💖کافه شعر💖
2.78K subscribers
4.43K photos
2.95K videos
12 files
1.08K links
نمیخواستم این عشق را فاش کنم

ناگاه بخود امدم

دیدم همه کلمات راز مرا میدانن ...

این است که هر چه مینویسم

عاشقانه ای برای تو میشود

#شهاب_مقربین

کافه شعر باافتخار میزبان حضور

شما دوستان ادیب میباشد

💚💛💜💜💛💚
Download Telegram
آه محبوبم ،
چگونه دوستت  مى دارم؟؟
چند پاييز با تو بوده ام 
بگذار جاده هاى خزان زده
دوست داشتنت  را بشمارم
بیا به فصلِ خاطره ها برویم
و به دور دست ها بنگریم
صداى زوزه باد ، نم نم باران
خش خش برگ هاى زرد و نارنجى
زير قدم هاى مان
پاييز را دو چندان زيباتر مى بينم
شعر نهان با خروشى از دلِ عشاق را
با تو احساس مى كنم
من تو را به بلندى رنگين كمان 
و وسعت ابرها
و به عمق دوست  مى دارم
كه با روحم مى توانم به همه ىِ آنها
دست يابم 
زمانى كه از احساس تو لبريز  مى شوم
به اندازه ى روزهاى بارانى
تو را دوست مى دارم
تو را دوست دارم اى نشانه اتمام انتظار
كنار تو شعر معنا مى شود
با عطر نفس هايت
اشك و لبخند
شوق و غم هاى  تمام طول زندگيم
تو را خالصانه دوست مى دارم

#مهسا_ميرزاده

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
همه عالم ز حضرتش موجود
این چنین بوده است و خواهد بود

هر چه خواهی چو ما از او می خواه
تا بیابی ز حضرتش مقصود

#شاه_نعمت_الله_ولی
- دوبیتی شمارهٔ ۱۴۴

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
طالعی دارم آنکه از پی آب
گر رَوم سوی بحر، برگردد!

وَر به دوزخ رَوم پی آتش
آتش از یخ فسرده‌تر گردد!

وَر ز کوه التماسِ سنگ کنم
سنگ نایاب چون گهر گردد!

وَر سلامی بَرم به نزد کسی
هر دو گوشش به حکم، کر گردد!

اسب تازی اگر سوار شوم
زیر رانم روان چو خر گردد!

این‌چنین حادثات پیش آید
هرکه را روزگار برگردد

با همه، شکر نیز باید گفت
که مبادا از این بَتَر گردد...!

#لطف‌الله_نیشابوری

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
ای که بسته است به جانت دل و جانم هر روز
در خفا چشم به راهت، نگرانم هر روز

کاش می شد که بیایی و مرا شاد کنی
مات و افسرده دل و بی هیجانم هر روز

یا که ابر از رُخ ماهت به کناری برود
با تو‌ روشن بشود کلّ جهانم هر روز

نیستی! بیخبری از دلِ عصیانگرِ من
مثلِ آتشکده ای در فورانم هر روز

چاره ای نیست به جز مرگ، نشد یادِ تو را
از دل عاشق غمدیده بِرانم هر روز


#حامد_بیدل

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
آنم که چو غمخوار شوم من شادم
واندم که خراب گشته‌ام آبادم

آن لحظه که ساکن و خموشم چو زمین
چون رعد به چرخ میرسد فریادم

#رباعی_مولانا
- رباعی شمارهٔ ۱۱۱۴

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
یادت هست...؟
چند ماه پیش را میگویم
انتظار پاییز را میکشیدیم
برایش ذوق داشتیم
اکنون پاییز نفس های آخرش را میکشید
به همین زودی تمام شد
خیلی فکرها برایش داشتیم نه؟
خیلی خاطره ها خواستیم بسازیم که نشد...
خب تمام عمر همین است
فصل های مختلف زندگی میگذرد!
تمام میشود...
در آخر این تویی که خودت را تنها میابی
تنهای تنها میان اتفاقاتی که نیفتاد!
پس بخند
با تمام نداشته هایت برقص
در همین لحظه، در همین حالا
به حال خوبت وعده ی فلان فصل و فلان روز و فلان شخص را نده...

#علی_سلطانی

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
چه خبر یار؟ شنیدم که گرفتار شدی
دل سپردی و برای دگری یار شدی

بعدِ دل کندنت از من دلت آرام گرفت؟
خوب شد زندگی ات؟ یا که بدهکار شدی؟

بی تو اینجا خبری نیست به جز غصه و درد
حال خوش بودی و رفتی و دل آزار شدی

بودنت، پنجره ای باز به رویاها بود
ناگهان پنجره را بستی و دیوار شدی

عشق را با طمعِ منطق خود تاخت زدی
تا نهایت به دلت سخت بدهکار شدی

تو خودت خواستی از قصه ی من پر بکشی
پس نگو کار خدا بوده و ناچار شدی

حسرت یارِ تو بودن به دلم ماند که ماند
آخرین خواسته ام، قسمت اغیار شدی

من که در حد پرستش به تو دلبسته شدم
من چه کردم که تو اینگونه جفاکار شدی؟

پشت کردی به من ای ناز غزالِ غزلم
شیر را پس زدی و طعمه ی کفتار شدی

مرگِ دل، نقطه ی آغاز فروپاشی هاست
حیف و صد حیف که تو دیر خبردار شدی✌️

#حمید_رضا_گلشن

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
یادت
قلمم را می رقصاند
مستانه می رقصی و
من غرق تماشایت.
نشانی چکاوک ها را
از روزنهٔ همیشه سبزِ
چشم_هایت میپرسم!
بمان در طلوع ناب چکامه ها
می خواهم‌کوک زنم
خیالت را به دامن مهربانی!
نگاه‌کن
چه زیبا چین می خورد
پیشانی خورشید
در تبسـم نگاهت!


#شعربانوفریبا_قربان_کریمی                      
‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌
❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
🍃🌻بــــنــــام پـــــدر

" پدر " يعني تپش درقلب خانه
" پدر " يعني تسلط برزمانه
" پدر " احساس خوب تکيه برکوه
" پدر " يعني تسلي وقت اندوه
" پدر " يعني ز من نام ونشانه

" پدر " يعني فداي اهل خانه
" پدر " يعني غرور ومستي من
" پدر " تمام هستي من
" پدر " لطف خدابرآدميزاد
" پدر " کانون مهروعشق وامداد
" پدر " مشکل گشاي خانواده

پدر " يک قهرمان فوق العاده
" پدر " سرخ ميکندصورت به سيلي
رخ فرزند نگردد زرد و نيلي
" پدر " لطف خدا روي زمين است
هميشه لايق صدآفرين است...🍃‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌

#پیشاپیش_مبارک

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
یئنه اول ماه منیم آلدی قراریم بو گئجه
چیخاجاق‌دیر فلکه ناله و زاریم بو گئجه!

شمع‌وش محرم بزم ائیله‌دی اول ماه منی
یاناجاق‌دیر یئنه هیجر اودونا واریم بو گئجه

هم وصالی اورار اود جانیما، هم هیجرانی
بیر عجب شمع‌ایله دوشدو، سر و کاریم بو گئجه!

نه توتون‌دور کی چیخار چرخه، دل زاره مگر
هیجر داغینی اورار لاله عذاریم بو گئجه!

صبحه سالدی بو گئجه شمع کیمی قتلیمی هیجر
اولا کیم صبح گلینجه، گله یاریم بو گئجه

پاره- پاره جیگریم، ایت‌لرینه نذر اولسون
اول سر کویا اگر دوشسه گذاریم بو گئجه

وار ایدی صبح وصالینا فضولی اومّید
چیخماسا حسرت‌ایله جانِ فگاریم بو گئجه

#فضولی

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
.

با تو ای مهربان از گُهَر کانم ،
بی تو اما  ... بسی پریشانم ،

هر زمان دامنی غزل دارم ،
بر رهت شعرها بر افشانم ،

ناتوانم چه مینویسم من ؟
نعمت لطف توست در خوانم ،

مریض چشم توام اگر ز من پرسند ،
بی دوای تو نیست درمانم ،

سراپا گریه ام التماسم من ،
چند روزی به عشق  مهمانم ،

آفتاب از تو است وُ ماه از تو ،
از صفات توست ماتُ وُ حیرانم ،

همچو لاله ز شوق عشق میسوزم ،
دارم ایمان به عشقِ جانانم ،

#راحم_تبریزی

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
هر شب
تو بی‌آنڪه......
شب‌بخیر بڪَویی می‌روے
و من شبهاخیالم را
به آسمان ڪَره می‌زنم،
آنجا ڪه ستاره نڪَاه تو می‌درخشد،
خودم رابه سرزمین شب چشمانت می‌رسانم،
و به رسم دلدادڪَی‌هاےِ دلِ بی‌تابم 
با بوسه بر پلڪ‌هاے بخواب رفته‌ےتو
شب‌ بخیر‌هایم را روانه‌ے
شبهاے تو می‌ڪنم......

#باران_مقدم

‌❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
یارب کدام دل که ز سوز تو دم نزد
قدّت کجا رسید که فتنه عَلَم نزد

با این همه محبّت و صدقی که صبح داشت
فریاد من شنید شب هجر و دم نزد

تا نوبت ظهور خط عارضت نشد
تقدیر بر صحیفهٔ خوبی رقم نزد


#خیالی_بخارایی
#صبح_بخیر

‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
در زلال نیلگون آسمان
در آبی روشن صبحی سپید
سرگردانم در دامنه ی رویایی که مرا به هم آغوشی چشمان تو می کشاند
تا خود را بسپارم به سخاوت آفتابِ وجودت
به هُرم نفسهایت
تپش های بی تاب قلبمان
و احساسی را که منجمد از تنهائیست
با دستانِ خورشیدِ فروزانِ مهر تو گرم کنم
تا شهد شکربار کلامت
شیرین کند کام دلم را به
صبح بخیرهایی که طعم دوستت دارم می دهند...!!!



#باران_مقدم


❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
پدر توصیف نیکیها، شفای درد و حرمان است
برای سختی دوران، همیشه مرد میدان است

پدر چون سایه بانی مهرگستر، بر سر خانه
پدر در تندبادِ دهر، همچون مرغ طوفان است

پدر غمخوار و مونس، تکیه گاهی بی بدیل و ناب
به قحطی و کویر زندگی، در حُکم باران است

به روز سختی و در ماندگی، وقتی که نومیدی
پدر نور امید است و چراغ راه ایمان است

چو کوهی استواری می کند اما نمی دانی
گزندی چون رسد بر تو، دلش چون بیدِ لرزان است

پدر آرامشی دارد، وجودش پاک و روح انگیز
به سرمای زمستان هم، هوایش چون بهاران است


#مسعودثروت

#روز_پدر_مبارک


❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀



چرا دراوج پروازم  ؛  چرایش را تو می دانی
به عرش آسمان تازم که رازش را تو می دانی

که من با قلب مجنونم ؛ بـرایت شعر می سازم
چو مفهوم غزلهایم فقط سازش  تو می دانی

به کنج خلوت ذهنم  ؛ نظر کن ای نظر کرده
چونذرت میکند فالم که نذرش را تو می دانی

سوار بال سیمرغی ؛  به رویایت سفر کردم
ازاین رویا چه مغرورم؛غرورش را تو می دانی

چراغ خانه الطافت ؛  به لطفت خانه نورانی
بیا مهتاب بی پایان ؛که پایانش  تو می دانی

ثریا عاشق و لیلی  وصالش  عین مجنونست
که از حال دل عشقش نهانش را  تو می دانی


#ثریا_شجاعی_اصل

‌❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀


که برد به نزد شاهان ز من گدا پیامی
که به کوی می فروشان دو هزار جم به جامی

شده‌ام خراب و بدنام و هنوز امیدوارم
که به همت عزیزان برسم به نیک نامی

تو که کیمیافروشی نظری به قلب ما کن
که بضاعتی نداریم و فکنده‌ایم دامی

عجب از وفای جانان که عنایتی نفرمود
نه به نامه‌ای پیامی نه به خامه‌ای سلامی

اگر این شراب خام است اگر آن حریف پخته
به هزار بار بهتر ز هزار پخته خامی

ز رهم میفکن ای شیخ به دانه‌های تسبیح
که چو مرغ زیرک افتد نفتد به هیچ دامی

سر خدمت تو دارم بخرم به لطف و مفروش
که چو بنده کمتر افتد به مبارکی غلامی

به کجا برم شکایت به که گویم این حکایت
که لبت حیات ما بود و نداشتی دوامی

بگشای تیر مژگان و بریز خون حافظ
که چنان کشنده‌ای را نکند کس انتقامی

#حضرت_حافظ
‌❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀