آنکس که درون سینه را دل پنداشت
گامی دو سه رفت و جمله حاصل پنداشت
تسبیح و سجاده توبه و زهد و ورع
این جمله رهست خواجه منزل پنداشت
#رباعی_مولانا
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
گامی دو سه رفت و جمله حاصل پنداشت
تسبیح و سجاده توبه و زهد و ورع
این جمله رهست خواجه منزل پنداشت
#رباعی_مولانا
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
مسعود صادقلو🎼 " حالا حالا ها "
❤️❤️
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
❤️❤️
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
دیدم تو را
میان رقص پروانه
درون شعله شمع
در آرامش شبهای من
مهتاب نیلگون
دیدم تو را
در میان موج های
دریای خروشان
در بهارستان گلها
و باغهای سبز
در عطر گلهای
بهار نارنج
در نارگیلی درختان
دیدم تو را
در عشق.
در نور
در آشفتگی دل
در شوق گرمی دستان
در تپش قلب
در هوای بارونی
خیسی طره ی گیسوی
دیدم تو را
در زیبایی
در پیدا و پنهانم
در آغوش گرمی
دیدم تو را
با زبان شعر
در اشک
در لبخند
دیدم تو را
در نا دیدنی ها
نفس
هردم...
#ثریا_شجاعی_اصل
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
دیدم تو را
میان رقص پروانه
درون شعله شمع
در آرامش شبهای من
مهتاب نیلگون
دیدم تو را
در میان موج های
دریای خروشان
در بهارستان گلها
و باغهای سبز
در عطر گلهای
بهار نارنج
در نارگیلی درختان
دیدم تو را
در عشق.
در نور
در آشفتگی دل
در شوق گرمی دستان
در تپش قلب
در هوای بارونی
خیسی طره ی گیسوی
دیدم تو را
در زیبایی
در پیدا و پنهانم
در آغوش گرمی
دیدم تو را
با زبان شعر
در اشک
در لبخند
دیدم تو را
در نا دیدنی ها
نفس
هردم...
#ثریا_شجاعی_اصل
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
قسم به پاییزی که مشرف ب زمستان است...
و به پچ پچ های عاشقانه ی برگ ها...
در حال افتادن !
قسم به بوسه های آخر...
و به باران های گاه و بی گاه...
و به آغوش های خالی...
قسم به عشق...
که من...
پاییز به پاییز...
باران به باران...
آغوش به آغوش دل تنگ توام !
#سوسن_درفش
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
و به پچ پچ های عاشقانه ی برگ ها...
در حال افتادن !
قسم به بوسه های آخر...
و به باران های گاه و بی گاه...
و به آغوش های خالی...
قسم به عشق...
که من...
پاییز به پاییز...
باران به باران...
آغوش به آغوش دل تنگ توام !
#سوسن_درفش
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
ای از تو وفا و مهربانی نایاب
بیعیش تو لذّت از جوانی نایاب
وصل تو حیات جاودانی، لیکن
مانندهی آب زندگانی، نایاب...
#فاطمه_خراسانی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
بیعیش تو لذّت از جوانی نایاب
وصل تو حیات جاودانی، لیکن
مانندهی آب زندگانی، نایاب...
#فاطمه_خراسانی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
گفتم به همه چشمان یار جام شراب است
مستم میکند . مست شدم
پرسه زنان در شهر شدم
گفتند مردم شهر
مستی رسوایت میکند پرهیز کن
زاهدی آمدو عبا بر دوش بود
موعظه سر داد و پندهای تکراری
گفت بترس از عقوبت و خشم خدا
گفتم ای زاهد پندم نده سجاده ات کو
ره خود گیرو برو محراب بهر نماز
تو چه دانی مستی من زچه جام است
مستی من . مستی انگور نیست
مستی من قامت رعنای یار
هرچه جام است در چشم یار
موعظه کم کن تو بگو زاهد
بهر عبادت به خدایت مستی
کین چنین عبادت رها کردی
در پی کردار من هستی
#دلنوشته
#حسین_لطیفی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
مستم میکند . مست شدم
پرسه زنان در شهر شدم
گفتند مردم شهر
مستی رسوایت میکند پرهیز کن
زاهدی آمدو عبا بر دوش بود
موعظه سر داد و پندهای تکراری
گفت بترس از عقوبت و خشم خدا
گفتم ای زاهد پندم نده سجاده ات کو
ره خود گیرو برو محراب بهر نماز
تو چه دانی مستی من زچه جام است
مستی من . مستی انگور نیست
مستی من قامت رعنای یار
هرچه جام است در چشم یار
موعظه کم کن تو بگو زاهد
بهر عبادت به خدایت مستی
کین چنین عبادت رها کردی
در پی کردار من هستی
#دلنوشته
#حسین_لطیفی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
من رانده ز میخانه ام از من بگریزید
دُردی کش دیوانه ام از من بگریزید
در دست قضا جان به لب و دیده به مینا
سرگشته چو پیمانه ام از من بگریزید
آن شمع مزارم که ره انجمنم نیست
مهجور ز پروانه ام از من بگریزید
بر ظاهرِ آباد من امید مبندید
من خانه ی ویرانه ام از من بگریزید
دیوانه ی زنجیر هوسهای محالم
افسونی افسانه ام از من بگریزید
آن سیل جنونم که به جان آمده از کوه
بنیان کن کاشانه ام از من بگریزید
زان روز که دل مُرد و عطش مُرد و هوس مُرد
من از همه بیگانه ام از من بگریزید
#محمود_ثنایی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
دُردی کش دیوانه ام از من بگریزید
در دست قضا جان به لب و دیده به مینا
سرگشته چو پیمانه ام از من بگریزید
آن شمع مزارم که ره انجمنم نیست
مهجور ز پروانه ام از من بگریزید
بر ظاهرِ آباد من امید مبندید
من خانه ی ویرانه ام از من بگریزید
دیوانه ی زنجیر هوسهای محالم
افسونی افسانه ام از من بگریزید
آن سیل جنونم که به جان آمده از کوه
بنیان کن کاشانه ام از من بگریزید
زان روز که دل مُرد و عطش مُرد و هوس مُرد
من از همه بیگانه ام از من بگریزید
#محمود_ثنایی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
تو همانی که گُمَت کرده بودم
و
میباید روزی میآمدی
تا در کوچهی احساس
میدیدمت
اکنون که آمدهای،بنشی
رو در روی من...
روی همین صندلیِ چوبیِ باغ
تا من چشم در چشم ِ تو
ترانهخوانِ احساسم باشم
جان شیرین👈من
بنشین وشوقِ امده در چشمانم
را بنگر
تو هماااانی که خوووب
مرا بَلَدی
پس چشم در چشم ِ من
قهوهات را بنوش
که پُرم از نبودنت....
استاد #زنوز
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
و
میباید روزی میآمدی
تا در کوچهی احساس
میدیدمت
اکنون که آمدهای،بنشی
رو در روی من...
روی همین صندلیِ چوبیِ باغ
تا من چشم در چشم ِ تو
ترانهخوانِ احساسم باشم
جان شیرین👈من
بنشین وشوقِ امده در چشمانم
را بنگر
تو هماااانی که خوووب
مرا بَلَدی
پس چشم در چشم ِ من
قهوهات را بنوش
که پُرم از نبودنت....
استاد #زنوز
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
تا لحظه ای که پا به ثریا گذاشتید
بر شانه های چند نفر پا گذاشتید؟
از لطف تان کمال تشکر، که لااقل
خلق گرسنه را به خدا واگذاشتید
در شهر مصر، پیرهن هرکه پاره بود
انگشت روی زخم زلیخا گذاشتید!
بابا شبیه «آ»ی بدون کلاه شد
از بس کلاه بر سر بابا گذاشتید!
فعلا که زنده ایم ولی فکر می کنم
ما را برای روز مبادا گذاشتید
«باشد که از خزانه غیبم دوا کنند»
دیگر مگر خزانه شما جا گذاشتید؟
#مسلم_حسنشاهی_راویز
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
بر شانه های چند نفر پا گذاشتید؟
از لطف تان کمال تشکر، که لااقل
خلق گرسنه را به خدا واگذاشتید
در شهر مصر، پیرهن هرکه پاره بود
انگشت روی زخم زلیخا گذاشتید!
بابا شبیه «آ»ی بدون کلاه شد
از بس کلاه بر سر بابا گذاشتید!
فعلا که زنده ایم ولی فکر می کنم
ما را برای روز مبادا گذاشتید
«باشد که از خزانه غیبم دوا کنند»
دیگر مگر خزانه شما جا گذاشتید؟
#مسلم_حسنشاهی_راویز
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
ناسزا از آشنایانم شنیدم از تو هم
از تمام دوستانم دل بریدم از تو هم
ناامید از دوستی با خلق رو کردم به تو
جز پریشانی ولی خیری ندیدم از تو هم
کوه را هم میتراشیدم اگر میخواستی
دست کم اسطورهای میآفریدم از تو هم
پایمال حرف مردم بودم و زخمزبان
بار دیگر با دل و جان میخریدم از تو هم
بعد از این ای مرگ! حرف صبر را کمتر بزن
رنج دوری را مگر من کم کشیدم؟ از تو هم
#محمدحسن_جمشیدی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
از تمام دوستانم دل بریدم از تو هم
ناامید از دوستی با خلق رو کردم به تو
جز پریشانی ولی خیری ندیدم از تو هم
کوه را هم میتراشیدم اگر میخواستی
دست کم اسطورهای میآفریدم از تو هم
پایمال حرف مردم بودم و زخمزبان
بار دیگر با دل و جان میخریدم از تو هم
بعد از این ای مرگ! حرف صبر را کمتر بزن
رنج دوری را مگر من کم کشیدم؟ از تو هم
#محمدحسن_جمشیدی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
در میان من و تو فاصله هاست .
گاه می اندیشم ،
می توانی تو به لبخندی این فاصله را برداری !
تو توانایی بخشش داری .
دستای تو توانایی آن را دارد ؛
كه مرا،
زندگانی بخشد .
چشمهای تو به من می بخشد
شور عشق و مستی
و تو چون مصرع شعری زیبا،
سطر برجسته ای از زندگانی من هستی.
#حميد_مصدق
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
گاه می اندیشم ،
می توانی تو به لبخندی این فاصله را برداری !
تو توانایی بخشش داری .
دستای تو توانایی آن را دارد ؛
كه مرا،
زندگانی بخشد .
چشمهای تو به من می بخشد
شور عشق و مستی
و تو چون مصرع شعری زیبا،
سطر برجسته ای از زندگانی من هستی.
#حميد_مصدق
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
اگر نه مدّ بسم الله بودی تاج عنوانها
نگشتی تا قیامت تو خط شیرازه دیوانها
نه تنها کعبه صحرائیست دارد کعبه دل هم
به گرد خویشتن از وسعت مشرب بیابانها
به فکر نیستی هرگز نمیافتند مغروران
اگر چه صورت مغراض لا دارد گریبانها
#صائب_تبریزی
#صـبح_بخیر
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
نگشتی تا قیامت تو خط شیرازه دیوانها
نه تنها کعبه صحرائیست دارد کعبه دل هم
به گرد خویشتن از وسعت مشرب بیابانها
به فکر نیستی هرگز نمیافتند مغروران
اگر چه صورت مغراض لا دارد گریبانها
#صائب_تبریزی
#صـبح_بخیر
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
نقطه به نقطه ی قلبم را
ذره به ذره به آب خواهم داد
من عاشق وصل به موج بلند آرزوها
و بلند پروازیها ظریفترین روح احساسم را
به زیباترین گلها آذین خواهم بست
تا تاک های درونم
ساقه های شریانم
به جاده های بی انتها وصل شود
آوازی از شعر سپید سر خواهم داد
سینه پر دردم را به صدا در خواهم آورد
سخن بی پایانم را به طبل خواهم کوبید
تا در سایه ی آدمهای انسان نما
زیباترین شعرها
از گلوی پرنده ی در قفس شنیده شود
که در پرسه ی آرزوهایش
دستانش را به بازوان قدرتمندی
سپرده تا ماندگارترین شعرها را بسراید..
#ثریا_شجاعی_اصل
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
نقطه به نقطه ی قلبم را
ذره به ذره به آب خواهم داد
من عاشق وصل به موج بلند آرزوها
و بلند پروازیها ظریفترین روح احساسم را
به زیباترین گلها آذین خواهم بست
تا تاک های درونم
ساقه های شریانم
به جاده های بی انتها وصل شود
آوازی از شعر سپید سر خواهم داد
سینه پر دردم را به صدا در خواهم آورد
سخن بی پایانم را به طبل خواهم کوبید
تا در سایه ی آدمهای انسان نما
زیباترین شعرها
از گلوی پرنده ی در قفس شنیده شود
که در پرسه ی آرزوهایش
دستانش را به بازوان قدرتمندی
سپرده تا ماندگارترین شعرها را بسراید..
#ثریا_شجاعی_اصل
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
.
من ندیدم به دو عالم ز تو خوشتر یاری ....
ای فدایت سر و جانم ، تو مرا دلداری،
من به تو زنده ام و روح ز تو میگیرم ..
زین سبب از خرد و عقل گذشتیم اری ،
#راحم_تبریزی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
من ندیدم به دو عالم ز تو خوشتر یاری ....
ای فدایت سر و جانم ، تو مرا دلداری،
من به تو زنده ام و روح ز تو میگیرم ..
زین سبب از خرد و عقل گذشتیم اری ،
#راحم_تبریزی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
به دریا دل بزن تا بگذری از موج رسوایی
نمیرنجد غریق عشق از طوفان تنهایی
به جز آیینه وقتی همدمی پیدا نخواهی کرد
چه رنجی میبری از دیدن تکرار زیبایی
صبوریهای من، ای عشق، تاوان گناهم بود
عجب صبر جمیلی بود این صبر زلیخایی!
همان قدری که در دل تشنه پایان دنیایم
همان اندازه سیرابم از این رنج تماشایی
برایم آرزوی زندگی کردهست و میدانم
تو هم، ای مرگ، داری با دل او راه میآیی...
#نفیسه_سادات_موسوی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
نمیرنجد غریق عشق از طوفان تنهایی
به جز آیینه وقتی همدمی پیدا نخواهی کرد
چه رنجی میبری از دیدن تکرار زیبایی
صبوریهای من، ای عشق، تاوان گناهم بود
عجب صبر جمیلی بود این صبر زلیخایی!
همان قدری که در دل تشنه پایان دنیایم
همان اندازه سیرابم از این رنج تماشایی
برایم آرزوی زندگی کردهست و میدانم
تو هم، ای مرگ، داری با دل او راه میآیی...
#نفیسه_سادات_موسوی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
ترحّم نمیخواهم ای مرد! مغرور باش
به اندازهی کافی از عشقِ من دور باش
توقّع ندارم بمانی؛ مدارا کنی
برو! از مداوای این خسته معذور باش!
چراغی نمیخواهد این خانه؛ شب رفتنیست
برو در شب تارِ ویرانه ها نور باش!
من این قصّه را بار دیگر نخواهم نوشت
همینگونه تا آخرِ قصّه مغرور باش...
زمانِ وداعست و میبوسمت ناگزیر
بخند و از این فتحِ رندانه کیفور باش!
دلم را به دستِ تو هرگز نخواهم سپرد
برای پشیمانیات فکرِ یک گور باش!
#مهشید_تجلیان
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
به اندازهی کافی از عشقِ من دور باش
توقّع ندارم بمانی؛ مدارا کنی
برو! از مداوای این خسته معذور باش!
چراغی نمیخواهد این خانه؛ شب رفتنیست
برو در شب تارِ ویرانه ها نور باش!
من این قصّه را بار دیگر نخواهم نوشت
همینگونه تا آخرِ قصّه مغرور باش...
زمانِ وداعست و میبوسمت ناگزیر
بخند و از این فتحِ رندانه کیفور باش!
دلم را به دستِ تو هرگز نخواهم سپرد
برای پشیمانیات فکرِ یک گور باش!
#مهشید_تجلیان
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
باز دیوانه شدم من، غل و زنجیر کجاست؟
دلبری را که بود زلف گره گیر کجاست؟
من خرابم ز غم یار، حریفان مددی
ساقی میکده با داروی تعمیر کجاست؟
دلبرم مست و خراب است و، به کف شمشیرش
تن مجروح مرا طاقت شمشیر کجاست؟
#ترکی_شیرازی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
دلبری را که بود زلف گره گیر کجاست؟
من خرابم ز غم یار، حریفان مددی
ساقی میکده با داروی تعمیر کجاست؟
دلبرم مست و خراب است و، به کف شمشیرش
تن مجروح مرا طاقت شمشیر کجاست؟
#ترکی_شیرازی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
دل من گفت که آهسته برو
نمرۀ درد جهان
بیست ببین،
چه کسی هست
دهد ایست همین!
بین این فاصله ها
#عشق را می جستم
در زمین
ماه
پریشانی رود
آسمان
برف
درخت
ولی انگار نبود!
گرچه ترسیده ام
از رفتنِ عشق،
در دل تنگِ خودم
مانده ام از سرِ شوق،
که بیاید از راه
مثل آن پیچک مست
که به دیوار
ترک خوردۀ غم پیچیده،
مثل روییدن یک قاصدک
از سینۀ سنگ
بودنش معجزه است.
#فریبا_قربان_کریمی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
نمرۀ درد جهان
بیست ببین،
چه کسی هست
دهد ایست همین!
بین این فاصله ها
#عشق را می جستم
در زمین
ماه
پریشانی رود
آسمان
برف
درخت
ولی انگار نبود!
گرچه ترسیده ام
از رفتنِ عشق،
در دل تنگِ خودم
مانده ام از سرِ شوق،
که بیاید از راه
مثل آن پیچک مست
که به دیوار
ترک خوردۀ غم پیچیده،
مثل روییدن یک قاصدک
از سینۀ سنگ
بودنش معجزه است.
#فریبا_قربان_کریمی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀