💖کافه شعر💖
2.29K subscribers
4.27K photos
2.8K videos
11 files
936 links
نمیخواستم این عشق را فاش کنم

ناگاه بخود امدم

دیدم همه کلمات راز مرا میدانن ...

این است که هر چه مینویسم

عاشقانه ای برای تو میشود

#شهاب_مقربین

کافه شعر باافتخار میزبان حضور

شما دوستان ادیب میباشد

💚💛💜💜💛💚
Download Telegram
_با صبح روگشاده‌تر از آفتاب باش
از هر که دم شمرده زند در حساب باش

خود را چو آفتاب نکردی به نورِ عشق
باری چو سایه در قدم آفتاب باش


#صائب_تبریزی
#صـبح_بخیـر
‌‍‌
❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
درازای ِغزل های سکوت شب به پایان رسید
آوای ِدل انگیز صبح
در پنجه ء گرم خورشید نواختن گرفت
سپیده دمید و نت های ساز ِدلنشین زیستن
شور و شوقی عاشقانه در جانم می نوازند
افکار تلخ ِ پریشان
به هرسویی پراکنده شدند 
و هوای ِ مهر آمیزِ عشق گشود دفتر شعر خیالم را
تا از نو بسرایم شعرهای سپیدِ عشق به وقت شکوفایی لبخند اطلسی ها
و دور شَوم از خیال و اوهام
در دل ِ تاریک شب بیداریها‌ی پر درد 
تا واژه های روشن امید
دست در دست هم
تصویر زیبایی ازعشق و زندگی را به نمایش بگذارند ...!!


#پارس

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
مفسدان ِ آسمان جُل  پادشاهی می‌کنند
آب را گِل کرده‌اند و صیدِ ماهی می‌کنند

پینه بر پیشانی آنان ز طول سجده نیست
مُـهـرهـای داغ حرفم را گواهی می‌کنند

کیستند اینان که با تزویر جولان میدهند
در خیال خود چرا احساس ِ واهی می‌کنند ؟

هر حرامی را حلال و هر حلالی را حرام
هرچه میخواهند در دین دلبخواهی می‌کنند

چیزی از ﺷﺮّ و بدی دیگر به جا نگذاشتند
روﺳﭙﻴﺪان ِ سیاهی روسیاهی می‌کنند

باز رحمت به شیطان این شرارت پیشگان
گاه از ابلیس حتی باج‌خواهی می‌کنند

گرچه لبریز از گناه ِ کرده و ناکرده‌اند
باز امّا ادعای بی‌گناهی می‌کنند ....

#مرتضی_عباسی_زاده
❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
#مرداد، در میانه تابستان
قد برافراشته
چون کوهنوردی که به قله رسیده ...

گندم ها اما رسیده اند و
  شالی ها با ساقه های طلایی،
فروتن و با وقار،
در برابر خورشید
سر فرود آورده اند به سپاسی عظیم
که هر  کالی
رسیدن نتواند ..♥️.



#فریده_یوسفی

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
هر روز دلم در غم تو زارتر است
وز من دل بیرحم تو بی‌زارتر است

بگذاشتیم غم تو نگذاشت مرا
حقا که غمت از تو وفادارتر است

#مولانا
#استاد_شهرام_ناظری

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
دردی که یافت دل، به جنون است آشنا
آبی که ریخت دیده، به خون است آشنا

بر ما مخند، گریه مبیناد چشم تو
فریاد ما به دردِ درون است آشنا...

#مستغنی_کشمیری

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
درخت مهر اهل البیت نور دل به بار آرد
نهال بغض ایشان رنج‏‌های بی‏‌شمار آرد

مشو غافل ز جاه سروری وز رتبه ایشان
که درد سرکشی آخر از این مستی خمار آرد

به جای صاحب کوثر، قسیم جنت و نار است
نه آن کز عار بگریزد خلایق را به نار آرد

امام هادی ما را که با نیکان نظر دارد
خدایا در دل اندازش که بر ما هم گذار آرد

بهار ما لقای اوست ورنه این چمن هر سال
چو نسرین صد گل رعنا و چون سوسن هزار آرد

چو او هرگز نبودست و نخواهد بود امامی فیض
فلک هرچند گردد جمعه و لیل و نهار آرد

#فیض_کاشانی

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
بگذر ز تجمل و تکبر بگذار
رو کهنه بپوش و با قناعت به سر آر

جایی که بود تجمل ذاتی او
زین نوع تجمل به چه کار آید یار

#شاه_نعمت_الله_ولی

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
عشـــــق؟  تو رفیق‌ترینِ منی،
عزیزِ منی، صبوری و آرام...
عشق؟ تو مهربان‌ترینِ منی، دوست‌داشتنی‌ترینِ منی، ارزشمندی و قابل اعتماد.
عشق را نمی‌دانم، ولی به نام تو که می‌رسم، سلول به سلول، لبریز اشتیاق می‌شوم.
تو را که می‌بینم،
به هیجان می‌آیم و کنارت که می‌نشینم،
هزاران هزار پروانه‌ی عاشق،
میان هزارتوی قلبم، پرواز می‌کنند.
بی‌اختیار به تو فکر می‌کنم
هر لحظه و دلم می‌خواهد
تمام فیلم‌های خوبِ جهان را با تو ببینم،
تمام موسیقی‌های خوبِ جهان را با تو بشنوم، تمام کتاب‌های خوبِ جهان را کنار تو بخوانم
و تمام رازهای پنهان دلم را با تو بگویم.
نامت را چه بگذارم؟ وطن؟ رفیق؟ عشـــــق؟
تو واقعا کیستی؟ تو کیستی
و از اهالیِ کدامین جهانی که
اینهمه دوستت دارم؟!

#دلنوشته

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
این اهنگ حالتون خوب میکنه
عالیه ‌...
آخر هفته همه دوستان شاد 🍀🌷



❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
مانند پرتوِ سحرگاهی
مانند آب در رودخانه
مانند ابر و باران، گلها و گیاهان
آیا عشق مال انسان نیست ؟!
آیا حیاتِ تازه ای
در زندگی نیست؟

چرا در کشورم عشق طبیعی نیست
مثل هر گلِ سپید
که به طور طبیعی
از سنگ می روید؟
چرا مردم به راحتی
عاشق نمی شوند
مثل ماهیان در دریا
مثل ماههایی که
بر مدارِ خودشان می گردند
چرا در کشورم عشق
مثل دیوانِ شعر
ضروری نیست؟!
چرا...؟!

#نزار_قبانی

ترجمه #یدالله_گودرزی

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
#عصـرها
دلم بهانه گیر شده است ..!!
یڪ فنجان قهوه
مقداری ارامش
ڪمی "سکـوت"
یا
این ها،همه اش بهانه است ..!!
این روزها دلم فقط "تـــو" را
می خواهد.


#فرشید_عسڪری
عصـــرٺون_ڪنار یـار
‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
دلاويزا
نگارا
نازنين چشما
عزيزا
مونسا
يارا
عجب در قلب اين ديوانه مجنونت
تنيدي
ريشه كردي
دلبرا
جانا
كه اين هنگام تنهايي
به ياد مستِ چشمانت
هر آن خواب و خيالش را به
دست باد خواهد داد..



#علي_آبائي

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
آغاز، زندگی... نفسی... اختتام، مرگ
گاهی عذاب مهلک و گاه التیام، مرگ

شب، سرفه، دست و پا زدن از تنگی نفس
سر می‌کشید از لبه‌ی پشت‌بام، مرگ

عمری به مرگ، خنده زدی زندگی کنی
عمری نشسته در عطش انتقام، مرگ

دل غرق زندگانی و باور نداشتی
همواره داشت فاصله‌ی یک دو گام، مرگ

در هر لباس و هر مَنشی، حرف آخر است
بدرود زندگی و علیک‌السّلام، مرگ...

#محمدجواد_منوچهری

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
توبه از دیوانگی ؟ هرگز...
مرا ،، معقول نیست ،


من مگر دیوانه ام ؟
هم صحبت عاقل شوم ،


#راحم_تبریزی

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
افتاد به بی راهه مسیرم که اسیرم
گرما زده از هُرم  کویرم  که اسیرم

بیزارم از این زندگیِ بی‌سر و سامان
از مزه یِ این واقعه سیرم که اسیرم

در عصر تجدد شده ام غرق خرافات
در بستر اندیشه فقیرم که اسیرم

گوشم شده دروازه ی هر ساز بدآواز
درگیرِ صدایِ بم و زیرم‌ که اسیرم

جایی که‌ نباشد‌ نفسی بالِ پریدن
هر‌ ثانیه‌‌ باید‌ بپذیرم ‌ که اسیرم

در اوج‌ِ توان آتشِ پر حجم مسلسل
درصبح اذان بسته به‌تیرم که اسیرم

بانو عسلم وسعت غم لایتناهی ست
در خار وخسِ‌حادثه گیرم که اسیرم

#علی_قیصری

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
نسیم صبح اگر یابی، گذر بر منزل لیلی
بپرسی از من مجنون، دل رنجور شیدا را

ور از تنهایی سلمان و حال او خبر، پرسد
بگو بی‌جان و بی‌جانان، چه باشد حال تنها را

  #سلمان_ساوجی

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
چه زیباست که آفتاب
همیشه برای من
از افق چشمان تو طلوع می کند
لمس آسمان آبی خیالت
از پشت پنجره ی مشتاق دلم
رویاگونه ست
و حریص می کند قلبم را
برای بوسیدن روشنایی نگاهت
برای داشتن بذر عشقی از تو
و سبز شدن آن در دشت احساس وجودم
با تابش گرمای خورشید حضور تو
زیر بارش بارانی از محبت
و عشق بازی آن با شکوفه های مهر و دلدادگی...‌‌؛؛

چه مست برانگیز ست رایحه آن لبخندت
در پس شکوفایی ارغوانی های عشق
و مرا عاشق تر از باران می کند
برای لمس اغواگری آغوش گونه هایت
که طعم و عطر آن
همچون عطر بهارنارنج دلرباست
در فصل عاشقانه های بهاری.....



#باران_مقدم

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
از معدن خویش اگر جدا افتادی
آخر بنگر که خود کجا افتادی

در خانهٔ خود خدای را گم کردی
زان در ره خانهٔ خدا افتادی

#بابا_افضل_کاشانی

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
تمام شهر را گشتم به دنبال نشان از خود
خودم پیدا نشد؛ تنها، شکستم استخوان از خود

خودم ماه شبم بودم؛ به این باور که خود باید
به زیر تیغ خورشیدم بسازم سایبان از خود

نشد در قلب تو جایی برای خواب من پیدا
من آن گنجشک زارم که ندارد آشیان از خود

نقاب خنده بر صورت  کشیدم تا نفهمی که
بریدم بارها بی تو؛ به میل خود امان ازخود

پی اثبات ایمانم به رویای نجیب تو
گرفتم بارها تنها؛ به تلخی امتحان از خود

منم آن باغبانی که تو  را در سینه می کارد
چه دارد چشم جز خدمت، به یک گل باغبان از خود؟!

نشد هم صحبتم یاری به غیر از سایه سردم
چه رنجی برده این دل تا، بسازد همزبان از خود

منم آن شعر بی سامان؛ که بی عشق از زبان رفته
نوایی بی نم باران، ندارد ناودان از خود

دمی ای مرگ روز افزون امان ده تا بپوشانم
لباسی رنگ و رو رفته به یادی نیمه جان از خود

#زهرا_وهاب_ساقی

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀