به وقت عصر
مرا میهمان کن
به نوشیدن قهوه چشمانت
تا شیرین شود کام تلخ احساسم..
و حسی خوشایند فرا گیرد وجودم را..
تا عشقت،
مملو از آرامش کند
وجب به وجب قلبم را...
#یسنا
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
مرا میهمان کن
به نوشیدن قهوه چشمانت
تا شیرین شود کام تلخ احساسم..
و حسی خوشایند فرا گیرد وجودم را..
تا عشقت،
مملو از آرامش کند
وجب به وجب قلبم را...
#یسنا
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
تپیدنهای دلها، ناله شد، آهسته آهسته
رساتر گر شود این ناله ها، فریاد می گردد
ز اشک و آه مردم، بوی خون آید که آهن را
دهی گر آب و آتش، دشنۀ فولاد می گردد
ز بیدادِ فزون،آهنگری گمنام و زحمتکش
علمدارِ عَلم،چون کاوۀ حداد می گردد
علَم شد در جهان فرهاد،در جانبازی شیرین
نه هر کس کوهکن شد در جهان، فرهاد می گردد
به ویرانی این اوضاع، هستم مطمئن، زان رو
که بنیان جفا و جور، بی بنیاد می گردد
دلم از این خرابیها بُوَد خوش زآنکه می دانم
خرابی چون که از حد بگذرد آباد می گردد
#فرخی_یزدی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
رساتر گر شود این ناله ها، فریاد می گردد
ز اشک و آه مردم، بوی خون آید که آهن را
دهی گر آب و آتش، دشنۀ فولاد می گردد
ز بیدادِ فزون،آهنگری گمنام و زحمتکش
علمدارِ عَلم،چون کاوۀ حداد می گردد
علَم شد در جهان فرهاد،در جانبازی شیرین
نه هر کس کوهکن شد در جهان، فرهاد می گردد
به ویرانی این اوضاع، هستم مطمئن، زان رو
که بنیان جفا و جور، بی بنیاد می گردد
دلم از این خرابیها بُوَد خوش زآنکه می دانم
خرابی چون که از حد بگذرد آباد می گردد
#فرخی_یزدی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
خسته ام
خسته ی روزهای رفته
خسته ی روزهای نیامده
چشم می دوزم به تیک تاک ساعت
در لرزشش کلمه رفتن را
در امتداد زمان
به طول نفسم می اورم
راهی می شوم
با بال و پری شکسته
با دلی گریزان
می رسم به خاک
می رسم به مردن
می رسم به زندگی دوباره....
#ثریا_شجاعی_اصل
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
خسته ی روزهای رفته
خسته ی روزهای نیامده
چشم می دوزم به تیک تاک ساعت
در لرزشش کلمه رفتن را
در امتداد زمان
به طول نفسم می اورم
راهی می شوم
با بال و پری شکسته
با دلی گریزان
می رسم به خاک
می رسم به مردن
می رسم به زندگی دوباره....
#ثریا_شجاعی_اصل
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
سالهاست
ک دردهایم را
ب آغوش کشیده ام.
نوازششان میکنم.
از دردهایم برایشان
سخن میگویم.
من حیرانم!
و به حیرانی
نامم را بر تن روزگار
حک خواهم کرد.
من
سمجترین زاییده شعرم.
جان سختترین نوزادهء جهان.
تو را دوست میدارم و
عشق خواهم ورزید.
زندگی خواهم کرد.
و همچنان
درد خواهم کشید
تا روزگار بداند
با که
طرف شده است.
#حیران_قزلباش
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
ک دردهایم را
ب آغوش کشیده ام.
نوازششان میکنم.
از دردهایم برایشان
سخن میگویم.
من حیرانم!
و به حیرانی
نامم را بر تن روزگار
حک خواهم کرد.
من
سمجترین زاییده شعرم.
جان سختترین نوزادهء جهان.
تو را دوست میدارم و
عشق خواهم ورزید.
زندگی خواهم کرد.
و همچنان
درد خواهم کشید
تا روزگار بداند
با که
طرف شده است.
#حیران_قزلباش
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
"محتاجم امشب"
به رویای تو بد محتاجم امشب
به تیر ِ تیز ِ غم، آماجم امشب
درختی سبز بودم هر زمستان
بریده با تبر چون کاجم امشب
به عشق سرزمینت شاه بودم
ولی مغلوبم و بی تاجم امشب
به درگاه آمده داروغه ی خواب
که برگیرَد ز خوابت باجم امشب!
به چاه خاک کنعان حسرتَم بود
چو یوسُف بَرده ای حرّاجم امشب
پَیَمبر وار در غار خیالت ..
نشستم تا رسد معراجم امشب!
#سپهرم دارد امشب صد بهانه
به رویای تو بد محتاجم امشب ...
#سپهرRoohi
#شب_خوش
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
به رویای تو بد محتاجم امشب
به تیر ِ تیز ِ غم، آماجم امشب
درختی سبز بودم هر زمستان
بریده با تبر چون کاجم امشب
به عشق سرزمینت شاه بودم
ولی مغلوبم و بی تاجم امشب
به درگاه آمده داروغه ی خواب
که برگیرَد ز خوابت باجم امشب!
به چاه خاک کنعان حسرتَم بود
چو یوسُف بَرده ای حرّاجم امشب
پَیَمبر وار در غار خیالت ..
نشستم تا رسد معراجم امشب!
#سپهرم دارد امشب صد بهانه
به رویای تو بد محتاجم امشب ...
#سپهرRoohi
#شب_خوش
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
شاها اساس ملک به تو استوار باد
عمر تو همچو دور فلک پایدار باد
هر آرزو که در دل اندیشه بگذرد
همچون عروس ملک تورا در کنار باد
هر گل که راحتی به دل آرد نسیم او
درچشم دشمن تو ز نکبت چو خار باد
#ظهیر_فاریابی
#صـبح_بخیـر
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
عمر تو همچو دور فلک پایدار باد
هر آرزو که در دل اندیشه بگذرد
همچون عروس ملک تورا در کنار باد
هر گل که راحتی به دل آرد نسیم او
درچشم دشمن تو ز نکبت چو خار باد
#ظهیر_فاریابی
#صـبح_بخیـر
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
تا در آن حلقه ی زلف تو گرفتار شدم
سوختم تا که من از عشق خبردار شدم
خواب دیدم که سر زلف تو در دستم بود
بوی عطری به مشامم زد و بیدار شدم
#شاطر_عباس_صبوحی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
سوختم تا که من از عشق خبردار شدم
خواب دیدم که سر زلف تو در دستم بود
بوی عطری به مشامم زد و بیدار شدم
#شاطر_عباس_صبوحی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
مرا بدید و نَپُرسید آن نِگار، چرا؟
تُرُش تُرُش بِگُذشت از دَریچه یار، چرا؟
سَبَب چه بود، چه کردم که بَد نِمود زِ من؟
که خاطِرَش بِگرفتست این غُبار، چرا؟
زِ بامْدادْ چرا قَصدِ خونِ عاشق کرد؟
چرا کَشید چُنین تیغ ذواَلْفَقار، چرا؟
چو دیدم آن گُلِ او راکه رنگ ریخته بود
دَمید از دلِ مِسکینْ هزار خار، چرا؟
چو لب به خنده گُشایَد، گُشاده گردد دل
در آن لَب است همیشه گُشادِ کار، چرا؟
میانِ ابرویِ خود چون گِرِه زَنَد از خشم
گِرهْ گِره شود از غَم دلِ فَگار، چرا؟
زِهی تَعَلُّقِ جان با گُشاد و خنده او
یکی دَمَش که نَبینَم شَوَم نِزار، چرا؟
جهان سِیَه شود آن دَم که رو بِگَردانَد
نه روز مانَد و نی عقلْ بَرقَرار، چرا؟
یکی نَفَس که دلِ یارِ ما زِ ما بِرَمید
چرا رَمید زِ ما لُطْفِ کِردگار، چرا؟
مَگَر که لُطْفِ خُدا اوست ما غَلَط کردیم
وَگَر نه خوبیِ او گشت بیکِنار، چرا؟ ...
#دیوان شمس
#غزل ۲۳۵
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
تُرُش تُرُش بِگُذشت از دَریچه یار، چرا؟
سَبَب چه بود، چه کردم که بَد نِمود زِ من؟
که خاطِرَش بِگرفتست این غُبار، چرا؟
زِ بامْدادْ چرا قَصدِ خونِ عاشق کرد؟
چرا کَشید چُنین تیغ ذواَلْفَقار، چرا؟
چو دیدم آن گُلِ او راکه رنگ ریخته بود
دَمید از دلِ مِسکینْ هزار خار، چرا؟
چو لب به خنده گُشایَد، گُشاده گردد دل
در آن لَب است همیشه گُشادِ کار، چرا؟
میانِ ابرویِ خود چون گِرِه زَنَد از خشم
گِرهْ گِره شود از غَم دلِ فَگار، چرا؟
زِهی تَعَلُّقِ جان با گُشاد و خنده او
یکی دَمَش که نَبینَم شَوَم نِزار، چرا؟
جهان سِیَه شود آن دَم که رو بِگَردانَد
نه روز مانَد و نی عقلْ بَرقَرار، چرا؟
یکی نَفَس که دلِ یارِ ما زِ ما بِرَمید
چرا رَمید زِ ما لُطْفِ کِردگار، چرا؟
مَگَر که لُطْفِ خُدا اوست ما غَلَط کردیم
وَگَر نه خوبیِ او گشت بیکِنار، چرا؟ ...
#دیوان شمس
#غزل ۲۳۵
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
در عشق تو زارتر ز موی تو شدیم
خاک قدم سگان کوی تو شدیم
روی دل هر کسی به روی دگری است
ماییم که بتپرست روی تو شدیم
#عراقی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
خاک قدم سگان کوی تو شدیم
روی دل هر کسی به روی دگری است
ماییم که بتپرست روی تو شدیم
#عراقی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
استادگرانقدر_کلهر
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
عصر که می شود
دلتنگی نداشتنت که به اوج می رسد
برایت از این راه دور شعر می گویم
شعر می خوانم
و با این کلمات الکن می نویسم
هر چند دوری
اما تا همیشه دوستت دارم حضرت جانم
و تا همیشه خاطرخواه دوست داشتنت می مانم
#امـیرعبـاس_خالق_وردی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
دلتنگی نداشتنت که به اوج می رسد
برایت از این راه دور شعر می گویم
شعر می خوانم
و با این کلمات الکن می نویسم
هر چند دوری
اما تا همیشه دوستت دارم حضرت جانم
و تا همیشه خاطرخواه دوست داشتنت می مانم
#امـیرعبـاس_خالق_وردی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
.
میماندی ببینمت!
کجا میروی به این مَجالِ عجیب،
کجا میروی به این لکنتِ الوداع.
فنجانِ قهوهات را تمام کن
حضرتِ حافظ هم
اهلِ تفأل بود.
چنین مواقعی
معمولاً معلوم نیست
مردم به مردم چه میگویند.
کاش...
ای کاش میدانستم
این دیگر چه حسِ خرابْ آبادیست
که محرمانهترین کلمات حتی
به دادم نمیرسند.
هیییی...هیییی
حرف اگر حرفِ رفتن بود
من بارها پیش از پردهْدارانِ دریا
رفته بودم.
بمان...!
ماندن به دنیا هم
بیدلیلاش خوب است.
#سیدعلی_صالحی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
میماندی ببینمت!
کجا میروی به این مَجالِ عجیب،
کجا میروی به این لکنتِ الوداع.
فنجانِ قهوهات را تمام کن
حضرتِ حافظ هم
اهلِ تفأل بود.
چنین مواقعی
معمولاً معلوم نیست
مردم به مردم چه میگویند.
کاش...
ای کاش میدانستم
این دیگر چه حسِ خرابْ آبادیست
که محرمانهترین کلمات حتی
به دادم نمیرسند.
هیییی...هیییی
حرف اگر حرفِ رفتن بود
من بارها پیش از پردهْدارانِ دریا
رفته بودم.
بمان...!
ماندن به دنیا هم
بیدلیلاش خوب است.
#سیدعلی_صالحی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
.
دستم نه...
اما دلم ...
به هنگام نوشتن ِ نام ِ تو می لرزد!
نمی دانم چرا...
وقتی به عکس ِ ...
سیاه و سفید این قاب ِ طاقچه نشین...
نگاه می کنم...
پرده ی لرزانی از باران و نمک...
چهره ی تو را هاشور می زند!
همخانه ها می پرسند...
این عکس کوچک ِ کدام کبوتر است...
که در بام تمام ترانه های تو...
رد ِ پای پریدنش پیداست؟
من نگاهشان می کنم...
لبخند می زنم...
و می بارم!
#یغما_گلرویی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
دستم نه...
اما دلم ...
به هنگام نوشتن ِ نام ِ تو می لرزد!
نمی دانم چرا...
وقتی به عکس ِ ...
سیاه و سفید این قاب ِ طاقچه نشین...
نگاه می کنم...
پرده ی لرزانی از باران و نمک...
چهره ی تو را هاشور می زند!
همخانه ها می پرسند...
این عکس کوچک ِ کدام کبوتر است...
که در بام تمام ترانه های تو...
رد ِ پای پریدنش پیداست؟
من نگاهشان می کنم...
لبخند می زنم...
و می بارم!
#یغما_گلرویی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
با وجود تو دگر در غمِ جان نتْوان بود
با خیال تو، به فکر دو جهان نتْوان بود
پیش آن لعل روانبخش، سراپا گوشم
نکته این است که جز گوش زبان نتْوان بود
تا تو را مردمک دیدهی ما دید، دگر
پی دیدار تو، خود را نگران نتْوان بود
با بهشتِ رخ زیبای تو در روز نُشور
دیگر اَندر طلب باغ جَنان نتْوان بود
عشقبازان تو را خاصه صفا باید و صدق
ورنه اعمال محبّت به بیان نتْوان بود
هرکه سودای تو دارد به سرش چون «مدهوش»
دیگر اَندر صدد سود و زیان نتْوان بود...
#مدهوش_تهرانی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
با خیال تو، به فکر دو جهان نتْوان بود
پیش آن لعل روانبخش، سراپا گوشم
نکته این است که جز گوش زبان نتْوان بود
تا تو را مردمک دیدهی ما دید، دگر
پی دیدار تو، خود را نگران نتْوان بود
با بهشتِ رخ زیبای تو در روز نُشور
دیگر اَندر طلب باغ جَنان نتْوان بود
عشقبازان تو را خاصه صفا باید و صدق
ورنه اعمال محبّت به بیان نتْوان بود
هرکه سودای تو دارد به سرش چون «مدهوش»
دیگر اَندر صدد سود و زیان نتْوان بود...
#مدهوش_تهرانی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
#دلتنگی_به_وقت_نیمه_شب
اسباب دلتنگی همواره مهیاست!
شب و
خیال او ...
و بی بودنهاى نفسگیر ...
اما....
گاهی باید رفت.
از وسعت ابدیت نداشتنها...
و کوله بار خستگیهای باران را
رها کرد....
بر رود روان روزگار...
گاهی باید سکوت کرد
در بغضهای نهان شمع
و خطی نوشت از دلتنگی اشک
بر گونههای بیقرار باران...
و راهی شد، بی چتر و بی نگاه
بر وداع آخرین غزلوارههای باران...
و اینچنین هجرت کرد
بر فصلهای بیامان اشک...
تا دیگر خطی از سلام آشناییها
بیدار نکند روح تشنه از دیدار...
#سمیه_خلج
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
اسباب دلتنگی همواره مهیاست!
شب و
خیال او ...
و بی بودنهاى نفسگیر ...
اما....
گاهی باید رفت.
از وسعت ابدیت نداشتنها...
و کوله بار خستگیهای باران را
رها کرد....
بر رود روان روزگار...
گاهی باید سکوت کرد
در بغضهای نهان شمع
و خطی نوشت از دلتنگی اشک
بر گونههای بیقرار باران...
و راهی شد، بی چتر و بی نگاه
بر وداع آخرین غزلوارههای باران...
و اینچنین هجرت کرد
بر فصلهای بیامان اشک...
تا دیگر خطی از سلام آشناییها
بیدار نکند روح تشنه از دیدار...
#سمیه_خلج
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
از دم باد صبا بوی کسی میآید
من و فریاد که فریادرسی میآید
خیزد از ما چه درین دام که بییاری عشق
کی ز سیمرغ تلاش مگسی میآید
کار عشاق تو در عشق همین سوختنست
چه در آتش دگر از مشت خسی میآید
#مشتاق_اصفهانی
#صـبح_بخیـر
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
من و فریاد که فریادرسی میآید
خیزد از ما چه درین دام که بییاری عشق
کی ز سیمرغ تلاش مگسی میآید
کار عشاق تو در عشق همین سوختنست
چه در آتش دگر از مشت خسی میآید
#مشتاق_اصفهانی
#صـبح_بخیـر
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
هر روز
مهمان باران عشقی هستم
که از ابر دوست داشتن تو می بارد،
آرزویم
خیس شدن زیر بارش نگاه توست
که به شوق بودنت
هم نوا با سکوت چشمانمان
غرق شوم در آرامش آغوش تو
و خوشبختی را لمس کنم ؛
چه بی تابانه بی تاب توام
ای سرزمین جاوید نفسهایم
ای رویای زیبای عاشقانه هایم
من
بی پروا و ابدی
"دوستت دارم"
#باران_مقدم
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
مهمان باران عشقی هستم
که از ابر دوست داشتن تو می بارد،
آرزویم
خیس شدن زیر بارش نگاه توست
که به شوق بودنت
هم نوا با سکوت چشمانمان
غرق شوم در آرامش آغوش تو
و خوشبختی را لمس کنم ؛
چه بی تابانه بی تاب توام
ای سرزمین جاوید نفسهایم
ای رویای زیبای عاشقانه هایم
من
بی پروا و ابدی
"دوستت دارم"
#باران_مقدم
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
فراوان نَمانی سرآید زمان
کسی زنده برنگذرد بآسْمان
چه جوییهمی زین سَرایِ سِپَنج
کز آغازْ رنجست و فرجامْ رنج
بریزی به خاک اَر همه زآهنی
اگر دینپرستی وَر آهَرْمَنی
تو تا زندهای سوی نیکی گَرای
مگر کام یابی به دیگرسَرای
#فردوسی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
کسی زنده برنگذرد بآسْمان
چه جوییهمی زین سَرایِ سِپَنج
کز آغازْ رنجست و فرجامْ رنج
بریزی به خاک اَر همه زآهنی
اگر دینپرستی وَر آهَرْمَنی
تو تا زندهای سوی نیکی گَرای
مگر کام یابی به دیگرسَرای
#فردوسی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀