This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
ویدیو
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
زیر باران بنشینیم که باران خوب است
گم شدن با تو در انبوه خیابان خوب است
با تو بیتابی و بیخوابی و دل مشغولی
با تو حال خوش و احوالِ پریشان خوب است
روبرویم بنشین و غزلی تازه بخوان
اندکی بوسه پس از شعر فراوان خوب است
مــویِ خود وا کن و بگذار به رویت برسم
گاهگاهی گذر از کفر به ایمان خوب است
شبِ خوبی ست، بگو حالِ زیارت داری؟
مستی جادهی گیلان به خراسان خوب است
نمنم نیمهشب و نغمهی عبدالباسط
زندگی با تو...کنار تو...به قرآن خوب است
#ناصر_حامدی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
گم شدن با تو در انبوه خیابان خوب است
با تو بیتابی و بیخوابی و دل مشغولی
با تو حال خوش و احوالِ پریشان خوب است
روبرویم بنشین و غزلی تازه بخوان
اندکی بوسه پس از شعر فراوان خوب است
مــویِ خود وا کن و بگذار به رویت برسم
گاهگاهی گذر از کفر به ایمان خوب است
شبِ خوبی ست، بگو حالِ زیارت داری؟
مستی جادهی گیلان به خراسان خوب است
نمنم نیمهشب و نغمهی عبدالباسط
زندگی با تو...کنار تو...به قرآن خوب است
#ناصر_حامدی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
تو را دیدم
عشق را به محاصره ی قلبم دراوردی
لرز خواستن را به تنم نشاندی
وجودم لبریز شد
از پروانگی های احساس
دستانم یخ زد
شکوفه شب بو صدایم زد
در محاصره بازوانت به دور تنم
پهنای قلبم به وسعت بودن یک تو
به آغوش کشیده شد
عشقت زیباترم کرد
و چشمان زیتونی ام
در روشنی نگاه مهربانت
به رنگ ستاره درآمد
حس دلم در گیر و دار بودنت
به گل پُرناز چمن چشم دوخت
هاشور شاعرانه هایم
دور شانه هایت
شعر بافت
به التماس سبز ماندن
به موهایم عطر بهار پاشید
بدون آنکه بدانم
عشق در من جاری شد
زنگ قلبم به نام تو
به لبانم عطر سیب و گناه را چشید...
#ثریا_شجاعی_اصل
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
تو را دیدم
عشق را به محاصره ی قلبم دراوردی
لرز خواستن را به تنم نشاندی
وجودم لبریز شد
از پروانگی های احساس
دستانم یخ زد
شکوفه شب بو صدایم زد
در محاصره بازوانت به دور تنم
پهنای قلبم به وسعت بودن یک تو
به آغوش کشیده شد
عشقت زیباترم کرد
و چشمان زیتونی ام
در روشنی نگاه مهربانت
به رنگ ستاره درآمد
حس دلم در گیر و دار بودنت
به گل پُرناز چمن چشم دوخت
هاشور شاعرانه هایم
دور شانه هایت
شعر بافت
به التماس سبز ماندن
به موهایم عطر بهار پاشید
بدون آنکه بدانم
عشق در من جاری شد
زنگ قلبم به نام تو
به لبانم عطر سیب و گناه را چشید...
#ثریا_شجاعی_اصل
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
چه کنی تو قصدِ ملکی که به تاختن نیرزد؟
چه شوی تو گرمِ وادی که شناختن نیرزد؟
مکن آشنایی ای دل به کسی، که نزد دانا
دو سه روز آشنایی به شناختن نیرزد
شود اَر جهان مُسخّر چو سِکندرم سراسر
ننهم بنای قصری که به ساختن نیرزد
شوم اَر چو شمع روشن به بساط زندگانی
-به خدا- که روشنایی به گداختن نیرزد
همه گوش شو تو «مخفی!» ز من این ترانه بشنو
که به غیر ساز سینه به نواختن نیرزد...
#زیبالنساء_بیگم
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
چه شوی تو گرمِ وادی که شناختن نیرزد؟
مکن آشنایی ای دل به کسی، که نزد دانا
دو سه روز آشنایی به شناختن نیرزد
شود اَر جهان مُسخّر چو سِکندرم سراسر
ننهم بنای قصری که به ساختن نیرزد
شوم اَر چو شمع روشن به بساط زندگانی
-به خدا- که روشنایی به گداختن نیرزد
همه گوش شو تو «مخفی!» ز من این ترانه بشنو
که به غیر ساز سینه به نواختن نیرزد...
#زیبالنساء_بیگم
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
خزان به دیدهی ما چون بهار میگذرد
غمت مباد، غم روزگار میگذرد
درخششی ابدی نیست در جهان بنگر
که این ستارهی دنبالهدار میگذرد
چه باک ازین که چنین رو گرفتهاست امشب
-به نور ماه قسم- شام تار میگذرد
در آزمون جدایی، صبور باش ای دل
که با عنایت پروردگار میگذرد
دو روز با قفس زندگی مدارا کن
بهار اگر برسد، از حصار میگذرد...
#حسین_دهلوی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
غمت مباد، غم روزگار میگذرد
درخششی ابدی نیست در جهان بنگر
که این ستارهی دنبالهدار میگذرد
چه باک ازین که چنین رو گرفتهاست امشب
-به نور ماه قسم- شام تار میگذرد
در آزمون جدایی، صبور باش ای دل
که با عنایت پروردگار میگذرد
دو روز با قفس زندگی مدارا کن
بهار اگر برسد، از حصار میگذرد...
#حسین_دهلوی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
خیال تو ...
سکوت بغض آلود
شبانگاه من ست آرام و لبریز از تمنا
رویای ِ دورم
شگفت انگیز بااش
و با اعجاز حضورت ظهور کن در آغوش ِ خیالی ام
که مرا توانی جز دوست داشتن تو نیست ..!!
#پارس
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
سکوت بغض آلود
شبانگاه من ست آرام و لبریز از تمنا
رویای ِ دورم
شگفت انگیز بااش
و با اعجاز حضورت ظهور کن در آغوش ِ خیالی ام
که مرا توانی جز دوست داشتن تو نیست ..!!
#پارس
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
خدایا قسمت می دهم
به شبانه های ابری #احساس
به قلبهای قندیل بسته از #تنهایی
به مژگانِ خیسِ به انتظار نشسته
به نبودن ها ونیامدن ها،
دوست داشتن را
بر کتف زخمی احساس
بپیچان
تا غزل غزل #عشق
بر صفحه #قلبها
نگاشته شود.
✍️#فریبا_قربان_کریمی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
به شبانه های ابری #احساس
به قلبهای قندیل بسته از #تنهایی
به مژگانِ خیسِ به انتظار نشسته
به نبودن ها ونیامدن ها،
دوست داشتن را
بر کتف زخمی احساس
بپیچان
تا غزل غزل #عشق
بر صفحه #قلبها
نگاشته شود.
✍️#فریبا_قربان_کریمی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
زباغ ای باغبان ما را همی بوی بهار آید
کلیدباغ ما را ده که فردامان به کار آید
کلید باغ را فردا هزاران خواستار آید
تو لختی صبر کن چندانکه قمری بر چنار آید
#فرخی_سیستانی
#صـبح_بخیـر
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
کلیدباغ ما را ده که فردامان به کار آید
کلید باغ را فردا هزاران خواستار آید
تو لختی صبر کن چندانکه قمری بر چنار آید
#فرخی_سیستانی
#صـبح_بخیـر
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
معلمت همه شوخی و دلبری آموخت
جفا و ناز و عتاب و ستمگری آموخت
غلام آن لب ضحاک و چشم فتانم
که کید سحر به ضحاک و سامری آموخت
تو بت چرا به معلم روی که بتگر چین
به چین زلف تو آید به بتگری آموخت
هزار بلبل دستان سرای عاشق را
بباید از تو سخن گفتن دری آموخت
برفت رونق بازار آفتاب و قمر
از آن که ره به دکان تو مشتری آموخت
همه قبیله من عالمان دین بودند
مرا معلم عشق تو شاعری آموخت
مرا به شاعری آموخت روزگار آن گه
که چشم مست تو دیدم که ساحری آموخت
مگر دهان تو آموخت تنگی از دل من
وجود من ز میان تو لاغری آموخت
بلای عشق تو بنیاد زهد و بیخ ورع
چنان بکند که صوفی قلندری آموخت
دگر نه عزم سیاحت کند نه یاد وطن
کسی که بر سر کویت مجاوری آموخت
من آدمی به چنین شکل و قد و خوی و روش
ندیدهام مگر این شیوه از پری آموخت
به خون خلق فروبرده پنجه کاین حناست
ندانمش که به قتل که شاطری آموخت
چنین بگریم از این پس که مرد بتواند
در آب دیده سعدی شناوری آموخت
#سعدی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
جفا و ناز و عتاب و ستمگری آموخت
غلام آن لب ضحاک و چشم فتانم
که کید سحر به ضحاک و سامری آموخت
تو بت چرا به معلم روی که بتگر چین
به چین زلف تو آید به بتگری آموخت
هزار بلبل دستان سرای عاشق را
بباید از تو سخن گفتن دری آموخت
برفت رونق بازار آفتاب و قمر
از آن که ره به دکان تو مشتری آموخت
همه قبیله من عالمان دین بودند
مرا معلم عشق تو شاعری آموخت
مرا به شاعری آموخت روزگار آن گه
که چشم مست تو دیدم که ساحری آموخت
مگر دهان تو آموخت تنگی از دل من
وجود من ز میان تو لاغری آموخت
بلای عشق تو بنیاد زهد و بیخ ورع
چنان بکند که صوفی قلندری آموخت
دگر نه عزم سیاحت کند نه یاد وطن
کسی که بر سر کویت مجاوری آموخت
من آدمی به چنین شکل و قد و خوی و روش
ندیدهام مگر این شیوه از پری آموخت
به خون خلق فروبرده پنجه کاین حناست
ندانمش که به قتل که شاطری آموخت
چنین بگریم از این پس که مرد بتواند
در آب دیده سعدی شناوری آموخت
#سعدی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🎶تقدیم به قلب مهربونتون🎶موزیک ویدیوناصر زینالی
❤❤❤
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
❤❤❤
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
آنچنان زیبایی
که پرنده گان هم می خواهند
در لابه لای گیسوانت لانه کنند
یا پروانه ها
سالها دور سرت بچرخند
عطر تنت را به بالهایشان
در هوا پخش کنند
آنچنان زیبایی
که قهقهه ی خنده هایت
چون موسیقی ترکی
گندم زارها را
به رقص در می آورد
و با خنکای نسیم سحرگاهی
به جانها حس دوباره می بخشد
آنچنان زیبایی
که به سخن ساده ای
و در پیله خود بی حد تنها...
#ثریا_شجاعی_اصل
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
آنچنان زیبایی
که پرنده گان هم می خواهند
در لابه لای گیسوانت لانه کنند
یا پروانه ها
سالها دور سرت بچرخند
عطر تنت را به بالهایشان
در هوا پخش کنند
آنچنان زیبایی
که قهقهه ی خنده هایت
چون موسیقی ترکی
گندم زارها را
به رقص در می آورد
و با خنکای نسیم سحرگاهی
به جانها حس دوباره می بخشد
آنچنان زیبایی
که به سخن ساده ای
و در پیله خود بی حد تنها...
#ثریا_شجاعی_اصل
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
سالهاست که رفته ایی و من
بجای تو با عکسهایت سخن می گویم
از دلتنگی هایم
از خستگی هایم
از مشکلات روزمره
از تمام حوادث خوب و ناگواری
که اتفاق می افتد
انگار اصلا نرفته ایی
در کنارمی و با من زندگی میکنی
اما میدانی چه چیزی زیستن را برایم دشوار می کند
اینکه دلتنگ صدایت شده ام
همان صدای دلنشینی
که در گوشِ جانم تا ابد جاودانه خواهد ماند
کااش عکسهایت به جای اینکه با سکوت و نگاه با من حرف می زدند
زبان به سخن می گشودند
میخواهم در آغوش صدایت آرام بگیرم ...!!
#پارس
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
بجای تو با عکسهایت سخن می گویم
از دلتنگی هایم
از خستگی هایم
از مشکلات روزمره
از تمام حوادث خوب و ناگواری
که اتفاق می افتد
انگار اصلا نرفته ایی
در کنارمی و با من زندگی میکنی
اما میدانی چه چیزی زیستن را برایم دشوار می کند
اینکه دلتنگ صدایت شده ام
همان صدای دلنشینی
که در گوشِ جانم تا ابد جاودانه خواهد ماند
کااش عکسهایت به جای اینکه با سکوت و نگاه با من حرف می زدند
زبان به سخن می گشودند
میخواهم در آغوش صدایت آرام بگیرم ...!!
#پارس
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
تو را با غیر خود گاهی اگر دمساز می بینم
خودم را در خیالاتم غزل پرداز می بینم
منم آن قمری عاشق که با رویای دیدارت
زبانِ لالِ شعرم را، پر از آواز می بینم
شکسته بال احساسم ولی هر شب به یاد تو
به روی بالش خیسم، پرِ پرواز می بینم
به شرح درد خود با تو کدامین روز بنشینم
که با اندوه خود تنها تو را همراز می بینم
ورای حکمت بن بست های زندگی با تو
دری از رحمتِ رحمان، به رویم باز می بینم
خوشا آیینه ی چشمت که در برق جهانسوزش
همیشه سایه ام را غرق در اعزاز می بینم
رسول حضرت عشقی مگر ای غایب حاضر؟
که در افسون چشمانت، دوصد اعجاز می بینم
به کتمان غم عشقت سکوتی غرق فریادم
که اینک در لبان خود، تب ابراز می بینم
#زهرا_وهاب_ساقی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
خودم را در خیالاتم غزل پرداز می بینم
منم آن قمری عاشق که با رویای دیدارت
زبانِ لالِ شعرم را، پر از آواز می بینم
شکسته بال احساسم ولی هر شب به یاد تو
به روی بالش خیسم، پرِ پرواز می بینم
به شرح درد خود با تو کدامین روز بنشینم
که با اندوه خود تنها تو را همراز می بینم
ورای حکمت بن بست های زندگی با تو
دری از رحمتِ رحمان، به رویم باز می بینم
خوشا آیینه ی چشمت که در برق جهانسوزش
همیشه سایه ام را غرق در اعزاز می بینم
رسول حضرت عشقی مگر ای غایب حاضر؟
که در افسون چشمانت، دوصد اعجاز می بینم
به کتمان غم عشقت سکوتی غرق فریادم
که اینک در لبان خود، تب ابراز می بینم
#زهرا_وهاب_ساقی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
دلتنگی غزل میشود
برتمنای دستهایم..
عشق را بە حصر میکِشم
در قافیە و ردیف هایی
کە طلبِ بودنت را
در ذرەهای هر نفسم
بر دوش دارند
مرا بە سایەها مسپار
واژە واژە
ٱنقدر جان میدهم
کە اشک هایم
در قصیدە های خیس ، خفە شوند
نمیدانی
و نمیخوانی
کە این روزها ، دردِ شعرهایم
با هیچ واژەای
درمان نمیشود..!
دیگر،
حوصلەی این سپیدهای بی فروغ
از نشستن بر
دستهای کاغذ هم
سر رفت ..
#فریدەکاکــی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
برتمنای دستهایم..
عشق را بە حصر میکِشم
در قافیە و ردیف هایی
کە طلبِ بودنت را
در ذرەهای هر نفسم
بر دوش دارند
مرا بە سایەها مسپار
واژە واژە
ٱنقدر جان میدهم
کە اشک هایم
در قصیدە های خیس ، خفە شوند
نمیدانی
و نمیخوانی
کە این روزها ، دردِ شعرهایم
با هیچ واژەای
درمان نمیشود..!
دیگر،
حوصلەی این سپیدهای بی فروغ
از نشستن بر
دستهای کاغذ هم
سر رفت ..
#فریدەکاکــی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
غصه ها از دل دیوانه جدا بود ایکاش
عشق و مستی همه اندیشه ی ما بود ایکاش
گوشه ای با دل خوش دورتر از مردم شهر
کلبه ای بود و تو بودی و صفا بود ایکاش
#اسماعیل_حاج_علیان
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
عشق و مستی همه اندیشه ی ما بود ایکاش
گوشه ای با دل خوش دورتر از مردم شهر
کلبه ای بود و تو بودی و صفا بود ایکاش
#اسماعیل_حاج_علیان
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
نیمهشب آمد خیالت، نیمهجانم را گرفت
ابر دلتنگی دوباره آسمانم را گرفت
تا دلم در کوی نومیدی برایت میسرود
لکنتی آمد زبان بیزبانم را گرفت
در میان خاطراتت در وداع آخرین
قطره قطره اشک آمد دیدگانم را گرفت
عمر من سر میرود باحسرت آغوش تو
با نبودت مهربان دنیا امانم را گرفت
زندگی با من چه بازیهای پنهانی نکرد
بس که تابم داد صبر آستانم را گرفت
تا سفر رفتی ، گناه غم میان باورم
دینم و ایمانم و یکسرجهانم را گرفت
شانههای مهربانت را بیاور خوب من
گریههای لعنتی تاب و توانم را گرفت
#زهرا_ضیایی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
ابر دلتنگی دوباره آسمانم را گرفت
تا دلم در کوی نومیدی برایت میسرود
لکنتی آمد زبان بیزبانم را گرفت
در میان خاطراتت در وداع آخرین
قطره قطره اشک آمد دیدگانم را گرفت
عمر من سر میرود باحسرت آغوش تو
با نبودت مهربان دنیا امانم را گرفت
زندگی با من چه بازیهای پنهانی نکرد
بس که تابم داد صبر آستانم را گرفت
تا سفر رفتی ، گناه غم میان باورم
دینم و ایمانم و یکسرجهانم را گرفت
شانههای مهربانت را بیاور خوب من
گریههای لعنتی تاب و توانم را گرفت
#زهرا_ضیایی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
برخیز صبح شد ای دل آرای عشق
لحظه عاشقی و پر شور تماشای عشق
می رسد از دور صدای عشق
نغمه تو نیلوفر زیبای عشق
وقت عزیز است غنیمت شمار جان من
عشق همه چیز است غنیمت شمار یار من
#سیاوش_قنبری
#صبـح_بخیـر
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
لحظه عاشقی و پر شور تماشای عشق
می رسد از دور صدای عشق
نغمه تو نیلوفر زیبای عشق
وقت عزیز است غنیمت شمار جان من
عشق همه چیز است غنیمت شمار یار من
#سیاوش_قنبری
#صبـح_بخیـر
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀