.
دریچه ی شکستهی روحم را
در مسیر نور و دستان پر سخاوت باران
گشودهام
غرق در زمان و احتمال آمدنت
هر یکشنبه
برای شکرگزاری و شفای زخمهای قلبم
به کلیسا میآیم
با دکمه جا مانده از پیراهنت
سرم را در آغوشم میگیرم به تو فکر میکنم
تظاهر میکنم حالم خوب است
برای اندوهم واژهای نیست..
«خوردن یک سیب و این همه تاوان»؟!
#نسیم_دادستان
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
دریچه ی شکستهی روحم را
در مسیر نور و دستان پر سخاوت باران
گشودهام
غرق در زمان و احتمال آمدنت
هر یکشنبه
برای شکرگزاری و شفای زخمهای قلبم
به کلیسا میآیم
با دکمه جا مانده از پیراهنت
سرم را در آغوشم میگیرم به تو فکر میکنم
تظاهر میکنم حالم خوب است
برای اندوهم واژهای نیست..
«خوردن یک سیب و این همه تاوان»؟!
#نسیم_دادستان
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
دلــشاد از اینـم کـه امـشب خبـر اینجـاست
یک عـاشق دیوانه ی بی پا و سر اینجاست
شــوری به ســر و حـال دلـش بـاز پریشــان
اهی کـه کـنـد از غــم دلـدار اثـر اینجـاست
صـد واژه بـه رقـص آمـده از شــوق نــگارم
یک شاعردلسوخته ی خـون جگر اینجاست
آن عــاشـق رســوا که ز کــف داده قــرارش
باچهره ی شادان وسمین تاسحر اینجـاست
ای کاش بــدانــد کــه گــدای ســـر کـــویش
دلمـرده ی بـیمار غـمش محتضـر اینجـاست
یک عمـر به سـودای رخـش گر به فـنا رفت
دلباخـته ای منتـظرش ، پشت در اینجاست
یـا رب کــه بـدانـد ، مـه دردانـــه ام امـشب
دلـداده ی او بــا نـگه و چشـم تر اینجاست
ناصح هـمه شب تا به سحر دیده به ره بود
چون داشت امیدی که مسیر قمر اینجاست
#علی_فعله_گری
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
یک عـاشق دیوانه ی بی پا و سر اینجاست
شــوری به ســر و حـال دلـش بـاز پریشــان
اهی کـه کـنـد از غــم دلـدار اثـر اینجـاست
صـد واژه بـه رقـص آمـده از شــوق نــگارم
یک شاعردلسوخته ی خـون جگر اینجاست
آن عــاشـق رســوا که ز کــف داده قــرارش
باچهره ی شادان وسمین تاسحر اینجـاست
ای کاش بــدانــد کــه گــدای ســـر کـــویش
دلمـرده ی بـیمار غـمش محتضـر اینجـاست
یک عمـر به سـودای رخـش گر به فـنا رفت
دلباخـته ای منتـظرش ، پشت در اینجاست
یـا رب کــه بـدانـد ، مـه دردانـــه ام امـشب
دلـداده ی او بــا نـگه و چشـم تر اینجاست
ناصح هـمه شب تا به سحر دیده به ره بود
چون داشت امیدی که مسیر قمر اینجاست
#علی_فعله_گری
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
دلم برای کسی تنگ است
که آفتاب صداقت را
به میهمانی گلهای باغ میآورد
و گیسوان بلندش را به بادها میداد
و دستهای سپیدش را
به آب میبخشید
دلم برای کسی تنگ است
که چشمهای قشنگش را
به عمق آبی دریای واژگون میدوخت
و شعرهای خوشی چون پرندهها میخواند
دلم برای کسی تنگ است
که همچو کودک معصومی
دلش برای دلم میسوخت
و مهربانی را نثار من میکرد
دلم برای کسی تنگ است
که تا شمالترین شمال با من رفت
و در جنوبترین جنوب با من بود
کسی که بی من ماند
کسی که با من نیست
کسی که...
دگر کافیست
#حمید_مصدق
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
که آفتاب صداقت را
به میهمانی گلهای باغ میآورد
و گیسوان بلندش را به بادها میداد
و دستهای سپیدش را
به آب میبخشید
دلم برای کسی تنگ است
که چشمهای قشنگش را
به عمق آبی دریای واژگون میدوخت
و شعرهای خوشی چون پرندهها میخواند
دلم برای کسی تنگ است
که همچو کودک معصومی
دلش برای دلم میسوخت
و مهربانی را نثار من میکرد
دلم برای کسی تنگ است
که تا شمالترین شمال با من رفت
و در جنوبترین جنوب با من بود
کسی که بی من ماند
کسی که با من نیست
کسی که...
دگر کافیست
#حمید_مصدق
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
چشم تو تا بنشیند به کمینم کافیست
خویش را صید نگاه تو ببینم کافیست
عکسی از چشم تو در کنج اتاقم قاب است
اینکه با چشم سیاه تو قرینم کافیست
باغی از غنچه وگل روی لبانت داری
من از این باغ اگر بوسه بچینم کافیست
من از این عالم بی مهر نخواهم چیزی
دردلت خانه امنی بگزینم کافیست
در دل ظلمت شبهای پراز تنهایی
روی زیبای تو ای ماهترینم کافیست
تو فقط قول بده پیش دلم می آیی
تا ابد منتظرت هم بنشینم کافیست
سجده کردم به تو و چشم تو ای زیبایم
بشود چشم تو هم قبله و دینم کافیست
کاش در گرمی آغوش تو خوابم ببرد
بکشی دست به چشمان غمینم کافیست
#شیدا_التیام
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
خویش را صید نگاه تو ببینم کافیست
عکسی از چشم تو در کنج اتاقم قاب است
اینکه با چشم سیاه تو قرینم کافیست
باغی از غنچه وگل روی لبانت داری
من از این باغ اگر بوسه بچینم کافیست
من از این عالم بی مهر نخواهم چیزی
دردلت خانه امنی بگزینم کافیست
در دل ظلمت شبهای پراز تنهایی
روی زیبای تو ای ماهترینم کافیست
تو فقط قول بده پیش دلم می آیی
تا ابد منتظرت هم بنشینم کافیست
سجده کردم به تو و چشم تو ای زیبایم
بشود چشم تو هم قبله و دینم کافیست
کاش در گرمی آغوش تو خوابم ببرد
بکشی دست به چشمان غمینم کافیست
#شیدا_التیام
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
یاد آن روزی که تختی و حیاطی داشتیم
قُل قُل قوری و قلیان و بساطی داشتیم
عطر آویشن، ردیف استکان های بلور
زندگی شیرین تر از چای نباتی داشتیم
مادری فیروزه تر از آسمان مخملی
سایه ی مهر پدر، ظهر صلاتی داشتیم
خانه ای گرچه کلنگی خالی از اندوه و غم
باخبر از حال هم شور و نشاطی داشتیم
نم نم چنگ و رباب و گلنراقی و قمر
هر شب جمعه که میشد سور و ساتی داشتیم
نرده های غرق پیچک، پله پله اطلسی
گام پاورچین و غرق احتیاطی داشتیم
شرشر فواره روی رقص ماهی های حوض
شور و شوق و خاطر پُر انبساطی داشتیم
ساده مثل آفتاب آمده از پشت کوه
بی خجالت لهجه ی اهل دهاتی داشتیم
حافظ از شاخه نباتش، سعدی از سیمین تنش..
فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتی داشتیم
کارگردان! آنهمه عشق و صفا یادش بخیر
آخر ِ آن روزها ای کاش کاتی داشتیم
عکس ما را قاب کن هرچند با گرد و غبار
تا که خوشبختی بداند خاطراتی داشتیم
#شهراد_میدری
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
قُل قُل قوری و قلیان و بساطی داشتیم
عطر آویشن، ردیف استکان های بلور
زندگی شیرین تر از چای نباتی داشتیم
مادری فیروزه تر از آسمان مخملی
سایه ی مهر پدر، ظهر صلاتی داشتیم
خانه ای گرچه کلنگی خالی از اندوه و غم
باخبر از حال هم شور و نشاطی داشتیم
نم نم چنگ و رباب و گلنراقی و قمر
هر شب جمعه که میشد سور و ساتی داشتیم
نرده های غرق پیچک، پله پله اطلسی
گام پاورچین و غرق احتیاطی داشتیم
شرشر فواره روی رقص ماهی های حوض
شور و شوق و خاطر پُر انبساطی داشتیم
ساده مثل آفتاب آمده از پشت کوه
بی خجالت لهجه ی اهل دهاتی داشتیم
حافظ از شاخه نباتش، سعدی از سیمین تنش..
فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتی داشتیم
کارگردان! آنهمه عشق و صفا یادش بخیر
آخر ِ آن روزها ای کاش کاتی داشتیم
عکس ما را قاب کن هرچند با گرد و غبار
تا که خوشبختی بداند خاطراتی داشتیم
#شهراد_میدری
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🌹کلیپ لری
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
در این دنیای شور انگیز لبریز از گرفتاری
ندیدم واژه ای خوشتر ز ایثار و وفاداری
پریشان شد اگر آلاله ای در باغ اندیشه
بکن از گوهر نایاب و مهرآسا پرستاری
بدون شک رسد دستت به دست خالق گلها
اگر که پای خود را در مسیر یار بگذاری
مقامت می رود بالاتر از آنچه می اندیشی
چنانچه دیگران را هم به کار خیر واداری
نکن خود را فدای آنچه دارد ارزشی ناچیز
اگر خواهی شود عشق الهی در دلت جاری
کمی اندیشه کردن بیمه خواهد کرد انسان را
به اوج اندیشه باید کرد اگر قصد سفر داری
پریدن از قفس با قلب زخمی در هوای یار
برای شاعر شیدا نباشد کار دشواری
#مهدی_سیدحسینی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
ندیدم واژه ای خوشتر ز ایثار و وفاداری
پریشان شد اگر آلاله ای در باغ اندیشه
بکن از گوهر نایاب و مهرآسا پرستاری
بدون شک رسد دستت به دست خالق گلها
اگر که پای خود را در مسیر یار بگذاری
مقامت می رود بالاتر از آنچه می اندیشی
چنانچه دیگران را هم به کار خیر واداری
نکن خود را فدای آنچه دارد ارزشی ناچیز
اگر خواهی شود عشق الهی در دلت جاری
کمی اندیشه کردن بیمه خواهد کرد انسان را
به اوج اندیشه باید کرد اگر قصد سفر داری
پریدن از قفس با قلب زخمی در هوای یار
برای شاعر شیدا نباشد کار دشواری
#مهدی_سیدحسینی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
بر سر سجاده می افتاد چشمم تا به مِی
شیشه ی مِی با دهان باز می پرسید کِی؟
کاش از اول، بر در میخانه می خواندم نماز
حیف از آن عمری که شد در گوشه ی محراب طی
ناله ی جانسوز من بود آنچه او فریاد زد
آه من بود آنچه عمری زیر لب می خواند، نِی
کاش با ساقی حسابم پاک می شد، سالهاست
او به من جامی بدهکارست و من جانی به وِی
من خطایی کمتر از بخشایشت دارم، ببخش
ای رفیق! ای رازدار! ای حاکم! ای بخشنده! ای....
#فاضل_نظری
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
شیشه ی مِی با دهان باز می پرسید کِی؟
کاش از اول، بر در میخانه می خواندم نماز
حیف از آن عمری که شد در گوشه ی محراب طی
ناله ی جانسوز من بود آنچه او فریاد زد
آه من بود آنچه عمری زیر لب می خواند، نِی
کاش با ساقی حسابم پاک می شد، سالهاست
او به من جامی بدهکارست و من جانی به وِی
من خطایی کمتر از بخشایشت دارم، ببخش
ای رفیق! ای رازدار! ای حاکم! ای بخشنده! ای....
#فاضل_نظری
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
.
چقدر راه رفتن در باران را دوست دارم
من و آسمان و باران یکی می شویم
و جان فاصله ها پر می شود
از ابر سفیدی
که با هر دم و بازدم
از دهان رهگذران بی خیال پر می شود
خنده روی لب هایم جا خوش کرده
و دهانم پر از شعر و ترانه است
کاش می شد
در کوچه پس کوچه های شهر
زیر آواز بزنم
روی جدول خیابان ها راه بروم
و تمام نرگس های دخترک گلفروش را
یک جا بخرم
انگار دارم دوباره عاشق می شوم
#مسعود_نادری
.❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
چقدر راه رفتن در باران را دوست دارم
من و آسمان و باران یکی می شویم
و جان فاصله ها پر می شود
از ابر سفیدی
که با هر دم و بازدم
از دهان رهگذران بی خیال پر می شود
خنده روی لب هایم جا خوش کرده
و دهانم پر از شعر و ترانه است
کاش می شد
در کوچه پس کوچه های شهر
زیر آواز بزنم
روی جدول خیابان ها راه بروم
و تمام نرگس های دخترک گلفروش را
یک جا بخرم
انگار دارم دوباره عاشق می شوم
#مسعود_نادری
.❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
نسبتِ اجدادی مان رفته قدم گاه گم
مانده ی ایام کجا میبرد این حال قم!!
پیشتر از پیش فرو رفته به ما اشتباه
هیچ نشد عایدمان مانده باقی یِ دم!!
قاافله ی عمر شتابان بدود سوی چی
گردش دور دگریِ یا سفریِ سوی رم!!
معنی این بیت نفهمیده کجا می روی
میخ نکوبیده به پایش نزند نعلِ سم!!
#ثریا_شجاعی_اصل
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
نسبتِ اجدادی مان رفته قدم گاه گم
مانده ی ایام کجا میبرد این حال قم!!
پیشتر از پیش فرو رفته به ما اشتباه
هیچ نشد عایدمان مانده باقی یِ دم!!
قاافله ی عمر شتابان بدود سوی چی
گردش دور دگریِ یا سفریِ سوی رم!!
معنی این بیت نفهمیده کجا می روی
میخ نکوبیده به پایش نزند نعلِ سم!!
#ثریا_شجاعی_اصل
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
آدمها هرجا که باشند،
صبح و شب همیشه
همان کارهای تکراری را انجام میدهند، نه؟
تنها راهی که این ملالت را
از ذهن خود دور کنیم،
این است که یک جا ساکن شویم
و یک شغل مشخصی را انجام دهیم؛
آنوقت دیگر به آن فکر نخواهیم کرد...
#جورج_برنارد_شاو
📗 #خواستگاری_به_سبک_روستایی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
صبح و شب همیشه
همان کارهای تکراری را انجام میدهند، نه؟
تنها راهی که این ملالت را
از ذهن خود دور کنیم،
این است که یک جا ساکن شویم
و یک شغل مشخصی را انجام دهیم؛
آنوقت دیگر به آن فکر نخواهیم کرد...
#جورج_برنارد_شاو
📗 #خواستگاری_به_سبک_روستایی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
باید شبی به قبله حاجات رو کنم
تا از خدای خویش تو را آرزو کنم
کارم رسیده است به جایی که روز و شب
در عالم مجاز تو را جستجو کنم
کندوی تازه منی و تا بنوشمت
باید به نیش این همه زنبور خو کنم
#علیرضا_بدیع
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
تا از خدای خویش تو را آرزو کنم
کارم رسیده است به جایی که روز و شب
در عالم مجاز تو را جستجو کنم
کندوی تازه منی و تا بنوشمت
باید به نیش این همه زنبور خو کنم
#علیرضا_بدیع
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
نقطۀ خال لبت مرکز و ما پرگاریم
همه سرگشته در آن دائرۀ رخساریم
خضر سرچشمۀ نوشیم و چنان می نوشیم
که دو صد ملک سکندر بجوی نشماریم
آبرو را نفروشیم به یک جرعۀ می
زانکه از ساغر ابروی تو ما سرشاریم
#غروی_اصفهانی
#صبح_بخیر
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
همه سرگشته در آن دائرۀ رخساریم
خضر سرچشمۀ نوشیم و چنان می نوشیم
که دو صد ملک سکندر بجوی نشماریم
آبرو را نفروشیم به یک جرعۀ می
زانکه از ساغر ابروی تو ما سرشاریم
#غروی_اصفهانی
#صبح_بخیر
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
روزی که آفرینش انسان شروع شد
این حس عاشقانه ی پنهان شروع شد
غار حرا و دامنه ی کوه طور ... نه !
از چشم و از نگاه تو ایمان شروع شد
همچون بهار ِ حیله گر از باغ عشق من
رفتی و پرسه های خیابان شروع شد
بعد از وداع تلخ درختان و برگ ها
جنگل دلش شکست و زمستان شروع شد
ابری غریب و خسته از این شهر میگذشت
ما را که دید گریه ی باران شروع شد
مردی کنار دفتر عمرش نوشت "عشق"
آتش گرفت دفتر و پایان شروع شد...
#سید_محمد_موسوی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
این حس عاشقانه ی پنهان شروع شد
غار حرا و دامنه ی کوه طور ... نه !
از چشم و از نگاه تو ایمان شروع شد
همچون بهار ِ حیله گر از باغ عشق من
رفتی و پرسه های خیابان شروع شد
بعد از وداع تلخ درختان و برگ ها
جنگل دلش شکست و زمستان شروع شد
ابری غریب و خسته از این شهر میگذشت
ما را که دید گریه ی باران شروع شد
مردی کنار دفتر عمرش نوشت "عشق"
آتش گرفت دفتر و پایان شروع شد...
#سید_محمد_موسوی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
این آهنگ فوق العاده زیباست👌🌹
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
سیرم از غم به من ای دوست دلی شاد ببخش
خسته ام زین همه بیداد؛ مرا داد ببخش
تلخی کام جهان را شکری از لب خویش
همچو شیرین به لب تشنه ی فرهاد ببخش
قفسم تنگ شد ای عشق! به اندازه ی کوچ
پر پرواز به این مرغ دل آزاد ببخش
صید بی قدر دلم را که اسیر غم توست
اندکی قدر، به قدر دل صیاد ببخش
جان عصیانگر ما را که مطیع تو نبود
تا شود بنده ی عاشق، دل منقاد ببخش
روحی آزاد تر از سرو به این دل که مدام
با من و خویش برای تو در افتاد ببخش
پا به ماه است غمی در دلم ای حضرت عشق
مادر غم زده را طفل فرح زاد ببخش
#زهرا_وهاب_ساقی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
خسته ام زین همه بیداد؛ مرا داد ببخش
تلخی کام جهان را شکری از لب خویش
همچو شیرین به لب تشنه ی فرهاد ببخش
قفسم تنگ شد ای عشق! به اندازه ی کوچ
پر پرواز به این مرغ دل آزاد ببخش
صید بی قدر دلم را که اسیر غم توست
اندکی قدر، به قدر دل صیاد ببخش
جان عصیانگر ما را که مطیع تو نبود
تا شود بنده ی عاشق، دل منقاد ببخش
روحی آزاد تر از سرو به این دل که مدام
با من و خویش برای تو در افتاد ببخش
پا به ماه است غمی در دلم ای حضرت عشق
مادر غم زده را طفل فرح زاد ببخش
#زهرا_وهاب_ساقی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀