گوشہ ے میخانہ ماندم ، مِے گسارِ من ڪجاست
تا ڪہ نوشم مِے ز جامش ، مہ نِگار من ڪجاست
منتظر مے مانم اما این نباشد مزد من
در خزانے سرد ماندم ، گل عذار من ڪجاست
جان نا قابل فداے شوخ چشمے های
یار
ساقیا زیبا گل و دیدہ خمارِ من ڪجاست
سر بہ ڪویش مے گذارم ، خیمہ بر رہ مے زنم
خونِ دلها خوردہ ام آن شهسوار من ڪجاست
شمع عمرم رو بہ خاموشے ست ، سوسو مے زند
روشن افروز دل من ، شهریار من ڪجاست
#مریم_مرادے
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
تا ڪہ نوشم مِے ز جامش ، مہ نِگار من ڪجاست
منتظر مے مانم اما این نباشد مزد من
در خزانے سرد ماندم ، گل عذار من ڪجاست
جان نا قابل فداے شوخ چشمے های
یار
ساقیا زیبا گل و دیدہ خمارِ من ڪجاست
سر بہ ڪویش مے گذارم ، خیمہ بر رہ مے زنم
خونِ دلها خوردہ ام آن شهسوار من ڪجاست
شمع عمرم رو بہ خاموشے ست ، سوسو مے زند
روشن افروز دل من ، شهریار من ڪجاست
#مریم_مرادے
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
ای یاد تو تسبیح زبان و لب من
اندیشهٔ تو مونس روز و شب من
ای دوست مکن ستم که کاری بکند
دودِ دل و آهِ سحر و یا ربِ من
#مهستی_گنجوی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
اندیشهٔ تو مونس روز و شب من
ای دوست مکن ستم که کاری بکند
دودِ دل و آهِ سحر و یا ربِ من
#مهستی_گنجوی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
ملکه زمینیم
دریای چشمانت مواج و خروشان
نگاهت نافذتر از خورشید سوزان
دست هایت معمار یک عشق جاودان
وحضورت گرمابخش تر از تفتاب تابان
گویی سطر سطر حضورت را
با عشق سروده اند
بوی تازگی می دهی
بوی نو شدن
وقتی بر باغ لبانم بوسه می کاری
بر چشمانم اشک عشق می باری
و دست هایم را دست خالقم می گذاری
بی تردید
باید تو ای ماه عاشقانه را ستووود
و گوهر ناب عشق را
از دامان تووو ربووود
که وصال توست
همان بهشت موعود
#امیر_عباس_خالق_وردی
#عصرتون_بخیر
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
دریای چشمانت مواج و خروشان
نگاهت نافذتر از خورشید سوزان
دست هایت معمار یک عشق جاودان
وحضورت گرمابخش تر از تفتاب تابان
گویی سطر سطر حضورت را
با عشق سروده اند
بوی تازگی می دهی
بوی نو شدن
وقتی بر باغ لبانم بوسه می کاری
بر چشمانم اشک عشق می باری
و دست هایم را دست خالقم می گذاری
بی تردید
باید تو ای ماه عاشقانه را ستووود
و گوهر ناب عشق را
از دامان تووو ربووود
که وصال توست
همان بهشت موعود
#امیر_عباس_خالق_وردی
#عصرتون_بخیر
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
حق طعمه ی صیادی یک قوم لئیم است
حال جگر خون شده ی خلق، وخیم است
در سفره ی درویشی این مردم ساده
دزدی نچشیده عسلِ زهر سهیم است
هر شب یکی از جمعیت قافله کم شد
در خانه ی ویرانه ی ما دزد مقیم است
آنکس که دم از بندگی حضرت حق زد
دیدیم فقط بنده ی جاه و زر و سیم است
ای قافله تشنه ی درمانده بدانید
این ابر که افکنده به سر، سایه عقیم است
این زخم که از خنجر زاهد به دل ماست
برده ست ز کف طاقتمان بسکه ا
عظیم است
خواندیم و شنیدیم که از ماست که برماست
این در به دری حاصل آن خبط قدیم است
#زهرا_وهاب_ساقی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
حال جگر خون شده ی خلق، وخیم است
در سفره ی درویشی این مردم ساده
دزدی نچشیده عسلِ زهر سهیم است
هر شب یکی از جمعیت قافله کم شد
در خانه ی ویرانه ی ما دزد مقیم است
آنکس که دم از بندگی حضرت حق زد
دیدیم فقط بنده ی جاه و زر و سیم است
ای قافله تشنه ی درمانده بدانید
این ابر که افکنده به سر، سایه عقیم است
این زخم که از خنجر زاهد به دل ماست
برده ست ز کف طاقتمان بسکه ا
عظیم است
خواندیم و شنیدیم که از ماست که برماست
این در به دری حاصل آن خبط قدیم است
#زهرا_وهاب_ساقی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
نتوان دل شاد را به غم فرسودن
وقت خوش خود بسنگ محنت سودن
کس غیب چه داند که چه خواهد بودن
می باید و معشوق و به کام آسودن
✍#خیام
📙رباعی شمارهٔ ۱۴۸
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
وقت خوش خود بسنگ محنت سودن
کس غیب چه داند که چه خواهد بودن
می باید و معشوق و به کام آسودن
✍#خیام
📙رباعی شمارهٔ ۱۴۸
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
چشم تر ، بیمارتر ، در کوی جانانیم هنوز ....
آه در درالشفا ، ویران و ویرانیم هنوز ،
هرکسی از تو نشانی به عیان میگوید ...
اینچنینست که بی قدر و پریشانیم هنوز ،
هرکجا دل زخم گردید از نمک انباشتیم ....
کس چه داند حال ما ؟ در سوز و سوزانیم هنوز
#راحم_تبریزی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
آه در درالشفا ، ویران و ویرانیم هنوز ،
هرکسی از تو نشانی به عیان میگوید ...
اینچنینست که بی قدر و پریشانیم هنوز ،
هرکجا دل زخم گردید از نمک انباشتیم ....
کس چه داند حال ما ؟ در سوز و سوزانیم هنوز
#راحم_تبریزی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
صدایم کن
در کوچه پس کوچه های دلواپسی!
ردّپای #عشق_اهورایی_تو
جوهرِ قلم احساسم را
سرشار می کند از عشقی آتشین
می خواهم
با جوهرِ جان بسرایمت
می خواهم
غزل واژه های لبخندت
ترجمان زندگی من باشد!
صدایم کن
تا در سرزمین احساسم
واژه ها به غزلخوانیت رها شوند
کجایی
که هر #شب_در_همین_حوالی
سر قرارِ شبهایِ تنهایی
اینگونه دلتنگ و بیقرارم!
#فریبا_قربان_کریمی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
در کوچه پس کوچه های دلواپسی!
ردّپای #عشق_اهورایی_تو
جوهرِ قلم احساسم را
سرشار می کند از عشقی آتشین
می خواهم
با جوهرِ جان بسرایمت
می خواهم
غزل واژه های لبخندت
ترجمان زندگی من باشد!
صدایم کن
تا در سرزمین احساسم
واژه ها به غزلخوانیت رها شوند
کجایی
که هر #شب_در_همین_حوالی
سر قرارِ شبهایِ تنهایی
اینگونه دلتنگ و بیقرارم!
#فریبا_قربان_کریمی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
هُرم آغوشت به وقت صبح غوغا میکند
چشم دل را در طلوع عشق شیدا میکند
یک شروع تازه" میسازد برای دلخوشی
با تو بودن عشق را پیوسته معنا میکند
#حمید_رضا_یگانه
#صبـح_بـخیـر
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
چشم دل را در طلوع عشق شیدا میکند
یک شروع تازه" میسازد برای دلخوشی
با تو بودن عشق را پیوسته معنا میکند
#حمید_رضا_یگانه
#صبـح_بـخیـر
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
این صبح ، این نسیم
این سفرهے مهیا شدهے سبز
این من و این تو ، همہ شاهدند
ڪہ چگونہ دست و دل بہ هم گرہ خوردند
یڪے شدند و یگانه
تو از آن سو آمدے و او از سوے ما آمد ،
آمدے و آمدیم
اول فقط یڪ دل بود
یڪ هواے نشستن و گفتن
یڪ بوے دلتنگ و سرشار از خواستن
یڪ هنوز با هم ساده
رفتیم و نشستیم ، خواندیم و گریستیم
بعد یڪصدا شدیم
هم آواز و هم بغض و هم گریه
همنفس براے باز تا همیشہ با هم بودن
براے یڪ قدمزدن رفیقانه
راے یڪ سلام نگفتہ ، براے یڪ خلوت دلخاص ،
براے یڪ دلِ سیر گریہ ڪردن
براے همسفر همیشهے عشق ، باران
بارے اے عشق ، اڪنون و اینجا ،
هواے همیشهات را
نمیخواهم
نشانے خانهات ڪجاست ؟
#سیدعلی_صالحی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
این سفرهے مهیا شدهے سبز
این من و این تو ، همہ شاهدند
ڪہ چگونہ دست و دل بہ هم گرہ خوردند
یڪے شدند و یگانه
تو از آن سو آمدے و او از سوے ما آمد ،
آمدے و آمدیم
اول فقط یڪ دل بود
یڪ هواے نشستن و گفتن
یڪ بوے دلتنگ و سرشار از خواستن
یڪ هنوز با هم ساده
رفتیم و نشستیم ، خواندیم و گریستیم
بعد یڪصدا شدیم
هم آواز و هم بغض و هم گریه
همنفس براے باز تا همیشہ با هم بودن
براے یڪ قدمزدن رفیقانه
راے یڪ سلام نگفتہ ، براے یڪ خلوت دلخاص ،
براے یڪ دلِ سیر گریہ ڪردن
براے همسفر همیشهے عشق ، باران
بارے اے عشق ، اڪنون و اینجا ،
هواے همیشهات را
نمیخواهم
نشانے خانهات ڪجاست ؟
#سیدعلی_صالحی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
آن روح لطیف، صورتی شد
با ابرو و چشم و رنگ اسمر
بنمود خدای بی چگونه
بر صورت مصطفی پیمبر
#مولانا
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
با ابرو و چشم و رنگ اسمر
بنمود خدای بی چگونه
بر صورت مصطفی پیمبر
#مولانا
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
از راه آمدی و زمین با تو جان گرفت
باران گرفت و واژه ی الکن زبان گرفت
ای نغمه ی نجات بشر، ای سروش مهر
دنیای مرده از نفست باز جان گرفت
باشرم کینه توزی خود، هم پیاله شد
تا عالم از تجسم مهرت نشان گرفت
آب از سر نحوست نور زحل گذشت
تا مشتری به دامن شب آشیان گرفت
از راه آمدی و جهان پیش پای تو
در کارزار سخت تحجر امان گرفت
خندیدی و نگاه غروب پریده رنگ
اذن نشاط، از کرم آسمان گرفت
با آفتاب روی تو زیر شرار جهل
دنیا دوباره روی سرش سایبان گرفت
از تنگنای زنده به گوری نسیم وار
هر دختری رها شد و از نو توان گرفت
دنیا به طعم گرم محبت نیاز داشت
روزی که از خزانه ی مهرت نشان گرفت
#زهرا_وهاب_ساقی
میلاد رسول مهربانی مبارکمون باشه❤️❤️❤️
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
باران گرفت و واژه ی الکن زبان گرفت
ای نغمه ی نجات بشر، ای سروش مهر
دنیای مرده از نفست باز جان گرفت
باشرم کینه توزی خود، هم پیاله شد
تا عالم از تجسم مهرت نشان گرفت
آب از سر نحوست نور زحل گذشت
تا مشتری به دامن شب آشیان گرفت
از راه آمدی و جهان پیش پای تو
در کارزار سخت تحجر امان گرفت
خندیدی و نگاه غروب پریده رنگ
اذن نشاط، از کرم آسمان گرفت
با آفتاب روی تو زیر شرار جهل
دنیا دوباره روی سرش سایبان گرفت
از تنگنای زنده به گوری نسیم وار
هر دختری رها شد و از نو توان گرفت
دنیا به طعم گرم محبت نیاز داشت
روزی که از خزانه ی مهرت نشان گرفت
#زهرا_وهاب_ساقی
میلاد رسول مهربانی مبارکمون باشه❤️❤️❤️
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
واژه ها
در لمس عریان نگاهت
طلایی تر از #آفتاب تابستان
می درخشند
قافیه ها بر بام غزلها
کنار #جاده_انتظار
یکی یکی
کنار ردیفها
پیاده می شوند،
دست در دست هم
شعر می شوند و
#غربت_دوری را
شرمنده می کنند!
اشعار تبدارم را حس می کنی؟
تراوش واژه هایم
کنار #جادهٔ رؤیا
روی #جدول_هایی می چکد
که حل نمی شوند!
بیاوُ
شعر هایم را آواز کن
نگذار
#بوسه_های_شعر از دهان بیفتد.
#فریبا_قربان_کریمی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
در لمس عریان نگاهت
طلایی تر از #آفتاب تابستان
می درخشند
قافیه ها بر بام غزلها
کنار #جاده_انتظار
یکی یکی
کنار ردیفها
پیاده می شوند،
دست در دست هم
شعر می شوند و
#غربت_دوری را
شرمنده می کنند!
اشعار تبدارم را حس می کنی؟
تراوش واژه هایم
کنار #جادهٔ رؤیا
روی #جدول_هایی می چکد
که حل نمی شوند!
بیاوُ
شعر هایم را آواز کن
نگذار
#بوسه_های_شعر از دهان بیفتد.
#فریبا_قربان_کریمی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
نمی دانم عیار لطف و قهرش را، همین دانم
که چون تیر قضا در دل نشیند هر ادای او
#صائب
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
که چون تیر قضا در دل نشیند هر ادای او
#صائب
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
تو شدی ماه آسمونم
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
به من گو ای نگار من چرا سردی دگر با من
تویی آن یار محبوبم, برای من چو پیراهن
مرنجانم ز خود یارا که از هجر و غمت حالا
شده حسرت برای من دمی را ساده آسودن
تمام لحظه های من شده رویای تو ای جان
چه خوش باشد به سوی تو به رویا بال بگشودن
تو ای محبوب زیبا رو بیا بنشین سر زانو
همه دردم شود درمان فقط با روی تو دیدن
صفای چشم گیرایت و آن لبهای زیبایت
شده کارم به دنبالت تمام شهر پیمودن
دوای درد این عارف تویی ای یار دردانه
شنو آوازه عشقم ز هر کوی و ز هر برزن
#سعید_حکانی_عارف
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
تویی آن یار محبوبم, برای من چو پیراهن
مرنجانم ز خود یارا که از هجر و غمت حالا
شده حسرت برای من دمی را ساده آسودن
تمام لحظه های من شده رویای تو ای جان
چه خوش باشد به سوی تو به رویا بال بگشودن
تو ای محبوب زیبا رو بیا بنشین سر زانو
همه دردم شود درمان فقط با روی تو دیدن
صفای چشم گیرایت و آن لبهای زیبایت
شده کارم به دنبالت تمام شهر پیمودن
دوای درد این عارف تویی ای یار دردانه
شنو آوازه عشقم ز هر کوی و ز هر برزن
#سعید_حکانی_عارف
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
دل مرا تو بسوزان، كه هِی شوم خامت
وَ باز شعبده كن با نگاه آرامت
به هر دری كه زدم پشت هم نشد كه نشد
نشد كه مال و منالم تو باشی و نامت
بدون تو چه جهانی، چه خانهای؟ چه دلی؟
بدان كنارِ به جز من بد است فرجامت...
#امیرحسین_آقاطاهر
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
وَ باز شعبده كن با نگاه آرامت
به هر دری كه زدم پشت هم نشد كه نشد
نشد كه مال و منالم تو باشی و نامت
بدون تو چه جهانی، چه خانهای؟ چه دلی؟
بدان كنارِ به جز من بد است فرجامت...
#امیرحسین_آقاطاهر
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🌹✨ولادت ختم رسولان آمد
❤️✨محمد آن حبیب جانان آمد
🌹✨به جسم پیروان او جان آمد
❤️✨بر حرمتش جهان گلستان آمد
🌹✨میلاد نبی اعظم(ص) مبارک باد
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
❤️✨محمد آن حبیب جانان آمد
🌹✨به جسم پیروان او جان آمد
❤️✨بر حرمتش جهان گلستان آمد
🌹✨میلاد نبی اعظم(ص) مبارک باد
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
سعادت هر که را شد سایه گستر
شود دلخواه بختش سیر اختر
به دولت محنتش گردد فراموش
به یار نازنین خواهد هم آغوش
به خوشوقتی زید نازان مه و سال
به کام دل چو رام صاحب اقبال
#ملا_مسیح
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
شود دلخواه بختش سیر اختر
به دولت محنتش گردد فراموش
به یار نازنین خواهد هم آغوش
به خوشوقتی زید نازان مه و سال
به کام دل چو رام صاحب اقبال
#ملا_مسیح
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀