💖کافه شعر💖
2.68K subscribers
4.42K photos
2.94K videos
12 files
1.06K links
نمیخواستم این عشق را فاش کنم

ناگاه بخود امدم

دیدم همه کلمات راز مرا میدانن ...

این است که هر چه مینویسم

عاشقانه ای برای تو میشود

#شهاب_مقربین

کافه شعر باافتخار میزبان حضور

شما دوستان ادیب میباشد

💚💛💜💜💛💚
Download Telegram
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#مرغ_سحر🎧
#استاد_شجریان🎤

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
از آن  نقّاش ِ بی همتا بُتی زیباست در چشمت
نشان از عالم بالا چه روح افزاست در چشمت

تمّنا  می کنم   از  تو  بمانی  در  کنارم  تا
ببینم بحرِ چشمانت،چرا غوغاست در چشمت؟

من  از چشم ِ خدا بینم  که  می بینم جمالت را
در این خیل ِ خیالاتم چه حیرتهاست در چشمت

عجب چشم و بنا گوشی عجب حُسن و بَر و دوشی
نمانده در سرم هوشی عجب بلواست در چشمت

ز چشمت نور ِ حق خواندم به  تعریفت فرو ماندم
که در عشق تو پابندم صفا پیداست در چشمت

خدا ای خالق ِ هستی عجب نقشی نکو بستی
که گویم من ز سر مستی نگه گیراست در چشمت

همه  نقش و نگار  از  من  تمام ِ اعتبار از من
به  هر شهر و دیار از من مگر حوّاست در چشمت

زدی با ابروان تیرم  مگر از جان ِ خود سیرم
نگاه سخت وگیرایت چه برق آساست در چشمت

میانِ مردم ِ  چشمت شناور گشته ام با دل
و دیدم روح اعظم را که او بیناست در چشمت

توچشمت بحر ِعمّان است ومن غوّاصِ آن دریا
بجز من کس نمی‌داند چه واویلا است در چشمت

ز تو بحری  شده جانم تو بردی دین و ایمانم
که در سرما و در گرما دلم رسواست در چشمت

حبیبم  ای  بت ِ رعنا که در اعماق ِ این دریا
فقط از من به تنهایی،دل ِشیداست در چشمت


#حبیب_اله_خدابخشی
 
❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
کاش مویی میشدم در طره ی گیسوی تو ،
یا غباری میشدم در برزن وّ در کوی تو ،

در پناه بردباری سوده شد جان و دلم ،
کاش طاقی میشدم در گوشه ی ابروی تو ،


#راحم_تبریزی

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
شبیه
شعر فروغی
آخ که به دلم می چسبی
مرور تماشایت
خوبم می کند
می دانی
مرهم شده ای
بر زخم دل بیمارم
"شده ای حضرت یارم"
و من
به لطف تماشای توست
که از عشق سرشارم
ساده می گویم
تو هم ساده بخوان
آنچنان دلبسته روی ماهت گشته ام
که حتی پس از مرگ هم
تنهایت نمی گذارم

#امیر_عباس_خالق_وردی
#عصرتون_بخیر

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
خشکی لب های من، منتظر کام توست
دست بجنبان عزیز، اسب دلم رام توست

جوشش دریا کم است، زلزله ها سطحی اند
این همه یک گوشه از چهره‌ی آرام توست

آه از آن زلف تو، مرجع تقلید من
گردن من تابعِ، سلسله احکام توست

مقصد آغاز ها مبدأ آغوش توست
چشم سیاحتگرم غرق در ابهام توست

شعله کشیدم، ببین، تاب مرا باد برد
دم نکشیده‌ست دل، پیر دلم خام توست

روز و شب از چشم تو، مشق نوشتم، ببین
روز و شبم در هم است، روی لبم نام توست

#محمد_فرخ_طلب_فومنی

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
.

یک جایی هست بنام "سیمِ آخر" !
که برخلاف تصور عامه مردم ،
اصلا هم جای بدی نیست!
نه جنون است ،نه خستگی ،
نه دیوانگی ،نه حتی مرگ ...
آنها که به سیم آخر زده اند،
دیگر نه ویرانکده اند،
نه آبادی !
شهری هستند میان خود و خدا !
آدمها وقتی به اینجا می رسند ،
اشعار بی قافیه خود را نوشته اند !
نُتهای ناموزون خود را نواخته اند !
و نغمه های بسیاری را به گوش سپرده اند و
هیچ نخوانده اند !
به اینجا که می رسند ،
دیگر سکوتِ میزان آخر ،
انتخاب اول آنهاست !


#زهـره_حـدادی

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
تخته فرشم، هی  لگدمال  توام
سرزمینی   تحت  اشغال  توام

مدرکم عشق و سند منگوله دار
من  تماماً  جزو    اموال    توام


#علی_قهرمانی

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
پریشان کرده مویش را نسیم رهگذر امشب
نه می خندد،نه می رقصد،به چشمم بی پدرامشب

سکوتی تلخ دارد حکم فرما می شود هر دم
به دستش بوسه ها دادم ولیکن بی اثر امشب

خدایا عاشقم کردی ولی این شوخ شهراشوب
یقین دارم به جای دیگری دارد نظر امشب

غریبی گریه آلودم که در دنیای وانفسا
کسی ازچشم خونبارم نمی گیرد خبر امشب

چه سودایی به سردارد که لب ازلب نمی دارد
ازان ترسم به ترفندی رود باچشم تر امشب

بماند یا رود کاری که از دستم نمی آید
مرا ای عشق یاری کن بمانم تا سحر امشب

زلب ها ساغرم افتاد وساقی زیر لب فرمود
یکی این بینوا را می برد ،ازدربه درامشب


#اسماعیل_فتحی
 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎
❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
بود یارب که از پروانه جود
برافروزی دلم را شمع مقصود

ز توفیقم نمایی راه تحقیق
چراغی بخشیم از نور توفیق

دلم پروانه جانسوز سازی
به شمع دل شب من روز سازی


#اهلی_شیرازی
#صبح_بخیر

‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
ای جا مانده
از نسیمِ بهار وُ عطرِ رازقی
ای جدا افتاده از هوش وُ
تن سپرده به بادِ بی کسی، 
سبویت بی ملال وُ
جامت پر می باد،
غصه نخور عزیزِ همیشه
عاقبت روزی دوشادوشِ هم
به دروازه یِ باده فروشان می رسیم
تا رندانه پیاله ای شادمانی
نوش کنیم ،
گر چه اینجا شکوفه در بند وُ
گل در حصار وُ حبس است،

غصه نخور عزیزتر از جان
به نور وُ شرار سوگند
از طوفان تاریکی خواهیم رهید،
تنها نامِ کوچکِ آزادی را فراموش نکن،
فردا غنچه هایِ نورس
بوی بهار را از تو می خواهند،
پس تا پایانِ این گرگ وُ میش
قهقهه آواز کن
ای صبور...
ای شکیبا...


#عارف_اخوان

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
دمادم آب می گردم زدستم برنمی آید
شدم از جنسِ باران ها ؛ که در باور نمی آید

هزاران دردِ دل دارم منِ تنها  از این حالم
اگر گویم بدونِ شک که در دفتر نمی اید

چنان بی وقفه نالیدم که دوش از هق هقم حتی
گلویم سخت  می‌بارد ،  صدایم در نمی آید

سراغم را نمی‌گیرد خدای رو شنایی ها
چراعِ سقفِ شب آویزِ  روشنگر نمی آید

هنوز آن یادِ او هرشب به قلبم می‌زند زخمی
چه تقدیری چه تدبیری  ! چرا آخر نمی آید ؟

#یحیی_ماندگار

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
خامشی را بس کن و حرفی بزن ...
بر صفای عشق ...افزاید سخن ،


شهد وشکّر میفشانی از لبت ...
خامه می ریزد ز حرفت از دهن ،

#راحم_تبریزی

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
آغشته اند با غم و محنت سرشت من
یا رب چه بود روز ازل سرنوشت من
.
بر ما زمانه چهره ی زیبا نشـان نـداد
یا کور بود دیده ی این بخت زشت من

از جوی غم نهال دلم آب می خورد
خواهی که غم نباشد محصول کِشت من

بگذشت نـو بـهـار جـوانـی بـه آرزو
آری گذشت جلوه ی اردیبهشت مـن

یاد آورید زیـن دل خـونین داغـدار
روزی که لاله سر زند از خاک و خشت من

ژاله مـرا بـهشت برین نیست آرزو
زیرا که هست این دل زیبا بهشت من

#ژاله_اصفهانی         

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
هایده عزیز❤️🌹

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
چله به چله عشق را از غم به شادی میبریم
حق خود از لبخند را با اشک با خون میخریم

هر جا سکوت کوچه ها از ترس سنگین تر شود
یک اه همگون می کند تا شهر رنگین تر شود

پروانه پشت پیله اش حس کرد راهی هست و رفت
شاید به راه بسته هم باید امیدی بست و رفت

شب از درون می پوسد و با یک تلنگر میرود
دستان ما در بند هم دور از تصور میرود

چله به چله عشق را از غم به شادی میبریم
حق خود از لبخند را با اشک با خون میخریم

حتی عبور از عشق هم رو به رهایی سخت نیست
بی ذوق آزادی کسی با عشق هم خوشبخت نیست

قنقوس برمیخیزد و ما را تماشا میکند
شعله فرو می افتد و در بهت حاشا میکند

چله به چله عشق را از غم به شادی میبریم
حق خود از لبخند را با اشک با خون میخریم


#افشین_یداللهی

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
عشقت آموخت به من رمز پريشانى را
چون‌نسيم ازغم‌ تو بى‌سر و سامانى را

    بوى پيراهنى ‌ای باد بياور ، ور نه
   غم يوسف بكُشد ، عاشق كنعانى را

  دور از چاكِ گريبان تو آموخت به من
گل من! غنچه صفت، سر به گريبانى را

  آه،ازاين‌دردكه‌زندان‌قفس‌خواهدكشت
    مرغ خو كرده به پرواز گلستانى را

   ليلى من! غم عشق تو بنازم كه كِشى
    به خيابانِ جنـون ، قيس بيابانى را

اينك‌آن طُرفه‌شقايق،دل‌من كز سوزش
       داغ بر دل بنهد لاله‌ى نعمانى را

    همه، باغ دلم آثار خزان دارد ، كو؟
آن‌كه سامان بدهد اين همه ويرانى را...


               #حسین_منزوی
           
❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
عصر شد درحالیکه
در اندیشه‌های من شناوری
دستانت را
که دور فنجان قهوه‌ات
حلقه کرده‌ایی
میان دستانم تجسم میکنم
و همانطور که
به دوستداشتنت می اندیشم
در سیاهی ِ چشمانت مات میشوم
آنقدر که گویی
سالهاست رفته ام
و این
تندیس من است
نشسته روی نیمکت
پشت میز در کافهء انتظار ...!!

#پارس

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀

بند نفس هایم
به همراه نفس هایت
قدم برمی دارد
در بارگاه عشق
نهال خزان را به دل می کارد
تو چتر برمی داری
من برای لانه
در پیکر تناورت فرو می روم
باران عشق می سوزاند
لبان تر کرده ی هر دو را
باغ در سرمستی صنویر
به دست تند باد می لرزد
دسته دسته کبوتران
به اعتماد حنجره بال می زنند
تو به پاره های گداخته تنم
دست میسایی
قاصدک در دستم پر پر می شود
تب تند شور مرا در بر می گیرد
اینه نگاهت شفاف تر می شود
وانفسا...
چه بر سرم آمده
چشم تو پیمبر من شده است و
دوست داشتنت آیه ی نزولم
بیا هیچ وقت
از این عاشقانه برنگردیم
تو آشیانه باش
من کبوتر جلدت....

#ثریا_شجاعی_اصل

‌❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
من بینم آنرا که نمی‌بینم من
وز قند لبش نبات می‌چینم من

هر چند چو سین میان یاسینم من
یاسین نهلد دمی که بنشینم من

#رباعی_مولانا


❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀