امروز ز ما یار جنون میخواهد
ما مجنون و او فزون میخواهد
گر نیست چنین پرده چرا میدرد
رسوا شده او پرده برون میخواهد
#مـولانـا
#صـبح_بخیر
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
ما مجنون و او فزون میخواهد
گر نیست چنین پرده چرا میدرد
رسوا شده او پرده برون میخواهد
#مـولانـا
#صـبح_بخیر
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
#باورت هست دگر
دلِ ما #تنگ کسی #نیست که نیست!
ماندهایم بیکس و تنها
به بیابانِ جنون،
#عشق را
با طمعِ منطق خود تاخت زدیم!
در گلویِ من و تو،
غمِ یک کوه تلنبار شده!
چه بگویم که سخن
بر لب ما یخ زده است!
وقت تنگ است
بیا تا برویم،
برویم
فاصله را زود قدم باید زد!
من دلم میخواهد
از صدای #نفس_فاصله
فهمید تو را،
پشتِ بیخوابترین #خاطره
پاشید تو را،
من چقدرمنتظرم
تا نگارم به نگاهت #غزلی
زود بیا.
#فریبا_قربان_کریمی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
دلِ ما #تنگ کسی #نیست که نیست!
ماندهایم بیکس و تنها
به بیابانِ جنون،
#عشق را
با طمعِ منطق خود تاخت زدیم!
در گلویِ من و تو،
غمِ یک کوه تلنبار شده!
چه بگویم که سخن
بر لب ما یخ زده است!
وقت تنگ است
بیا تا برویم،
برویم
فاصله را زود قدم باید زد!
من دلم میخواهد
از صدای #نفس_فاصله
فهمید تو را،
پشتِ بیخوابترین #خاطره
پاشید تو را،
من چقدرمنتظرم
تا نگارم به نگاهت #غزلی
زود بیا.
#فریبا_قربان_کریمی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
واسونک
گروه رستاک
قطعهی محلی شیرازی
از آلبوم « میان خورشیدهای همیشه »
#موسیقی_محلی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
گروه رستاک
قطعهی محلی شیرازی
از آلبوم « میان خورشیدهای همیشه »
#موسیقی_محلی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
زمستان است، چرا برفی و بارانی نمی بارد
زمین خشک است و رعیت در دلش بذری نمی کارد
هوا آلوده و بحرانی و راه نفس بسته
زگفتن ها و نشنیدن، همه فرسوده و خسته
نه ایمانی، نه وجدانی، چه شد اخلاق انسانی
چنان زخمی به جان افتاد، دریغ از راه درمانی
برای التیام درد ها، تجویزشان باشد فراموشی
طرفداران جهل اند، آمران لب به خاموشی
هزاران وعده دنیا و عقبیٰ شان، تو خالی
همه تفسیرشان از دین، سخیف و جعل و پوشالی
مگر این زندگی، جز رحمت یزدان بی همتاست
چو چشمت را بشویی از کدورت، زندگی زیباست
به اصل خویش برگردیم، به اصل آدمیزادی
سفر از این کویر خشک، به قصد آب و آبادی
زنیم بر طبل شادی و بخوانیم از دل و از جان
سرودی خوش، برای صبح آزادی و فردامان
#مسعود_ثروت
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
زمین خشک است و رعیت در دلش بذری نمی کارد
هوا آلوده و بحرانی و راه نفس بسته
زگفتن ها و نشنیدن، همه فرسوده و خسته
نه ایمانی، نه وجدانی، چه شد اخلاق انسانی
چنان زخمی به جان افتاد، دریغ از راه درمانی
برای التیام درد ها، تجویزشان باشد فراموشی
طرفداران جهل اند، آمران لب به خاموشی
هزاران وعده دنیا و عقبیٰ شان، تو خالی
همه تفسیرشان از دین، سخیف و جعل و پوشالی
مگر این زندگی، جز رحمت یزدان بی همتاست
چو چشمت را بشویی از کدورت، زندگی زیباست
به اصل خویش برگردیم، به اصل آدمیزادی
سفر از این کویر خشک، به قصد آب و آبادی
زنیم بر طبل شادی و بخوانیم از دل و از جان
سرودی خوش، برای صبح آزادی و فردامان
#مسعود_ثروت
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
.
دوستت دارم
تا زمانی که قلبی در سینهام میتپد
میبوسمت
تا لبی دارم
برای نوشیدن شهد لبهایت
در آغوشت میکشم
تا روزی که دستی
برای به سینه فشردنت
به شانهام آویخته است
اما...
روزی که دیگر
قلب و دست و لبی
نباشد
شعرهایم را بخوان
در هر شعر
هزاران بار عاشقانه دوستت داشتم
هزاران بار بوسیدمت
و سلول هایم
در پختگی گرمای سینهات
به بلوغ رسیدهاند
من در هر عاشقانهای
هزاران بار
مستی را
با شراب ناب چشمانت چشیدهام
#مریم_امینی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
دوستت دارم
تا زمانی که قلبی در سینهام میتپد
میبوسمت
تا لبی دارم
برای نوشیدن شهد لبهایت
در آغوشت میکشم
تا روزی که دستی
برای به سینه فشردنت
به شانهام آویخته است
اما...
روزی که دیگر
قلب و دست و لبی
نباشد
شعرهایم را بخوان
در هر شعر
هزاران بار عاشقانه دوستت داشتم
هزاران بار بوسیدمت
و سلول هایم
در پختگی گرمای سینهات
به بلوغ رسیدهاند
من در هر عاشقانهای
هزاران بار
مستی را
با شراب ناب چشمانت چشیدهام
#مریم_امینی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
این بار تیر مرگ به افسونت ایستاد
وقتی که چشم های تو ،فرمان ایست داد
بوی کدام برگِ غنیمت شنیده بود
این باد فتنه،دست به غارت که می گشاد
شیرازه ی امید ،که از هم گسسته شد
یک برگ نیم سوز به دست من اوفتاد
نامت سیاه مشقِ ورق پاره ی من است
هم رو سفید دفتر سودا از این سواد !
تا کی هوای من به سرت افتد و مرا
با جامه های کاغذی ام آوری به یاد
در بی نهایت است که شاید به هم رسند
یکروز این دو خط موازی در امتداد
تا خویش را دوباره ببینم ، هر آینه
چشم تو باد و آينه ی دیگرم مباد
بر جای جای دشنه ی او بوسه می دهم
هیچم اگر چه عشق جز این زخم ها نداد
غمگین در آستانه ی کولاك مانده ام
تا کی بدل به نعره شود مویه های باد
#استاد_حسین_منزوى
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
وقتی که چشم های تو ،فرمان ایست داد
بوی کدام برگِ غنیمت شنیده بود
این باد فتنه،دست به غارت که می گشاد
شیرازه ی امید ،که از هم گسسته شد
یک برگ نیم سوز به دست من اوفتاد
نامت سیاه مشقِ ورق پاره ی من است
هم رو سفید دفتر سودا از این سواد !
تا کی هوای من به سرت افتد و مرا
با جامه های کاغذی ام آوری به یاد
در بی نهایت است که شاید به هم رسند
یکروز این دو خط موازی در امتداد
تا خویش را دوباره ببینم ، هر آینه
چشم تو باد و آينه ی دیگرم مباد
بر جای جای دشنه ی او بوسه می دهم
هیچم اگر چه عشق جز این زخم ها نداد
غمگین در آستانه ی کولاك مانده ام
تا کی بدل به نعره شود مویه های باد
#استاد_حسین_منزوى
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
.#چه_امید_است؟
مارا دگر از بی بصران را چه امیدست ؟
در کوی تو از ، رهگذران را چه امیدست ؟
صد ها به برت ، از من دیوانه خبر نیست ...
در کوی تو از ، بی خبران را چه امیدست ؟
مُردَم به درت خاک وجودم به هوا رفت ،
از ما که گذشت ، آن دگران را چه امیدست ؟
جز من که بُوَد خاک درت سجده نماید؟ ...
پیش آی بگو .. کج نظران را چه امیدست ؟
صد نامه نوشتیم و ، جوابی نگرفتیم ...
از توست چنین ، نامه رسان را چه امیدست ؟
هرروز جدا گشتی و ، صد فاصله افتاد ...
من خاک شدم ، خون جگران را چه امید ست ؟
کوته کنم این قصه ، نیارزد به بیانی ...
عشاق تو وُ .. ، در به دران راچه امیدست ؟
شستم همه چشمم ز تو و مستی چشمت ،..
از جور تو ، ان جامه دران را چه امید ست ؟
آه از دل سنگِ تو وُ ، ان گوش گرانت ..
با ان دل تو ، گوش گران را ، چه امیدست ؟
پا بوس تو بودم به سر کوچه و بازار ...
#راحم به فنا ، ان دگران را چه امید ست ؟
.
#راحم_تبریزی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
مارا دگر از بی بصران را چه امیدست ؟
در کوی تو از ، رهگذران را چه امیدست ؟
صد ها به برت ، از من دیوانه خبر نیست ...
در کوی تو از ، بی خبران را چه امیدست ؟
مُردَم به درت خاک وجودم به هوا رفت ،
از ما که گذشت ، آن دگران را چه امیدست ؟
جز من که بُوَد خاک درت سجده نماید؟ ...
پیش آی بگو .. کج نظران را چه امیدست ؟
صد نامه نوشتیم و ، جوابی نگرفتیم ...
از توست چنین ، نامه رسان را چه امیدست ؟
هرروز جدا گشتی و ، صد فاصله افتاد ...
من خاک شدم ، خون جگران را چه امید ست ؟
کوته کنم این قصه ، نیارزد به بیانی ...
عشاق تو وُ .. ، در به دران راچه امیدست ؟
شستم همه چشمم ز تو و مستی چشمت ،..
از جور تو ، ان جامه دران را چه امید ست ؟
آه از دل سنگِ تو وُ ، ان گوش گرانت ..
با ان دل تو ، گوش گران را ، چه امیدست ؟
پا بوس تو بودم به سر کوچه و بازار ...
#راحم به فنا ، ان دگران را چه امید ست ؟
.
#راحم_تبریزی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
گفته بودی درددل کن گاه با هم صحبتی
کو رفیق راز داری! کو دل پرطاقتی؟
شمع وقتی داستانم را شنید، آتش گرفت
شرح حالم را اگر نشنیده باشی راحتی
تا نسیم از شرح عشقم با خبر شد، مست شد
غنچه ای در باد پر پر شد ولی کو غیرتی؟
گریه می کردم که زاهد در قنوتم خیره ماند
دور باد از خرمن ایمان عاشق آفتی
روزهایم را یکایک دیدم و دیدن نداشت
کاش بر آیینه بنشیند غبار حسرتی
بس که دامان بهاران گل به گل پژمرده شد
باغبان دیگر به فروردین ندارد رغبتی
من کجا و جرأت بوسیدن لب های تو
آبرویم را خریدی عاقبت با تهمتی
#فاضل_نظری
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
کو رفیق راز داری! کو دل پرطاقتی؟
شمع وقتی داستانم را شنید، آتش گرفت
شرح حالم را اگر نشنیده باشی راحتی
تا نسیم از شرح عشقم با خبر شد، مست شد
غنچه ای در باد پر پر شد ولی کو غیرتی؟
گریه می کردم که زاهد در قنوتم خیره ماند
دور باد از خرمن ایمان عاشق آفتی
روزهایم را یکایک دیدم و دیدن نداشت
کاش بر آیینه بنشیند غبار حسرتی
بس که دامان بهاران گل به گل پژمرده شد
باغبان دیگر به فروردین ندارد رغبتی
من کجا و جرأت بوسیدن لب های تو
آبرویم را خریدی عاقبت با تهمتی
#فاضل_نظری
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
غوغاگر و شادابی و برمیخیزی
مست از غزلی نابی و برمیخیزی
هرصبح به نقش گل لبخند و به شوق
خورشید جهانتابی و برمیخیزی
#شهراد_میدری
#صـبح_بخیـر
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
مست از غزلی نابی و برمیخیزی
هرصبح به نقش گل لبخند و به شوق
خورشید جهانتابی و برمیخیزی
#شهراد_میدری
#صـبح_بخیـر
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
تیز دوم تیز دوم تا به سواران برسم
نیست شوم نیست شوم تا بر جانان برسم
خوش شدهام خوش شدهام پاره آتش شدهام
خانه بسوزم بروم تا به بیابان برسم
خاک شوم خاک شوم تا ز تو سرسبز شوم
آب شوم سجده کنان تا به گلستان برسم
چونک فتادم ز فلک ذره صفت لرزانم
ایمن و بیلرز شوم چونک به پایان برسم
چرخ بود جای شرف خاک بود جای تلف
بازرهم زین دو خطر چون بر سلطان برسم
عالم این خاک و هوا گوهر کفر است و فنا
در دل کفر آمدهام تا که به ایمان برسم
آن شه موزون جهان عاشق موزون طلبد
شد رخ من سکه زر تا که به میزان برسم
رحمت حق آب بود جز که به پستی نرود
خاکی و مرحوم شوم تا بر رحمان برسم
هیچ طبیبی ندهد بیمرضی حب و دوا
من همگی درد شوم تا که به درمان برسم
#مولانا
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
نیست شوم نیست شوم تا بر جانان برسم
خوش شدهام خوش شدهام پاره آتش شدهام
خانه بسوزم بروم تا به بیابان برسم
خاک شوم خاک شوم تا ز تو سرسبز شوم
آب شوم سجده کنان تا به گلستان برسم
چونک فتادم ز فلک ذره صفت لرزانم
ایمن و بیلرز شوم چونک به پایان برسم
چرخ بود جای شرف خاک بود جای تلف
بازرهم زین دو خطر چون بر سلطان برسم
عالم این خاک و هوا گوهر کفر است و فنا
در دل کفر آمدهام تا که به ایمان برسم
آن شه موزون جهان عاشق موزون طلبد
شد رخ من سکه زر تا که به میزان برسم
رحمت حق آب بود جز که به پستی نرود
خاکی و مرحوم شوم تا بر رحمان برسم
هیچ طبیبی ندهد بیمرضی حب و دوا
من همگی درد شوم تا که به درمان برسم
#مولانا
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
میام دورت بگردم😍
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
دمی از خاک با شوق تجلی سر برآوردن
نمیارزد به عمری خاک عالم بر سر آوردن
من از شرمندگی چون لاله های واژگون عمریست
به سوی آسمانم نیست روی سر برآوردن
کسی باور نخواهد کرد اعجاز تو را ای عشق
برای "خودپرستان" تا به کی "پیغمبر" آوردن
تو خضر واقف از غیبی و من موسای بی صبرم
چه دشوار است از کار تو ای دل سر درآوردن
بپرسید از کمانداران ابرویش چرا باید
به قصد کشتن یک نیمهجان صد لشکر آوردن
به غیر از وعدهی پاییز معنایی نخواهد داشت
برای باغ پیغام بهاری دیگر آوردن
یکی از پیله ها لرزید ، چشم شمع ها روشن!
مبارک باد ! از پروانه ها خاکستر آوردن
#فاضل_نظری
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
نمیارزد به عمری خاک عالم بر سر آوردن
من از شرمندگی چون لاله های واژگون عمریست
به سوی آسمانم نیست روی سر برآوردن
کسی باور نخواهد کرد اعجاز تو را ای عشق
برای "خودپرستان" تا به کی "پیغمبر" آوردن
تو خضر واقف از غیبی و من موسای بی صبرم
چه دشوار است از کار تو ای دل سر درآوردن
بپرسید از کمانداران ابرویش چرا باید
به قصد کشتن یک نیمهجان صد لشکر آوردن
به غیر از وعدهی پاییز معنایی نخواهد داشت
برای باغ پیغام بهاری دیگر آوردن
یکی از پیله ها لرزید ، چشم شمع ها روشن!
مبارک باد ! از پروانه ها خاکستر آوردن
#فاضل_نظری
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
.
از میان ِ انبوه دلتنگی ها
روزهای رفته
دقیقه های مرده
از میان این همه آشوب
این همه پنجره ی بی گلدان
این همه گلدان ِ بی برگ
از میان این همه برگ ِ ریخته...
مرا بردار و در آغوشت گم کن!
من
اگر چه برگ ِ ریخته
اگر چه گلدان ِ بی برگ
اگر چه پنجره ی بی گلدان.
من،
اگر چه آشوب
اگر چه دقیقه ی مرده
اگر چه روزِ رفته
اگر چه دلتنگ...
از میان ِ انبوه ِ بی تو زیستن ها
بی تو زیستن را
نمی دانم ...
#معصومه_صابر
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
از میان ِ انبوه دلتنگی ها
روزهای رفته
دقیقه های مرده
از میان این همه آشوب
این همه پنجره ی بی گلدان
این همه گلدان ِ بی برگ
از میان این همه برگ ِ ریخته...
مرا بردار و در آغوشت گم کن!
من
اگر چه برگ ِ ریخته
اگر چه گلدان ِ بی برگ
اگر چه پنجره ی بی گلدان.
من،
اگر چه آشوب
اگر چه دقیقه ی مرده
اگر چه روزِ رفته
اگر چه دلتنگ...
از میان ِ انبوه ِ بی تو زیستن ها
بی تو زیستن را
نمی دانم ...
#معصومه_صابر
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
چه دور بود،
جاده یِ مه آلوده ای که تو را برد
و چه دیر است، وقتی که هنوز
بالِ پروازِ چکاوک ها؛ زخمی ست
و جمعه برزخِ جا مانده از تقدیرِ
هفت روزِ هفته یِ ابری ست؛
و من چه نیلوفرانه؛
هنوز هم .. هنوز هم ...
در هر بهاران؛ مهتابِ چشمانِ
تو را،، انتظار می کشم،،،
و در رایحه یِ خوشِ
شکوفه هایِ سیب
بدنبالِ ردِ پایِ
عشق می گردم ...
#فرح_فریماااا_معمای_عشق۵
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
جاده یِ مه آلوده ای که تو را برد
و چه دیر است، وقتی که هنوز
بالِ پروازِ چکاوک ها؛ زخمی ست
و جمعه برزخِ جا مانده از تقدیرِ
هفت روزِ هفته یِ ابری ست؛
و من چه نیلوفرانه؛
هنوز هم .. هنوز هم ...
در هر بهاران؛ مهتابِ چشمانِ
تو را،، انتظار می کشم،،،
و در رایحه یِ خوشِ
شکوفه هایِ سیب
بدنبالِ ردِ پایِ
عشق می گردم ...
#فرح_فریماااا_معمای_عشق۵
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
فرض کن اصلا طبیبِ شهر لایق بوده است
تیغِ جرّاحی چرا در دستِ سارق بوده است؟
سر به زیر انداخت، یعنی نیست این تقصیر او
رو به بالا کرد، یعنی کارِ خالق بوده است
بر زمین، سهراب میغلتید، پرسیدم از او
گفت: آنکس دشمنش میدید، حاذق بوده است
گفتمش:" اسرار را جایی هویدا کرده بود؟"
گفت: نه، گفتم: چرا پس؟ گفت: عاشق بودهاست
از رفیقان و رقیبان، زخم یکسان خوردهایم
باز پشتش گرم باشد، آنکه صادق بوده است
آرزو کردیم و جز حسرت، سرانجامی نداشت
قهقهِ روی لبم برعکس، هقهق بوده است
ذوقِ پروازِ کبوتر کور باشد بعد از این
آسمان، بعد از شما، آیینهی دق بوده است...
#سجاد_شهیدی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
تیغِ جرّاحی چرا در دستِ سارق بوده است؟
سر به زیر انداخت، یعنی نیست این تقصیر او
رو به بالا کرد، یعنی کارِ خالق بوده است
بر زمین، سهراب میغلتید، پرسیدم از او
گفت: آنکس دشمنش میدید، حاذق بوده است
گفتمش:" اسرار را جایی هویدا کرده بود؟"
گفت: نه، گفتم: چرا پس؟ گفت: عاشق بودهاست
از رفیقان و رقیبان، زخم یکسان خوردهایم
باز پشتش گرم باشد، آنکه صادق بوده است
آرزو کردیم و جز حسرت، سرانجامی نداشت
قهقهِ روی لبم برعکس، هقهق بوده است
ذوقِ پروازِ کبوتر کور باشد بعد از این
آسمان، بعد از شما، آیینهی دق بوده است...
#سجاد_شهیدی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
تووو زیبایے
شبیه خورشیدے
ڪه از بالاے آسمان
رنگ طلاییش را
به زمین مے تاباند
و دروازه هاے عشق را
به طلاکوب
در دستانت مے نهد
و من بے دلیل
√دوستت دارم√
شبیه یک آهنگ ترڪے
ڪه از دو سوے جهان
موج تن ها را به تکاپو مے اندازد
ڪه در اوج پایین و بالا
با طلائیه خورشید
به لبخند مےخوانم
"سَنے سِئویرَم" دِئیَن دیل لَره یوخ . . .
سَنه آغلایان گؤزلَره اینانمالیسان!
~ ••ترجمه ••~
تو را من دوست دارم
نه به زبانے که مے گویم
به اشڪے ڪه
از چشمهاے تو مے آید باور ڪن...
#ثریا_شجاعی_اصل
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
شبیه خورشیدے
ڪه از بالاے آسمان
رنگ طلاییش را
به زمین مے تاباند
و دروازه هاے عشق را
به طلاکوب
در دستانت مے نهد
و من بے دلیل
√دوستت دارم√
شبیه یک آهنگ ترڪے
ڪه از دو سوے جهان
موج تن ها را به تکاپو مے اندازد
ڪه در اوج پایین و بالا
با طلائیه خورشید
به لبخند مےخوانم
"سَنے سِئویرَم" دِئیَن دیل لَره یوخ . . .
سَنه آغلایان گؤزلَره اینانمالیسان!
~ ••ترجمه ••~
تو را من دوست دارم
نه به زبانے که مے گویم
به اشڪے ڪه
از چشمهاے تو مے آید باور ڪن...
#ثریا_شجاعی_اصل
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀