💖کافه شعر💖
2.68K subscribers
4.42K photos
2.94K videos
12 files
1.06K links
نمیخواستم این عشق را فاش کنم

ناگاه بخود امدم

دیدم همه کلمات راز مرا میدانن ...

این است که هر چه مینویسم

عاشقانه ای برای تو میشود

#شهاب_مقربین

کافه شعر باافتخار میزبان حضور

شما دوستان ادیب میباشد

💚💛💜💜💛💚
Download Telegram
شبی دوباره و ای‌کاش‌های تکراری
فدای چشم قشنگت، هنوز بیداری؟

بهار من! نکند شرط بسته‌ای با خود
تمام پنجره‌ها را ستاره بشماری؟

چقدر مانده به اتمام این شب تاریک؟
چقدر مانده که دست از سکوت برداری؟

دوباره حرف بزن خوب من! نمی‌خواهد
که احترام سکوت مرا نگه‌داری

تمام طول شب این بود فکر عاشق تو
که مثل آن‌همه دیروز دوستش داری؟

تمام طول شب این بود حرف چشمانت
که آی عاشقِ دیوانه! با تواَم، آری...

همیشه با تو بهار و همیشه بی‌تو خزان
حکایت من و تقویم‌های دیواری!

چرا بهانه و ای‌کاش؟ ما که می‌دانیم
تمام می‌شود این انتظار اجباری

دوباره صبح، همان صبح ناب خواهد شد
دوباره خواب، پر از رنگ و بوی بیداری...

#احسان_افشاری

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
بیا ای قبله اهل معانی
که تو جان همه خلق جهانی

جهان را زندگی از تست زیرا
همه عالم تن و در وی تو جانی

تو جانی لیک از جسمی منزه
تو ماهی لیک اندر لامکانی

تو در پنهانی خویشی هویدا
تو در عین هویدائی نهانی


#جعلی_منصور_حلاج
#شاعر_اصلی_حسین_خوارزمی
#صبح_بخیر

‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
بگو چگونه ممكن است كه،
طلوع خورشيد
و آن درختان را نگاه كنم ،
پاييز را كه پاورچین به پنجره‌ام
هجوم می‌آورد،
چگونه بدونِ تو كنار آتش بنشينم ،
خاكستر غيرِ قابل نفوذ را لمس كنم؟؟؟
و تمامِ وجودم از گرماى آتش گُر بگيرد
همه‌‌ی تنم را به تو هديه مى‌كنم
و تو را دوست خواهم داشت ،
هرگز تو را فراموش نكرده‌ام
فكر مى‌كنى كه ديوانه شده‌ام
هر نسيمى كه می‌گذرد،
به سوی تو با شتاب می‌آيد،
و حال می‌توانى مرا براى هميشه ترك
كنى،
يا هميشه در قلبِ تو باشم
" تو" هر صبح در ذهنم تكرار خواهى شد
اى عشق تو هنوز مالِ منی
در ذهنم،
در تاروپود وجودم،
در جسمم
و در جانم
باقی خواهی ماند.

#مهسا_ميرزاده 
‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎
❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
همدمی تا دل ما را دهد آرام کجاست؟
محرمی تا ز من آرد به تو پیغام کجاست؟

حسرت بوسه زدن بر لب گرمی دارم
لب یار ار ندهد دست ، لب جام کجاست؟

باده گلرنگ و چمن خرم و سبز و من و چنگ
هر دو در ناله که آن سرو گل اندام کجاست؟

طمع صبح ندارم ز شب تیره ی هجر
ماهتابی که برآید ز لب بام کجاست؟

گر به روی تو برآشفت دلم دوش، مرنج
بحر را پیش مه چارده آرام کجاست؟

کام خسرو نشدی همچو تو شیرین، " فرهاد"
در ره عشق نگر پخته کجا، خام کجاست؟

#علی_اشتری

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
کفر است ولی ما را، رویای تو معبود است
آن کس که ببندد دل، بر غیرِ تو نابود است

پر کرده خیالم را، افسونِ خیال تو
جز یادِ تو در ذهنم، یاد همه مطرود است

بس خون جگر خوردم؛ هی زنده شدم مردم
جز مرگ چه می آرد؛ رزقی که غم آلودست؟!

عریانی روحم را، پوشانده پریشانی
این جامه ی حیرانی، نز تار نه از پود است

سودای بهشتش را افکنده به دوزخ دل
کز هر دو جهان ما را آغوشِ تو مقصود است

صد شور نهان داری؛ در نغمه ی شیرینت
آوای خوشت رشکِ همواره ی داوود است

پیوند تو را در دل، پروردم و می دانی
همصحبتی دریا، اندیشه‌ی یک رود است

افکنده میان ما غم فاصله اما دل
عمری است به دنبالِ یک حلقه ی مفقود است

برگرد به من شاید؛ از دام خودم رستم
این غمزده دور از تو با یاد تو خشنود است

#زهرا_وهاب_ساقی


❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
اما تو یادت رفت کی واست میمرد :)🖤

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
دوبــاره درد بی مـهـری دوبـاره گـریــه و زاری
نـمـی دانــم  ز احــوال دل زارم خــبــر داری ؟

شـده کار دلم امشب فقـط خیره بـه در گشـتن
چـرا ای غم تو دست از حـال زارم بر نمیداری

چه بیرحمانه میخندی به بغض تلخ وجانکاهم
بگو حالا چه ها سازم من و این بغض تکـراری

تو ای درخواب و رویایم همیشه حاضرو ناظر
میان پرسـه های خود به حال من نظـر داری ؟

چنان کردی پریشانم که روز از شب نمی دانم
کمان شد قامتم زین غصه های سخت اجباری

ببین جانا چه حیرانم ، ز بی مـهـری گـریـزانـم
چـنـان ابـر بـهــارانـم ، میان خـواب و بیـداری

به نسیان می سـپارم من جـفـاهـای  تو را دلبر
که تا جان را فدا سازم به پای عشـق و دلداری

تمـام لحظه هـای من شده درد و غـم و انـدوه
نگـو ناصـح تو هم امشب به درد من گرفتـاری

#علی_فعله_گری  (ناصح )

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
بادها ديگر نگفتند از پريشان بالی ام
شرح هجران را که می‌داند که چیست

هردمی با یاد توحالم دگرگون می شود
درد یاران را  که می داند که چیست

زنده ام از شوق تو باور نکن مجنون من 
حال باران را که می‌داند که چیست

دفتر شعر من از اشک قلم دریایی است
موج طوفان را که می‌داند که چیست

این حوالی عاشقی در جستجویت آمده
حال حیران را که می‌داند که چیست

دلبر دانای من فرسنگ ها دور از توام
کنج زندان را که می داند که چیست

من شدم یک شهرمتروک ازچه می ترسانی ام
شهر ویران را که می‌داند که چیست

#فریبا_قربان_کریمی

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
دیری‌ست که دل آن دلِ دلتنگ‌شدن‌ها
بی‌دغدغه تن داده به این سنگ‌شدن‌‏ها

آه، ای نفسِ از نفس افتاده! کجا رفت
در نایِ نی افتادن و آهنگ‌شدن‌‏ها؟

کو ذوقِ چکیدن ز سرانگشتِ جنون، کو
جاری به رگ سوخته‌ی چنگ‌شدن‌ها

زاین رفتنِ کاهل چه تمنّای فتوحی؟
تیمور نخواهی شد از این لنگ‌شدن‌‏ها

پای طلبم بود و به منزل نرسیدم
من ماندم و فرسوده‌ی فرسنگ شدن‌ها...

#ساعد_باقری         

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
وقتی
دوستت دارم را
در جانم هجی می‌کنی
میان واژه‌ها پر‌ می‌گیرم .

نقطه‌ها را
می‌پراکنم در هوا
و برهنگی کلمات شعر را
با تن‌پوشی از عشق می‌پوشانم .

وقتی می‌گویی دوستت دارم
بالِ کوچِ پرستو
رو به من برمی‌گردد .

و پروانه‌ها
برای نوشیدنِ شهد گلهای لای دفترم
صف می‌بندند .


#مریم_امینی

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
خواستم شعر بگویم قلمم زار گریست
چشم دفتر سر این شانه ی دیوار گریست

آمدم نقش تو را بر سر قالی بکشم
تار و پود غزلم بر سر آن دار گریست

عزم کردم که تو را از نظرم پاک کنم
دل به امید خوش لحظه ی دیدار گریست

روح بیمارم و در کالبدم درد ازل
جگرم در عطش سینه ی تب دار گریست

فال حافظ که زدم گفت نخواهی آمد
طوطی فال فقط بر من بیمار گریست

بعد تو سقف غزل های مرا باران شست
عنکبوتی که نمرد از غم آوار گریست


#لیلی_محمدی

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀



نیمه گمشدم تویی ؛ هر نفست حلال من
بوسه بزن به ساقیت ؛ بوسه تو کمال من

عطر شراب بوسه ات؛ شوروشراره ترشده
اختر هفت آسمان ؛  قرمــزیش خــیال من

سیر و سلوک جان شدی در پس هرنگاه تو
ماه ندیده مثل تو  ؛ ماه رخت جلال من


#ثریا_شجاعی_اصل

‌❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
گِردش همه جمع‌اند ولی جان‌به‌لبی نیست
تحویل نگیرند مرا هم عجبی نیست

چشمان من ابرند و دلم مرتع رنج است
ابرند و شبی نیست نبارند، شبی نیست

انداخت مرا دور و کسی نیست بگوید
این جامْ عتیقه‌ست شکستی، حلبی نیست

بی‌علت و یک‌باره دلم خون نشد از دوست
نومید شد از وصل، همین کم سببی نیست

این شورشی از سلطه‌ی او خسته شد اما
یک ذره به دنبال جدایی‌طلبی نیست

سَم خوردم و رفتم به درش با گله و اشک
گفتند که رفته‌ست سفر، چند شبی نیست!

#کاظم_بهمنی

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
#شب_بخیر

شب بخیر ای عشق من ای غنچه ی بستان من ،
شب بخیر .. ای نور دیده ، ای شه و سلطان من ،

بهر تشریف خیالت جان و دل آماده است ...
جان فدای آن خیالت ... ای گل ریحان من ،

منکه معذورم خیالت خواب ما را برده است ...
ای مرا  از خواب خوشتر ... ای امید جان من ،

من نیاسودم ز عشقت مستم و دیوانه ام ...
شب به خیر ای مستی من قصه ی هجران من ،

در تماشای تو هستم به تو می اندیشم ...
ای ز صد مهتاب خوشتر ، ای مَهِ تابان من ،

زان دو چشم خفته دارم صد هزاران خاطره ...
شب به خیر ، ای نعمت هستیِِّ بی پایان من

کاش بی روی تو یک لحظه نمی رفت ز عمر ...
ای بهشت و حور من ، ای کوثر رضوان من ،

خوبتر از تو کجا باشد ؟ ز خوبان خوبتر .
ای ز ماه هم خوشترین ،  ای بهتر از خوبان من ،

فارغ از صد خانقاهم ، فارغ از ، دیر مغان ...
شب به خیر ای روشنی بخش همه ایمان من ،

#راحمم کی میتوانم سر به بالینم نهم ...
مات گیسوی تو هستم ، دلبر و جانان من ،


#راحم_تبریزی

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
آفتابی که بود ایمن از آسیب زوال
فرش در کلبه ویران سحرخیزان است

چمن سبز فلک با همه گلهای نجوم
تازه از دیده گریان سحرخیزان است

گوی زرین مه و مهر درین سبز چمن
روز و شب در خم چوگان سحرخیزان است


#صائب_تبریزی
#صبح_بخیر

‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
و چه آهسته و
بی تاب
کمین کرده
نگاه دل من
بر نگاهی که
نشسته است
به راه
همنوا با باران
#عشق را مزمزه
در نای دلم
خواهد کرد
سختی اش
رد شدن از
تنهایی است.


#فریبا_قربان_کریمی
‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎
❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
اینکه هنوز پای تو ماندم، گناه نیست
عشق است جان من! هوسِ گاه‌گاه نیست

تو فکر می‌کنی که وظیفه‌ست، لیکن این-
-کاری که می‌کنم -به خدا- اشتباه نیست

من معتقد به عشقم و معشوق من تویی
هرچند با تو حال دلم روبه‌راه نیست

اندوهِ یک جزیره‌ی بی‌رونقم ولی
روحم شبیه روح تو بی‌سرپناه نیست

شادم که توی دفتر قاضیّ کائنات
پرونده‌ام به قدر پشیزی سیاه نیست

شیدایی‌ام چو خلعت شاهی‌ست بر تنم
این خوش‌ردا مناسب هر پادشاه نیست

به برق توی چشمِ غزل‌های من نخند
رعدی‌ست عاشقانه که در هر نگاه نیست...

#منصور_نارویی

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
بهار سوگوار

نه لب گشایدم از گل، نه دل کشد به نبید
چه بی‌نشاط بهاری که بی‌رخِ تو رسید!
نشانِ داغِ دلِ ماست لاله‌ای که شکفت
به سوگواریِ زلفِ تو این بنفشه دمید
بیا که خاکِ رهت لاله‌زار خواهد شد
ز بس که خونِ دل از چشمِ انتظار چکید
به یادِ زلفِ نگونسارِ شاهدان چمن
ببین در آینه‌ی جویبار گریه‌ی بید
به دورِ ما که همه خونِ دل به ساغرهاست
ز چشمِ ساقیِ غمگین که بوسه خواهد چید؟
چه جایِ من که درین روزگارِ بی‌فریاد
از دستِ جورِ تو ناهید بر فلک نالید
ازین چراغِ تواَم چشم روشنایی نیست
که کس ز آتشِ بیداد غیرِ دود ندید
گذشت عمر و به‌دل عشوه می‌خریم هنوز
که هست در پیِ شامِ سیاه صبحِ سپید
کِراست سایه درین فتنه‌ها امیدِ امان؟
شد آن زمان که دلی بود در امانِ امید
صفای آینه‌ی خواجه بین کزین دَمِ سرد
نشد مکدّر و بر آهِ عاشقان بخشید

#هوشنگ_ابتهاج

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀