💖کافه شعر💖
2.66K subscribers
4.41K photos
2.94K videos
12 files
1.05K links
نمیخواستم این عشق را فاش کنم

ناگاه بخود امدم

دیدم همه کلمات راز مرا میدانن ...

این است که هر چه مینویسم

عاشقانه ای برای تو میشود

#شهاب_مقربین

کافه شعر باافتخار میزبان حضور

شما دوستان ادیب میباشد

💚💛💜💜💛💚
Download Telegram
فراغتی‌ست مرا از جهان و هرچه در اوست
چه باک دارم از اندیشه‌های دشمن و دوست؟

مرا اگر چو سخن، خلق در دهان گیرند
غریب نیست، صدف دائماً پر از لؤلؤست

کسی که از بد و نیک زمانه دست بشست
معیّن است که فارغ ز مادِح و بدگوست

چو پاک‌دامنیِ آفتاب مشهور است
چه باک اگر شب تاریک در مقابل اوست؟

به رسم تضمین، این بیت دلکش آوردم
ز شعر شیخ، که جانم به طبع دارد دوست

"ز دست دشمنم -ای دوستان- شکایت نیست
شکایتم همه از دوستان دشمن‌خوست..."

#جهان‌ملک_خاتون

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
من ...
هرگز
این را نمے دانستم !
حتی اگر
چشمهاے رنگی پدرم را
بہ ارث نبرم؛
"نگاهم"...
روزے جنگلے بزرگ میشود
ڪہ بر روے شاخساران سپیدارش
هر صبح بلبلان عاشق...
آواز می خوانند
و در تالاب سیاه "چشمہـــایم"...
ماهیان ڪوچڪ
دلداه و عاشق مےشوند...


#بهاره_حسین_زاده

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
آمد ، شبیــــه قاصـــدکی رهگذر گذشت
از کوچه کوچه دل من بی خبر گذشت

سر درد هر شبم کمی آرامتر شده ست
باخاطرات، یک شب بی دردسر گذشت

گفتم به او" اگر نروی..." رفت، دور شد
دیدم که آب از سر قـــــید " اگر" گذشت

آن روز نا امیــــــد کنــــــنده بـــــــــرای من
از هر غروب جمعه غم انگیزتر گذشت

یعنی درست می شنوم؟ اینکه رفت و کار
ازخواهـــش " بیـــــا و مرا هم ببر" گذشت

باور نمی کنم که به فکرم نبوده است
حتماً خیال کرده که پایان سر گذشت -

ختم به خیر شد! نه... به اعلامیه زدند
عکس مرا، نوشته جوانی که در گذشت...
 
#امیر_حسین_آکار

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
من ناز نمی‌کشم دلت خواست برو
کج‌کج نکنم نگاه و یک‌راست برو

هر جور که مایلی بزن قید مرا
هر چند دلم یکه و تنهاست، برو

روراست بگویم نه من آن مجنونم
نه در سر تو هوای لیلا ست، برو

یک لحظه نگاه هم نکن، پشت سرت
در، روی تو و خاطره‌ها واست برو

از اول کار، اشتباه از من بود
آری همه از ماست که بر ماست، برو

بی‌معرفتی ولی ندارم گله‌ای
این رسم همیشه‌های دنیا ست، برو

یک روز که دلتنگ شدی می‌فهمی
حسرت ″تو″ ی هرگز نشدِ ″ما″ ست، برو


#شهراد_میدری

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
.
ای دریغا گر شبی در بر خرابت دیدمی
سرگران از خواب و سرمست از شرابت دیدمی

روز روشن دست دادی در شب تاریک هجر
گر سحرگه روی همچون آفتابت دیدمی

گر مرا عشقت به سختی کُشت سهلست این قدر
کاش کاندک مایه نرمی در خطابت دیدمی

ور چو خورشیدت نبینم ، کاشکی همچون هلال
اندکی پیدا و دیگر در نقابت دیدمی

از مَنت دانم حجابی نیست جز بیم رقیب
کاش پنهان از رقیبان در حجابت دیدمی

این تمنایم به بیداری میسر کی شود
کاشکی خوابم گرفتی تا به خوابت دیدمی


#سعدی
 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎
❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
جهان ز پرتو خورشید غوطه زد در تیغ
هنوز شبنم ما مست خواب صبحدم است

مباد صرف کنی اشک و آه را بی وقت
که این متاع گرانمایه، باب صبحدم است


#صائب_تبریزی
#صـبح_بـخیـر

‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
ازان پس به هرسو یکی نامه کرد
به جایی که درویش بد جامه کرد

بپرسید هرجا که بی‌رنج کیست
به هرجای درویش و بی‌گنج کیست

ز کار جهان یکسر آگه کنید
دلم را سوی روشنی ره کنید

بیامدش پاسخ ز هر کشوری
ز هر نامداری و هر مهتری

که آباد بینیم روی زمین
به هرجای پیوسته شد آفرین

مگر مرد درویش کز شهریار
بنالد همی از بد روزگار

که چون می گسارد توانگر همی
به سر بر ز گل دارد افسر همی

به آواز رامشگران می خورند
چو ما مردمان را به کس نشمرند

تهی دست بی‌رود و گل می خورد
توانگر همانا ندارد خرد

بخندید زان نامه بیدار شاه
هیونی برافگند پویان به راه

به نزدیک شنگل فرستاد کس
چنین گفت کای شاه فریادرس

ازان لوریان برگزین ده هزار
نر و ماده بر زخم بربط سوار

به ایران فرستش که رامشگری
کند پیش هر کهتری بهتری

چو برخواند آن نامه شنگل تمام
گزین کرد زان لوریان به نام

به ایران فرستاد نزدیک شاه
چنان کان بود در خور نیک‌خواه

چو لوری بیامد به درگاه شاه
بفرمود تا برگشادند راه

به هریک یکی گاو داد و خری
ز لوری همی ساخت برزیگری

همان نیز خروار گندم هزار
بدیشان سپرد آنک بد پایدار

بدان تا بورزد به گاو و به خر
ز گندم کند تخم و آرد به بر

کند پیش درویش رامشگری
چو آزادگان را کند کهتری

بشد لوری و گاو و گندم بخورد
بیامد سر سال رخساره زرد

بدو گفت شاه این نه کار تو بود
پراگندن تخم و کشت و درود

خری ماند اکنون بنه برنهید
بسازید رود و بریشم دهید

کنون لوری از پاک گفتار اوی
همی گردد اندر جهان چاره‌جوی

سگ و کبک بفزود بر گفت شاه
شب و روز پویان به دزدی به راه


  #فردوسی (پادشاهی بهرام)

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
تقدیم شما عزیزان

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
غم مرا چه خوری؟

من که زندگانی را
چو یک انار درشت،
چو یک انار پُرآب
به کام خویش فشردم
-فشردمش در مشت-
وز آب آن که گَهی تلخ بود و گَه شیرین
شدم سیراب

فزون‌تر از همه‌کس کودکانه خندیدم
فزون‌تر از همه‌کس گریه کرده‌ام پنهان
چو مارِ غم به دلم زهر ریخت، کوفتمش
که آفتی نرساند به هستیِ دگران
به‌سر رسیده مرا چند قرن و چندین عمر
در انتظار فراوان و جهد بی‌پایان

غم مرا چه خوری؟

#ژاله_اصفهانی

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
کاش پیوسته گل و سبزه و صحرا باشد
گلرخان را سر گلگشت و تماشا باشد
زلف دوشیزه گل باشد و غماز نسیم
بلبل شیفته شوریده و شیدا باشد
سر به صحرا نهد آشفته‌تر از باد بهار
هر که با آن سر زلفش سر سودا باشد
رستخیز چمن و شاهد و ساقی مخمور
چنگ و نی باشد و می باشد و مینا باشد
یار قند غزلش بر لب و آب آینه‌گون
طوطی جانم از آن پسته شکرخا باشد
لاله افروخته بر سینه مواج چمن
چون چراغ کَرَجی‌ها که به دریا باشد
این شکرخواب جوانی است که چون باد گذشت
وای از این عمر که افسانه و رؤیا باشد
گوهر از جنت عقبا طلب ای دل ورنه
خَزَف است آنچه که در چنته دنیا باشد
شهریار از رخ احباب نظر باز مگیر
که دگر قسمت دیدار نه پیدا باشد

#شهریار

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
تَن مےزَنَم از نُومیدے،
بہ دوست داشتَنَت
ادامہ مےدَهَم...

در ڪوےِ لِیلے
بیدِ مجنون مےڪارم!

سایہ‌ے پروانہ‌ها را
بہ رازقے‌ها هِبِہ مےڪُنَم
وَ از رنگْ‌رنگِ نَفَسْ‌هاے باران
پُلِ رنگین‌ڪمان مےسازم!

در بازےِ ؏شق
با عنایتِ نگاهِ تُو
داوِ دستِ من است،
ڪہ بہ نیشِ پلڪ
شراره‌ے نور بہ معراج مےبَرَم...!

محبوبِ من!
تا آوازِ شُڪوهِ نامِ تُو پابَرجاست،
؏اشق: بُتِ عیّارےست
ڪہ مےتواند
هر لحظہ
بہ شڪلے درآید!!!

#آرش_شاهری

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
به من باز گرد ای چو جان و جوانی
که تلخست بی‌تو مرا زندگانی

من اندر فراق تو ناچیز کردم
جمال و جوانی، دریغا جوانی

دریغا تو کز پیش رویم جدایی
دریغا تو کز پیش چشمم نهانی

سفر کردی و راه غربت گرفتی
به راه اندر ای بت همی دیر مانی


#فرخی_سیستانی

‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌┄🌼┄‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌ ‎‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌
خودت را خلق کن و باز از نو بیافرین،
درجا نزن

خودت را خلق کن و باز از نو بیافرین،
از متوسط بودن دوری کن

خودت را خلق کن و باز از نو بیافرین

لحن و شکلت را هر از گاهی عوض کن
تا در دسته‌بندی‌هایشان نگنجی

خودت را توانمند کن
و آنچه هست را بپذیر
امّا فقط با شرایطی که
خودت خلق کردی و بازآفریدی

خودآموخته باش؛
باید زندگی‌ات را دوباره بیافرینی،
زیرا این زندگی توست
و گذشته و آینده‌اش
فقط از آنِ توست...

#چارلز_بوکوفسکی

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
وقتی که دلم تنگ می‌شود
درست مثل این است
که غزل سنگ می‌شود
و چنگِ ثانیه ها
گلوی واژه هایم را می‌فشارد
وقتیکه دلم تنگ می‌شود،
خیال نمی پَرد
و بال نمی‌زند.
آفتاب، پشت ابر رویا را گرم نمی‌کند
و مهتاب در شب هایم رنگ و رو ندارد.
حوض قدیمیِ جا مانده در «قصه های نه خیلی دور» به شمعدانی ها نمی‌خندد،
وقتیکه دلم تنگ می‌شود
پیاده رو جایی برای جولان ندارد
و خیابان، ترافیک نبودن هاست.
دنیا به اندازه سلول در،
چشم غیرمسلح است.
وقتیکه دلم تنگ می‌شود
دیوارها نگاهم را می خورند
و خروارهای خاکی خاطره
در جان شانه هایم سنگینی می‌کنند.

وقتیکه دلم تنگ می‌شود....
آآخ! بی‌خیال!
وقتیکه دلم تنگ می‌شود نمیخواهم چیزی بنویسم
جز نامت بدون هیچ خط فاصله ای
مثل جریمه های دوران دبستان.


#مطرب🎶
#ابراهیم_حسینی


❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
صبح دم سرد زند از پی خورشید زند
از پی خورشید تو است این نفس سرد مرا

جزو ز جزوی چو برید از تن تو درد کند
جزو من از کل ببرد چون نبود درد مرا


#مـولانـا
#صـبح_بـخیـر

‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
.


کاش
من هم یکروز
مهمان پشت پنجره ی چشمانت می شدم
تو پلک بگشایی به دیدنم
من رنگی از عشق بزنم بوم نگاهت را
خیالی شوم که در آن دور دست ها
به آن می اندیشی...
شعری شوم عاشقانه در شاعرانه هایت
و زیباترین بیت
که با انگشتان تو نوشته می شود
و من با هربار خواندنش
دنیایی می شوم لبریز از شوق
بارانی می شوم
که می بارد عاشقانه هایش را
در رگهای هستی....

قسم به حرمتِ
لحظه لحظه های بی تکرار عاشقی ام
می نویسم
به نام تو
به نام عشق
که تو را عاشقانه در قلب آرزوهایم حفظ کنم
و با عشق بسرایمت.....

#باران_مقدم

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
علیرضا طلیسچی♥️


🕊🌹🌹🕊


❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀