بعد از تو وا نشد به دلم پای هیچکس
جز غم نبودهاست دلم جای هیچکس
در آتش غم تو فقط من نسوختم
زیبا نبوده بعد تو دنیای هیچکس
وقتی قرار نیست شوی بیقرار من
هر روز میروم به تماشای هیچکس
من هرچه بیشتر به خودم فکر میکنم
پی میبرم به ژرفیِ معنای هیچکس
با هیچکس رفیقم و با هیچکس شفیق
دل بستهام به واژهی گیرای هیچکس
شطرنج عشق را تو بلد بودهای فقط
ماتم نمیکند رخ زیبای هیچکس...
#عارف_ساسانی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
جز غم نبودهاست دلم جای هیچکس
در آتش غم تو فقط من نسوختم
زیبا نبوده بعد تو دنیای هیچکس
وقتی قرار نیست شوی بیقرار من
هر روز میروم به تماشای هیچکس
من هرچه بیشتر به خودم فکر میکنم
پی میبرم به ژرفیِ معنای هیچکس
با هیچکس رفیقم و با هیچکس شفیق
دل بستهام به واژهی گیرای هیچکس
شطرنج عشق را تو بلد بودهای فقط
ماتم نمیکند رخ زیبای هیچکس...
#عارف_ساسانی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
دلم ميخواست كسي در حوالي احوالِ من نبود
دلم براي خواندنِ همان آواز قديمي تنگ است
من از پلكِ گشودهي اين پنجرهها ميترسم
بايد بروم جايي دور
بايد جايي دور بروم
ديگر نه مولوي را دوست ميدارم و نه حوصلهي حافظ را...
تنها به كوچه مينگرم
عدهاي مغموم از كوچهي مشرف به پسين ميگذرند
رختهاشان تاريك
چشمهاشان خيس
اما من دلشان را از اين پيشتر
جایی دور دیده بودهام
#سید_علی_صالحی
#عصرتون_بخیر
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
دلم براي خواندنِ همان آواز قديمي تنگ است
من از پلكِ گشودهي اين پنجرهها ميترسم
بايد بروم جايي دور
بايد جايي دور بروم
ديگر نه مولوي را دوست ميدارم و نه حوصلهي حافظ را...
تنها به كوچه مينگرم
عدهاي مغموم از كوچهي مشرف به پسين ميگذرند
رختهاشان تاريك
چشمهاشان خيس
اما من دلشان را از اين پيشتر
جایی دور دیده بودهام
#سید_علی_صالحی
#عصرتون_بخیر
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
نیست عجب دل شده است ،عاشق و مبتلای تو ...
سیر نمی شود دلم ..... از رخ دلگشای تو ،
لطف نما وُ چشم خود ، از من دیوانه مدار ...
ای همه ی جان و دلم ، طره ی دلربای تو ،
از تو نشان بی نشان معطّر و مفرّحَم ...
دست تهی وُ ... چشم تر ، امده ام سرای تو ،
قند ونبات من تویی پرده بدار از رخت ...
سر نکشم ز کوی تو ، هزار جان فدای تو ،
عشق شکفت و غنچه داد ، هزار ویک جوانه داد ...
زبان زبان ترانه شد ... نگاه چشمهای تو ،
#راحم_تبریزی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
سیر نمی شود دلم ..... از رخ دلگشای تو ،
لطف نما وُ چشم خود ، از من دیوانه مدار ...
ای همه ی جان و دلم ، طره ی دلربای تو ،
از تو نشان بی نشان معطّر و مفرّحَم ...
دست تهی وُ ... چشم تر ، امده ام سرای تو ،
قند ونبات من تویی پرده بدار از رخت ...
سر نکشم ز کوی تو ، هزار جان فدای تو ،
عشق شکفت و غنچه داد ، هزار ویک جوانه داد ...
زبان زبان ترانه شد ... نگاه چشمهای تو ،
#راحم_تبریزی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
پیوسته سرت سبز و لبت خندان باد
جان و دل عاشقان ز تو شادان باد
آنکس که ترا بیند و شادی نکند
سر زیر و سیه گلیم و سرگردان باد
#رباعی_مولانا
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
جان و دل عاشقان ز تو شادان باد
آنکس که ترا بیند و شادی نکند
سر زیر و سیه گلیم و سرگردان باد
#رباعی_مولانا
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
شیر زمین گیر
از صید خودش حس و دل سیر ندارد
شیری که به جز پیری دلگیر ندارد
بیهوده خودت را زده ای بر دل این دشت
یک صید برازنده ات ای شیر ندارد
پرهیز کن از بیعت کفتاری این جمع
در پشت خودش جز دم شمشیر ندارد
یک عمر چنین گوش سپردی به ظواهر
گوش تو چرا موعظه ی پیر ندارد؟
پیوسته نباشد زبر و زیری دنیا
کو آن زبری خوش که پی اش زیر ندارد؟
یک لنگ نماز آنهم از اندیشه ی دوزخ
بس کن که خلوصی دل تکبیر ندارد
دل برکن ازین زهد دل آشوبِ ریائی
طاعاتِ به حق اینهمه تزویر ندارد
تا عمر تو باقیست بکن توبه که بی شک
یک ذره دم مرگ تو تاثیر ندارد
#امیرابوالفضل_عباسیان_امیر
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
از صید خودش حس و دل سیر ندارد
شیری که به جز پیری دلگیر ندارد
بیهوده خودت را زده ای بر دل این دشت
یک صید برازنده ات ای شیر ندارد
پرهیز کن از بیعت کفتاری این جمع
در پشت خودش جز دم شمشیر ندارد
یک عمر چنین گوش سپردی به ظواهر
گوش تو چرا موعظه ی پیر ندارد؟
پیوسته نباشد زبر و زیری دنیا
کو آن زبری خوش که پی اش زیر ندارد؟
یک لنگ نماز آنهم از اندیشه ی دوزخ
بس کن که خلوصی دل تکبیر ندارد
دل برکن ازین زهد دل آشوبِ ریائی
طاعاتِ به حق اینهمه تزویر ندارد
تا عمر تو باقیست بکن توبه که بی شک
یک ذره دم مرگ تو تاثیر ندارد
#امیرابوالفضل_عباسیان_امیر
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
در دیدگان #خیسم
کاراکترهایی تلخ
از #خاطراتی دور
جا ماندهاند
نجوای شاعرانهای
در برکه چشمانم خودنمایی میکند!
در دنجترین کُنج رویاهایم
بر بال قاصدکها
غزلها بافته ام،
ای مقصد واژهها در #شعرهایم
دوست داشتنت
چه بیانتهاست.
#فریبا_قربان_کریمی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
کاراکترهایی تلخ
از #خاطراتی دور
جا ماندهاند
نجوای شاعرانهای
در برکه چشمانم خودنمایی میکند!
در دنجترین کُنج رویاهایم
بر بال قاصدکها
غزلها بافته ام،
ای مقصد واژهها در #شعرهایم
دوست داشتنت
چه بیانتهاست.
#فریبا_قربان_کریمی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
بیا ایکه جانرا مداوا توئی
که ما دردمند و مسیحا توئی
جهان چون تن است و تو جان جهان
که چون جان نهان و هویدا توئی
چو ظاهر بباطن بیامیختی
گهی ما تو باشیم و گه ما توئی
#حسین_خوارزمی
#صبح_بخیر
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
که ما دردمند و مسیحا توئی
جهان چون تن است و تو جان جهان
که چون جان نهان و هویدا توئی
چو ظاهر بباطن بیامیختی
گهی ما تو باشیم و گه ما توئی
#حسین_خوارزمی
#صبح_بخیر
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
شکوه ِ لبخند خورشید پرده از سیاهی شب درید صبح شد
چکاوکان مست
با آوایی دل انگیز
مستانه به رقص درآمدن
پرواز عاشقانه ی خود را به نمایش
گذاشتند
بلبلان نغمه سر میدهند
نسیم دلربای شمال وزیدن گرفت و در
جنوبی ترین مکان عشق
عطر خوش بوی ِ تو مشامم را معطر
ساخت
آرام ِ جانم تو جلوه ای از تمام احساس های ناب هستی که به قلبم نوید زندگی می بخشی ...!!
#پارس
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
چکاوکان مست
با آوایی دل انگیز
مستانه به رقص درآمدن
پرواز عاشقانه ی خود را به نمایش
گذاشتند
بلبلان نغمه سر میدهند
نسیم دلربای شمال وزیدن گرفت و در
جنوبی ترین مکان عشق
عطر خوش بوی ِ تو مشامم را معطر
ساخت
آرام ِ جانم تو جلوه ای از تمام احساس های ناب هستی که به قلبم نوید زندگی می بخشی ...!!
#پارس
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
دل که محلّ معرفت است،
بزرگوارتر از کعبه که قبله خدمت است
کعبه آن بود که پیوسته نظرِ بنده بدو بود
و دل آن که پیوسته نظر ِحق بدو بود
آن جا که دل؛
دوست ِمن آن جا
آن جا که حکم وی؛
مرادِ من آن جا
و آن جا که اثر انبیای من؛
قبله ی دوستان من آن جا ...
#کشف_المحجوب
#هجویری
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
بزرگوارتر از کعبه که قبله خدمت است
کعبه آن بود که پیوسته نظرِ بنده بدو بود
و دل آن که پیوسته نظر ِحق بدو بود
آن جا که دل؛
دوست ِمن آن جا
آن جا که حکم وی؛
مرادِ من آن جا
و آن جا که اثر انبیای من؛
قبله ی دوستان من آن جا ...
#کشف_المحجوب
#هجویری
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
غمِ تنهایی ام را یاکریمِ خـانـه می فهمد
زبانِ شعله های شمع را،پروانه می فهمد
دگر بعدِ تـو از بـاغ و گُل و بلبل گریزانم!
صدای ناله ام را جُغدِ در ویرانه مۍفهمد!
چه آورده سرم ساقی شرابِ دردِ بۍدردی
که طعمِ تلخِ آن را از لبِ پیمانـه میفهمد
هزاران درد پنهـان کرده ام در سینه تنگم
غم بی همدمی را مرغک بی لانه میفهمد
کجا فـرزانه از شیـداییِ مجنون خبر دارد
پریشان حالیِ دیوانه را ، دیوانه می فهمد
گره از زلف واکن آبشارِ مو تماشایی ست
حریرِ اطلسی را، دانه های شانه می فهمد
#مختار_عظیمی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
زبانِ شعله های شمع را،پروانه می فهمد
دگر بعدِ تـو از بـاغ و گُل و بلبل گریزانم!
صدای ناله ام را جُغدِ در ویرانه مۍفهمد!
چه آورده سرم ساقی شرابِ دردِ بۍدردی
که طعمِ تلخِ آن را از لبِ پیمانـه میفهمد
هزاران درد پنهـان کرده ام در سینه تنگم
غم بی همدمی را مرغک بی لانه میفهمد
کجا فـرزانه از شیـداییِ مجنون خبر دارد
پریشان حالیِ دیوانه را ، دیوانه می فهمد
گره از زلف واکن آبشارِ مو تماشایی ست
حریرِ اطلسی را، دانه های شانه می فهمد
#مختار_عظیمی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
محبوب من !
پاییز مصرع سوم رباعی دوری از شماست.
محبوب من !
پاییز میراث فرهنگی عاشق است.
شما نباشی،
همه ی بغضهای جهان در گلوی من است.
کوچهها را یکی یکی ورق میزنم.
از پاییز راهی به شما پیدا میکنم.
باران های درونم آغاز میشود...
محبوب من؛
بی تو پاییز دوران سختیست...
#محمد_صالح_علاء
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
پاییز مصرع سوم رباعی دوری از شماست.
محبوب من !
پاییز میراث فرهنگی عاشق است.
شما نباشی،
همه ی بغضهای جهان در گلوی من است.
کوچهها را یکی یکی ورق میزنم.
از پاییز راهی به شما پیدا میکنم.
باران های درونم آغاز میشود...
محبوب من؛
بی تو پاییز دوران سختیست...
#محمد_صالح_علاء
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
باز فصلی نو چه دلتنگم هوایت می کنم
قاصد #باران_شدی جان را فدایت می کنم
خواستی با حلقه ی گیسو به دار آویزی ام
بی تکبر هستی ام را خاک پایت می کنم
نام تو پیچیده در آواز های شرقی ام
با همه بدعهدیت یکسر صدایت می کنم
شعله ها دارد غزل های جنون آلوده ام
در نیستان از جدائی ها شکایت می کنم
بی تو از عطر گل و از باد و طوفان خسته ام
با همه بی تابی ام شب ها دعایت می کنم
ناله هایم را به دست بادها طی می کنم
وان یکادی خوانده ام دفع بلایت می کنم
وزن ِ شعرم روی احساسات من سنگین شده
#جان_ما ناقابل است از غم رهایت می کنم
در تب دیدار تو شب های من بارانی است
#عشق را نذر نگاه شب نمایت می کنم
#فریبا_قربان_کریمی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
باز فصلی نو چه دلتنگم هوایت می کنم
قاصد #باران_شدی جان را فدایت می کنم
خواستی با حلقه ی گیسو به دار آویزی ام
بی تکبر هستی ام را خاک پایت می کنم
نام تو پیچیده در آواز های شرقی ام
با همه بدعهدیت یکسر صدایت می کنم
شعله ها دارد غزل های جنون آلوده ام
در نیستان از جدائی ها شکایت می کنم
بی تو از عطر گل و از باد و طوفان خسته ام
با همه بی تابی ام شب ها دعایت می کنم
ناله هایم را به دست بادها طی می کنم
وان یکادی خوانده ام دفع بلایت می کنم
وزن ِ شعرم روی احساسات من سنگین شده
#جان_ما ناقابل است از غم رهایت می کنم
در تب دیدار تو شب های من بارانی است
#عشق را نذر نگاه شب نمایت می کنم
#فریبا_قربان_کریمی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
هر نفس آئینه ای از غیب بنماید به ما
گر نظر داری ببین آئینهٔ گیتی نما
این چنین علم شریفی می کنم تعلیم تو
ذوق اگر داری قدم نه سوی درویشان بیا
#شاه_نعمت_الله_ولی
- دوبیتی شمارهٔ ۵
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
گر نظر داری ببین آئینهٔ گیتی نما
این چنین علم شریفی می کنم تعلیم تو
ذوق اگر داری قدم نه سوی درویشان بیا
#شاه_نعمت_الله_ولی
- دوبیتی شمارهٔ ۵
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
بوسه ای شیرین و طولانی لبانم را فشرد
تپش های کوبنده ی قلبت لحظه ای آرام شد
هنگامه ی جدایی ما از راه رسید
وهمه چیز تمام شد.
با حرکت ناگاه قطار
جهان یکباره تاریک گشت
گرچه خورشید همچنان می درخشید
واپسین نگاه مبهم من با چشمان گریان اندوهناک–
و عزیمت تو.
#ورا_بریتین
#عصرتون_بخیر
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
تپش های کوبنده ی قلبت لحظه ای آرام شد
هنگامه ی جدایی ما از راه رسید
وهمه چیز تمام شد.
با حرکت ناگاه قطار
جهان یکباره تاریک گشت
گرچه خورشید همچنان می درخشید
واپسین نگاه مبهم من با چشمان گریان اندوهناک–
و عزیمت تو.
#ورا_بریتین
#عصرتون_بخیر
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
شکایت از غم پاییز برگریز بس است
مرا تبسم گلهای روی میز بس است
به آنچه یافتهام قانعم! چه کم چه زیاد
اگر بس است همین چند خردهریز بس است
هیمشه قسمت فواره سرنگون شدن است
تو نیز مثل من ای دوست برمخیز! بس است!
به فکر پرچم تسلیم باش و نامهی صلح
نه دوست مانده نه دشمن، دگر ستیز بس است
به جای گوهر و یاقوت، سنگ در کف توست
هر آنچه یافتهای را زمین بریز بس است
#فاضل_نظری
📕#تسلیم
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
مرا تبسم گلهای روی میز بس است
به آنچه یافتهام قانعم! چه کم چه زیاد
اگر بس است همین چند خردهریز بس است
هیمشه قسمت فواره سرنگون شدن است
تو نیز مثل من ای دوست برمخیز! بس است!
به فکر پرچم تسلیم باش و نامهی صلح
نه دوست مانده نه دشمن، دگر ستیز بس است
به جای گوهر و یاقوت، سنگ در کف توست
هر آنچه یافتهای را زمین بریز بس است
#فاضل_نظری
📕#تسلیم
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
.
عشق
نه در لبان زنان است
و نه در اندام آنان
عشق
زیر پلک های یک زن جای دارد
و او در زیر پلک هایش نگه می دارد
مرد را
زن
هر قدر هم که بشکند دلش
هیچ اشکی نمی ریزد
فقط چشمانش را می بندد
محکم و سفت
و مرد در همان جا می ماند
زن
هرگز فراموش نمی کند
هرگز رها نمی کند
مرد را...
#ازدمیر_آصف
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
عشق
نه در لبان زنان است
و نه در اندام آنان
عشق
زیر پلک های یک زن جای دارد
و او در زیر پلک هایش نگه می دارد
مرد را
زن
هر قدر هم که بشکند دلش
هیچ اشکی نمی ریزد
فقط چشمانش را می بندد
محکم و سفت
و مرد در همان جا می ماند
زن
هرگز فراموش نمی کند
هرگز رها نمی کند
مرد را...
#ازدمیر_آصف
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
.
ای مَهِ خوش جمال ما ، غارتِ جان ، چه میکنی ؟
غنچه ی خوش نهالِ ماا ، عطر فشان ، چه میکنی ؟
با دل اشفته به دام ، لوح الف ، چو لام ولام ،
شهره ی خاص و عام وعام ، جانِ جهان ، چه میکنی
زهره ی من ، شمس و قمر ، نیست ز ما ، تو را خبر ،
کرد غمت ، زیر و زبر ، ز ماا ، نهان ، چه میکنی ؟
نیست توانِ این قلم ، وصف غمت کنم ، صنم ،
شنیده ای ، تو بیش و کم ، نرم لبان ، چه میکنی ؟
چشم بر آن کوی و سرا ، ای َمهِ شوخ و آشناا ،
فتاده ام ، چو بی نوا ، کام دهان ، چه میکنی ؟
باد صبا و ، موی توو ، عطر بهشت و بوی توو ،
قبله ی جان ، به سوی توو ، سرو روان ، چه میکنی
#راحم_تبریزی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
ای مَهِ خوش جمال ما ، غارتِ جان ، چه میکنی ؟
غنچه ی خوش نهالِ ماا ، عطر فشان ، چه میکنی ؟
با دل اشفته به دام ، لوح الف ، چو لام ولام ،
شهره ی خاص و عام وعام ، جانِ جهان ، چه میکنی
زهره ی من ، شمس و قمر ، نیست ز ما ، تو را خبر ،
کرد غمت ، زیر و زبر ، ز ماا ، نهان ، چه میکنی ؟
نیست توانِ این قلم ، وصف غمت کنم ، صنم ،
شنیده ای ، تو بیش و کم ، نرم لبان ، چه میکنی ؟
چشم بر آن کوی و سرا ، ای َمهِ شوخ و آشناا ،
فتاده ام ، چو بی نوا ، کام دهان ، چه میکنی ؟
باد صبا و ، موی توو ، عطر بهشت و بوی توو ،
قبله ی جان ، به سوی توو ، سرو روان ، چه میکنی
#راحم_تبریزی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀