گرفته اند بسکه از خیال تو سراغ ها
پر است از خیال تو؛ هوای کوچه باغ ها
خزان نفس گرفت از بهارهای پیش رو
گرفته اند باغ را به ضرب حیله زاغ ها
کجاست برق چشم تو که در شب سیاه ما
فروغ پر کشیده از نگاه چلچراغ ها
کجاست ابر مرحمت که دستهای شعله ور
نشانده اند بی تو بر جبین شهر؛ داغ ها
امید فهم درد را مدار از خسان طمع
که عقلشان گذشته از حوالی دِماغ ها
پرید طعم مستی از شراب ساقیا ببین
پیاله واژگون شد و ترک تَرَک ایاغ ها
فریب شیخ برد از این قبیله آبرو ولی
گناه تلخ قصه مان به گردن کلاغ ها
#زهرا_وهاب_ساقی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
پر است از خیال تو؛ هوای کوچه باغ ها
خزان نفس گرفت از بهارهای پیش رو
گرفته اند باغ را به ضرب حیله زاغ ها
کجاست برق چشم تو که در شب سیاه ما
فروغ پر کشیده از نگاه چلچراغ ها
کجاست ابر مرحمت که دستهای شعله ور
نشانده اند بی تو بر جبین شهر؛ داغ ها
امید فهم درد را مدار از خسان طمع
که عقلشان گذشته از حوالی دِماغ ها
پرید طعم مستی از شراب ساقیا ببین
پیاله واژگون شد و ترک تَرَک ایاغ ها
فریب شیخ برد از این قبیله آبرو ولی
گناه تلخ قصه مان به گردن کلاغ ها
#زهرا_وهاب_ساقی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
«تو که بالا بلند و نازنینی
تو که شیرین لب و عشق آفرینی
در آن لب های افسونگر چه داری؟
در آن دل غیر شور و شر چه داری؟»
◽◽
🎵 قطعه: افسونگر
📀 آلبوم: باستاره ها
با نوای دلنشین همایون شجریان
آهنگساز: محمدجواد ضرابیان
رهبر ارکستر: بردیا کیارس
دستگاه: چهارگاه
کلام: فریدون مشیری
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
تو که شیرین لب و عشق آفرینی
در آن لب های افسونگر چه داری؟
در آن دل غیر شور و شر چه داری؟»
◽◽
🎵 قطعه: افسونگر
📀 آلبوم: باستاره ها
با نوای دلنشین همایون شجریان
آهنگساز: محمدجواد ضرابیان
رهبر ارکستر: بردیا کیارس
دستگاه: چهارگاه
کلام: فریدون مشیری
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
از چشم تو به منظرهی روشنی، دریست
صبحی که با تو صبح شود، صبح دیگریست
روشن شدهست چشمِ جهان از نگاه تو
ای آنکه در نگاه تو، از مهر منظریست
گاهی به آفتاب اگر خیره میشوی
این هم عنایتیست که از ذرّهپروریست
در حلقهی سماعِ نگاهت جهان خوش است
چرخی بزن که رقص تو را زهره، مشتریست
هر دفتری که از تو نگوید، سیاههاست
هر مصرعی که وصف تو را گفته، دفتریست
با بیکرانِ چشم تو ای آیهی غزل
ما را چه احتیاج به مضمون دیگریست...؟
#رضا_طهماسبی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
صبحی که با تو صبح شود، صبح دیگریست
روشن شدهست چشمِ جهان از نگاه تو
ای آنکه در نگاه تو، از مهر منظریست
گاهی به آفتاب اگر خیره میشوی
این هم عنایتیست که از ذرّهپروریست
در حلقهی سماعِ نگاهت جهان خوش است
چرخی بزن که رقص تو را زهره، مشتریست
هر دفتری که از تو نگوید، سیاههاست
هر مصرعی که وصف تو را گفته، دفتریست
با بیکرانِ چشم تو ای آیهی غزل
ما را چه احتیاج به مضمون دیگریست...؟
#رضا_طهماسبی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
باید کمی تمرین کنم مغرور بودن را
وقتی خودت میخواهی از من دور بودن را
چیزی نمیگویی ولی در عمق چشمانت
حس میکنم بیزاری و منفور بودن را
فرهادِ کوهِ بیستون از کتف و کول افتاد
از من گرفتی لذّت پرشور بودن را
دائم نشان میداد، من باور نمیکردم
رفتار سردت وصلهی ناجور بودن را
روزی که یک خودخواه بیمنطق دلت را برد
شاید بفهمی معنی مجبور بودن را
من پای برگشتن به سمتت را قلم کردم
دیگر نداری زحمت ساطور بودن را
اما بدان با رفتنم از دست خواهی داد
معشوقهی یک شاعر مشهور بودن را
#تقی_قاسمی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
وقتی خودت میخواهی از من دور بودن را
چیزی نمیگویی ولی در عمق چشمانت
حس میکنم بیزاری و منفور بودن را
فرهادِ کوهِ بیستون از کتف و کول افتاد
از من گرفتی لذّت پرشور بودن را
دائم نشان میداد، من باور نمیکردم
رفتار سردت وصلهی ناجور بودن را
روزی که یک خودخواه بیمنطق دلت را برد
شاید بفهمی معنی مجبور بودن را
من پای برگشتن به سمتت را قلم کردم
دیگر نداری زحمت ساطور بودن را
اما بدان با رفتنم از دست خواهی داد
معشوقهی یک شاعر مشهور بودن را
#تقی_قاسمی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
گوش اگر دارند با من، چشمشان با دیگریست
من اذان ناتمام سفرهی افطاریام!
با دل صدپاره میخندم که من هم چون انار
با تمام رنجها، سرگرم مردمداریام
هرکه لب تر کرد در این بزم، کامش تلخ شد
کِی به من خواهی رسید ای قهوهی قاجاریام؟
#علیرضا_بدیع
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
گوش اگر دارند با من، چشمشان با دیگریست
من اذان ناتمام سفرهی افطاریام!
با دل صدپاره میخندم که من هم چون انار
با تمام رنجها، سرگرم مردمداریام
هرکه لب تر کرد در این بزم، کامش تلخ شد
کِی به من خواهی رسید ای قهوهی قاجاریام؟
#علیرضا_بدیع
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
عشق سرخ است!
سرخِ سرخ، به رنگ خون
با همان صلابت، که از عقیق زخم سینه
به بیرون میتراود و شقایق
و لاله بر گستره زمین، میپروراند.
عشق آبی نیست!
اگر اندوهی دارد، میرا و فانیست
و شادیهایش اما، جاودانیست
هرگز نمیمیرد!
جان می بخشد!
و گاهی نیز، جان میستاید!
ولی همیشه، زنده است
#گابریل_گارسیا_مارکز
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
سرخِ سرخ، به رنگ خون
با همان صلابت، که از عقیق زخم سینه
به بیرون میتراود و شقایق
و لاله بر گستره زمین، میپروراند.
عشق آبی نیست!
اگر اندوهی دارد، میرا و فانیست
و شادیهایش اما، جاودانیست
هرگز نمیمیرد!
جان می بخشد!
و گاهی نیز، جان میستاید!
ولی همیشه، زنده است
#گابریل_گارسیا_مارکز
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
کآن کعبه ی چشمانت آئین و کتابم شد
در پیله تو را جستم آن پیله طنابم شد
پنهان شده در قلبم پیوسته تو پیدایی
سر فصل شب شعرم نادیده شرابم شد
ای رهرو سرمستی شیرین کده ی جانی
یک بوسه بمن دادی؛ آن بوسه ربابم شد
ما بین تو می رقصم با بال و پر حوری
صدشعله شریانت سوزنده بخوابم شد
#ثریا_شجاعی_اصل
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
در پیله تو را جستم آن پیله طنابم شد
پنهان شده در قلبم پیوسته تو پیدایی
سر فصل شب شعرم نادیده شرابم شد
ای رهرو سرمستی شیرین کده ی جانی
یک بوسه بمن دادی؛ آن بوسه ربابم شد
ما بین تو می رقصم با بال و پر حوری
صدشعله شریانت سوزنده بخوابم شد
#ثریا_شجاعی_اصل
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
.
بی روی تو شب ، سحر ندارد ....
جان بی تو دگر ، ثمر ندارد ،
از هجر تو هستی ام فنا رفت ...
صد ها غزلم ، اثر ندارد ،
چشمی که ز چشم تو مصفاست ...
بر باغ و چمن نظر ندارد
از عشق تو دل ، مست و خرابست ...
از جام لبت ، خبر ندارد ،
تا روی تورا ندیده است دل ...
این ابر سیه ، گذر ندارد ،
#راحم دل تو چه بی قرار است ...
بویی ، ز بهارِ تر ندارد ،
#راحم_تبریزی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
بی روی تو شب ، سحر ندارد ....
جان بی تو دگر ، ثمر ندارد ،
از هجر تو هستی ام فنا رفت ...
صد ها غزلم ، اثر ندارد ،
چشمی که ز چشم تو مصفاست ...
بر باغ و چمن نظر ندارد
از عشق تو دل ، مست و خرابست ...
از جام لبت ، خبر ندارد ،
تا روی تورا ندیده است دل ...
این ابر سیه ، گذر ندارد ،
#راحم دل تو چه بی قرار است ...
بویی ، ز بهارِ تر ندارد ،
#راحم_تبریزی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
... گویند کفر زلفش بر دین زند شبیخون
بر گوش دینفروشان این داستان مبارک
بر ما خجسته بادا دوزخفروزی عشق
طوبا و حور و کوثر بر اینوآن مبارک ...
#عرفی_شیرازی
#صـبح_بخیر
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
بر گوش دینفروشان این داستان مبارک
بر ما خجسته بادا دوزخفروزی عشق
طوبا و حور و کوثر بر اینوآن مبارک ...
#عرفی_شیرازی
#صـبح_بخیر
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
از دست عزيزان چه بگويم گلهای نيست
گر هم گلهای هست، دگر حوصلهای نيست
سرگرم به خود زخمزدن در همهعمرم
هرلحظه جز اين، دست مرا مشغلهای نيست
ديریست که از خانهخرابان جهانم
بر سقف فروريختهام چلچلهای نيست
در حسرت ديدار تو آوارهترينم
هرچند که تا منزل تو فاصلهای نيست
بگذشتهام از خویش ولی از تو گذشتن
مرزیست که مشکلتر از آن مرحلهای نيست
سرگشتهترين کشتی دريای زمانم
میکوچم و در رهگذرم اسکلهای نيست
من سلسلهجنبان دل عاشق خويشم
بر زندگیام سايهای از سلسلهای نيست
يخ بسته زمستان زمان در دل بهمن
رفتند عزيزان و مرا قافلهای نيست
#بهمن_رافعی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
گر هم گلهای هست، دگر حوصلهای نيست
سرگرم به خود زخمزدن در همهعمرم
هرلحظه جز اين، دست مرا مشغلهای نيست
ديریست که از خانهخرابان جهانم
بر سقف فروريختهام چلچلهای نيست
در حسرت ديدار تو آوارهترينم
هرچند که تا منزل تو فاصلهای نيست
بگذشتهام از خویش ولی از تو گذشتن
مرزیست که مشکلتر از آن مرحلهای نيست
سرگشتهترين کشتی دريای زمانم
میکوچم و در رهگذرم اسکلهای نيست
من سلسلهجنبان دل عاشق خويشم
بر زندگیام سايهای از سلسلهای نيست
يخ بسته زمستان زمان در دل بهمن
رفتند عزيزان و مرا قافلهای نيست
#بهمن_رافعی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
"خوشبختی از نگاه آلفرد هیچکاک"
آقای هیچکاک؛ تعریف شما از خوشبختی چیست؟
شاید خوشبختی در خودآگاهی باشد.
-اینکه استعدادها و تواناییهای خویش را بشناسی و بتوانی خود را در مسیر موفقیت قرار دهی و کاری کنی که زمان به نفعت بگذرد نه به ضررت.
-اینکه اشتباهات خود را بدانی و سعی کنی از آنها درس بگیری و تکرارشان نکنی.
-اینکه از آدمهای پوشالی و دروغین زندگی دور شوی و قدر انسانهای واقعی را بدانی.
-اینکه درون خود را خالص کنی و بهفکر چیزهای مثبت باشی.
خوداگاهی شاید بزرگترین نعمت زندگی است.....
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
آقای هیچکاک؛ تعریف شما از خوشبختی چیست؟
شاید خوشبختی در خودآگاهی باشد.
-اینکه استعدادها و تواناییهای خویش را بشناسی و بتوانی خود را در مسیر موفقیت قرار دهی و کاری کنی که زمان به نفعت بگذرد نه به ضررت.
-اینکه اشتباهات خود را بدانی و سعی کنی از آنها درس بگیری و تکرارشان نکنی.
-اینکه از آدمهای پوشالی و دروغین زندگی دور شوی و قدر انسانهای واقعی را بدانی.
-اینکه درون خود را خالص کنی و بهفکر چیزهای مثبت باشی.
خوداگاهی شاید بزرگترین نعمت زندگی است.....
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
هایده همه حرفا رو زده بود
آخه تا به کی آروم بشینیم؟
حسرت بکشیم گریه ببینیم؟
ای زن تنها مرد آواره
وطن دل توست شده صد پاره
پاشو کاری کن فکر چاره باش
فکر این دل پاره پاره باش
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
آخه تا به کی آروم بشینیم؟
حسرت بکشیم گریه ببینیم؟
ای زن تنها مرد آواره
وطن دل توست شده صد پاره
پاشو کاری کن فکر چاره باش
فکر این دل پاره پاره باش
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
چنان با خنده می آیی که دل فکر فغان دارد
نمیــدانــی مگـــر بانــو نگــاهت صـد زبــان دارد
شبیــه جلــــوه ی مهــتاب بـــــودی و نمیــدیدم
که مثلت را خــــداونــدم فقط در آسمــان دارد
تصــور کن شبـــی را من کــــنارت بـاز بنشینم
چون آن صیادِ بی رحمم که تیری در کمان دارد
از آنجـــایی که بــامن داشـــتی صــد راز پنهانی
یقین دارم تو هم چون من دلت میلِ بیان دارد
در این دنیـــا بــرادر با بــرادر سخت می ماند
تحمـــل کن مـــرا در روزگــاری که خـــزان دارد
مــرا هــر روز دعــوت کن به دیـدارِ تو می آیم
دلِ دیـــوانه ام هـــر روز رویایـــی عیــــــان دارد
در آغـــوشم بگیـــر ای آشنـــای صــــبحِ دیروزم
تو آن دلــدارِ زیبایــــی، که قلبــی مهربان دارد
مرا دلبسته ات کردی و گفتی عاشقم هستی
خدا را شُکــر میگـــویم عدالت در جهـــان دارد
#محرم_زمانی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
نمیــدانــی مگـــر بانــو نگــاهت صـد زبــان دارد
شبیــه جلــــوه ی مهــتاب بـــــودی و نمیــدیدم
که مثلت را خــــداونــدم فقط در آسمــان دارد
تصــور کن شبـــی را من کــــنارت بـاز بنشینم
چون آن صیادِ بی رحمم که تیری در کمان دارد
از آنجـــایی که بــامن داشـــتی صــد راز پنهانی
یقین دارم تو هم چون من دلت میلِ بیان دارد
در این دنیـــا بــرادر با بــرادر سخت می ماند
تحمـــل کن مـــرا در روزگــاری که خـــزان دارد
مــرا هــر روز دعــوت کن به دیـدارِ تو می آیم
دلِ دیـــوانه ام هـــر روز رویایـــی عیــــــان دارد
در آغـــوشم بگیـــر ای آشنـــای صــــبحِ دیروزم
تو آن دلــدارِ زیبایــــی، که قلبــی مهربان دارد
مرا دلبسته ات کردی و گفتی عاشقم هستی
خدا را شُکــر میگـــویم عدالت در جهـــان دارد
#محرم_زمانی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
عبور گندم از زمستان
ایستاده
ابر و
باد و
ماه و
خورشید و فلک، از کار
زیر این برف شبانگاهی
بدتر از کژدم
میگزد سرمای دِیماهی.
کرده موجِ برکه در یخْ برف
دست و پای خویشتن را گم
زیر صد فرسنگ برف
اما،
در عبور است از زمستان، دانهی گندم.
#محمدرضا_شفیعیکدکنی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
ایستاده
ابر و
باد و
ماه و
خورشید و فلک، از کار
زیر این برف شبانگاهی
بدتر از کژدم
میگزد سرمای دِیماهی.
کرده موجِ برکه در یخْ برف
دست و پای خویشتن را گم
زیر صد فرسنگ برف
اما،
در عبور است از زمستان، دانهی گندم.
#محمدرضا_شفیعیکدکنی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
صورت قاب عکس من غصه نخور بجای من
خنجر زخم این فلک خفته درون پـــای من
قطره به قطره تا کجا آب شدم درون خود
بختک تخت کوچکم ؛ وسعت ارتقای من
قابک مهربان چرا بغض نشسته در دلت
سنگ صبور حال من گریه نکن برای من
قافیه دار شعر من شور و شرر به پا بکن
سایه ی زندگانی ام ؛ تا به کجا بقای من
آینه ی رخم شده مرهم گفتگو دو خط
خط به دور بسترم؛ صاحب انحنای من
شکوه عذاب ساعتم ؛ پرگله و شکایتم
غصه شنیده حرفم و از غزل و ندای من
خفته شکسته می روم تا به کجای ناکجا
از به کجای قسمتم درد شده جزای من
این همه انتظارم و قاب شنیده هر دفعه
سوزش داغ قابکم شکوه کند ورای من
غزل قاب ع ک س م
#ثریا_شجاعی_اصل
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
صورت قاب عکس من غصه نخور بجای من
خنجر زخم این فلک خفته درون پـــای من
قطره به قطره تا کجا آب شدم درون خود
بختک تخت کوچکم ؛ وسعت ارتقای من
قابک مهربان چرا بغض نشسته در دلت
سنگ صبور حال من گریه نکن برای من
قافیه دار شعر من شور و شرر به پا بکن
سایه ی زندگانی ام ؛ تا به کجا بقای من
آینه ی رخم شده مرهم گفتگو دو خط
خط به دور بسترم؛ صاحب انحنای من
شکوه عذاب ساعتم ؛ پرگله و شکایتم
غصه شنیده حرفم و از غزل و ندای من
خفته شکسته می روم تا به کجای ناکجا
از به کجای قسمتم درد شده جزای من
این همه انتظارم و قاب شنیده هر دفعه
سوزش داغ قابکم شکوه کند ورای من
غزل قاب ع ک س م
#ثریا_شجاعی_اصل
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
محتسب مستی به ره دید و گریبانش گرفت
مستگفتایدوست،اینپیراهناستافسار نیست
گفت مستی زان سبب افتان و خیزان میروی
گفت جرم راه رفتن نیست ره هموار نیست
گفت میباید ترا تا خانهی قاضی برم
گفت رو صبح آی قاضی نیمهشب بیدار نیست
گفت نزدیک است والی را سرای آنجا شویم
گفت والی از کجا در خانهی خمار نیست
گفت تا داروغه را گوییم در مسجد بخواب
گفت مسجد خوابگاه مردمِ بدکار نیست
گفت دیناری بده پنهان و خود را وارهان
گفت کارِ شرع، کارِ درهم و دینار نیست
گفت از بهر غرامت جامهات بیرون کنم
گفت پوسیدهست جز نقشی ز پود و تار نیست
گفت آگه نیستی کز سر در افتادت کلاه
گفت در سر عقل باید، بیکلاهی عار نیست
گفت مِی بسیار خوردی زان چنان بیخود شدی
گفت ای بیهودهگو حرف کم و بسیار نیست
گفت باید حد زند هوشیارمردم، مست را
گفت هشیاری بیار، اینجا کسی هشیار نیست
#پروین_اعتصامی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
محتسب مستی به ره دید و گریبانش گرفت
مستگفتایدوست،اینپیراهناستافسار نیست
گفت مستی زان سبب افتان و خیزان میروی
گفت جرم راه رفتن نیست ره هموار نیست
گفت میباید ترا تا خانهی قاضی برم
گفت رو صبح آی قاضی نیمهشب بیدار نیست
گفت نزدیک است والی را سرای آنجا شویم
گفت والی از کجا در خانهی خمار نیست
گفت تا داروغه را گوییم در مسجد بخواب
گفت مسجد خوابگاه مردمِ بدکار نیست
گفت دیناری بده پنهان و خود را وارهان
گفت کارِ شرع، کارِ درهم و دینار نیست
گفت از بهر غرامت جامهات بیرون کنم
گفت پوسیدهست جز نقشی ز پود و تار نیست
گفت آگه نیستی کز سر در افتادت کلاه
گفت در سر عقل باید، بیکلاهی عار نیست
گفت مِی بسیار خوردی زان چنان بیخود شدی
گفت ای بیهودهگو حرف کم و بسیار نیست
گفت باید حد زند هوشیارمردم، مست را
گفت هشیاری بیار، اینجا کسی هشیار نیست
#پروین_اعتصامی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
بهار
بهار میشــود
یکی دو روز دیگر از پگاه
چو چشم باز میکنی
زمانه زیر و رو
زمینه پر نگار میشود
زمین شکاف میخورد
به دشت سبزه میزند
هر آنچه مانده بود زیر برف
جوان و شسته رُفته آشکار میشود
دهان درهها،
پر از سرود چشمهسار میشود
نسیم هرزهپو، ز روی لالههای کوه
کنار لانههای کبک
فراز خارهای هفترنگ
نفسزنان و خسته میرسد
غریق موجِ کشتزار میشود
در آسمان، گروه گلههای ابر
ز هر کنار میرسد
به هر کرانه میدود
به روی جلگهها غبار میشود
در این بهار... آه!
چه یادها
چه حرفهای ناتمام
دلِ پر آرزو
چو شاخ پرشکوفه باردار میشود
نگار من!
امید نوبهار من
لبی به خنده باز کن
ببین چگونه از گلی
خزان باغ ما بهار میشود.
#سیاوش_کسرایی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
بهار میشــود
یکی دو روز دیگر از پگاه
چو چشم باز میکنی
زمانه زیر و رو
زمینه پر نگار میشود
زمین شکاف میخورد
به دشت سبزه میزند
هر آنچه مانده بود زیر برف
جوان و شسته رُفته آشکار میشود
دهان درهها،
پر از سرود چشمهسار میشود
نسیم هرزهپو، ز روی لالههای کوه
کنار لانههای کبک
فراز خارهای هفترنگ
نفسزنان و خسته میرسد
غریق موجِ کشتزار میشود
در آسمان، گروه گلههای ابر
ز هر کنار میرسد
به هر کرانه میدود
به روی جلگهها غبار میشود
در این بهار... آه!
چه یادها
چه حرفهای ناتمام
دلِ پر آرزو
چو شاخ پرشکوفه باردار میشود
نگار من!
امید نوبهار من
لبی به خنده باز کن
ببین چگونه از گلی
خزان باغ ما بهار میشود.
#سیاوش_کسرایی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀