جان من حتی اگر با قصد کشتن آمدی
من نخواهم رفت آنگونه که عطر مشهدی
در جواب سرد مهرهای تو بوسیدمت
از پیمبر خواندهام نیکی کنم جای بدی
تا ابد من را به نامت میشناسد روزگار
مثل تکرار مراغه پشت نام اوحدی
آخرش خاور شناسان جهان پی میبرند
حاصل پیوند انسان با کدامین ایزدی
بندهی عشق تو بودم قبل از آغاز جهان
خواجه خود دیده گِل ما را به پیمانه زدی
دین چشمانت نباشد کفر موهایت که هست
ای خوشا گمراه بودن ای خوشا بیمقصدی
سعدی شعر معاصر نیستم اما ببین
رفتهام از خود به در وقتی که از در آمدی
#احمد_جم
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
من نخواهم رفت آنگونه که عطر مشهدی
در جواب سرد مهرهای تو بوسیدمت
از پیمبر خواندهام نیکی کنم جای بدی
تا ابد من را به نامت میشناسد روزگار
مثل تکرار مراغه پشت نام اوحدی
آخرش خاور شناسان جهان پی میبرند
حاصل پیوند انسان با کدامین ایزدی
بندهی عشق تو بودم قبل از آغاز جهان
خواجه خود دیده گِل ما را به پیمانه زدی
دین چشمانت نباشد کفر موهایت که هست
ای خوشا گمراه بودن ای خوشا بیمقصدی
سعدی شعر معاصر نیستم اما ببین
رفتهام از خود به در وقتی که از در آمدی
#احمد_جم
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
گفتی چه شود گر بشود فاصلهها کم
دیدی که شد اما نشد آخر گلهها کم
بین تو و من رغبت دیدار نماندهست
هم فاصلهها کم شده، هم حوصلهها کم
از عشق بپرهیز که صد راهزن اینجاست
آیند به این گردنهها قافلهها کم
هرچند که از شهر خودم کوچ نکردم
در بیوطنی نیستم از چلچلهها کم
از عشق همین بس که معمای شگفتیست
ای عقل بگو با من از این مسئلهها کم
#فاضل_نظری
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
دیدی که شد اما نشد آخر گلهها کم
بین تو و من رغبت دیدار نماندهست
هم فاصلهها کم شده، هم حوصلهها کم
از عشق بپرهیز که صد راهزن اینجاست
آیند به این گردنهها قافلهها کم
هرچند که از شهر خودم کوچ نکردم
در بیوطنی نیستم از چلچلهها کم
از عشق همین بس که معمای شگفتیست
ای عقل بگو با من از این مسئلهها کم
#فاضل_نظری
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🕊بفرست برای عشق زندگیت🕊
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
عرقفشانی آن گلعذار را دریاب
ستارهریزی صبح بهار را دریاب
درون خانه خزان و بهار یکرنگ است
ز خویش خیمه برون زن، بهار را دریاب
ز گاهوارهٔ تسلیم کن سفینهٔ خویش
میان بحر حضور کنار را دریاب
ز فیض صبح مشو غافل ای سیاه درون
صفای این نفس بی غبار را دریاب
عقیق در دهن تشنه کار آب کند
به وعدهای جگر داغدار را دریاب
تو کز شراب حقیقت هزار خم داری
به یک پیاله من خاکسار را دریاب
#صائب_تبریزی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
ستارهریزی صبح بهار را دریاب
درون خانه خزان و بهار یکرنگ است
ز خویش خیمه برون زن، بهار را دریاب
ز گاهوارهٔ تسلیم کن سفینهٔ خویش
میان بحر حضور کنار را دریاب
ز فیض صبح مشو غافل ای سیاه درون
صفای این نفس بی غبار را دریاب
عقیق در دهن تشنه کار آب کند
به وعدهای جگر داغدار را دریاب
تو کز شراب حقیقت هزار خم داری
به یک پیاله من خاکسار را دریاب
#صائب_تبریزی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
وقتے میگویم "دوستت دارم" ،
منظورم این نیست ڪه
تو هرجور باشی،
با تمام بیمهرے و بیرحمی ات،
باز تو را دوست خواهم داشت!
منظورم این نیست ڪه
آزارم بدہ و با من بازے ڪن
و بلاتڪلیف و معلق نگهم دار
و باز مطمئن باش عاشقت میمانم...
"دوستت دارم" است؛
مجوزِ عذاب ڪہ نیست!
خونم را ڪہ حلالت نڪردهام!
وقتے میگویم "دوستت دارم" ،
یعنے در همان لحظه،
تو توانستهاے مرا
از احساس سرشار ڪنی
و بہ دلم این آرزو را بیندازے ڪه
ڪاش این لحظہ ابدے بشود...
"دوستت دارم" ،
رنگے از لبخندے دارد ڪہ آدم دلش میخواهد
بہ درازاے عمرش ڪش بیاید،
و این اصلاً شبیہ چیزے ڪہ تو فڪر میڪنے نیست!
من شاید آن توِِ
مهربان و شیرین زبان و عاشقے ڪه
لحظههاے خوشے برایم ساختہ را
تا ابد دوست داشتہ باشم؛
اما بنا را اگر بر بیرحمے بگذارے
و شڪستنِ من و غرورم،
من هم بنا را میگذارم بر دوست نداشتنت!
#مانگ_میرزایی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
منظورم این نیست ڪه
تو هرجور باشی،
با تمام بیمهرے و بیرحمی ات،
باز تو را دوست خواهم داشت!
منظورم این نیست ڪه
آزارم بدہ و با من بازے ڪن
و بلاتڪلیف و معلق نگهم دار
و باز مطمئن باش عاشقت میمانم...
"دوستت دارم" است؛
مجوزِ عذاب ڪہ نیست!
خونم را ڪہ حلالت نڪردهام!
وقتے میگویم "دوستت دارم" ،
یعنے در همان لحظه،
تو توانستهاے مرا
از احساس سرشار ڪنی
و بہ دلم این آرزو را بیندازے ڪه
ڪاش این لحظہ ابدے بشود...
"دوستت دارم" ،
رنگے از لبخندے دارد ڪہ آدم دلش میخواهد
بہ درازاے عمرش ڪش بیاید،
و این اصلاً شبیہ چیزے ڪہ تو فڪر میڪنے نیست!
من شاید آن توِِ
مهربان و شیرین زبان و عاشقے ڪه
لحظههاے خوشے برایم ساختہ را
تا ابد دوست داشتہ باشم؛
اما بنا را اگر بر بیرحمے بگذارے
و شڪستنِ من و غرورم،
من هم بنا را میگذارم بر دوست نداشتنت!
#مانگ_میرزایی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
قلبم را در مجری ِ کهنه ئی
پنهان می کنم
در اتاقی که دریچه ئیش
نیست
از مهتابی
به کوچه تاریک
خم می شوم
وبه جای
همه نومیدان
میگریم.
آه
من
حرام شده ام!
با این همه ای قلب دربِدر!
از یاد مبر
که ما
ـ من و تو ـ
عشق را رعایت کرده ایم،
از یاد مبر
که ما
ـ من و تو ـ
انسان را
رعایت کرده ایم،
خود اگر شاهکار خدابود
یا نبود.
#شاملو
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
پنهان می کنم
در اتاقی که دریچه ئیش
نیست
از مهتابی
به کوچه تاریک
خم می شوم
وبه جای
همه نومیدان
میگریم.
آه
من
حرام شده ام!
با این همه ای قلب دربِدر!
از یاد مبر
که ما
ـ من و تو ـ
عشق را رعایت کرده ایم،
از یاد مبر
که ما
ـ من و تو ـ
انسان را
رعایت کرده ایم،
خود اگر شاهکار خدابود
یا نبود.
#شاملو
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
شیدا شده ام چه کنم با دل ؟
رسوا شده ام چه کنم با دل ؟
چه کنم با دل ز جدایی ؟
به کجا رفتی به کجایی ؟
ز جهان دل برکندم تا شوری پیدا کردم
تو پریشان مو کردی چون مجنون صحرا گردم
ز تو نوشین لب باشد هم درمان و هم دردم
دلم از خون چون مینا لبریز و من خاموشم
شب هجران جای می خونابه دل می نوشم
ز خیالت برخیزد بوی گل از آغوشم
تو سیه چشم از چشمم تا دوری من بیمارم
تو سیه گیسو هر شب در خواب و من بیدارم
تو لب میگون داری من اشک گلگون دارم
ز تو دل گر برگیرم از غم دیگر می میرم
به خدا دور از رویت از جان شیرین سیرم
به خدا دور از رویت از جان شیرین سیرم
#رحیم_معینی_کرمانشاهی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
رسوا شده ام چه کنم با دل ؟
چه کنم با دل ز جدایی ؟
به کجا رفتی به کجایی ؟
ز جهان دل برکندم تا شوری پیدا کردم
تو پریشان مو کردی چون مجنون صحرا گردم
ز تو نوشین لب باشد هم درمان و هم دردم
دلم از خون چون مینا لبریز و من خاموشم
شب هجران جای می خونابه دل می نوشم
ز خیالت برخیزد بوی گل از آغوشم
تو سیه چشم از چشمم تا دوری من بیمارم
تو سیه گیسو هر شب در خواب و من بیدارم
تو لب میگون داری من اشک گلگون دارم
ز تو دل گر برگیرم از غم دیگر می میرم
به خدا دور از رویت از جان شیرین سیرم
به خدا دور از رویت از جان شیرین سیرم
#رحیم_معینی_کرمانشاهی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
.
در شبانه های ابری احساسم
از دلتنگی می نویسم
از بغض
از تنهائی
از باران
و از نبودن های تو
به من بگو
کجای این غربت و دلتنگی ایستاده ایی
کجای این نیامدن ها مانده ایی
که هر چه در عاشقانه هایم می سرایمت
تو نمی بینی
نمیخوانی
و من در این نوای عاشقی
صبورانه و بارانی تر از باران
به جاان می خوانمت
و خیس می شود مژگان به انتظار نشسته ام
در پهنه ی وسیع چشمانی منتظر...
#باران_مقدم
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
در شبانه های ابری احساسم
از دلتنگی می نویسم
از بغض
از تنهائی
از باران
و از نبودن های تو
به من بگو
کجای این غربت و دلتنگی ایستاده ایی
کجای این نیامدن ها مانده ایی
که هر چه در عاشقانه هایم می سرایمت
تو نمی بینی
نمیخوانی
و من در این نوای عاشقی
صبورانه و بارانی تر از باران
به جاان می خوانمت
و خیس می شود مژگان به انتظار نشسته ام
در پهنه ی وسیع چشمانی منتظر...
#باران_مقدم
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
Telegram
attach 📎
بدِ مرا تو به خوب خودت بدل کردی
به وعدههای خودت بارها عمل کردی
حقیر بودم اما تو زود نام مرا
بزرگ کردی و آوازه محل کردی
به هر که رو زده بودم مرا معطل کرد
ولی تو مشکل من را چه زود حل کردی
#لاادری
#صـبح_بخیر
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
به وعدههای خودت بارها عمل کردی
حقیر بودم اما تو زود نام مرا
بزرگ کردی و آوازه محل کردی
به هر که رو زده بودم مرا معطل کرد
ولی تو مشکل من را چه زود حل کردی
#لاادری
#صـبح_بخیر
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
سلامت کردم و انگار صدایم را تو نشنیدی
چرا رنج فراقت را ز رخسارم نفهمیدی
من آن جادوی چشمانت، به جان خود خریدارم
بیا و از سر لطفت، نگاهی کن، نیازارم
هوایت چون بهاران و دمادم رو به تغییر است
هوای من، ز بی مهری تو، ابری و دلگیر است
ز رفتارت همیشه ماتم و همواره سر گردان
چگونه اخم هایت، آشکار و خنده هایت را کنی پنهان
من این را خوب می دانم، که مهرم را به دل داری
لجاجت می کنی و از جفا، دست بر نمی داری
خدا داند که من غیر از تو را هرگز نمی بینم
سر سجاده عشقم، تویی محراب و آئینم
قطار عمر، روزی میرسد به مقصد آخر
نبودی همسفر بامن، نمانده فرصتی دیگر
#مسعود_ثروت
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
چرا رنج فراقت را ز رخسارم نفهمیدی
من آن جادوی چشمانت، به جان خود خریدارم
بیا و از سر لطفت، نگاهی کن، نیازارم
هوایت چون بهاران و دمادم رو به تغییر است
هوای من، ز بی مهری تو، ابری و دلگیر است
ز رفتارت همیشه ماتم و همواره سر گردان
چگونه اخم هایت، آشکار و خنده هایت را کنی پنهان
من این را خوب می دانم، که مهرم را به دل داری
لجاجت می کنی و از جفا، دست بر نمی داری
خدا داند که من غیر از تو را هرگز نمی بینم
سر سجاده عشقم، تویی محراب و آئینم
قطار عمر، روزی میرسد به مقصد آخر
نبودی همسفر بامن، نمانده فرصتی دیگر
#مسعود_ثروت
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
عاشقانه😊
💖💖
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
💖💖
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
.
لذت حسرت تو ، بِه بُوَد از یار دگر ...
میکَشم بار غمت ، رنج مده ، بار دگر ،
سر نوشتم را ز هجرانت نوشتند و فراق ..
کاش درمان مینوشتند و ، نشد کار دگر ،
#راحم_تبریزی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
لذت حسرت تو ، بِه بُوَد از یار دگر ...
میکَشم بار غمت ، رنج مده ، بار دگر ،
سر نوشتم را ز هجرانت نوشتند و فراق ..
کاش درمان مینوشتند و ، نشد کار دگر ،
#راحم_تبریزی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
هوای پنج شنبه هق هق بغض شکننده ایست خیره در نگاهی دور
که واژه ها را از حنجرهء خیال
به نگارش ِ عمیق دلتنگی میکشاند
و بر دفتر سپید اندوه
شعر حزین جدایی می سراید
جای خالی تو ...
شعر نمیشود که سطر های انتظار سیاه را دونه به دونه پر کند
جای خالی تو
ذره ذره تار و پود جان مرا در بغض ِ حنجره ام میشکند ،!
آئینه هرگز دروغ نخواهد گفت
من به تو خیره ام
و او سرگذشت غمگین ِ اندوهم را به نمایش می گذارد ...!!
#پارس
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
که واژه ها را از حنجرهء خیال
به نگارش ِ عمیق دلتنگی میکشاند
و بر دفتر سپید اندوه
شعر حزین جدایی می سراید
جای خالی تو ...
شعر نمیشود که سطر های انتظار سیاه را دونه به دونه پر کند
جای خالی تو
ذره ذره تار و پود جان مرا در بغض ِ حنجره ام میشکند ،!
آئینه هرگز دروغ نخواهد گفت
من به تو خیره ام
و او سرگذشت غمگین ِ اندوهم را به نمایش می گذارد ...!!
#پارس
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
اجرای خاص پیشنهاد میکنم حتما بشنوید ✨
یه غم خاصی داره،
شبهای بارونی رو میگم؛
چون بیشتر از همیشه دلم می گیره؛
مخصوصاً اگه قرار باشه،
همه دردامو به تنهایی به دوش بکشم....
واسه خاطر همین،
شبهایی که بارون میاد،
دلم میخواد ،
کوله مو وَردارمو بزنم به جنگل؛
همون جنگلی که،
همیشه ما رو با هم دیده...
همونجایی که،
صدایی بگوش نمی رسه...
جنگلی که تا ما رو می بینه
درختاشو ساکت می کنه...
به پرنده هاش میگه: هیس!!!
این دوتا اومدن...
یه غم خاصی داره،
راه رفتنم تو بارون...
و شادی خاصی داره، برسم به همون آلاچیق دنج عاشقانمون،
خودم و داد بکشم،
با فریاد بگم:
دلم تنگ شده برای اون خنده هات...
برای تو...
برای خودم...
برای..........
✍#سودابه_حسینی
🎙#رضا_ماد
♡❤️♡
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
یه غم خاصی داره،
شبهای بارونی رو میگم؛
چون بیشتر از همیشه دلم می گیره؛
مخصوصاً اگه قرار باشه،
همه دردامو به تنهایی به دوش بکشم....
واسه خاطر همین،
شبهایی که بارون میاد،
دلم میخواد ،
کوله مو وَردارمو بزنم به جنگل؛
همون جنگلی که،
همیشه ما رو با هم دیده...
همونجایی که،
صدایی بگوش نمی رسه...
جنگلی که تا ما رو می بینه
درختاشو ساکت می کنه...
به پرنده هاش میگه: هیس!!!
این دوتا اومدن...
یه غم خاصی داره،
راه رفتنم تو بارون...
و شادی خاصی داره، برسم به همون آلاچیق دنج عاشقانمون،
خودم و داد بکشم،
با فریاد بگم:
دلم تنگ شده برای اون خنده هات...
برای تو...
برای خودم...
برای..........
✍#سودابه_حسینی
🎙#رضا_ماد
♡❤️♡
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
Telegram
attach 📎
" دوری مکن"
با خودم گفتم که شاید سرزمین عشق را ..
در میان بیکران ِ دیدگانت یافتم
بعد از آن ساحل نشستن ها و تنهایی دل
قایقی بر موج موج ِ گیسوانت ساختم
در شب طوفان زدم اندیشه را بر موج ها
سوی تو من بادبانِ عاشقی افراشتم
در صدف بود این دلم در سینه ام اندر خفا
دُرّ ِ دل را ناخودآگه در قمارت باختم
مثل یک سردار تنها در نبردی بی امان
بی تامّل بر سپاه بی شمارت تاختم
من اسیرت آمدم شاه دلم تسلیم شد
پیش مژگانت سِلاح شعر را انداختم!
از #سپهر خسته دل ،خسته نفس، دوری مکن
چون به غیراز تو در این دنیا کسی نشناختم
#سپهرRoohi
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
با خودم گفتم که شاید سرزمین عشق را ..
در میان بیکران ِ دیدگانت یافتم
بعد از آن ساحل نشستن ها و تنهایی دل
قایقی بر موج موج ِ گیسوانت ساختم
در شب طوفان زدم اندیشه را بر موج ها
سوی تو من بادبانِ عاشقی افراشتم
در صدف بود این دلم در سینه ام اندر خفا
دُرّ ِ دل را ناخودآگه در قمارت باختم
مثل یک سردار تنها در نبردی بی امان
بی تامّل بر سپاه بی شمارت تاختم
من اسیرت آمدم شاه دلم تسلیم شد
پیش مژگانت سِلاح شعر را انداختم!
از #سپهر خسته دل ،خسته نفس، دوری مکن
چون به غیراز تو در این دنیا کسی نشناختم
#سپهرRoohi
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
این منم
عابر هر شب کوچه های تنهایی
دلگیرم
از دلتنگی های زنی
که در سکوت نیمه شب
به دنبال نیمه ی گمشده ی خویش
سرگردان است
و
در آغوش نجیبِ خاطره هایش
با دستان خالی از عشق
جان می دهد بی آنکه
گرمی زندگی را با لبان سرد خود
چشیده باشد.
#مینو_پناهپور
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
عابر هر شب کوچه های تنهایی
دلگیرم
از دلتنگی های زنی
که در سکوت نیمه شب
به دنبال نیمه ی گمشده ی خویش
سرگردان است
و
در آغوش نجیبِ خاطره هایش
با دستان خالی از عشق
جان می دهد بی آنکه
گرمی زندگی را با لبان سرد خود
چشیده باشد.
#مینو_پناهپور
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
نوروز علم برزد و گل در چمن آمد
خورشید سفر کرده من در وطن آمد
مرغی که زهجران گلی داشت ملالی
در باغ به نظاره سرو چمن آمد
#بابافغانی_شیرازی
#صبح_بخیر
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
خورشید سفر کرده من در وطن آمد
مرغی که زهجران گلی داشت ملالی
در باغ به نظاره سرو چمن آمد
#بابافغانی_شیرازی
#صبح_بخیر
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
در این هنگام ...
نسیم صبحگاهِ سرد بر درگاه خانه
پرده را جنباند
در آن خاموش رویایی
چنان پنداشتم کز شوق، روی پرده،
قلب دختر تصویر میلرزد.
چنان پنداشتم کز شوق
هر دم با تلاشی شوم و یأسآمیز
خود را میکشد آرامک آرامک به سوی من...
دو چشمم خسته بر هم رفت.
سپیده میگشود آهسته
جعدِ گیسوانِ تابدار صبح
سحر لبخند میزد سرد
طلسم رنج من پوسید
چنین احساس کردم من؛
لبان مردهای لبهای سوزان مرا
در خواب میبوسید.
#احمد_شاملو
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
در این هنگام ...
نسیم صبحگاهِ سرد بر درگاه خانه
پرده را جنباند
در آن خاموش رویایی
چنان پنداشتم کز شوق، روی پرده،
قلب دختر تصویر میلرزد.
چنان پنداشتم کز شوق
هر دم با تلاشی شوم و یأسآمیز
خود را میکشد آرامک آرامک به سوی من...
دو چشمم خسته بر هم رفت.
سپیده میگشود آهسته
جعدِ گیسوانِ تابدار صبح
سحر لبخند میزد سرد
طلسم رنج من پوسید
چنین احساس کردم من؛
لبان مردهای لبهای سوزان مرا
در خواب میبوسید.
#احمد_شاملو
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀