This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
👍👍❤️
تقدیم شما عزیزان
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
تقدیم شما عزیزان
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
آندم که او در سینه اش غوغای پنهان داشت
طفـلی دلـم ازدیدنـش حـالی پریشـان داشت
بــا ســاز نــاکـوکـش بـرایـم غصــه می بارید
غـم با دل دیـوانـه ام هـمــواره پیـمان داشت
ابــری که از تبخیر اشـکم هــر زمان برخاست
کی در کـویـر بی کـسی هـا میـل باران داشت
امـشب فـضـای سیـنـه ام آکـنـده از غـم بـود
اما بـه وصـل دلبرش پیـوسته ایـمان داشـت
اشکی که از سر چشمه هـای حُزن جاری بود
بر روح خاموش دلم بی وقـفه جریان داشت
گـــویـا تمــــام واژگان بـاغـم هــم آغــوشـنـد
زاندم که داغ خفته ای درسینه مهمان داشت
یک لحـظـه کی از خـاطـرم بیـرون رود مـاتم
وقـتی که امـواج بلا هم قصد طوفان داشت
گــر او طـبیـب درد آن افــسـرده جــانان بـود
آیا برای قلب من یک جـرعـه درمـان داشـت؟
آن( ناصحی) که بر خزان لحـظه ها می رفت
پیوسـته امیـدی به دل از لطف یـزدان داشت
#علی_فعله_گری (ناصح)
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
طفـلی دلـم ازدیدنـش حـالی پریشـان داشت
بــا ســاز نــاکـوکـش بـرایـم غصــه می بارید
غـم با دل دیـوانـه ام هـمــواره پیـمان داشت
ابــری که از تبخیر اشـکم هــر زمان برخاست
کی در کـویـر بی کـسی هـا میـل باران داشت
امـشب فـضـای سیـنـه ام آکـنـده از غـم بـود
اما بـه وصـل دلبرش پیـوسته ایـمان داشـت
اشکی که از سر چشمه هـای حُزن جاری بود
بر روح خاموش دلم بی وقـفه جریان داشت
گـــویـا تمــــام واژگان بـاغـم هــم آغــوشـنـد
زاندم که داغ خفته ای درسینه مهمان داشت
یک لحـظـه کی از خـاطـرم بیـرون رود مـاتم
وقـتی که امـواج بلا هم قصد طوفان داشت
گــر او طـبیـب درد آن افــسـرده جــانان بـود
آیا برای قلب من یک جـرعـه درمـان داشـت؟
آن( ناصحی) که بر خزان لحـظه ها می رفت
پیوسـته امیـدی به دل از لطف یـزدان داشت
#علی_فعله_گری (ناصح)
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
دلم هوای تو دارد که مهربان منی
گلی که جان جهانی نفس که جان منی
کبودتر ز بنفشه ز خاک روییدم
سمن شدم که تو خورشید آسمان منی
به غیر نام تو هرگز نخوانده ام نامی
ضمیر آدم و عالم تو در زبان منی
شراب یاد تو جاری ست جای خون در تن
مرا به باده چه حاجت که ارغوان منی
به زیر سایه ی زلفت نشسته بید دلم
نسیم رود روانی که در روان منی
عیان نمی کنم اما نهان کجا کنمت؟
تو سرّ فاشِ نهانی که در نهان منی
بهارِ عطر تو دارد خزانهی سخنم
غزل بهانه، تو شعری، تو در بیان منی
#رحمان_زارع
پ ن: بو و شربت بهار ارغوان، خماری را می برد!
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
گلی که جان جهانی نفس که جان منی
کبودتر ز بنفشه ز خاک روییدم
سمن شدم که تو خورشید آسمان منی
به غیر نام تو هرگز نخوانده ام نامی
ضمیر آدم و عالم تو در زبان منی
شراب یاد تو جاری ست جای خون در تن
مرا به باده چه حاجت که ارغوان منی
به زیر سایه ی زلفت نشسته بید دلم
نسیم رود روانی که در روان منی
عیان نمی کنم اما نهان کجا کنمت؟
تو سرّ فاشِ نهانی که در نهان منی
بهارِ عطر تو دارد خزانهی سخنم
غزل بهانه، تو شعری، تو در بیان منی
#رحمان_زارع
پ ن: بو و شربت بهار ارغوان، خماری را می برد!
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
#دو_قدم مانده
به تنهایی من
که بیایی و
#نگاهم به در است
هر کسی میرسد از راه
چرا رهگذر است؟
کوله بر دوش و
تنْآواره و
#دل در به در است!
حرف بسیار زیاد است
ولی
#سهمِ ما از #دلِ عشق
گریه زاری شده است.
#فریبا_قربان_کریمی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
به تنهایی من
که بیایی و
#نگاهم به در است
هر کسی میرسد از راه
چرا رهگذر است؟
کوله بر دوش و
تنْآواره و
#دل در به در است!
حرف بسیار زیاد است
ولی
#سهمِ ما از #دلِ عشق
گریه زاری شده است.
#فریبا_قربان_کریمی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
💖از حاجات دلتون خبر ندارم
💖اما به قداست زیباترین واژهها
💖که از آسمان میبارند
💖آرزو می کنم در این روزها
🌸و شبهای عزیز زیباترینها را
🌸از دستان خدا هدیه بگیرید #آمین
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
💖اما به قداست زیباترین واژهها
💖که از آسمان میبارند
💖آرزو می کنم در این روزها
🌸و شبهای عزیز زیباترینها را
🌸از دستان خدا هدیه بگیرید #آمین
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
شب است و شاهد و شمع و شراب و شیرینی
غنیمت است چنین شب که دوستان بینی
به شرط آن که منت بنده وار در خدمت
بایستم تو خداوندوار بنشینی
میان ما و شما عهد در ازل رفتهست
هزار سال برآید همان نخستینی
چو صبرم از تو میسر نمیشود چه کنم
به خشم رفتم و باز آمدم به مسکینی
به حکم آن که مرا هیچ دوست چون تو به دست
نیاید و تو به از من هزار بگزینی
به رنگ و بوی بهار ای فقیر قانع باش
چو باغبان نگذارد که سیب و گل چینی
تفاوتی نکند گر ترش کنی ابرو
هزار تلخ بگویی هنوز شیرینی
لگام بر سر شیران کند صلابت عشق
چنان کشد که شتر را مهار دربینی
ز نیکبختی سعدیست پای بند غمت
زهی کبوتر مقبل که صید شاهینی
مرا شکیب نمیباشد ای مسلمانان
ز روی خوب لکم دینکم ولی دینی
#حضرت_سعدی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
غنیمت است چنین شب که دوستان بینی
به شرط آن که منت بنده وار در خدمت
بایستم تو خداوندوار بنشینی
میان ما و شما عهد در ازل رفتهست
هزار سال برآید همان نخستینی
چو صبرم از تو میسر نمیشود چه کنم
به خشم رفتم و باز آمدم به مسکینی
به حکم آن که مرا هیچ دوست چون تو به دست
نیاید و تو به از من هزار بگزینی
به رنگ و بوی بهار ای فقیر قانع باش
چو باغبان نگذارد که سیب و گل چینی
تفاوتی نکند گر ترش کنی ابرو
هزار تلخ بگویی هنوز شیرینی
لگام بر سر شیران کند صلابت عشق
چنان کشد که شتر را مهار دربینی
ز نیکبختی سعدیست پای بند غمت
زهی کبوتر مقبل که صید شاهینی
مرا شکیب نمیباشد ای مسلمانان
ز روی خوب لکم دینکم ولی دینی
#حضرت_سعدی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
دیوانه نبودی، نه به اندازهی کافی!
هر شب ننشستی که خیالات ببافی
بیحدّیِ غم، شوق رسیدن به تو را برد
هرگز نشود اشک به دیدار تلافی
بعد از تو نفهمید کسی عمق غمم را
من ماندم و یک سینه پر از حرف اضافی
من ماندم و یک حسرت و یک قصّهی کوتاه
من ماندم و یک خنده و یک گریه و یک آه
فرق است میان من و تو، ساده بگویم
من بندهی مضمونم و تو بند قوافی...
#سید_تقی_سیدی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
هر شب ننشستی که خیالات ببافی
بیحدّیِ غم، شوق رسیدن به تو را برد
هرگز نشود اشک به دیدار تلافی
بعد از تو نفهمید کسی عمق غمم را
من ماندم و یک سینه پر از حرف اضافی
من ماندم و یک حسرت و یک قصّهی کوتاه
من ماندم و یک خنده و یک گریه و یک آه
فرق است میان من و تو، ساده بگویم
من بندهی مضمونم و تو بند قوافی...
#سید_تقی_سیدی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
جز دفع غم ز باده نبودهست کام ما
گویی چراغ روز سیاه است جام ما
در خلوتش گذرد نبود باد را مگر
صرصر به خاک راه رساند پیام ما
ای باد صبح! عطری از آن پیرهن بیار
تسکین ز بوی گل نپذیرد مشام ما
#غالب_دهلوی
#صـبح_بخیـر
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
گویی چراغ روز سیاه است جام ما
در خلوتش گذرد نبود باد را مگر
صرصر به خاک راه رساند پیام ما
ای باد صبح! عطری از آن پیرهن بیار
تسکین ز بوی گل نپذیرد مشام ما
#غالب_دهلوی
#صـبح_بخیـر
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
خیالِ روشنِ صبحگاهان
تو سپیدی چون شعر
تو قصیدههای نوری
هم بیت ِ غزلی ناب هستی
صدای تو
آوای ِ دلانگیز باران است ،
چشمانت
هوای مطلوب ِ
صبحگاهیست برای نفس کشیدن
سراسر مهری و پراز لطافتی
رایحهء لبخند تو
نستعلیق تمام ادبیات است
تو چکیدهایی
از تمام زیبائیها هستی
تو ذوق پنهان ِ عشقی که در رگانم جاریست ...!
#پارس
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
تو سپیدی چون شعر
تو قصیدههای نوری
هم بیت ِ غزلی ناب هستی
صدای تو
آوای ِ دلانگیز باران است ،
چشمانت
هوای مطلوب ِ
صبحگاهیست برای نفس کشیدن
سراسر مهری و پراز لطافتی
رایحهء لبخند تو
نستعلیق تمام ادبیات است
تو چکیدهایی
از تمام زیبائیها هستی
تو ذوق پنهان ِ عشقی که در رگانم جاریست ...!
#پارس
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
✧ مرا ببخش
✧ علیرضا قربانی
با نقشآفرینی «محسن کیایی» و
«سارا توکلی»، به کارگردانی «وحید امینی»
آهنگساز: حسام ناصری
ترانهسرا: حسین غیاثی
میکس و مستر: آرش پاکزاد
تهیهکننده: محسن خباز
با حمایت: مگا گشت
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
✧ علیرضا قربانی
با نقشآفرینی «محسن کیایی» و
«سارا توکلی»، به کارگردانی «وحید امینی»
آهنگساز: حسام ناصری
ترانهسرا: حسین غیاثی
میکس و مستر: آرش پاکزاد
تهیهکننده: محسن خباز
با حمایت: مگا گشت
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
زمینِ تشنه! درِ هفتْ آسمان بستهست
تنِ نزار غمین است و بالِ جان بستهست
چگونه شرح دهم قصّه اسیری را
هزار چشم تو را دیده و زبان بستهست
هزار سرو تو را دیدهاند و خم گشتند
ولی چه سود، که در سمتِ تو جهان بستهست
جهان برای تو چیزی به غیرِ رنج نداشت
زمان برای تو تا مرزِ جاودان بستهست
ز بختِ پیرِ تو در حیرتم، که با یادت
به هر کران که دعا کردهام، کران بستهست
در این شب، این شبِ تردید، این شبِ جاوید
در سحر ز چه کوبی که همچنان بستهست
برای تو غزلی پُر حماسه باید گفت
مرا ببخش، که میگویم و ... دهان بستهست
#جویا_معروفی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
تنِ نزار غمین است و بالِ جان بستهست
چگونه شرح دهم قصّه اسیری را
هزار چشم تو را دیده و زبان بستهست
هزار سرو تو را دیدهاند و خم گشتند
ولی چه سود، که در سمتِ تو جهان بستهست
جهان برای تو چیزی به غیرِ رنج نداشت
زمان برای تو تا مرزِ جاودان بستهست
ز بختِ پیرِ تو در حیرتم، که با یادت
به هر کران که دعا کردهام، کران بستهست
در این شب، این شبِ تردید، این شبِ جاوید
در سحر ز چه کوبی که همچنان بستهست
برای تو غزلی پُر حماسه باید گفت
مرا ببخش، که میگویم و ... دهان بستهست
#جویا_معروفی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
یک عمــــر از آغـــــوشم اگـــر دور بمـــــــــانی
در خـــــانه ی بـــی پنجــــــره محصــور بمانی
با شمــــع به حـــال خـــود اگـــر اشک بریزی
پـــروانـــــه ى من! پــــای کمــــی نــــور بمــانی
آن قسمت دیوانه ترم پیش تو مانده ست
تا سهــــم دلــم باشـــــی و مجبـــــــور بمــــــانی
گوشم به لبت مانده و شعر از پىِ بوسه
ای کاش که با قـــافیــــه ها جـــور بمــــانی
ای کاش که عمری به دلم درد بریـــزی
ای کــاش همــــین آدم مغـــرور بمـــانی
هر ســاز فقط لحن خــودت را بنــــوازد
در گوشــه ی هر پرده ی ماهـور بمانی
دلبسته ی چشمان تو می مانم و باید
درگیــر من و این گـــره ی کــــور بمـــانی
#صنم_نافع
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
در خـــــانه ی بـــی پنجــــــره محصــور بمانی
با شمــــع به حـــال خـــود اگـــر اشک بریزی
پـــروانـــــه ى من! پــــای کمــــی نــــور بمــانی
آن قسمت دیوانه ترم پیش تو مانده ست
تا سهــــم دلــم باشـــــی و مجبـــــــور بمــــــانی
گوشم به لبت مانده و شعر از پىِ بوسه
ای کاش که با قـــافیــــه ها جـــور بمــــانی
ای کاش که عمری به دلم درد بریـــزی
ای کــاش همــــین آدم مغـــرور بمـــانی
هر ســاز فقط لحن خــودت را بنــــوازد
در گوشــه ی هر پرده ی ماهـور بمانی
دلبسته ی چشمان تو می مانم و باید
درگیــر من و این گـــره ی کــــور بمـــانی
#صنم_نافع
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
میخواهمت ای خواسته جز من همهکس را
وی آخته بر کشتن من تیغِ نفس را
بر من که نباشد دگرم طاقت پرواز
با زخمِ زبان تنگ مکن کنج قفس را
آن روز که گردن به تمنّای تو دادیم
بستیم به زنجیر، هیولای هوس را
عمرِ گذران قافلهی یاد مرا برد
گر گوش کنی میشنوی بانگ جَرس را
با من سخن تلخ مگو ای لبِ شیرین
اسراف مکن! شهد مده مور و مگس را
دل شد خزرِ خون و تو افسوس ندیدی
در دیدهی خشکیدهی من رود اَرس را
با یاد تو آغشته نبود اَر نفس ما
در خلوتِ دل راه ندادیم نفس را
پایان سخن نیست به جز حرف نخستین!
میخواهمت ای خواسته جز من همهکس را...
#سید_حسن_حسینی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
وی آخته بر کشتن من تیغِ نفس را
بر من که نباشد دگرم طاقت پرواز
با زخمِ زبان تنگ مکن کنج قفس را
آن روز که گردن به تمنّای تو دادیم
بستیم به زنجیر، هیولای هوس را
عمرِ گذران قافلهی یاد مرا برد
گر گوش کنی میشنوی بانگ جَرس را
با من سخن تلخ مگو ای لبِ شیرین
اسراف مکن! شهد مده مور و مگس را
دل شد خزرِ خون و تو افسوس ندیدی
در دیدهی خشکیدهی من رود اَرس را
با یاد تو آغشته نبود اَر نفس ما
در خلوتِ دل راه ندادیم نفس را
پایان سخن نیست به جز حرف نخستین!
میخواهمت ای خواسته جز من همهکس را...
#سید_حسن_حسینی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
من در این خلوت شبهای غزل
دل سرگشته ام انگار که شیدا شده است
یک نفر نیست که این فاصله را بردارد ؟
قدمی نِه به دل یار که تنها شده است
#فریبا_قربان_کریمی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
دل سرگشته ام انگار که شیدا شده است
یک نفر نیست که این فاصله را بردارد ؟
قدمی نِه به دل یار که تنها شده است
#فریبا_قربان_کریمی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
هر روز می روم به مسیری که دیدمت
جایی که عاشقانه به جانم خریدمت
جایی که دیدم ای گل زیبا شکفته ای
اما برای اینکه بمانی نچیدمت
یادم نرفته است که چشمان خسته ام
افتاده در نگاه تو بود و ندیدمت
یعنی ندیدم آمده باشی برای من
اما به چشم آمده ها می کشیدمت
گر من خدات میشدم ای نازنین من
این گونه با وقار نمی آفریدمت
حتی به جای این که بچینم تو را ز خاک
یک عمر عاشقانه فقط پروریدمت
دیوانه ام که با همه ی بی وفائیت
سی سال می نوشتمت و می شنیدمت
آری برای اینکه بدانی چه میکشم
هر روز می روم به مسیری که دیدمت
#فرامرز_عرب_عامری
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
جایی که عاشقانه به جانم خریدمت
جایی که دیدم ای گل زیبا شکفته ای
اما برای اینکه بمانی نچیدمت
یادم نرفته است که چشمان خسته ام
افتاده در نگاه تو بود و ندیدمت
یعنی ندیدم آمده باشی برای من
اما به چشم آمده ها می کشیدمت
گر من خدات میشدم ای نازنین من
این گونه با وقار نمی آفریدمت
حتی به جای این که بچینم تو را ز خاک
یک عمر عاشقانه فقط پروریدمت
دیوانه ام که با همه ی بی وفائیت
سی سال می نوشتمت و می شنیدمت
آری برای اینکه بدانی چه میکشم
هر روز می روم به مسیری که دیدمت
#فرامرز_عرب_عامری
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
خدایِ خوبم سلام !
شب قدر است ...
و من به عادت همیشگی ام ،
پر از حرفم برایت ...
حواست را کمی به من می دهی امشب ؟!
می خواهم بغضِ چندین ساله ام را میانِ آیه های کرامتت بشکنم ...
مرا ببخش که لبریز شده ام از شکایت ؛
برایِ روزگارِ مردمی ؛
که می بینم حالشان خوب نیست
و کاری از دستم بر نمی آید ...
بچه که بودم دنیایت قشنگ تر بود ،
با دنیایت چه کردند ؟!
مهربانا ؛ تویِ دلت چه می گذرد ؛
وقتی این روزهایمان را می بینی ؟!
من به جایت بغض می کنم ، من به جایت اشک می ریزم ، فدایِ نگاه کردنت ، تو فقط تماشا کن ،
خدا که گریه نمی کند !!
خدا قوی تر از این حرف هاست !
ما که خدا نیستیم ، ما زود بغضمان می گیرد ،
ما زود کم می آوریم ... خودت که می بینی !
این گره هایِ کور فقط با دستانِ تو باز می شود !
تمامِ دلخوشیِ این روزهایمان تویی ،
جز تو فریاد رسی نداریم !
جانِ تمامِ پاکی ها ؛
می شود کمی بیشتر هوایمان را داشته باشی ؟!
از تو چه پنهان ؛ اوضاعمان هیچ جوره خوب نیست ... !
#التماس_دعا
🖌#نرگس_صرافیان
🎙#رضا_ماد
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
شب قدر است ...
و من به عادت همیشگی ام ،
پر از حرفم برایت ...
حواست را کمی به من می دهی امشب ؟!
می خواهم بغضِ چندین ساله ام را میانِ آیه های کرامتت بشکنم ...
مرا ببخش که لبریز شده ام از شکایت ؛
برایِ روزگارِ مردمی ؛
که می بینم حالشان خوب نیست
و کاری از دستم بر نمی آید ...
بچه که بودم دنیایت قشنگ تر بود ،
با دنیایت چه کردند ؟!
مهربانا ؛ تویِ دلت چه می گذرد ؛
وقتی این روزهایمان را می بینی ؟!
من به جایت بغض می کنم ، من به جایت اشک می ریزم ، فدایِ نگاه کردنت ، تو فقط تماشا کن ،
خدا که گریه نمی کند !!
خدا قوی تر از این حرف هاست !
ما که خدا نیستیم ، ما زود بغضمان می گیرد ،
ما زود کم می آوریم ... خودت که می بینی !
این گره هایِ کور فقط با دستانِ تو باز می شود !
تمامِ دلخوشیِ این روزهایمان تویی ،
جز تو فریاد رسی نداریم !
جانِ تمامِ پاکی ها ؛
می شود کمی بیشتر هوایمان را داشته باشی ؟!
از تو چه پنهان ؛ اوضاعمان هیچ جوره خوب نیست ... !
#التماس_دعا
🖌#نرگس_صرافیان
🎙#رضا_ماد
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
Telegram
attach 📎
ای دوای درد بیماران، سلام علیکم
ای شفای راحت هر جان، سلام علیکم
پیش چشم مست مخمور تو سر بنهاده اند
جمله مستان جمله هشیاران، سلام علیکم
در ره وصل تو کردم قطع دریاهای ژرف
ای وصالت بحر بی پایان، سلام علیکم
#قاسم_انوار
#صـبح_بخیر
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
ای شفای راحت هر جان، سلام علیکم
پیش چشم مست مخمور تو سر بنهاده اند
جمله مستان جمله هشیاران، سلام علیکم
در ره وصل تو کردم قطع دریاهای ژرف
ای وصالت بحر بی پایان، سلام علیکم
#قاسم_انوار
#صـبح_بخیر
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
اگر هنوز انگیزه ای برایم باقی مانده در این جهان
آنهم شوقی ست در دلم
که برای دیدن تو بی تابی می کند
هنوز هم با یاد تو
اشک شوق حلقه می بندد در چشمانم و با خیال تو به معاشقه میپردازد دلم
تو هر لحظه درون من زاده خواهی شد
هرچند دوری و ندارمت
اما با هر نفسم
شمیم عشق تو را نفس میکشم ...!!
#پارس
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
آنهم شوقی ست در دلم
که برای دیدن تو بی تابی می کند
هنوز هم با یاد تو
اشک شوق حلقه می بندد در چشمانم و با خیال تو به معاشقه میپردازد دلم
تو هر لحظه درون من زاده خواهی شد
هرچند دوری و ندارمت
اما با هر نفسم
شمیم عشق تو را نفس میکشم ...!!
#پارس
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀