💖کافه شعر💖
2.25K subscribers
4.25K photos
2.77K videos
11 files
918 links
نمیخواستم این عشق را فاش کنم

ناگاه بخود امدم

دیدم همه کلمات راز مرا میدانن ...

این است که هر چه مینویسم

عاشقانه ای برای تو میشود

#شهاب_مقربین

کافه شعر باافتخار میزبان حضور

شما دوستان ادیب میباشد

💚💛💜💜💛💚
Download Telegram
چگونه پا به سرزمین قلبم گذاشتی؟
از کدام دیار آمدی
و با نوبرانه های عشق
زمستانه های یخ بسته ی
دلم را گرم کردی
و بر شوره زار احساسم
بذر مهر و عاطفه کاشتی،
بارانی از محبت
با تفسیر خواستن و سکوت
بر جان من جاری کردی
که بودنت بشود
ناجی بودن من ؛
بیا و ببین!
که من دیگر برایم
رهایی از تو ممکن نیست
تو رویایی شدی محال
در دور دستهای انتظار
تماشاکن
که چگونه لبریزم از عشق ابدی توووو...


#باران_مقدم
#خوانش_رضا_ماد

‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌┄🌼┄‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌ ‎‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌
آیا شک داری،
که بخشی از وجود منی؟

من از چشمان تو آتش را دزدیدم
و مهم‌ترین انقلاب‌ها را رقم زدم،

تو ماهی هستی که
در آب حیات من شنا می‌کنی
تو ماهی هستی که
هرشب از پنجره کلمات من طلوع می‌کنی،

تو بزرگ‌ترین
فتح در میان فتوحات منی،

تو آخرین وطنی که در آن زاده شدم،
و در آن دفن خواهم شد...!

#نزار_قبانی

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
بِمونی بَرام حَضـــرت یـار

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
دلم گرفته از این روزهای تکراری
دلم گرفته‌تر از این نمی شود آری

تمام روز کپی می‌شوم به روی خودم
و خواب هم که ندارد خیالِ بیداری

کنارِ چشمه‌ی این روزهای خشکیده
چه سال‌ها که نشستم ولی نشد جاری

همیشه یک نفر از هیچ‌جا نمی‌آید
و زخم فاصله‌ها آه می‌شود کاری

و بس که عقربه‌ها دور خویش می‌چرخند
گرفته بغض ساعت از این لحظه‌های پرگاری

قطارِ یک نفره باز می‌رسد از راه
و باز روز دگر، راه و ریل تکراری

منم همان‌که درآغوش خویش می‌میرد
وضربه ضربه کاری‌ست آه ضربه کاری

#کاووس_کمالی_نژاد

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
.


مرا مست کردی 
                شرابی مگر  ؟

                 گرفتی   مرا 
              شعر نابی مگر ؟

       گرفتم سراغ تو را از نسیم  
                گل نورس من
                گلابی  مگر ؟

        رهاندی مرا از غم تشنگی 
            چه سبزم به یاد تو
                 آبی  مگر ؟

       ز برق نگاهت چنان کوه برف 
                دلم آب شد 
              آفتابی  مگر ؟

      تویی روشنی بخش شبهای من 
              گل نورس من
             تو ماهی مگر؟

       به سوی تو می آیم  اما دریغ 
                مرا میفریبی
             سرابی  مگر !

#حسین_منزوی

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
خبری جانِ دل ! ز جانان پرس
درد بسیار شد ؛ ز درمان پرس

ما کجا و وصال یار کجا ؟
هرچه پرسی ز ما ، ز هجران پرس

پیش آدم ، حدیث رضوان گوی
غم یوسف ز پیر کنعان پرس

تو چه دانی که نطق مرغان چیست ؟
قصه ی هدهد از سلیمان پرس

عاشقان قیمت بلا دانند
صبر ایوب را ز کرمان پرس

حال بر من فلک بگردانید
حالم از چرخِ حال گردان پرس

حال سرگشتگی ابن حسام
زآن خمِ طُرّه ی پریشان پرس ...


#ابن‌حسام_خوسفی

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀


برای شب چشمانت شعر
مینوبسم
از لحن نگاهت ستاره
می چینم
و به نگاه آتشینم
می آویزم
ردیف به ردیف
از شعر را می گذارم
درون قلبم
به آرزوی بوسیدنت
در سلول به سلول تنم جاری
می سازم
تا ریشه بدواند
و خون برساند
به مویرگهای تن تو.

#ثریا_شجاعی_اصل

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
دلم گرفته از این روزهای تکراری
دلم گرفته‌تر از این نمی شود آری

تمام روز کپی می‌شوم به روی خودم
و خواب هم که ندارد خیالِ بیداری

کنارِ چشمه‌ی این روزهای خشکیده
چه سال‌ها که نشستم ولی نشد جاری

همیشه یک نفر از هیچ‌جا نمی‌آید
و زخم فاصله‌ها آه می‌شود کاری

و بس که عقربه‌ها دور خویش می‌چرخند
گرفته بغض ساعت از این لحظه‌های پرگاری

قطارِ یک نفره باز می‌رسد از راه
و باز روز دگر، راه و ریل تکراری

منم همان‌که درآغوش خویش می‌میرد
وضربه ضربه کاری‌ست آه ضربه کاری

#کاووس_کمالی_نژاد

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
نثار راه جانان کی سزد جانی که من دارم
ندارد قدر جان در راه جانانی که من دارم

دلم پردرد و جانم پرغم و چشمم بود پرخون
ندارد هیچ کس در عشق سامانی که من دارم


#رفیق_اصفهانی
#صبح_بخیر

‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
اشکش چکید و دیگرش آن آبرو نبود
از آب رفته هیچ نشانی به جو نبود

مژگان کشید رشته به سوزن ولی چه سود
دیگر به چاک سینه مجال رفو نبود

دیگر شکسته بود دل و در میان ما
صحبت به جز حکایت سنگ و سبو نبود

او بود در مقابل چشم ترم ولی
آوخ که پیش چشم دلم دیگر او نبود

حیف از نثار گوهر اشک ای عروس بخت
با روی زشت زیور گوهر نکو نبود

اشکش نمی‌مکیدم و بیمار عشق را
جز بغض شربت دگری در گلو نبود

آلوده بود دامن پاک و به رغم عشق
با اشک نیز دست و دل شستشو نبود

از گفتگو و یاد جفا کردنم چه سود
او بود بی‌وفا و در این گفتگو نبود

ماهی که مهربان نشد از یاد رفتنی است
عطری نماند از گل رنگین که بو نبود

آزادگان به عشق خیانت نمی‌کنند
او را خصال مردم آزاده‌خو نبود

چون عشق و آرزو به دلم مرد شهریار
جز مردنم به ماتم عشق آرزو نبود

#شهریار

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🌹عاشقانہ بسیار عااالی🩷🌿


‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌ ‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌ ‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‎‌‌‌‎‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌
❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
‌دلی که عاشق و صابر بود مگر سنگ است
ز عشق تا به صبوری هزار فرسنگ است

برادران طریقت نصیحتم مکنید
که توبه در ره عشق آبگینه بر سنگ است

دگر به خفیه نمی‌بایدم شراب و سماع
که نیکنامی در دین عاشقان ننگ است

چه تربیت شنوم یا چه مصلحت بینم
مرا که چشم به ساقی و گوش بر چنگ است

به یادگار کسی دامن نسیم صبا
گرفته‌ایم و دریغا که باد در چنگ است

به خشم رفتهٔ ما را که می‌برد پیغام
بیا که ما سپر انداختیم اگر جنگ است

بکش چنان که توانی که بی مشاهده‌ات
فراخنای جهان بر وجود ما تنگ است

ملامت از دل سعدی فرونشوید عشق
سیاهی از حبشی چون رود که خودرنگ است


#حضرت_سعدی

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
‍ .
ﺷﺒﯽ ﺩﺭ ﺣﺎﻝ ﻣﺴﺘﯽ ﺗﮑﯿﻪ ﺑﺮ
ﺟﺎﯼ ﺧﺪﺍ ﮐﺮﺩﻡ!
ﺩﺭ ﺁﻥ ﯾﮏ ﺷﺐ ﺧﺪﺍﯾﺎ ﻣﻦ ﻋﺠﺎﯾﺐ ﮐﺎﺭﻫﺎ ﮐﺮﺩﻡ !
ﺟﻬﺎﻥ ﮐﻮﺑﯿﺪﻡ ﺍﺯ ﻧﻮ ﺳﺎﺧﺘﻢ ﮔﯿﺘﯽ !
ﺑﻪ ﻟﯿﻠﯽ ﺣﮑﻢ ﻋﺸﻖ ﺩﺍﺋﻤﯽ ﺩﺍﺩﻡ !
ﺑﻪ ﺷﯿﺮﯾﻦ ﺣﻖ ﺧﻮﺏ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺩﺍﺩﻡ !
ﺑﻪ ﻣﺠﻨﻮﻥ ﺁﺗﺸﯽ ﺍﺯ ﺟﻨﺲ ﺩﻡ ﺩﺍﺩﻡ !
ﺑﻪ ﻓﺮﻫﺎﺩ ﺍﻫﺮﻣﯽ ﮐﻮﻫﺎﻥ ﺷﮑﻦ ﺩﺍﺩﻡ !
ﻧﻪ ﺁﻭﺭﺩﻡ ﺑﻪ ﺩﻧﯿﺎ ﺭﻭﺿﻪ ﺧﻮﺍﻥ ﻭ ﻣﺮﺷﺪ ﻭ ﺭﻣﺎﻝ !
ﻧﻪ ﮐﺲ ﺭﺍ ﻣﻔﺘﺨﻮﺭ ﻭ ﻫﺮﺯﻩ ﻭ ﻻﺕ ﻭ ﮔﺪﺍ ﮐﺮﺩﻡ !
ﻧﺪﺍﺩﻡ ﻓﺮﺻﺖ ﻣﺮﺩﻡ ﻓﺮﯾﺒﯽ ﺑﺮ ﻋﺒﺎ ﭘﻮﺷﺎﻥ !
ﻧﺨﻮﺍﻫﻢ ﮔﻔﺖ ﺁﻧﮑﺎﺭﯼ ﮐﻪ ﺑﺎ ﺍﻫﻞ ﺭﯾﺎ ﮐﺮﺩﻡ !
ﻫﺮ ﺁﻧﮑﺲ ﺭﺍ ﮐﻪ ﻣﯿﺪﺍﻧﺴﺘﻢ ﺍﺯ ﺍﻭﻝ ﺑﻮﺩ ﻓﺎﺳﺪ !
ﻧﮑﺮﺩﻡ ﺧﻠﻖ ﻭ ﻋﺎﻟﻢ ﺭﺍ ﺑﺮﯼ ﺍﺯ ﻫﺮ ﺟﻔﺎ ﮐﺮﺩﻡ !
ﻧﻪ ﺟﻤﻌﯽ ﺭﺍ ﺑﺮﻭﻥ ﺍﺯ ﺣﺪ ﺑﺪﺍﺩﻡ ﺛﺮﻭﺕ ﻭ ﻣﮑﻨﺖ !
ﻧﻪ ﺟﻤﻌﯽ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺩﺭﺩ ﺑﯽ ﻧﻮﺍﯾﯽ ﻣﺒﺘﻼ ﮐﺮﺩﻡ !
ﻧﮑﺮﺩﻡ ﺧﻠﻖ ﺷﯿﻄﺎﻥ ﺭﺍ
ﻋﺠﺐ ﮐﺎﺭﯼ ﺑﺠﺎ ﮐﺮﺩم

#NIHAD🎙️🎙️

🍁🍁🖋️

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
جانا ز فراق تو این محنت جان تا کی
دل در غم عشق تو رسوای جهان تا کی

چون جان و دلم خون شد در درد فراق تو
بر بوی وصال تو دل بر سر جان تا کی

در آرزوی رویت ای آرزوی جانم
دل نوحه کنان تا چند، جان نعره‌زنان تا کی

بشکن به سر زلفت این بند گران از دل
بر پای دل مسکین این بند گران تا کی

#عطار

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
در رهگذر باد چراغی که توراست
ترسم که: بمیرد از فراغی که توراست

بوی جگر سوخته عالم بگرفت
گر نشنیدی، زهی دماغی که توراست!

#رودکی

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
غریب و در به دری، در به‌ در چه می‌خواهی؟
همیشه در سفری، از سفر چه می‌خواهی؟

تو لیلی‌اندُه و شیرین‌غمی بگو در عشق
از این جنون‌دلِ فرهادسَر چه می‌خواهی؟

به من نگو چه خبر!؟ سر به سر همه خبرم
جز این که عاشقم از من خبر چه می‌خواهی؟

مبین که دست من از مال این جهان خالی‌ست
دلم پر است از این بیشتر چه می‌خواهی؟

به شهریاریِ بعضی نه، من که درویشم
ولی پر از غزلم از تو هرچه می‌خواهی

کدام لحظه بدون تو زندگی کردم؟
غمِ قشنگ من از چشمِ تر چه می‌خواهی؟

به میله‌ی قفس سینه‌ام مکوب مکوب
دل ای پرنده‌ی آسیمه‌سر! چه می‌خواهی؟


#مهدی_فرجی

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
🤍

من تو را
عشق تو را
به همهمه ی شور و شعر می کشانم
خورشید به زمین نور می اندازد
گل آفتاب گردان به تجربه ی آفرینش
رخ نمایان می کند
کبوتران دسته دسته میان ابرها
هزاران راه بی خاموش را طی می کنند
نقاشان مینیاتوری از
عطرگل سرخی شبانه را
با نفسی از برگ گل جوانه
به آبنوس رخ می بندند
تا تو را
عشق تو را
دنیا دنیا
تا ته دنیا
وامدار قدرت دوست داشتنم
به باور قلبها برسانم...


#ثریا_شجاعی_اصل

‌❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
امشب در زمان گمم

در خلسه ی نابودی و بی مفهومی
به شرح حال دلتنگی ام فکر می کنم
اما
نمی توانم بنویسم
یا توصیفش کنم
حتی نمی شود آن را نقاشی کرد ...
نمیدانم خیالم را چگونه بال و پر دهم
تا مبادا بالی از من بشکند
و زمین گیر احساسم شوم...
عاشقانه هایم را
در آن بعید های دور لمس می کنم
تصورم در هر چه دورترهاست
تا به عشق بُعد مسافت را تفهیم کنم
اما می بینم
اسیر و گرفتار عشقی هستم
که از نفس به من نزدیکتر ست ؛
این تضاد هاست که در یک لحظه
چون رعدی شب ذهنم را روشن می کند
و درگیر نا آرامی می شوم
آری این حال هر شب من ست ...
در خلسه ی زمان گمم..!


#باران_مقدم

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀