💖کافه شعر💖
2.6K subscribers
4.39K photos
2.93K videos
12 files
1.04K links
نمیخواستم این عشق را فاش کنم

ناگاه بخود امدم

دیدم همه کلمات راز مرا میدانن ...

این است که هر چه مینویسم

عاشقانه ای برای تو میشود

#شهاب_مقربین

کافه شعر باافتخار میزبان حضور

شما دوستان ادیب میباشد

💚💛💜💜💛💚
Download Telegram
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
گرچه #ابریست هوا
از تماشای غم انگیز جهان
به خدا دلگیر است!
گاهی از درد به خود می‌پیچد
آری آری
دلِ دنیایِ زمین غمگین است!
کاش
آسمان می‌بارید
بر دلِ خشک زمین‌
#برف تعارف می‌کرد..
بی خیالِ همۀ آنچه گذشت
به تنِ خستۀ خاک
#برف_احساس ببار
زندگی
در پسِ بی‌مهریِ تو می‌میرد!
دل سرگشتۀ من مانده به راه
به گل روی
#سپید تو #قسم
این زمین
#منتظرِ توست
ببار.

#فریبا_قربان_کریمی

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
نگارینا، به وصل خود دمی ما را ز ما بستان
دل ما را به آن بالا ز دست این بلا بستان

ز هجران تو رنجوریم، اگر بیمار میپرسی
از آنسر رنجه کن پایی، وزین سر مزد پابستان


#اوحدی

‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀


بر جان چشم واژه هایم
سبز و آبی و کبود
ارغوان و نیلی و زرد
جذاب و آرام با چهره ی عشق
در پرچین نگاهت قدم می زنم
تا مدهوش شوم از عطر گرم
و بهترین سروده ی عشق
در اسارت آغوش درون چشمانم
از عالیمت دنیا مرا به جنون می بری
موج ها را یک به یک لمس می کتی
دلی به دریا زده نفس زنان درون سینه
نقش عشق را به بوسه حک می کنی
آه از سینه نقش در نقش برمی خیزد
پردهای اتاق بیرون از احساس می لرزد
به مضراب سرانگشانت گیسوانم را
تار به تار
مو به مو
همه ی جان من را به مستی می کشی
فریاد نوازش در
ساز دهانت با لبانم می نوازد
نوای مستانه ی عاشقیم را
و موج نگاه های برجسته تنم
با ساز پیکر تو
به آرشه ی دوستت دارم می نوازد
موسیقی الهه عشق را
گویا در قلبمان جاوید می ماند
عشق ابدی ما....


#ثریا_شجاعی_اصل

‌❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
باید دوباره سر بگذارم به خلوتم
کارم اگر نداشته باشند، راحتم

هرچند از غم‌ تو پرم در سکوت خود
بگذار‌ باز لب به لبِ بی‌شکایتم

شادم‌ که مبتلا به غم غربت تو‌ام
هی غبطه می‌خورند غریبان به غربتم

بیدارم از غم تو و شب ایستاده است
انگار با خیال تو خوابیده ساعتم

یک شب شبیه برف بیا پشت پنجره
تا صبح باز هم بنشین پای صحبتم

گفتی که وصل راه رسیدن به عشق نیست...
آری! خوشا به حال تو، خوش به سعادتم

#سیدمهدی‌_ابوالقاسمی

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
تـا نسیـم سـحر از کـوچه‌ی مـا می‌گذرد
عطـر یـاد تـو بــه هــمراه صبـا می‌گذرد

قـاصــدک آمـد و  بـا خـود خبـری آورده
یارم از کـوچه به صد ناز و ادا می‌گذرد

سیب‌ها مست و همه وسوسه‌انگیز و قشنگ
آدم از وسـوسه‌ی سیـب کـجا می‌گذرد؟

فصل پاییز دلم مثـل بـهاران سبز است
هــر زمـان از دل مـن یـاد شما می‌گذرد

کـوچه شاعر شده و پنجره لب وا کرده
شاید ؏ـشق است که از کوچه‌ی ما می‌گذرد

#شھناز_کندی

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
شبی سیاه، به دنبال نور می آید
دلم به شوق تو از راه دور می آید

گدای کاسه  بدست از شب  تخیل خویش
دوباره با طمع شرب نور می آید

سری بلند که از فرط سرسپردگی اش
شده ست خاک تو و پر غرور می آید

عجیب از  نفس خاک خورده اش پیداست
که مرده ایست که از دام گور می آید

ترک ترک تن تنهایی اش زند فریاد
که از مبارزه با مار و مور می آید

شکسته پای دلخسته اش ولی امشب
به سمت کوی تو دارد به زور می آید

اجاق حوصله را گرم کن که این دلسرد
به میهمانی تو ناصبور می آید......

#زهرا_وهاب_ساقی

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
بر ما رقم خطا پرستی همه هست
بدنامی و عشق و شور و مستی همه هست

ای دوست چو از میانه مقصود توئی
جای گله نیست چون تو هستی همه هست

#رباعی_مولانا
- رباعی شمارهٔ ۲۴۳
#صبح_بخیر

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
صدایت می زنم به جان
نهانت می کنم در دل
نام تو...
چون قاصدکی رقصان
به اشتیاق انداخته کودک درونم را
ومن...
به زبان ترکی در نگاه نقره فام ماه به زیبایی
چشمانت می گویم

قادان من آلماسم کیم آلار؟
(من فدایت نشوم چه کسی فدایت می شود؟)

#محمد_طه

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
ز اندازه بیرون تشنه‌ام ساقی بیار آن آب را
اول مرا سیراب کن وان گه بده اصحاب را

من نیز چشم از خواب خوش بر می‌نکردم پیش از این
روز فراق دوستان شب خوش بگفتم خواب را

هر پارسا را کان صنم در پیش مسجد بگذرد
چشمش بر ابرو افکند باطل کند محراب را

من صید وحشی نیستم در بند جان خویشتن
گر وی به تیرم می‌زند استاده‌ام نشاب را

مقدار یار همنفس چون من نداند هیچ کس
ماهی که بر خشک اوفتد قیمت بداند آب را

وقتی در آبی تا میان دستی و پایی می‌زدم
اکنون همان پنداشتم دریای بی پایاب را

امروز حالی غرقه‌ام تا با کناری اوفتم
آن گه حکایت گویمت درد دل غرقاب را

گر بی‌وفایی کردمی یرغو به قاآن بردمی
کان کافر اعدا می‌کشد وین سنگدل احباب را

فریاد می‌دارد رقیب از دست مشتاقان او
آواز مطرب در سرا زحمت بود بواب را

«سعدی! چو جورش می‌بری نزدیک او دیگر مرو»
"ای بی‌بصر! من می‌روم؟ او می‌کشد قلاب را"

#سعدی

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#سیاوش_قمیشی

سخنے تلخ تر از عشق دگر یادم نیست


       عشق آرامش من برد و دلم تلخ گریست!!!



#امیر_عباس_خالق_وردے

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
.

برق چشمان تو یک جور دگر می‌گیرد
آتش عشق تو در هیزمِ تَر می‌گیرد

هستی‌اش را نکند یک‌سره بر باد دهی
بی‌سبب نیست برایت گلِ سر می‌گیرد

نه فقط من به تو دلتنگ، که در باغچه هم
لاله از داغ تو دندان به جگر می‌گیرد

حکمت روشن این پلک زدن‌ها این است:
تیغِ ابرو بکشی، چشم سپر می‌گیرد

مو پریشان نکنی کاش، که در فلسفه هم
بحث‌ها بر سر گیسوی تو در می‌گیرد!

لااقل با غزلی تازه دلم را خوش کن
"ماه کِی از دل این برکه خبر می‌گیرد..."

#سجاد_شهیدی


❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
تو همچو نفسی هستی
که در جانم...
همان سویی هستی
که در چشمم...
همان تپشی هستی
که در قلبم
و همان فکری هستی
که در سرم جریان دارد...
محبوب من!
به هرچه بیندیشم
به تو فکر می‌کنم
به هرچه می‌نگرم
تو را می‌بینم...


#ناظم‌حکمت

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
به باغ ، چونکه درآیی برای گل چیدن
خوشست نغمه‌سُرایی‌ّ بلبلان دیدن

ز شوق آمدنت ، غنچه پیرهن بدَرَد
چرا که وقتِ وصالست و عشق ورزیدن

سَرَک کشد گل نرگس ، برای دیدن تو
ازو دو چشم تمنّا ، ز تو خرامیدن


#بهرام_سالکی

‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
چقدر این روزها از بودنم از زندگی سیرم
از این احساس دلتنگی برای عشق دلگیرم

همیشه فکر میکردم که بی تو زندگی هرگز
همیشه فکرمیکردم که بی تو ساده می‌میرم

هنوزم   زنده ام قلبم درون سینه می‌کوبد
اگرچه  زندگی را بعد تو جدی نمیگیرم

نمک آورده ای تا مرهم زخم تنم باشد؟
نمیخواهم!تمام عمر در عشقت نمک گیرم

دلم سرزنده از عشق است و پیری را نمی‌فهمد
ولی انگار پژمرده ست در آیینه تصویرم

تو مثل کوه می‌مانی بلند و سرد‌وبی احساس
و من رودی خروشانم که از دوشت سرازیرم

#نیلوفر_رضایی

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀


حضرت عشق
آن شب که نگاه غمگینم
به ماه طعنه می زد
با ترنم نگاهت باران عشق را
به کویری دلم پاشیدی
و من چون گل اقاقیا
در چشم پر غزل تو
در بوستان دلت عطر افشانی کردم
تا پشت پرده ماه و شب و گناه
از ابتدای بوسه تا نهایت عشق
در شبی بلند نور چشمهایمان را
در سایه سار دوست داشتن
ردای از نور بگیریم
تا لطیف و آرام
هوای دستانمان را
زیبایی نگاهمان را
بوی تنمان را
در اعماق وجود هم جاری سازیم...

#ثریا_شجاعی_اصل

‌❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
بدخوی‌تری مگر خبر داری
کامروز طراوتی دگر داری

یا می‌دانی که با دل و چشمم
پیوند و جمال بیشتر داری

روزی که به دست ناز برخیزی
دانم ز نیاز من خبر داری


#انوری
#صـبح_بخیر

‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
و آفتاب جلوه گر
زیبایی چشمانی ست که هر طلوع مرا
به عمق شُکوه خود می خواند...
خورشیدیست که می درخشد
بر پهنه ی دریای بیکران عشق
مرغکان احساسم
از گرمای تابش او
سر از گریبان سکوت و خواب بر میدارند
رقص کنان می پیچند میان موج ها
و در قلب من
ترانه شوق و سرمستی سر می دهند ...
ترانه ایی از عشق...
ترانه ایی از شور و خواستن...
ترانه ی دوست داشتن....



#باران_مقدم

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀