چشم موسی را

سحرگه عزم بستان کن صبوحی در گلستان کن
به بلبل می‌برد از گل صبا صد گونه بشری را

کسی با شوق روحانی نخواهد ذوق جسمانی
برای گلبن وصلش رها کن من و سلوی را

گر از پرده برون آیی و ما را روی بنمایی
بسوزی خرقهٔ دعوی بیابی نور معنی را

دل از ما می‌کند دعوی سر زلفت به صد معنی
چو دل‌ها در شکن دارد چه محتاج است دعوی را

به یک دم زهد سی ساله به یک دم باده بفروشم
اگر در باده اندازد رخت عکس تجلی را

نگارینی که من دارم اگر برقع براندازد
نماندزینت و رونق نگارستان مانی را

دلارامی که من دانم گر از پرده برون آید
نبینی جز به میخانه ازین پس اهل تقوی را

شود در گلخن دوزخ طلب کاری چو عطارت
اگر در روضه بنمایی به ما نور تجلی را

#عطار
#صبح_بخیر

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀