💖کافه شعر💖
2.26K subscribers
4.25K photos
2.77K videos
11 files
918 links
نمیخواستم این عشق را فاش کنم

ناگاه بخود امدم

دیدم همه کلمات راز مرا میدانن ...

این است که هر چه مینویسم

عاشقانه ای برای تو میشود

#شهاب_مقربین

کافه شعر باافتخار میزبان حضور

شما دوستان ادیب میباشد

💚💛💜💜💛💚
Download Telegram
آخرش درد دلت، دربه‌درت خواهد کرد
مهره‌ی مار کسی، کور و کَرت خواهد کرد


عشق،یک شیشه‌ی انگور کنار افتاده ا‌ست
که اگر کهنه شود مست ‌ترت خواهد کرد

از هم‌آن دست که دادی به تو بر خواهد گشت
جگر خون شده‌ام خون‌جگرت خواهد کرد

ناگهان چشم کسی سربه‌سرت می‌ذارد
بی‌محلّیش ولی جان به سرت خواهد کرد

جرم من خواستن دختر اربابِ دِه است
مادر! این جرم شبی، بی‌پسرت خواهد کرد


#امیرسهرابی

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
پيچ و تاب عشق را نتوان ز جان برداشتن



نيست ممکن موج از آب روان برداشتن

#صائب_تبريزى

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
نداری غم دلم گر از تو ناخشنود می‌گردد
زبس کز ناامیدی‌ها تسلّی زود می‌گردد

چنان در جنگ، دادِ بی‌وفایی داد آن بدخو
که نام آشتی نشنیده شرم‌آلود می‌گردد

به راه انتظارش هر دم از بی‌اعتمادی‌ها
گمان‌ها گرد جان آرزو فرسود می‌گردد

منِ دیوانه را بر ساده‌لوحی خنده می‌آید
که دنبال تو بدخو از پی مقصود می‌گردد

همانا کرده حاصل رخصت منع مرا امشب
که در بیرون بزمش مدّعی خشنود می‌گردد

چه خواهد بود میلی، اعتماد وعده‌ی وصلی
که غیری گر ازآن آگه شود نابود می‌گردد


#میلی_مشهدی

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
نازنینم عاشقت هستم ولی آیا تو هم ....
من که خیلی سخت دل بستم ولی آیا تو هم ...

                             

لحظه ای افتاد چشمانت به چشمانم ولی ..
از نگاهت همچنان مستم ولی آیا تو هم ...

                             

از زمین تا آسمان ، از آسمان تا کهکشان ...
زیرو رو کردم تو را جُستم ولی آیا تو هم ...

                          

نیستی پیشم ولی لیلای من این را بدان
نازنینم عاشقت هستم ولی آیا تو هم ...



#رضاایزدی

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
یارم همه نیش بر سر نیش زند
گویم که مزن ستیزه را بیش زند

چون در دل من مقام دارد شب و روز
میترسم از آنکه نیش بر خویش زند

#ابوسعید_ابوالخیر

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
شبِ من
سحر می شود
به شمعی سوخته
کنارِ شانه های غم
پَر پَر می شود
غنچه های احساسم
به امیدِ صبحی واهی
هر چه می نگرم
بُهت است و بُهت
بغضی نفس گیر
می فشارد گلوی شعرم را
گونه های دفترم پر
از اشکهای پنهانی
شعر می شود
قلم می شکند در بطنِ
سوزِ شب
واژ ها هراسان می شوند
از زوزهء گرگ شب
عکسِ ماه چین می خورد
بر مردابِ جانم
منِ شکسته اینجا
پُرم از پیچک های درد
پُشت غروری از
جنس شبِ یلدا
می سوزم با گلُ شب
خاکستر ما را باد می برد
نمیدانم ، نمیدانم
به کجا می برد ......

#سیامڪ_جعفری

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
عشرت خسرو و شیرین سحرم یاد آید
کوه غم بر دلم از محنت فرهاد آمد

بانگ زنجیر نهادند لقب بی خبران
آهن از ناله مجنون چو به فریاد آمد

گر نه شمشاد گل اندام من از باغ گذشت
چون صبا همدم بوی گل و شمشاد آمد


#جامی
#صـبح_بخیـر

‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
صدایت را هزاران بار
در بیتابی های سکوتم دوره می کنم
با طنین خنده هایت
عشقی می آفرینی
که تاعمق قلبم روان می شود
با شنیدن آوایت
آنچنان محو در خیال و رویای بودنت می شوم
که هر نفست نفس می شود برایم
و آرامشی می شوی برای
چهارگوشه ی تنهاییِ دلم
شعری می شوی روان
بر رود زلال احساسم و به برکه ی
بی جان قلبم
جانی دوباره می بخشی از عشق
و آنهنگام که غرق
در شور کلامت
چشمانت را به تصویر می کشم
رنگ غم کم رنگ می شود
در هجوم این دلتنگی ها.....


#باران_مقدم


❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
از بیستون
دیگر آوازِ تیشه‌ی عشق نمی‌آید

تنها
گندمی آغشته به خون
از کوهستان‌ها
می‌روید

حافظا
سخنی خوش‌تر از عشق، هست
هست
آن هم فریاد بزن:
            ن...ا...ن





#عدنان_کامرانی

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
شاعرم ڪردی... بیابان دیدم و دریا نوشتم
تلخ را شیرین سرودم، زشت را زیبا نوشتم

چشم وا ڪردم بہ روے زندگے ڪابوس دیدم
چشم بستم خط بہ خط ڪابوس را رویا نوشتم

از دل آزردہ ام با هیچ ڪس چیزے نگفتم
بارها از بهرہ نابردہ ام اما نوشتم

تا ڪسے از چشم هایم شڪوہ هایم را نخواند
اشڪ را در پردہ پنهان، خندہ را پیدا نوشتم

سوختم یڪ عمر، آهے از لبم آیا شنیدے؟
از دهان خونچڪان زخم ها آیا نوشتم؟

سرنوشت خویش را از روز اول دیدہ بودم
در خیابان هاے سرد شب زنے تنها نوشتم

‌‌‌‌
#فاطمه_سالاروند


‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
و ببوس مرا بی وقفه...!
باز هم ،
بلند بلند ببوس مرا
آری ،
عشق همين سفرهای
طولانی را می طلبد.

ایلهان برک

آواز: همایون شجریان

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
به خرابات رَوم بهر پرستاری دل
به بَرِ پیر بَرم شِکوه ز بیماری دل

او شب و روز بسوزد ز غم هجرِ بتان
من بسازم به غم و رنج و گرفتاری دل

چه زیان‌ها که نمودم ز ره دل‌خواهی
چه ملامت که کشیدم به هواداری دل

خواب هرگز نکند آن که دلش بیدار است
ما نکردیم شبی صبح به بیداری دل

هرچه کردیم علاج دل بیمار نشد
تنگ شد حوصله از بهر پرستاری دل

اشک من سرخ و رُخم زرد شد و موی سپید
روز من گشت چو شب، بهر سیه‌کاری دل

ای "فنا"! چاره‌ی دردت نتوان کرد، مگر
اشک خونین و دعای سحر و زاری دل

#آخوند_همدانی
 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎
❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
ای دل به چه غم خوردنت آمد پیشه
وز مرگ چه ترسی، چو درخت از تیشه

گر زانکه به ناخوشی برندت زینجا
خوش باش که رستی ز هزار اندیشه

#باباافضل_کاشانی

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
‍ چندین صدا شنیده‌ام اما دهان یکی‌ست!
گویا صدای نعره و بانگِ اذان یکی‌ست!

یک‌سوی بر یزید و دِگرسوی بر حسین،
خَلقی گریستند ولی روضه‌خوان یکی‌ست!

افسرده از مطالعه‌ی زهر و پادزهر،
دیدم دوشیشه‌اند ولیکن دکان یکی‌ست!

در عصرِ ظلم، ظلم و به دورانِ عدل، ظلم...
در کفر و دین مسافرم و ارمغان یکی‌ست!

در گوشِ من مقایسه‌ی خیر و شر مخوان،
چندین مُجلّد است ولی داستان یکی‌ست!

دزدِ طلا گریخت ولی دزدِ گیوه نه...
دردا که در گلویِ گذر پاسبان یکی‌ست!

در جنگِ شیخ و شاه، فقط زخم سهمِ ماست،
تیر از دو سوی می‌رود اما نشان یکی‌ست!

اینک نگاه کن که نگویی: ندیده‌ام!
در کارِ ظلم بستنِ چشم و زبان یکی‌ست...

آنجا که پُشتِ گردنِ مظلوم می‌خورَد،
حدِّ گناهِ تیغ و تماشاگران یکی‌ست!


#حسین_جنتی

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
عهد و پیمان لبت هیچ ز یادم نرود



من نه آنم که فراموش کنم حق نمک


#مجذوب‌_علی‌شاه

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
پشه‌ای در استكان آمد فرود
تا بنوشد آنچه وا پس مانده بود
كودكی از شيطنت بازی كنان
بست با دستش دهان استكان
پشه ديگر طعمه‌اش را لب نزد
جست تا از دام كودک وا رهد
خشک لب می‌گشت، حيران راه جو
زير و بالا، بسته هر سو راه او
روزنی می‌جست در ديوار و در
تا به آزادی رسد بار دگر
هر چه بر جهد و تكاپو می‌فزود
راه بيرون رفتن ز چاهش نبود
آنقدر كوبيد بر ديوار، سر
تا فرود افتاد خونين بال و پر
جان گرامی بود و آن نعمت لذيذ
ليک آزادی گرامی‌تر عزيز

#فریدون_مشیری

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
تو را دوست دارم
آن‌سان که هرگز کسی را دوست نداشته‌ام
و دوست نخواهم داشت.
تو یگانه هستی و خواهی ماند
بی هیچ قیاسی با دیگری

این حس چیزی است آمیخته و عمیق
چیزی که تمامِ ذراتم را دربرمی‌گیرد
تمام امیال‌ام را ارضاء می‌کند
و تمام غرورهایم را نوازش

این را حس می‌کنی؟
گر چه تن‌هایمان دور هستند
اما روح‌هایمان همدیگر را لمس می‌کنند.
روحِ من اغلب با روحِ توست.

#گوستاو_فلوبر

‌‌‎‌‌‎❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
ای میان جان وجانم ، از شکر شیرینترم ,

ای قمر ، ای آفتابم ، ای ز ماه روشنترم ،

بر دودیده ، می نشانم روشنی بخشی مرا ،

ای مرا چون خانقاهم ،   ای ز کعبه بر ترم ،،


#راحم_تبریزی

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
#عصر
ضیافت شعری ست
با دم‌نوشی از
#مهر‌_نگاهت
در فنجانی به رنگِ #عشق
از جنس واژه های عاشقانه!
روبه
#غروب_خورشید
دست خیالت را می گیرم
تا اوج قله
به بلندترین نقطه ی این شهر
به پاک ترین نفس،
تمام عصر و غروب هایم
را با تو قدم میزنم
تا رنگیـن کمـانی از عشــق
در نگاه آبی آسمان
نقـش بند
د.

#فریبا_قربان_کریمی

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀