دو عاشقیم، دو مست خراب! نوبت کیست؟!
برای غرق شدن در شراب نوبت کیست؟!
سؤال کرد کسی: عاشقید؟! خندیدیم!
چه فرق داشت که وقت جواب، نوبت کیست
دو عاشقیم و بهجز عشق، انتخابی نیست
مهم که نیست در این انتخاب نوبت کیست!
شب است و ماه منی، پس مهم نخواهد بود
اگر که سر بزند آفتاب نوبت کیست
دو عاشقیم، دو دیوانه، لُختِ لختِ لخت...
بگو به لرزش این تختخواب نوبت کیست!
جهنمیم! دو آتش، دو مار پیچیده
مشخص است که روز عذاب نوبت کیست
تن من و تو، خیابان خوب «آزادی» ست
رها از اینکه پس از «انقلاب»، نوبت کیست
مرا بغل کن از این زندگی! که عشق و عذاب
به نوبت است... در این آسیاب نوبت کیست؟!
دو عاشقیم، دو مست خراب...
#سید_مهدی_موسوی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
برای غرق شدن در شراب نوبت کیست؟!
سؤال کرد کسی: عاشقید؟! خندیدیم!
چه فرق داشت که وقت جواب، نوبت کیست
دو عاشقیم و بهجز عشق، انتخابی نیست
مهم که نیست در این انتخاب نوبت کیست!
شب است و ماه منی، پس مهم نخواهد بود
اگر که سر بزند آفتاب نوبت کیست
دو عاشقیم، دو دیوانه، لُختِ لختِ لخت...
بگو به لرزش این تختخواب نوبت کیست!
جهنمیم! دو آتش، دو مار پیچیده
مشخص است که روز عذاب نوبت کیست
تن من و تو، خیابان خوب «آزادی» ست
رها از اینکه پس از «انقلاب»، نوبت کیست
مرا بغل کن از این زندگی! که عشق و عذاب
به نوبت است... در این آسیاب نوبت کیست؟!
دو عاشقیم، دو مست خراب...
#سید_مهدی_موسوی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
.
دست من نیست که من ، بی تو هنوز ویرانم ...
دست من نیست که از ، دوری تو گریانم ،
شعله ی اتش سوزنده ی تو جانم سوخت ....
رفته سر رشته زدستم که چنین سوزانم ،
به کجا روی بیارم به که گویم سخنم ؟
بخوان ای عشق فسونی به چنین هجرانم ،
من جدا ، سینه جدا در غم تو مینالیم ...
میرود دود دلم .... بر فلک و کیوانم ،
چه بگویم که چه ها کرد غمت با دل من ...
هرچه از دل گذرد نیست ، که صد چندانم ،
دل بی تاب نیامد دگر از عهده ی غم ...
مگر ان یار رسد ، بر سر و بر سامانم ،
شده ام ابر که با گریه فرو می ریزم ...
گوییا آخر خطّم .. ... به تَهِ و پایانم ،
#راحم_تبریزی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
دست من نیست که من ، بی تو هنوز ویرانم ...
دست من نیست که از ، دوری تو گریانم ،
شعله ی اتش سوزنده ی تو جانم سوخت ....
رفته سر رشته زدستم که چنین سوزانم ،
به کجا روی بیارم به که گویم سخنم ؟
بخوان ای عشق فسونی به چنین هجرانم ،
من جدا ، سینه جدا در غم تو مینالیم ...
میرود دود دلم .... بر فلک و کیوانم ،
چه بگویم که چه ها کرد غمت با دل من ...
هرچه از دل گذرد نیست ، که صد چندانم ،
دل بی تاب نیامد دگر از عهده ی غم ...
مگر ان یار رسد ، بر سر و بر سامانم ،
شده ام ابر که با گریه فرو می ریزم ...
گوییا آخر خطّم .. ... به تَهِ و پایانم ،
#راحم_تبریزی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
✧ Alireza Ghorbani
✧ علیرضا قربانی و گروه آهنگ اشتیاق
شانزدهمین فستیوال بینالمللی قونیه
سال ۲۰۱۹
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
✧ علیرضا قربانی و گروه آهنگ اشتیاق
شانزدهمین فستیوال بینالمللی قونیه
سال ۲۰۱۹
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
هر جا که تو ای ماه دل افروز بتابی
همچون نفسم ملتهب و در تب و تابی
دنبال مِیِ تازه دویدیم به هر کوی
خُم داند و ساغر که تو خود کهنه شرابی
یوسف شده شرمنده ی احساس نجیبت
شیرین رُخ و مجنون وَش و فرهاد مآبی
هشدار ! که با خود نبری عطر تنش را
بر کُشتن عشّاق رَهش، نیست شتابی
چشمان تو سرچشمه ی انوار الهی ست
هم رحمت و هم برکت باران سحابی
شب می شود انگار تمامی جهانم
روزی که بر این برکه چو خورشید نتابی
#حامد_بیدل
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
همچون نفسم ملتهب و در تب و تابی
دنبال مِیِ تازه دویدیم به هر کوی
خُم داند و ساغر که تو خود کهنه شرابی
یوسف شده شرمنده ی احساس نجیبت
شیرین رُخ و مجنون وَش و فرهاد مآبی
هشدار ! که با خود نبری عطر تنش را
بر کُشتن عشّاق رَهش، نیست شتابی
چشمان تو سرچشمه ی انوار الهی ست
هم رحمت و هم برکت باران سحابی
شب می شود انگار تمامی جهانم
روزی که بر این برکه چو خورشید نتابی
#حامد_بیدل
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
تو را در نهانی ترین سکوت
به آوای چشم ها دیده و شنیده ام،
تو را در هر شعر
به آیین و نزول باران سروده ام
تو را در هیاهوی ذهن،
دعوت به آرامش و لذت کرده ام،
تو را می دانم
می دانم که هنر زادهی توست
که رمز و راز در نگاه تو، برپاست!
میدانم که دوستت دارم
تو را در هر ضمیر و هر آرایه
به شکوهِ بارانهای ایران دوستت دارم!
#محمدعلی_خشنو
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
به آوای چشم ها دیده و شنیده ام،
تو را در هر شعر
به آیین و نزول باران سروده ام
تو را در هیاهوی ذهن،
دعوت به آرامش و لذت کرده ام،
تو را می دانم
می دانم که هنر زادهی توست
که رمز و راز در نگاه تو، برپاست!
میدانم که دوستت دارم
تو را در هر ضمیر و هر آرایه
به شکوهِ بارانهای ایران دوستت دارم!
#محمدعلی_خشنو
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
به امیدی نشستم شِکوه ی خود را به دل گفتم
همی خندد به من، این هم مرا دیوانه میداند
به جان او، که دردش را هم، از جان دوست تر دارم
ولی میمیرم از این غم، که داند یا نمیداند...؟
#ابوالقاسم_لاهوتی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
همی خندد به من، این هم مرا دیوانه میداند
به جان او، که دردش را هم، از جان دوست تر دارم
ولی میمیرم از این غم، که داند یا نمیداند...؟
#ابوالقاسم_لاهوتی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
مثل بارانم
بی نیاز از آواز آدمی،
همین سایه برای من کافی است
همین سکوت برای من ...تمام !
دست از کلمات کشیده
کنار خودم به خواب می روم،
و در خواب می بینم گاهی
دارم به دعوت دریا
دور می شوم از درد و از آدمی ...
محشر است این
که از هفت دولت دنیا آزادم ،
من عین بارانم
یک وقت هایی ، خنکای آرام خداوندم
یک وقت هایی ، عطرِ آهسته ی هوا ...
#سیدعلی_صالحی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
بی نیاز از آواز آدمی،
همین سایه برای من کافی است
همین سکوت برای من ...تمام !
دست از کلمات کشیده
کنار خودم به خواب می روم،
و در خواب می بینم گاهی
دارم به دعوت دریا
دور می شوم از درد و از آدمی ...
محشر است این
که از هفت دولت دنیا آزادم ،
من عین بارانم
یک وقت هایی ، خنکای آرام خداوندم
یک وقت هایی ، عطرِ آهسته ی هوا ...
#سیدعلی_صالحی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
در برکه پر از قو
کنار مخمل سبزه چمن
همبال با آرزوها
دست در دست تو
بر مدار عشق می رقصم
قلبم چون قلب آهو
ارتعاش نگاهت
صاعقه ی احساس را
درونم می دواند
با رقص لزگی ترک
جریان عشق
در رگانم جاری می شود
تو می ایستی
در التهاب نگاهم
تا کف بزنی
با نگاهت چنگ می گیرد
احساس رنگین کمانم
من پایکوبی می کنم
تا تو از تلاطم عشق
چون خوشه ی انگور
بر روی لبانم
شهد شیرین بریزی....
#ثریا_شجاعی_اصل
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
کنار مخمل سبزه چمن
همبال با آرزوها
دست در دست تو
بر مدار عشق می رقصم
قلبم چون قلب آهو
ارتعاش نگاهت
صاعقه ی احساس را
درونم می دواند
با رقص لزگی ترک
جریان عشق
در رگانم جاری می شود
تو می ایستی
در التهاب نگاهم
تا کف بزنی
با نگاهت چنگ می گیرد
احساس رنگین کمانم
من پایکوبی می کنم
تا تو از تلاطم عشق
چون خوشه ی انگور
بر روی لبانم
شهد شیرین بریزی....
#ثریا_شجاعی_اصل
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
سحرخیزا می بنشسته درده
ز پسته بوسهٔ سر بسته در ده
برآور های و هویی همچو مستان
ز نقد عمر داد وقت بستان
میی در ده که جمله سر براهیم
که مهمان جهان از دیرگاهیم
#عطار
#صـبح_بخیر
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
ز پسته بوسهٔ سر بسته در ده
برآور های و هویی همچو مستان
ز نقد عمر داد وقت بستان
میی در ده که جمله سر براهیم
که مهمان جهان از دیرگاهیم
#عطار
#صـبح_بخیر
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
در دل ثانیه های #برفی
تو بخوان #قلب مرا باز
به مهمانی چشم!
این #زمستان حتی
زیر پرهای سفیدش با مهر
غنچهٔ سرخ نگه می دارد!
من #نفس
عشقِ تو در سینه
فراوان دارم
نقشِ مهرت شده حک
بر دلِ من!
کاش
ازکوچهٔ #دل ردبشوی
ساز احساس مرا
نغمهٔ زیبا بزنی،
گرمی #عشق که باشد
به خدا
#زندگی_را_عشق_است.
#فریبا_قربان_کریمی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
تو بخوان #قلب مرا باز
به مهمانی چشم!
این #زمستان حتی
زیر پرهای سفیدش با مهر
غنچهٔ سرخ نگه می دارد!
من #نفس
عشقِ تو در سینه
فراوان دارم
نقشِ مهرت شده حک
بر دلِ من!
کاش
ازکوچهٔ #دل ردبشوی
ساز احساس مرا
نغمهٔ زیبا بزنی،
گرمی #عشق که باشد
به خدا
#زندگی_را_عشق_است.
#فریبا_قربان_کریمی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
جای دوری خانهای زیبا بنا خواهم نمود
روبرویش دشتی از گل را به پا خواهم نمود
یک طرف از اطلسیهای بنفش و نیلگون
یک طرف را مملو از گلپونهها خواهم نمود
ساحل آرامشم را از تن عریان تو
بر لب دریای جانم مبتلا خواهم نمود
روی شنها نام زیبای تو را با خط خوش
مینویسم ممتد و یک سر صدا خواهم نمود
آسمانی غرق در رنگین کمان خواهم کشید
رنگهایش را به پای تو فدا خواهم نمود
مینشینم منتظر تا که بیایی از سفر
تا بیایی گفتگوها با خدا خواهم نمود
#میثم_محمدزاده
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
روبرویش دشتی از گل را به پا خواهم نمود
یک طرف از اطلسیهای بنفش و نیلگون
یک طرف را مملو از گلپونهها خواهم نمود
ساحل آرامشم را از تن عریان تو
بر لب دریای جانم مبتلا خواهم نمود
روی شنها نام زیبای تو را با خط خوش
مینویسم ممتد و یک سر صدا خواهم نمود
آسمانی غرق در رنگین کمان خواهم کشید
رنگهایش را به پای تو فدا خواهم نمود
مینشینم منتظر تا که بیایی از سفر
تا بیایی گفتگوها با خدا خواهم نمود
#میثم_محمدزاده
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
کنارم هستی و اما دلم تنگ میشه هر لحظه....
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
بیا ای حضرت جانم ، که جان هستی و ، جانانی ،
هزاران جان و صد ها جان ، به پایت است قربانی ،
بخوان صد نغمه بر گوشم ، خراب و مست مدهوشم ...
چه سان گویم که جانانی ، ز چشمانم نمی خوانی ،
کجا روی آورم از تو ؟ ز درد هجر و رنجوری ؟
دریغا خود نمیدانی ، که هم دردی وُ درمانی ،
نیندیشم ز این سودا ، که افزونتر ز سودایی ...
چو ماه هستی و پروینی ، چو خورشیدی و کیوانی ،
چو ان نوری که از لطفت ، هزاران گلشن راز است ...
رموز صد معّمّایی ، چه گویم گنج پنهانی ،
تویی آرام جان من ، تویی عشق نهان من ...
تویی جان وجهان من ، به گلشن ها چو بارانی ،
#راحم_تبریزی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
هزاران جان و صد ها جان ، به پایت است قربانی ،
بخوان صد نغمه بر گوشم ، خراب و مست مدهوشم ...
چه سان گویم که جانانی ، ز چشمانم نمی خوانی ،
کجا روی آورم از تو ؟ ز درد هجر و رنجوری ؟
دریغا خود نمیدانی ، که هم دردی وُ درمانی ،
نیندیشم ز این سودا ، که افزونتر ز سودایی ...
چو ماه هستی و پروینی ، چو خورشیدی و کیوانی ،
چو ان نوری که از لطفت ، هزاران گلشن راز است ...
رموز صد معّمّایی ، چه گویم گنج پنهانی ،
تویی آرام جان من ، تویی عشق نهان من ...
تویی جان وجهان من ، به گلشن ها چو بارانی ،
#راحم_تبریزی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
.
دوستت دارم
نمیخواهم تو را به خاطرات دور پیوند دهم
به حافظه قطارهای مسافری
تو آخرین قطاری هستی که شبانهروز
بر رگهای دستانم سفر میکند
تو آخرین قطار من
من آخرین ایستگاه تو
دوستت دارم
نمیخواهم تو را به آب پیوند دهم
یا به باد
به تاریخهای هجری و میلادی
به جذر و مد دریا
ساعات کسوف و خسوف
و مهم نیست ایستگاههای هواشناسی
یا خطوط فنجانهای قهوه چه میگویند
چشمان تو به تنهایی پیامبرگونه مناند
مسئول شادی جهان !
#نزار_قبانی
.❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
دوستت دارم
نمیخواهم تو را به خاطرات دور پیوند دهم
به حافظه قطارهای مسافری
تو آخرین قطاری هستی که شبانهروز
بر رگهای دستانم سفر میکند
تو آخرین قطار من
من آخرین ایستگاه تو
دوستت دارم
نمیخواهم تو را به آب پیوند دهم
یا به باد
به تاریخهای هجری و میلادی
به جذر و مد دریا
ساعات کسوف و خسوف
و مهم نیست ایستگاههای هواشناسی
یا خطوط فنجانهای قهوه چه میگویند
چشمان تو به تنهایی پیامبرگونه مناند
مسئول شادی جهان !
#نزار_قبانی
.❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
کوی عشق است و همه دانه و دام است این جا
جلوه ی مردم آزاده حرام است این جا
هر که بگذشت در این کوی به بند افتادست
طایر بی قفس و دام کدام است این جا
آن که هر گام بلغزید در این کوی برفت
صنعت راه روان لغزش گام است این جا
#عرفی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
جلوه ی مردم آزاده حرام است این جا
هر که بگذشت در این کوی به بند افتادست
طایر بی قفس و دام کدام است این جا
آن که هر گام بلغزید در این کوی برفت
صنعت راه روان لغزش گام است این جا
#عرفی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
می خواهم باز عشق آفرینی کنم
غرق در اقیانوس واژه ها
سر به بالین شب نهم
و در وسعت خیال مست از عطر وجودت
در دم و بازدمی به نگاهت لبخند بزنم
جوانه های قلبم به شوقت شکوفه زنند
برق نگاهم تو را پیغمبر عاشقی بنامد
تا مهر آغوشت را به حس ناب روی
دهیلزه های قلبم بگشایی
درهای هشت باغ بهشت را یک به یک
با غزل غزل عاشقانه به نگاهم بریزی
من غرق در شوق
من غرق در تمنا
من غرق در مستی
من غرق در هوشیاری
نگاهت را مشق نویس قلبم کنم
تا در بی کرانگی حس نابم را
چشم در چشم
با عطر بوسه های گرم تو
در شب زیر مهتاب
به گیسوانم سنجاق بزنم...
#ثریا_شجاعی_اصل
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
می خواهم باز عشق آفرینی کنم
غرق در اقیانوس واژه ها
سر به بالین شب نهم
و در وسعت خیال مست از عطر وجودت
در دم و بازدمی به نگاهت لبخند بزنم
جوانه های قلبم به شوقت شکوفه زنند
برق نگاهم تو را پیغمبر عاشقی بنامد
تا مهر آغوشت را به حس ناب روی
دهیلزه های قلبم بگشایی
درهای هشت باغ بهشت را یک به یک
با غزل غزل عاشقانه به نگاهم بریزی
من غرق در شوق
من غرق در تمنا
من غرق در مستی
من غرق در هوشیاری
نگاهت را مشق نویس قلبم کنم
تا در بی کرانگی حس نابم را
چشم در چشم
با عطر بوسه های گرم تو
در شب زیر مهتاب
به گیسوانم سنجاق بزنم...
#ثریا_شجاعی_اصل
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
از بین هزاران سخن ِ نا گفته در دل
تنها به نغمه ی
دوستت دارم اکتفا میکند دلم
تو حسرت ها
و افسوس های عاشقانه را
میان بارها و بارها سوز دلتنگیهایم
احساس کن
به چشمانت می اندیشم و حسرت دستانت را میخورم
طرح زیبای لبت در خاطرم موج میزند
اما ...
افسوس که بوسیدنش
آرزویی ابدی شد در تنگنای دلم
میدانی
من با تو ، من می شوم
بدون تو چیزی شبیه اندوهم ،
پیکری دور افتاده از خویشم ...!!
#پارس
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
تنها به نغمه ی
دوستت دارم اکتفا میکند دلم
تو حسرت ها
و افسوس های عاشقانه را
میان بارها و بارها سوز دلتنگیهایم
احساس کن
به چشمانت می اندیشم و حسرت دستانت را میخورم
طرح زیبای لبت در خاطرم موج میزند
اما ...
افسوس که بوسیدنش
آرزویی ابدی شد در تنگنای دلم
میدانی
من با تو ، من می شوم
بدون تو چیزی شبیه اندوهم ،
پیکری دور افتاده از خویشم ...!!
#پارس
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀