💖کافه شعر💖
2.79K subscribers
4.44K photos
2.95K videos
12 files
1.08K links
نمیخواستم این عشق را فاش کنم

ناگاه بخود امدم

دیدم همه کلمات راز مرا میدانن ...

این است که هر چه مینویسم

عاشقانه ای برای تو میشود

#شهاب_مقربین

کافه شعر باافتخار میزبان حضور

شما دوستان ادیب میباشد

💚💛💜💜💛💚
Download Telegram
از کام سیاه شب ها
جرعه جرعه درد می نوشم
و در انزوای هر رویا ، تلخی ِ حسرت بر دیوارهء قلبم چنگ می اندازد
سکوت چشمانم
مات در حصار ِ تردید ِ
کابوس های شبانه ام میشود
و دلم آهسته آغوش خیالی تو را تمنا میکند
هر چند که
هرگز به کام دل نخواهد شد این شب ِ سیه ...!!


#پارس

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
من بندهٔ آن کسم که بیماش خوش است
جفت غم آن کسم که تنهاش خوش است

گویند وفای او چه لذت دارد
ز آنم خبری نیست جفاهاش خوش است

#رباعی_مولانا
#صبح_بخیر

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
از تو می نویسم
از تویی که وقتی صدایت را می شنوم
گویی هزاران بلبل غزلخوان
در دشت و سرای دلتنگی ام
نغمه شور و مستی سر می دهند ...
از تویی که در پژواک صدای مهربانت
دلم همچون پرستویی مهاجر
کوچ می کند از سرزمین تنهایی و دلواپسی
و غرق در رویای با تو بودن 
در پس آن لبخند شورانگیز
سرخ می شود گونه ی  آلاله های دشت دوست داشتنت....
خلسه چشمانت مرا می برد به آغوش
تبدار خواستنت
و مدهوش در شاعرانگیِ با تو بودن
زیباترین ملودی عاشقانه با سرانگشتان احساسم
نواخته می شود بر پیکره ی اندامت.
و من نفس نفس جان می گیرم در هوای بابونه های خوشبوی احساس تو ....


#باران_مقدم


❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
سماع عاشقانه

ساقیا من چونکه مبهوت می جامت شدم
زین هیاهو آن رخت را دیدمو ساکت شدم

گوشه چشمی زرخسار طبیب آن حبیب مه لقا
بر دل بیمارو رنجورم چشاندی تو از آن آب بقا

تاکه جامت رابه دستم دادی ای محبوب من
هم دل و هم دین و هم جانی دگر  بستاندیم

با نظربازان دیوانه من دیوانه را همباده کردی
تا که آن مهر نگاهت را به دل همخانه کردی

تا که این سر را به سوی آسمان جنباندیم
در سماعی عاشقانه سوی خود بکشاندیم


#رضا_ماد

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
هر دو ساكت بوديم، هر يك منتظر ديگرى تا سخن بگويد، اما در ميان دو روح، تنها وسيله فهميدن، كلام نيست. هجاهايى كه از لب‌ها و دهان‌ها مى‌آيند نيستند كه دل‌ها را به هم نزديك مى‌كنند.

چيزى بزرگتر و خالص‌تر از آنچه زبان اظهار مى‌كند نيز وجود دارد.
سكوت، روح هاى ما را روشن مى‌كند، در گوش دل‌هامان نجوا مى‌كند و آنها را با هم مأنوس مى‌سازد.
سكوت، از خود جدامان مى‌كند، ما را در سپهر جان گردش میدهد و به ملكوت نزديك‌تر مى‌سازد.
سكوت، اين احساس را در ما برمى‌انگيزد كه كالبد ما چيزى جز زندانِ روح ما نيست و دنيا، صرفاً تبعيدگاه جان است.


#جبران_خليل_جبران

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
بیدل و شاعرم ولی، کاش تو باورم کنی، 
از خود خویش هم جدا، آدم دیگرم کنی

گاه اگر به غمزه ای، دل بِبری تو از دلم
میشکفد گل از گلم، گرچه تو پرپرم کنی

وقت اذان عاشقی، هست همه دعای من
اینکه به خاک درگهت، کاش برابرم کنی

راحم و صابری ولی، وا مگذاری ام به خود
نیست تحمّلم اگر، درد مکرّرم کنی

خواه نخواه میرود، دین و دلم به عشق تو
مُلحد و کافرم اگر عاشق و دلبرم کنی

وای اگر مسافر شهرِ دل کسی شوی
رخت عزای بیکسی ز غصٌه در برم کنی

خون دل و شراب غم، شُرب مداومم شود
گر تو به عشق دیگری، زخمی خنجرم کنی

در قفسم به ساز تو رقص کنم اگر که دل
مرهم زخم خسته ی بال کبوترم کنی

قصد دل از غزل تویی، مطلع چشم تَر تویی
کاش ز لطف نام خود، زینت دفترم کنی


#حامد_بیدل

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
کلیپ فوق احساسی.👌

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
برگ‌ریزان همه خوبی‌هاست
می‌بُریم از هم، پیوند قدیم
می‌گریزیم از هم
سبک و سوخته، برگی شده‌ایم
در کف باد هوا چرخنده
از کران تا به کران
سبزی و سرکشی سروی نیست
وز گل یخ حتی
اثری در بغل سنگی نیست
این همه بی برگی؟
این همه عریانی؟
چه کسی باور داشت؟
دل غافل اینک
تویی و یک بغل اندیشه که نشخوار کنی
در تماشاگه پاییز که می‌ریزد برگ


#سیاوش_کسرایی

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
می خواهم
#ثانیه ها را سنجاق کنم
به شُر شُر #باران خیالِت
تا #تـღـورا بنویسم
بر شقایق های باران زده!
می خواهم
جاری شوم میان نت به نت
#قطره_های_باران
تا واژه هایِ زندگی
دلبرانه
مثنویِ زیبایِ بودن را
سَر دهند!
آسمان از نبودت
بر حوضِ آبریز چشمانم
می بارد
من میان #باران
پای واژه های بیقرارم
دَم نوشِ یادت را
در کافهٔ #عشق
نوشیدم.

#فریبا_قربان_کریمی

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
از سینه دل که دست تمنا درآورد
این لال را دوباره به نجوا در آورد

شاید به این بهانه شبی از نگاه دشت
کابوس را بگیرد و رویا درآورد

دیشب میان حیرت من قلب شعر را
می رفت فکر مرگ‌تو از جا درآورد

می رفت بلکه از جگر خون واژه ها
اندوه را برای تماشا در آورد

با من‌بگو چگونه زبانم به سلک صبر
این داغ تلخ مانده به دل را در آورد

سودای پر گشودن تو بی گمان بس است
تا شهر را به حالت اغما درآورد

شیرین سخن تر از تو در این شوره زار کو؛
تا شعر را دمی به مدارا در آورد

کو تا کسی شبیه تو این خاک تشنه را
با مصرعی به هیئت دریا درآورد

با همت تو گویش خوری گرفت جان
باشد که سر ز گنبد مینا در آورد

از حال زار پنجره ها حدس می‌زنم
این شهر را فراق تو از پا درآورد

شعرم بیان هجر تو را شایگان نشد
کو شایگان که شور به دلها در آورد


#زهرا_وهاب_ساقی

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
حرف مهر و دوستی از اهل دنیا نشنوی
جز شکست کشتی از امواج دریا نشنوی

در حریم عشق، یک آیینه و صد طوطی است
نشنوی از ما کلامی را که صدجا نشنوی...

#قاسم_مشهدی

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
تمام ِ احساسم را در شعرهایم ریختم
تا به تو بفهمانم چقدر دوستت دارم ،،،
به چشمانت بگو
ناب ترین واژه های شعرم برای توست
هر سروده ام خالصانه ترین عشقی ست
که در دلم میپرورانم
و با زبان شعر بیانش میکنم
از کنار این واژه ها به آسانی گذر مکن
که در هر بیت اش
از عمق جانم تو را می خواند ،،،
من درون سیاههء چشمان تو
پرواز هزاران چکاوک عاشق را می نگرم
که در سرای قلبم
عاشقانه نغمه سر میدهند
تو درون اشعارم زیبایی های خود را به تماشا بنشین
و از برق چشمانم دوستت دارم را بخوان ...!!



#پارس

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
برایم بنویس؛
هروقت و هرچقدر که دوست داشتی

تنهایم نگذار عزیزم!
آدم همیشه نیرومند نیست؛
هرچقدر هم فکر کند تواناست،
ممکن است نتواند
بر رنج‌هایش چیره شود

وقت‌هایی که آدم
خود را بیچاره‌ترین حس می‌کند،
فقط نیروی عشق است
که می‌تواند او را نجات دهد...

#آلبر_کامو
#خطاب_به_عشق


❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
هرچیز که بسیار شود خوار شود
گر خوار شود به خانهٔ پار شود

گر سیر شود از همه بیزار شود
یارش به بهای جان خریدار شود

#رباعی_مولانا

#صبح_بخیر

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
صبح، ‌لبخند تو را دارد!
و عطر تو را و بوسه ای، که
بر گونه ی عشق، می نشیند!
و از همه ی این ها تو هم چنان
مانند خورشیدی، که
بر صورت صبح، می تابی!
من مشتاقانه دوست داشتنت را
در پشت پرده ی صبح
با فنجانی از طعم حضورت می نوشم!
تو، صبحی در چشمان من!
تا هر روز نگاهم به دیدنت روشن شود!
هر روز با قطعه ای
از غزل شورانگیز عشق ...

#عرفان_یزدانی

 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
همه مستیم ولی کیست که عاشق باشد؟
بـا دلِ گم شده از خویـش مـوافق باشد؟

بسترِ باغچه گرم است، که مریم شده‌ ایم
کیست در داخلِ مُرداب، شقـایق بـاشد؟

وقتِ شـادی همه لبخندِ تو را می بوسند
خوشترآن دوست که هم شانه‌ٔ هق هق باشد

فرصتِ آینـه سنـگ است ، بـزن تا شاید
پشـتِ آیینـه، خـداونـدِ حقـایـق بـاشد

عشق دریاۍجنون است وخطر می‌بایست
دل در این ورطه‌ ی پُر حادثـه، قایق باشد

گوهرت را به کسی بخش کـه لایق باشد
نـه کـه دل دل زدنت ، آینـه‌ی دق بـاشد


#هخا_هاشمی

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
خیره در خندۀ #برف
من نوشتم با اشک:
ای تو ای زندگی ام
در هیاهوی
#نفس_های_پر از اشک ببین
غرق رویای
#نگاهت شده ام
اشکهایم همه
#شعر
خیره در قاب خیال
همچنان منتظر معجزه ام
من از این فاصله
نزدیک ترین فرد به دنیای تو ام
که
#بیایی و
بپیچی در باد
وصدایم بزنی
دل به یک واژه
پُر از عشق شود
و درودی که ندارد پایان.

#فریبا_قربان_کریمی

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#سیاوش_قمیشی
دارای مدرک کارشناسی ارشد موسیقی در رشته آهنگسازی از دانشگاه جامعه سلطنتی هنر لندن هستش،
و قبل از انقلاب در لندن همراه گروه هایی مثل insects و avengers خوانندگی و نوازندگی میکرد
.
❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀