💖کافه شعر💖
2.27K subscribers
4.26K photos
2.78K videos
11 files
921 links
نمیخواستم این عشق را فاش کنم

ناگاه بخود امدم

دیدم همه کلمات راز مرا میدانن ...

این است که هر چه مینویسم

عاشقانه ای برای تو میشود

#شهاب_مقربین

کافه شعر باافتخار میزبان حضور

شما دوستان ادیب میباشد

💚💛💜💜💛💚
Download Telegram
زمستان است و بی برگی بیا ای باد نوروزم
بیابان است و تاریکی بیا ای قرص مهتابم

حیات سعدی آن باشد که بر خاک درت میرد
دری دیگر نمی‌دانم مکن محروم از این بابم


#سعدی
#صـبح_بـخیـر

‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀



با تو عاشق شدم
بگذار برایت بخندم
بگذار صدایت بزنم
بگذار اشتیاق درونم را
به رخ خورشید بکشم.
لبخندم در کنار تو زیباست
آه را از گلوی من کاستی،
عشق را بر قلب من آوردی
صدایم کردی ای که
صدایت آشناست
به اندازه شادی از یاد رفته ام
ذوقی در گستردگی چشمهایم افکندی
که وجودم را اندازه ی
بیکرانه هستی وسیع تر کردی
صدایم زدی
و برایم از تولد آرزو هایم گفتی
با صدای آشنایت
نامم را به تمام آینه ها گفتی
من را از مرگ ثانیه ها دور کردی
نگاهم کردی و نگاهت را دیدم
ومن غرق در چشمهای آبیت
به تماشایت نشستم...


#ثریا_شجاعی_اصل


‌❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
یک دم بــیا زیـبای من، محـو ســراپایت شوم
در کوره راه عـاشـقی، شیـدای شیدایت شوم

دستی بکش برزلف،خود چرخی بزن ای دلربا
گاهی بـیا در بـزم مـا شمـع شـب آرایت شـوم

در خواب و رویایی منی ،پنهان و پیدای منی
گر ساغر مستانه ای ، من باده پیمـایت شــوم

چون بگذری ازپیش من،در وادی ودشت دمن
با دیـده ی جـان بنـگرم ،محو تماشایت شـوم

امشب میان واژگان،صد نکته دارم،جان جان
گر عاشقی با من بیا ، تـا غـرق رویـایت شوم

من ذره ای مستـانـه ام ، دلداده ای دیوانـه ام
گــر ساحــل قلبم شـوی ،امواج دریایت شوم

درگیر احساست منـم  ،عطـر گل یاسـت منـم
با راه و رسم عـاشـقی، مجنـون لیلایت شـوم

"ناصح"غزل را ختم کن،کتمان سرّرا حتم کن
ترسم که پیرانه سرم ،رسـوای رسوایت شوم

#علی_فعله_گری

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
بکرد خلقت خدایت یا محمد
دوعالم را برایت یا محمد
تمام کائنات و عرش و فرش است
منور از ضیایت یا محمد
بود قاصر زبانم از ثنایت
خدا داند ثنایت یا محمد
تویی شهر علوم غیب و مشهود
درش شد، مرتضایت یا محمد
فدای دین نمودی مال و جانت
سرم بادا فدایت یا محمد
رضای حق بود اندر رضایت
نخواهم جز رضایت یا محمد
ولای حضرتت دارم به رگ رگ
مگیر از من ولایت یا محمد
گدای خاک درگاهت منم من
کرم کن بر گدایت یا محمد
عطا بنما به این زار حزینت
به امید عطایت یا محمد
به هر صبح و مساء خواهم ز یزدان
وصال دلربایت یا محمد
طلب فرما تمام عاشقان را
حریم با صفایت یا محمد
در شوریده ام هر دم بجوید
ضریح دلگشایت یا محمد
خوش آن لمحه که باشم میهمانت
سرای پارسایت یا محمد
ز عشقت طاير دل گشته شیدا
زند پر در هوایت یا محمد
صراط مستقیمم رفت از دست
هماره کن هدایت یا محمد
ز بار معصیت پشتم شده خم
ندارم جز سوایت یا محمد
در آن روزیکه کس را نیست یاری
مکش دست از حمایت یا محمد
ز فرط معصیت کارم تباه است
ندارم جز خدایت یا محمد
در امواج گنه در حال غرقم
بود دیدت کفایت یا محمد
خوشا آندم کشم بر دیده از شوق
غبار خاک پایت یا محمد
چه نیکو است گاه احتضارم
به چشم آید لقایت یا محمد
در آن روزیکه گرما بر سر ماست
مکش ظل لوایت یا محمد
چه خوش باشد که گیرم من ز دستت
صبوح جانفزایت یا محمد
بحق فاتح خیبر امیرم
بگردان آشنایت یا محمد
به (سامع )کن نظر در روز محشر
به وی بنما عنایت یا محمد
 
#سید‌مصطفی_سامع
#مبعث_مبارک

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
کلیپ شاد و بسیار زیبا😘


❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
و جایت در غزلهایم چہ خالے میشود گاهی
سرایم مأمن آشفتہ حالے میشود گاهی

پس از عمرے قرار عاشقانہ تازہ فهمیدم
شِڪر با قهوہ ے یادت چہ عالے میشود گاهی

جدا از سرزمین طور چشمانت نفس هایم
بہ سان دورہ گردے لاٱبالے میشود گاهی

اگر چہ شادم از عطر حضورت در دلم اما
هواے شرجے چشمم شمالے میشود گاهی

گل احساس این غمدیدہ دور از عطر آغوشت
بہ سان غنچہ اے بر دار قالے میشود گاهی

شبے گفتے بہ خلوت بے نهایت عاشقم هستی
از آن ساعت دلم حالے بہ حالے میشود گاهی

تو گفتے با منے اما نگفتے در غیاب من
دلت دلتنگ خوبان اهالے میشود گاهی

زمین بایر دلدادگے هایم پس از ڪوچت
دچار ضربہ هاے خشڪسالے میشود گاهی

و سقف آرزوهایم ، سُفالے میشود گاهی
و شعر از واژہ ے احساس خالے میشود گاهی

#یلدا_ڪولیوند

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
.

تو...
تو با من چه ڪرده اے
که از یادم نمی روی؟!
دیر آمدی... درست!
پرستار پروانه و ارغوان بوده ای ، درست !
مراقب خوانا ترین ترانه
از هق هق گریه بوده ای ، درست ‍!
رازدار آواز اهل باران بوده ای ، درست !
خواهر غمگین ترین خاطرات دریا بوده ای، درست !
اما از من و این اندوه پرسینه
بی خبر، چرا...؟


#سید_علی_صالحی

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
#بخوان

بخوان شعری صدایت دلنواز است ....
بخوان در نغمه ات سوز و گداز است ،

بهای صوت تو ، نی جان و دل هست ..
نوایت را سجود است و نماز است ،

بخوان با من ز لیلی و زمجنون ،
چو مجنونم نوایت را نیاز است ،

به باغ لاله و گل ، رونقی دِه .....
شقایق هم چو عاشق پاکباز است ،

حریم دل نه جای شور و غوغاست ...
بخوان اهسته سوزت جانگداز است ،

بخوان بر مرغ جانم بال و پر دِه ...
بِپرّانم به اوجم ... ره دراز است ،

دلم از تیغ هجرانت دو نیم است ...
فدای چشم تو ، نی وقت ناز است ،

بخوان از شعر مولا ، .... شیخ تبریز ...
که رند و صوفی و عارف ، مُجاز است ،

چو شمع از درد هجران می گدازم ...
بخوان از عشق ،  #راحم پاکباز است ،

#راحم_تبریزی

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
عشق آن باشد که خلق را دارد شاد
عشق آن باشد که داد شادیها داد

زاده است مرا مادر عشق از اول
صد رحمت و آفرین بر آن مادر باد


#مولانا

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀

می توان؛
برای تنِ خسته ات
برای روحِ عریان و زخمی ات
برایِ آرزوهایِ گم‌شده ات
برای چشمانِ ماهت
جهانی شعر سرود

می توان؛
در دریایِ اندوهِ
نگاهت غرق شد
و از درد و‌ شرمندگی مرد

می توان؛
فریادِ معصومیتِ تو را؛
بر سر ظالمانِ
جهلِ انسانیت کوفت؛
می توان؛
با اندوهِ نگاهت؛
در چشمانِ بی گناه و زیبایت؛
دشتی؛ از گل هایِ نرگس، رویاند
شاید؛ فریادِ تو را؛ ببویند
و عطرِ تلخِ تنهایی ات را؛
در جهانِ فراموش شده ات؛
بپراکنند
می توان؛ آنقدر گریست
که تمامیِ جهان را؛ سیلابِ
اندوه ببرد!

شاید جهانی دیگر بروید؛
جهانی بی خار!... جهانی بیدار
برایِ تو؛ برای من؛ برایِ ما!!...


#فرح_فریماااا_معمای_عشق

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
گر بخواهی ریخت خونم باک نیست
من درین خون ریختن یار توام

بر دل و جانم مکن زور ای صنم
کز دل و جان عاشقِ زار توام

#عطار_نیشابوری

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
شب ادامه می دهد موهایت را بر شانه های شهر
کنجِ تنهایی ام را تار می زنم
گوشه گوشه دشتی
دلتنگی ات را جیغ میکشند
کبودیهای  شب
واژه ها از دستم سُر می خورند
پاشویه ی خیال پر است از اشک ماهی ها
سر می روم  از هوای نبودنت
شعر ملودیِ آه می‌شود
تیمچه ی مسی
  ماه را سر می کشد
........و دوباره
سحر
روی طاقچه ی دلم
یاسین میخواند
.... والقرآن الحکیم


#اکرم_نورانی

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
خوشا مرز ایران عنبر نسیم
که خاکش گرامی تر از زر و سیم

زمینش همه عنبر و مشک ناب
به جوی اندرش آب در خوشاب

فضایش چو مینو به رنگ و نگار
به یک سو زمستان و دگر سو بهار


#میرزا_آقاخان_کرمانی
#صـبح_بـخیـر

‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
بگذار تمامِ این شعرها
فِدیِہ‌ے چشم‌هاے تُو باشد.
من دچارم، دچار!
وَ مےخواهم
در چار موسم،
شڪوفہ‌ے بڪرِ تَن وُ
گیسوانِ عطرساےِ تُو
چاره‌اَم شود...!
بیا...! بیا وَ بہ طبِّ نگات
اَندوهِ ناتمامَم را
دوا ڪُن!
دوستم اگر دارے بگو!
مےخواهم از گُلِ ڪلامت
گُلاب بگیرم...!

#آرش_شاهری

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
عشق وقتی در دل احساس منزل می کند
هر چه را عاقل به دست آورده باطل می کند

خانه ات را در مسیر رود اگر برپا کنی
زحمتت را سیل ویران کار زایل می کند

جنگ با جمع خودی جز غم ندارد حاصلی
شادی پیروزی ات را هم هلاهل می کند

فکر می کردی فقط ما مسخ یک گندم شدیم!
ماه حتی ماهیان را جذب ساحل می کند

با مدارا سوره ی تقدیر را آغاز کن
دین اهل ذوق را الهام کامل می کند

#سپیده_پرکسب_کار

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
تاری بزن با ساز دل ، آتش بزن بر راز دل

وانگه همین پیمانه را ، لبریز کن با ناز دل

چنگی به دلداری زنی ، سازی به غمخواری بزن

دلدار را پیمانه شو ، سر ریزشو با ساز دل 

#ناشناس

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀


مرا به بودن خود، باوری که باید نیست
اگرچه می‌نهم آیینه را برابر خویش

هنوز هستیِ من با زمانه در جنگ است
هنوز می‌طلبم مرگ را به سنگر خویش

درختِ جنگلم امّا مقیم شهرِ حصار
دریغ! وسعت دنیای سایه‌گستر خویش

سرِ ترانه ندارد سخن‌سرای زمان
سیاه‌نامه‌ی اندوه کرده دفتر خویش

چگونه دست محبّت به دوست پیش آرَم
چو زیر جامه نهان کرده‌است خنجر خویش؟

صفای ساقیِ این روزگار را نازم
که شهد و زهر درآمیخته به ساغر خویش...


#بهمن_رافعی

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
من شاعر که نه!!!
اما عشق را از چشم‌هایَت می‌خوانم
رازِ زیبایی برقِ آن را فاش
دوست داشتنت را به بلندایِ شب جار
مُهرِ سکوتِ لَبَت را بوسه بوسه باز
لحظه‌لحظه‌ها را کوک می‌زنَم ساز...
می‌رقصانم تو را
دَست به دَست می‌دهم‌‌ تاب...
خط به خط می‌کشم
آغوشت را بر آغوشم
می‌اندازم سایه‌وار.

من تو را این‌گونه شَرح خواهم داد!?
دیوانه‌وار




#فرزانه_طالبی_پور

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
تو  همانی که دل  از دیدن  تو سیر نشد
جاودان عشق تودرسینه ی من پیرنشد

بارها زخم زدند ، خسته شدم  ، نالیدم
از همه خسته ولی از تو که دلگیر نشد

بامن عاشق دلخسته چه کردی که چنین
زندگی بعد تو جز دلهره تفسیر نشد

روز وشب سوخته ام ساخته ام با غم تو
از  فراق تو مگر  اشک سرازیر نشد

هرکجا مینگرم غیر رُخت نیست که نیست
به جز عکس تو درآینه تصویر  نشد

آخر قصه ی ما بیکسی زود رس است
آخر قصه از اول که نفس گیر  نشد

با که گویم غم بی حد تو را سنگ صبور
دل او با دل تو بسته به زنجیر نشد


#جواد_الماسی

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀