💖کافه شعر💖
2.78K subscribers
4.43K photos
2.95K videos
12 files
1.08K links
نمیخواستم این عشق را فاش کنم

ناگاه بخود امدم

دیدم همه کلمات راز مرا میدانن ...

این است که هر چه مینویسم

عاشقانه ای برای تو میشود

#شهاب_مقربین

کافه شعر باافتخار میزبان حضور

شما دوستان ادیب میباشد

💚💛💜💜💛💚
Download Telegram
از بین هزاران سخن ِ نا گفته در دل
تنها به نغمه ی
دوستت دارم اکتفا میکند دلم
تو حسرت ها
و افسوس های عاشقانه را
میان بارها و بارها سوز دلتنگیهایم
احساس کن
به چشمانت می اندیشم و حسرت دستانت را میخورم
طرح زیبای لبت در خاطرم موج میزند
اما ...
افسوس  که بوسیدنش
آرزویی ابدی شد در تنگنای دلم
میدانی
من با تو ، من می شوم
بدون تو چیزی شبیه اندوهم ،
پیکری دور افتاده از خویشم ...!!


#پارس

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
آنکس که ترا به چشم ظاهر دیده است
بر سبلت و ریش خویشتن خندیده است

وانکس که ترا ز خود قیاسی گیرد
آن مسکین را چه خارها در دیده است

#رباعی_مولانا
- رباعی شمارهٔ ۱۴۳
#صبح_بخیر

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
کشتی مرا، اکنون بگو دیگر چه می‌خواهی؟
زین کشته‌ٔ بی‌آرزو دیگر چه می‌خواهی؟

در جان من دیگر نماند آن شور سرمستی
خالی ز مِی شد آن سبو، دیگر چه می‌خواهی؟

گفتی بگو، گفتم، ولی نشنیدی و در من
افسرد ذوق گفت‌وگو، دیگر چه می‌خواهی؟

حالم چه می‌پرسی، نشسته خار در چشمم
زهراب جوشد از گلو، دیگر چه می‌خواهی؟

با اشک پروردم تو را ای گل، ولی هیهات
کان آب برگردد به جو، دیگر چه می‌خواهی؟

خون دل عاشق حلال انگاشتی، حق بود
خونش حلالت باد، از او دیگر چه می‌خواهی؟

#ساعد_باقری

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
من بی‌تو آدمی که بنا بود نیستم
آهم میان آینه موجود نیستم

افغان گرفت نصف جهان مرا و من
دیگر به پیش چشم تو محمود نیستم

پیداست عکس روی تو در بازتاب من
آیینه‌ام شبی که مه آلود نیستم

شیرینی تلاوت نام تو را فقط
داوود می‌تواند و داوود نیستم

از فکر خوب یا بد دنیا گذشته‌ام
دیگر به فکر آن چه غم افزود نیستم

پروانه‌‌ام بسوزم اگر دل نمی‌کنم
پروانه‌ام نسوخته خشنود نیستم

#رحمان_زارع

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
.

از اعماق قلبم
نجوایی به گوش میرسد
دُرنایی آواز میخواند !!
گویا ...
دلش برای
جفت سفر کرده اش تنگ است ...!!


#پارس

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
جان تشنگی از شربت عناب تو دارد
دلبستگی از سنبل پرتاب تو دارد

شبها همه بیدار بود مردم چشمم
تا چشم بر آن نرگس پر خواب تو دارد

چون دفتر گل باز کند مرغ سحر خوان
شرح شکن طره پرتاب تو دارد


#امیرخسرو_دهلوی

‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
درگیر خیال توام
محو صدای باران که از ابری حَزین
چکامه ی عشق می سراید
شناورم همچون برگی رها
افتاده پای هجایی از دلتنگی ،،
دلخوش به عطر رازقی ها
کنار ردیف سایه ی بلند سپیدار
تکیه داده به تکه سنگی از سکوت ...‌،،،
همه ی من می رود در رودی روان
پیِ رویایی که به خود می خواند مرا
حوالی آن دورها
آنجا که تویی وُ از همه نزدیکتری ....
می شنوم تو را
غرق در بوی باران
به اعجاز بارش عاشقانه های بی تکرار
رنگ می گیرد تصنیف کلامت
به رنگ یاقوتی عشق
که نقش می زند تو و خواستنت را
بر سرلوحه ی دل ...!!!!


#باران_مقدم


❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
گلهای_قالی

یه روز و روزگاری بود
زمستونم بهاری بود
اون بابای مهربونم
تو زنبیلش اناری بود
رو طاقچه ی اتاقمون
یه گلدون سفالی بود
بالای اون محلمون
یه برکه آب عالی بود
نگاه اون مادربزرگ
یه عالمه خوشحالی بود
عشقای پاک و بی ریا
مثل گلهای قالی بود
شعرهای ناز مادرم
قصه ی اون یلدایی بود
غُصه ز ما فراری و
دور از آن حوالی بود


#ثریا_شجاعی_اصل

‌❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
.


اگر تو نبودی،
نمیدانم هر روز برای چه کسی مینوشتم
هر جلوه زیبا ناخوداگاه
مرا به یاد تو می‌اندازد
و لاجرم مرا با خود به اوج میبرد
سرنگون میسازد
میخنداند و میگریاند
ایکاش لااقل دستم را میگرفتی
تا حرارتِ عشقم را درک کنی
گرچه میدانم هرگز نمیفهمی
چقدر دوستت داشتم
و مشکل من اینروزها
همین است.

#نزار_قبانی

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
.

هيچ چيزي از تو نمي‌خواستم
عشق من
فقط مي‌خواستم
در امتداد نسيم
گذشته‌ را به انبوه گيسوانت ببافم
تار به تار
گره بزنم به اسطوره‌هاي نارنجي
که هنگام راه رفتن
ستاره‌هاي واژگانم
برايت راه شيري بسازند
مي‌خواستم سر هر پيچ
يک شعر بکارم
بزني به موهات
که وقتي برابر آينه مي‌ايستي
هيچ چيزي
جز دست‌هاي من
بر سينه‌ات دل دل نکند
مي‌خواستم تمام راه با تو باشم
نفس بزنم
برايت بجنگم
بخاطرت زخمي شوم
و مغرور پاي تو بايستم
بر ستون يادبود شه...


#عباس_معروفی

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
گر خلق چنانکه من منم دانندم
همچون سگ ز در بدر رانندم

ور زانکه درون برون بگردانندم
مستوجب آنم که بسوزانندم

#ابوسعید_ابوالخیر
- رباعی شمارهٔ ۴۳۰
#صبح_بخیر

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
.


روزم را با درخشش چشمان تو آغاز می کنم
که طعنه بر تابناکی خورشید میزند بر پهنه ی آسمان
طرح لبخندت رنگین کمانی ست خیال انگیز
حک شده بر سَرسرای پنجره ی دلم
شنیدن صدایت
تکثیر عشق ست در تمام تار و پود هستی ام

هر روز من
به ترنم عاشقانه های شورانگیز برای تو می گذرد
دوستت دارم و حقیقت تمام لحظه های من اینست؛؛؛
زندگی می کنم با عشق تو
نفس می کشم با خیالت
و عمرم صدقه راه توست ....؛؛


اما نمی دانم
تو دل سپرده به کدام نگاهی
و خیره به کدام افق
که شیرینی لبخندی تلخی ِ انتظار را
از قهوه ی چشمانت بِزُداید.....!!!؟؟؟


#باران_مقدم

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
خُمره خُمره از صفای دل شراب آورده ام
سینه ای رنجور درد و التهاب آورده ام

از جنونم بگذری ای ماه کامل، قرص عشق 
بهر بیداری آن چشمان خواب آورده ام

روی گرداندی و رفتی،،، ماندم امّا منتظر
قلب من رنجید امّا صبر و تاب آورده ام

عشق دارد صد هزاران معجزه در چنته اش
این پیمبر را از این رو بی کتاب آورده ام

نیست ممکن درد را تشبیه کردن اینچُنین
بنگر این دل را که ویران و خراب آورده ام

این قلم تشبیه و تلمیحی ندارد بعد از این
بی مراعات و نظیرت شعر ناب آورده ام

این غزل ویرایشش با تو، عروس قصّه را
با زر و زیور ولی زیر حجاب آورده ام


#حامد_بیدل

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
گرچه #ابریست هوا
از تماشای غم انگیز جهان
به خدا دلگیر است!
گاهی از درد به خود می‌پیچد
آری آری
دلِ دنیایِ زمین غمگین است!
کاش
آسمان می‌بارید
بر دلِ خشک زمین‌
#برف تعارف می‌کرد..
بی خیالِ همۀ آنچه گذشت
به تنِ خستۀ خاک
#برف_احساس ببار
زندگی
در پسِ بی‌مهریِ تو می‌میرد!
دل سرگشتۀ من مانده به راه
به گل روی
#سپید تو #قسم
این زمین
#منتظرِ توست
ببار.

#فریبا_قربان_کریمی

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
نگارینا، به وصل خود دمی ما را ز ما بستان
دل ما را به آن بالا ز دست این بلا بستان

ز هجران تو رنجوریم، اگر بیمار میپرسی
از آنسر رنجه کن پایی، وزین سر مزد پابستان


#اوحدی

‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀


بر جان چشم واژه هایم
سبز و آبی و کبود
ارغوان و نیلی و زرد
جذاب و آرام با چهره ی عشق
در پرچین نگاهت قدم می زنم
تا مدهوش شوم از عطر گرم
و بهترین سروده ی عشق
در اسارت آغوش درون چشمانم
از عالیمت دنیا مرا به جنون می بری
موج ها را یک به یک لمس می کتی
دلی به دریا زده نفس زنان درون سینه
نقش عشق را به بوسه حک می کنی
آه از سینه نقش در نقش برمی خیزد
پردهای اتاق بیرون از احساس می لرزد
به مضراب سرانگشانت گیسوانم را
تار به تار
مو به مو
همه ی جان من را به مستی می کشی
فریاد نوازش در
ساز دهانت با لبانم می نوازد
نوای مستانه ی عاشقیم را
و موج نگاه های برجسته تنم
با ساز پیکر تو
به آرشه ی دوستت دارم می نوازد
موسیقی الهه عشق را
گویا در قلبمان جاوید می ماند
عشق ابدی ما....


#ثریا_شجاعی_اصل

‌❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
باید دوباره سر بگذارم به خلوتم
کارم اگر نداشته باشند، راحتم

هرچند از غم‌ تو پرم در سکوت خود
بگذار‌ باز لب به لبِ بی‌شکایتم

شادم‌ که مبتلا به غم غربت تو‌ام
هی غبطه می‌خورند غریبان به غربتم

بیدارم از غم تو و شب ایستاده است
انگار با خیال تو خوابیده ساعتم

یک شب شبیه برف بیا پشت پنجره
تا صبح باز هم بنشین پای صحبتم

گفتی که وصل راه رسیدن به عشق نیست...
آری! خوشا به حال تو، خوش به سعادتم

#سیدمهدی‌_ابوالقاسمی

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀