#مجنون
من ان مجنون گمنامم که در بندت گرفتارم..
ز لعل شکّرین تو همی بی باده خمّّارم
چرا حالم نمی دانی ؟ چرا دردم نمی خوانی ،
بیا با ما دمی بنشین که آوارم که اوارم ،
اگر شب تا سحر نالم ز عشقت سخت بدحالم ،
بیا ای حضرت جانم فدایت چشم بیمارم ،
ندانم راه میخانه ... ندانم جام و پیمانه ،
تو یی جامم ، تویی جامم که از جام تو سرشارم ،
تو یی دریا ، تویی دریا ، زلال و ابی و ارام ،
ومن بنشسته در ساحل سراپا محو دیدارم ،
جمالت آفتابست و ... کمالت عالمی دارد ،
نفس دزدیده مینالم .. کزین سودای بازارم ،
ز عطرستان ان مه رو همی عنبر به بار اید ، ..
همانا در عیانی تو وَ من حیران رخسارم ،
به حیرت رفته آیینه از ان رخسار زیبایت ..
چه ها گویم چه ها گویم که نقصانست گفتارم ،
هزاران فتنه در چشمت بساط ناز می چینند ..
سراسر عشق میباشد به صد رنگست گلزارم ،
غزل از سینه ی #راحم زشور دوست میبارد ،
کدامینم نمی دانم ، همه یارم همه یارم ،
#راحم_تبریزی ( فرجیان )
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
من ان مجنون گمنامم که در بندت گرفتارم..
ز لعل شکّرین تو همی بی باده خمّّارم
چرا حالم نمی دانی ؟ چرا دردم نمی خوانی ،
بیا با ما دمی بنشین که آوارم که اوارم ،
اگر شب تا سحر نالم ز عشقت سخت بدحالم ،
بیا ای حضرت جانم فدایت چشم بیمارم ،
ندانم راه میخانه ... ندانم جام و پیمانه ،
تو یی جامم ، تویی جامم که از جام تو سرشارم ،
تو یی دریا ، تویی دریا ، زلال و ابی و ارام ،
ومن بنشسته در ساحل سراپا محو دیدارم ،
جمالت آفتابست و ... کمالت عالمی دارد ،
نفس دزدیده مینالم .. کزین سودای بازارم ،
ز عطرستان ان مه رو همی عنبر به بار اید ، ..
همانا در عیانی تو وَ من حیران رخسارم ،
به حیرت رفته آیینه از ان رخسار زیبایت ..
چه ها گویم چه ها گویم که نقصانست گفتارم ،
هزاران فتنه در چشمت بساط ناز می چینند ..
سراسر عشق میباشد به صد رنگست گلزارم ،
غزل از سینه ی #راحم زشور دوست میبارد ،
کدامینم نمی دانم ، همه یارم همه یارم ،
#راحم_تبریزی ( فرجیان )
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
از سی سالگی به بعد، آدمِ دیگری میشوی. آدمی که نسبت به خیلی چیزها بیتفاوت شده و به خیلی کنشهای معمول، واکنشی نمیدهد.
سی سالگی به بعد، به احساساتت بهایی نمیدهی و منطقمحور میشوی و حتی طرز تفکرت با طرز تفکر سالهای قبلت یک دنیا فاصله میگیرد و بیش از هر چیزی به ارتقای زندگیات فکر میکنی.
سی سالگی به بعد، دنبال نقطهی تعادل جهانت میگردی و از روزگارت توقع معجزه نداری اما دلت میخواهد نقطهی امن و دنجی برای زیستن داشته باشی و در آرامش و رفاهی نسبی زندگی کنی...
سی سالگی به بعد آخرین فرصتهای ممکنت برای ریسک کردن و به رفاه نزدیک شدن را امتحان میکنی و آخرین تلاشت برای رسیدن به زندگی ایدهآلت را به کار میگیری و از یک جایی به بعد، همه چیز را همانطور که هست، رها میکنی و دلت میخواهد از همان چیزهایی که داری، لذت ببری و دلت میخواهد کمتر به خودت سخت بگیری و دلت میخواهد آرامشی عمیقتر را تجربه کنی...
#نرگس_صرافیان_طوفان
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
سی سالگی به بعد، به احساساتت بهایی نمیدهی و منطقمحور میشوی و حتی طرز تفکرت با طرز تفکر سالهای قبلت یک دنیا فاصله میگیرد و بیش از هر چیزی به ارتقای زندگیات فکر میکنی.
سی سالگی به بعد، دنبال نقطهی تعادل جهانت میگردی و از روزگارت توقع معجزه نداری اما دلت میخواهد نقطهی امن و دنجی برای زیستن داشته باشی و در آرامش و رفاهی نسبی زندگی کنی...
سی سالگی به بعد آخرین فرصتهای ممکنت برای ریسک کردن و به رفاه نزدیک شدن را امتحان میکنی و آخرین تلاشت برای رسیدن به زندگی ایدهآلت را به کار میگیری و از یک جایی به بعد، همه چیز را همانطور که هست، رها میکنی و دلت میخواهد از همان چیزهایی که داری، لذت ببری و دلت میخواهد کمتر به خودت سخت بگیری و دلت میخواهد آرامشی عمیقتر را تجربه کنی...
#نرگس_صرافیان_طوفان
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
عصر که می شود
دلتنگی نداشتنت که به اوج می رسد
برایت از این راه دور شعر می گویم
شعر می خوانم
و با این کلمات الکن می نویسم
هر چند دوری
اما تا همیشه دوستت دارم حضرت جانم
و تا همیشه خاطرخواه دوست داشتنت می مانم
#امـیرعبـاس_خالق_وردی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
دلتنگی نداشتنت که به اوج می رسد
برایت از این راه دور شعر می گویم
شعر می خوانم
و با این کلمات الکن می نویسم
هر چند دوری
اما تا همیشه دوستت دارم حضرت جانم
و تا همیشه خاطرخواه دوست داشتنت می مانم
#امـیرعبـاس_خالق_وردی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
از هر دو جهان انگار، این دلشده مطرودست
راه پس و پیش دل، ممنوعه و مسدودست
بگذشتم از این دنیا، از خوب و بدش یکجا
با این همه از مکرش، این خسته نیاسودست
می سوزم و می سازم، از فتنه ی این گردون
از شعله ی اندوهم، بر چشم فلک دودست
از دیده ی من رفتی، امّا نروی از یاد
در حافظه ی زخمم، تصویر تو مشهودست
از زخم و نمک پرسید، آن پیکرِ تا خورده
از این همه بیرحمی، بهر چه کسی سودست؟!
گفتند چه غیر از این، حاصل به دل مسکین
هرکس که بُتی سنگین، معبودش و مقصودست
کو راه گریزی از، آوار هجوم درد
دل باز به دست خود، بیچاره و نابودست
هان! شِکوه مکن ای جان، لب میگزَدَت دندان
تا هست چنین هست و تا بود، چنان بودست
#حامد_بیدل
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
راه پس و پیش دل، ممنوعه و مسدودست
بگذشتم از این دنیا، از خوب و بدش یکجا
با این همه از مکرش، این خسته نیاسودست
می سوزم و می سازم، از فتنه ی این گردون
از شعله ی اندوهم، بر چشم فلک دودست
از دیده ی من رفتی، امّا نروی از یاد
در حافظه ی زخمم، تصویر تو مشهودست
از زخم و نمک پرسید، آن پیکرِ تا خورده
از این همه بیرحمی، بهر چه کسی سودست؟!
گفتند چه غیر از این، حاصل به دل مسکین
هرکس که بُتی سنگین، معبودش و مقصودست
کو راه گریزی از، آوار هجوم درد
دل باز به دست خود، بیچاره و نابودست
هان! شِکوه مکن ای جان، لب میگزَدَت دندان
تا هست چنین هست و تا بود، چنان بودست
#حامد_بیدل
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
بی تو سرشارِ سرشکستگیام
آخرِ غم، تمامِ خستگیام
از لبت تا بنوشم آب حیات
بنگر از خاکِ جان گسستگیام
نسبتم نیست با جهان، تنها
با تو پیوند خورده بستگیام
همتِ جمع حاصلش وصل است
بیثمر فصل چند دستگیام
شب هجران توست شومی من
روز دیدار تو خجستگیام
بوی بابونه میدهد یادت
داده آرام و برده خستگیام
#رحمان_زارع
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
آخرِ غم، تمامِ خستگیام
از لبت تا بنوشم آب حیات
بنگر از خاکِ جان گسستگیام
نسبتم نیست با جهان، تنها
با تو پیوند خورده بستگیام
همتِ جمع حاصلش وصل است
بیثمر فصل چند دستگیام
شب هجران توست شومی من
روز دیدار تو خجستگیام
بوی بابونه میدهد یادت
داده آرام و برده خستگیام
#رحمان_زارع
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
با تو اے ...
ماهِ آسمانِ شعرم
اے جامِ خیالت پُر شدہ از
شرابِ چشمانت
اے حریر پوش
شعرِ سپیدِ من
اے ڪہ یادِ تو
مُدام بوسہ مے زند بر
گونہ هاے احساسم
اے هُرم نفس هاے غزل
اے هستے من اے مستے من
اے عشقِ نشستہ بر
شانهء من
اے ڪہ نگاهم رفتہ بہ بادِ
چشم هاے تو
اے عشقِ پاییزے من
اے گلِ پونهء صورتے
روییدہ بر ساقهء من
فقط ڪمے از آغوشِ
سبزت را مهمان
تنِ مردانہ ام ڪن
#سیامڪ_جعفرے
#برای_انڪس_ڪه_خودش_میداند
#شبتان_به_خیر_و_عاشقانه
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
ماهِ آسمانِ شعرم
اے جامِ خیالت پُر شدہ از
شرابِ چشمانت
اے حریر پوش
شعرِ سپیدِ من
اے ڪہ یادِ تو
مُدام بوسہ مے زند بر
گونہ هاے احساسم
اے هُرم نفس هاے غزل
اے هستے من اے مستے من
اے عشقِ نشستہ بر
شانهء من
اے ڪہ نگاهم رفتہ بہ بادِ
چشم هاے تو
اے عشقِ پاییزے من
اے گلِ پونهء صورتے
روییدہ بر ساقهء من
فقط ڪمے از آغوشِ
سبزت را مهمان
تنِ مردانہ ام ڪن
#سیامڪ_جعفرے
#برای_انڪس_ڪه_خودش_میداند
#شبتان_به_خیر_و_عاشقانه
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
جای ما در گوشه صحرا بود مانند كوه
گوشه گير و سربلند و سخت پيونديم ما
در گلستان جهان چون غنچه های صبحدم
با درون پر ز خون در حال لبخنديم ما
#فرخی_یزدی
#صـبح_بخیـر
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
گوشه گير و سربلند و سخت پيونديم ما
در گلستان جهان چون غنچه های صبحدم
با درون پر ز خون در حال لبخنديم ما
#فرخی_یزدی
#صـبح_بخیـر
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
محبوب من!
سپیده که می دمد
چه زیبا به رویاهایم عاشقانه سر میزنی
رایحه ی بودنت
چه دلبرانه خودش را در آغوش خیالی ام
جای می دهد،
این نگاه همچون خورشید توست
که نوازشگر چشمانم می شود
و اغواگر احساسم
خمار می شوم و مست
از نوشیدنِ باده ی لبانت
و در رویای شیرینِ
با تو بودن
سرمستی و شور زندگی
در قلب من جریان می یاید ....
#باران_مقدم
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
سپیده که می دمد
چه زیبا به رویاهایم عاشقانه سر میزنی
رایحه ی بودنت
چه دلبرانه خودش را در آغوش خیالی ام
جای می دهد،
این نگاه همچون خورشید توست
که نوازشگر چشمانم می شود
و اغواگر احساسم
خمار می شوم و مست
از نوشیدنِ باده ی لبانت
و در رویای شیرینِ
با تو بودن
سرمستی و شور زندگی
در قلب من جریان می یاید ....
#باران_مقدم
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
ناخورده قدح مست جمالیم ...
ما مست جمالیم وُ جلالیم ،
عقل و دل و دین باخته دانیم ..
در مکتب عشق سوخته بالیم ،
نالیدن بلبل همه شور است به گلشن ..
ما هم ز غم دوست بنالیم وُبنالیم ،
هر جا سخنی ز عشق باشد ...
ماییم و نشانیم و مثالیم ،
اینست قمار عشق بازی ...
هستی همه بازیم و منالیم ،
انگور سیه جام شرابیم ..
القصه چو آبیم و زلالیم ،
در وصف توییم به صد زبانی ...
گلزاری و ما غنچه نهالیم ،
مستیم همه ز مستی عشق ..
در مدح توییم و در مقالیم ،
گر دار زنند عاشقان را ..
ما وصل توییم و لایزالیم ،
#راحم چه کند به باغ و گلشن ...
در یاد توییم و جمله حالیم ،
#راحم__تبریزی ( فرجیان )
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
ما مست جمالیم وُ جلالیم ،
عقل و دل و دین باخته دانیم ..
در مکتب عشق سوخته بالیم ،
نالیدن بلبل همه شور است به گلشن ..
ما هم ز غم دوست بنالیم وُبنالیم ،
هر جا سخنی ز عشق باشد ...
ماییم و نشانیم و مثالیم ،
اینست قمار عشق بازی ...
هستی همه بازیم و منالیم ،
انگور سیه جام شرابیم ..
القصه چو آبیم و زلالیم ،
در وصف توییم به صد زبانی ...
گلزاری و ما غنچه نهالیم ،
مستیم همه ز مستی عشق ..
در مدح توییم و در مقالیم ،
گر دار زنند عاشقان را ..
ما وصل توییم و لایزالیم ،
#راحم چه کند به باغ و گلشن ...
در یاد توییم و جمله حالیم ،
#راحم__تبریزی ( فرجیان )
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
بردی دلم، ای ماهرخ بازاری
زان در پی تو ناله کنم، یا زاری
جان نیز به خدمت تو خواهم دادن
تا بو که دل بردهٔ من باز آری
#عراقی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
زان در پی تو ناله کنم، یا زاری
جان نیز به خدمت تو خواهم دادن
تا بو که دل بردهٔ من باز آری
#عراقی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
دادی اجازه تا کِشد دستی به مویت
گیرد بغل محکم ببوسد ماه رویت
حاشا نکن دیدم نسیم بی حیا را
می رفت و همراه خودش می بُرد بویت
گر بر نداری دست از او من مطمئنم
خاکسترم را آورد روزی به کویت
گفتی حسادت کم کنم هذیان نگویم
دیوانه جان، کر شد جهان از های و هویت
با غیظ گفتی باز هم کابوس دیدی؟!
با بغض گفتم مُردم از سِرّ مگویت
گفتی شکایت کم بکن باشد ولی، عشق
با دست خود نشکن چنین جام و سبویت
حقّ با تو امّا قلب عاشق را ندیدی؟؟؟
دیوانه ی دیوانه شد در آرزویت
دارد حسادت می کند قلبم به آنکه
یک لحظه باشد، اتّفاقی ! روبرویت
#حامد_بیدل
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
گیرد بغل محکم ببوسد ماه رویت
حاشا نکن دیدم نسیم بی حیا را
می رفت و همراه خودش می بُرد بویت
گر بر نداری دست از او من مطمئنم
خاکسترم را آورد روزی به کویت
گفتی حسادت کم کنم هذیان نگویم
دیوانه جان، کر شد جهان از های و هویت
با غیظ گفتی باز هم کابوس دیدی؟!
با بغض گفتم مُردم از سِرّ مگویت
گفتی شکایت کم بکن باشد ولی، عشق
با دست خود نشکن چنین جام و سبویت
حقّ با تو امّا قلب عاشق را ندیدی؟؟؟
دیوانه ی دیوانه شد در آرزویت
دارد حسادت می کند قلبم به آنکه
یک لحظه باشد، اتّفاقی ! روبرویت
#حامد_بیدل
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
ای غزالِ غزلم جای تماشا داری
از تماشای کسان حیف ،کەحاشا داری
نبضِاحساسیو درنافەیمشکینوجود
شمّەای از نفسِ عنبر سارا داری
تو ز دامِ نگەِ خلق گریزان شدەای
دانەی دلبری و عشق بە یغما داری
صد منوچهرکشاندیطرف دام فریب
زهرەی غم، تویی و دام فریبا داری
میشکوفد سحراز شرق نگاهتوقتی
با دعا عافیتِ خویش تمّنا داری
گویم از نسبتِ تو با پری عالم قدس
پرتوِ مریمی و رشتەی یکتا داری
بارِ عشق و نگەِ غیر گران است غزال
گو چرا این همە بر شانەی سودا داری
معجزی هستکەبا پای گریزت اینسان
جای پا در غزلِ سختە و زیبا داری ...
#ایران_علیکرمی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
از تماشای کسان حیف ،کەحاشا داری
نبضِاحساسیو درنافەیمشکینوجود
شمّەای از نفسِ عنبر سارا داری
تو ز دامِ نگەِ خلق گریزان شدەای
دانەی دلبری و عشق بە یغما داری
صد منوچهرکشاندیطرف دام فریب
زهرەی غم، تویی و دام فریبا داری
میشکوفد سحراز شرق نگاهتوقتی
با دعا عافیتِ خویش تمّنا داری
گویم از نسبتِ تو با پری عالم قدس
پرتوِ مریمی و رشتەی یکتا داری
بارِ عشق و نگەِ غیر گران است غزال
گو چرا این همە بر شانەی سودا داری
معجزی هستکەبا پای گریزت اینسان
جای پا در غزلِ سختە و زیبا داری ...
#ایران_علیکرمی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
دلم همیشه به گیسوی تو گرفتار است
هوای هرشَبَم از حسرت تو سَرشار است
بدون تو همهی روزهای زندگیام
دوباره دستخوش موجهای تکرار است
چطور با تو بگویم که حسّ تنهایی...
میانِ این همه آدم چقدر دُشوار است
بیا به دهکده یک شب به ناز دخترِ خان!
ببین که عاشق و آوارهی تو بسیار است
به بستر پر قویَت بخواب و راحت باش
که شاعر تو کنار تو باز بیدار است...
#پژمان_اصلانی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
هوای هرشَبَم از حسرت تو سَرشار است
بدون تو همهی روزهای زندگیام
دوباره دستخوش موجهای تکرار است
چطور با تو بگویم که حسّ تنهایی...
میانِ این همه آدم چقدر دُشوار است
بیا به دهکده یک شب به ناز دخترِ خان!
ببین که عاشق و آوارهی تو بسیار است
به بستر پر قویَت بخواب و راحت باش
که شاعر تو کنار تو باز بیدار است...
#پژمان_اصلانی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
نازنینم روز میلاد مرا داری به یاد؟
هست در تقویم عمرِ من، همان روز مراد
با نفسهای مسیحایی، نگاه پاک تو
روح این دلمرده را با شوق، جانِ تازه داد
شعله ی چشم تو می انداخت آتش در دلم
برگهای زرد من می ریخت در دستان باد
کاش یادت بود روز و ماه و سالی که در آن
عطر مویت کرد ناگه رونق گل را کساد
می نویسم بعد از آن در هر غزل با هر هجا
باورم کن مهربان! می خواهمت خیلی زیاد
#حامد_بیدل
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
هست در تقویم عمرِ من، همان روز مراد
با نفسهای مسیحایی، نگاه پاک تو
روح این دلمرده را با شوق، جانِ تازه داد
شعله ی چشم تو می انداخت آتش در دلم
برگهای زرد من می ریخت در دستان باد
کاش یادت بود روز و ماه و سالی که در آن
عطر مویت کرد ناگه رونق گل را کساد
می نویسم بعد از آن در هر غزل با هر هجا
باورم کن مهربان! می خواهمت خیلی زیاد
#حامد_بیدل
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
و در تنگنای شب های بی پایان
دلم واژه ای از جنس "تــــو"
میخواهد
چیزی ست در تو که مرا به جاهای دور میبرد
به حضور سبز دستانت
چیزی ست در توکه خالی میکند
این دلواپسی های مطلق را...
اینجا هرشب
خیال توست که ماه را به
خلوت من دعوت میکند!
نمی دانم
کدام شب انتهای دلتنگی دل
بی قرار من خواهد بود؟
انتظار زیباست وقتی بدانم
در آن طرف رویاها
تو منتظرم نشسته ای!!
#مینوپناهپور
#شبتون_زیبا
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
دلم واژه ای از جنس "تــــو"
میخواهد
چیزی ست در تو که مرا به جاهای دور میبرد
به حضور سبز دستانت
چیزی ست در توکه خالی میکند
این دلواپسی های مطلق را...
اینجا هرشب
خیال توست که ماه را به
خلوت من دعوت میکند!
نمی دانم
کدام شب انتهای دلتنگی دل
بی قرار من خواهد بود؟
انتظار زیباست وقتی بدانم
در آن طرف رویاها
تو منتظرم نشسته ای!!
#مینوپناهپور
#شبتون_زیبا
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
صبح چون میل تماشای گلستان میکنیم
سر برون چون غنچه از چاک گریبان میکنیم
حال ما آشفتگان در کار عالم عبرت است
همچو گل تعبیر هر خواب پریشان میکنیم
همنشین گرید به وقت مرگ بر بالین ما
ما وداع او چو شمع صبح، خندان میکنیم
#سلیم_تهرانی
#صـبح_بخیـر
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
سر برون چون غنچه از چاک گریبان میکنیم
حال ما آشفتگان در کار عالم عبرت است
همچو گل تعبیر هر خواب پریشان میکنیم
همنشین گرید به وقت مرگ بر بالین ما
ما وداع او چو شمع صبح، خندان میکنیم
#سلیم_تهرانی
#صـبح_بخیـر
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
محبوب من!
"از خدا که پنهان نیست
از شما چه پنهان "
من دیگر در شعرهایم نفس می کشم و زندگی می کنم
دست در دست خیالی ات
با قلم عشق سِیر می کنم
در رویاهای خیس و آبی
زیر و رو می کنم
گل واژه های مهر و محبت را
سطر به سطر ابیاتم
رنگ شور و مستی می گیرند،، ،
در چشمه سار چشمانت غرق می شوم
در دشت بازوانت جای می گیرم
میچشم از آن شهد شیرین لبانت
زیباترین ترنم بهاریِ باران را
در سرزمین شقایق های وحشی تنت می سرایم
و سرشار از تمنای خواستنت
می گویم که :
"دوستت دارم "
#باران_مقدم
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
"از خدا که پنهان نیست
از شما چه پنهان "
من دیگر در شعرهایم نفس می کشم و زندگی می کنم
دست در دست خیالی ات
با قلم عشق سِیر می کنم
در رویاهای خیس و آبی
زیر و رو می کنم
گل واژه های مهر و محبت را
سطر به سطر ابیاتم
رنگ شور و مستی می گیرند،، ،
در چشمه سار چشمانت غرق می شوم
در دشت بازوانت جای می گیرم
میچشم از آن شهد شیرین لبانت
زیباترین ترنم بهاریِ باران را
در سرزمین شقایق های وحشی تنت می سرایم
و سرشار از تمنای خواستنت
می گویم که :
"دوستت دارم "
#باران_مقدم
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
ای بیتو دلِ تنگم بازیچهی توفانها
چشمان تب آلودم باریکهی بارانها
مجنون بیابانها افسانهی مهجوریست
لیلای من اینک من: مجنون خیابانها
آویختهی دردم، آمیختهی مردم
تا گم شوم از خود، گم، در جمع پریشانها
آرام نمییارد، گویی غم من دارد
آن باد که میزارد در تنگی دالانها
با این تپش جاری تمثیل من است آری
این بارش رگباری بر شیشهی دکانها
با زمزمهای غمبار تکرار من است انگار
تنهاییِ فوّاره در خالیِ میدانها
در بسترِ مسدودم با شعرِ غمآلودم
آشفتهترین رودم در جاری انسانها
دریاب مرا ای دوست، ای دست رهاننده
تا تخته برم بیرون از ورطهی توفانها
#استاد_حسین_منزوی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
چشمان تب آلودم باریکهی بارانها
مجنون بیابانها افسانهی مهجوریست
لیلای من اینک من: مجنون خیابانها
آویختهی دردم، آمیختهی مردم
تا گم شوم از خود، گم، در جمع پریشانها
آرام نمییارد، گویی غم من دارد
آن باد که میزارد در تنگی دالانها
با این تپش جاری تمثیل من است آری
این بارش رگباری بر شیشهی دکانها
با زمزمهای غمبار تکرار من است انگار
تنهاییِ فوّاره در خالیِ میدانها
در بسترِ مسدودم با شعرِ غمآلودم
آشفتهترین رودم در جاری انسانها
دریاب مرا ای دوست، ای دست رهاننده
تا تخته برم بیرون از ورطهی توفانها
#استاد_حسین_منزوی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀