💖کافه شعر💖
2.27K subscribers
4.26K photos
2.78K videos
11 files
928 links
نمیخواستم این عشق را فاش کنم

ناگاه بخود امدم

دیدم همه کلمات راز مرا میدانن ...

این است که هر چه مینویسم

عاشقانه ای برای تو میشود

#شهاب_مقربین

کافه شعر باافتخار میزبان حضور

شما دوستان ادیب میباشد

💚💛💜💜💛💚
Download Telegram
#لحظه_ای باز کن این پنجره را
#رویش_زندگی و عطر نفس را
به تماشا بنشین
در جهان من و تو
سنگ و معیار
هزاران مدل است!
خسته از
رنگ به رنگی شدن آدم ها
تشنهٔ عاطفه ایم
#عاشق یک کلمه
ماشدنیم!
با قلم موی محبت
تو بیا
جای ای کاش و مگر
واژهٔ باید بنویس
پستی خاک رها کن
که به هستی برسی
باقی اش را به #توکل بسپار
#زندگی_رقص_کنان_می_آید!

#فریبا_قربان_کریمی
‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎
❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
گاهی تو هم بنگر به من ای دلبر طناز من
آواز تو بس دلنشین، چون نغمه ای بر ساز من

رودی که می ریزی مدام، گویی به دشت خاطرم
با غمزه ای بنما نظر، ای نازنین شهناز من

دنیا نمی خواهد که ما، همراز یکدیگر شویم
زیرا نمی داند که تو آرامشی بر راز من

این زندگی انگشتری، یاقوت رخشانش تویی
رنجم مده، دوری مکن، بالی تو بر پرواز من

در سینه ام صاحب دلی، در خاطرم هور و پری
ای راه بی پایان من، ای نقطه آغاز من

#مسعود_ثروت

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
#قطعه‌ی «فروغ»

لیرضا_قربانی


     مرگ من روزی فرا خواهد رسید
     در بهاری روشــن از امواج نور
     در زمســــتانی غبارآلود و دور
     یا خزانی خالی از فریاد و شــور


#فروغ_فرخزاد

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼‎‌‌‌‌‌‌❀
آتش به خرمن از گُلِ باغی ندیده‌ای
جوشِ جنون ز چشمۀ داغی ندیده‌ای

پروانه‌وار سیلیِ آتش نخورده‌ای
در دودمانِ آه چراغی ندیده‌ای

عمرت چو گُل به خندۀ شادی گذشته است!؟
زخمی نیازموده و داغی ندیده‌ای

صائب! ز مرگ این همه اندیشه‌ات ز چیست؟
هرگز ز عمرِ خویش فراغی ندیده‌ای


#صائب

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
می ترسم از تجسم بی جان پناهی ات
از حالِ زارِ روز و شبِ اشتباهی ات

غم می چکد به دامنت از چشم آسمان
هر شب میان ذکر الهی الهی ات

سر می کشد به سینه ی درد  آشنای تو
با قصد قتل دلخوشی گاه گاهی ات

آبستن همیشه ی بغضی که عاقبت
یک روز سرد، می کُشَدَت پا به ماهی ات

صیاد بی نصیبِ غریبی  که بی هوا
افتاده توی تور زمان شاه ماهی ات

برداشته کلاه تو را دزد روزگار
دق می دهد تو را خطر بی کلاهی ات

مانده ست روی دست تو یک مشت آرزو
ای من! همین سپیدی گیسو گواهی ات

هی صبر می کنی به بد سرنوشت خویش
ای دل مگر چه دیده ای از سربه راهی ات

#زهرا_وهاب_ساقی

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
ای نه دلهٔ ده دله هر ده یله کن
صراف وجود باش و خود را چله کن


یک صبح با خلاص بیا بر در دوست
گر کام تو بر نیامد آنگه گله کن

#ابو_سعید_ابوالخیر

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
تقدیمتون همــــــــراهان عزیز 🥰🥰🌸
سهراب پاکزاد🎙


❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
قحطی یار است اما ، یار پیدا کرده ام
لحظه ای از عشق را انگار پیدا کرده ام

قبل از اینها شعر من عاری از عشقت بود لیک
واژه ها در وصف تو  بسیار پیدا کرده ام

گر چه دیدار تو هرگز قسمت چشمم نشد
از فراقت خویش را  بر دار پیدا کرده ام

من که بی تقصیرم اما  این گناه عاشقی ست
اینکه بر تقدیر خود اجبار پیدا کرده ام

دوستت دارم همیشه تا ابد تا انتها
من در این واژه ببین تکرار پیدا کرده ام

هر چه میخواهند بگویند مردم پر ادعا
من خدایم را چنین جبار پیدا کرده ام...


#مهرداد_آرا

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
شرمنده‌ام قربان! کمی باران ندارید؟

در خود پلاسیدم، شما گلدان ندارید؟

این قدر بداخمید! پس لبخندتان کو؟

جز این نگاه سرد یخ‌بندان، ندارید؟

قربان! چرا وقتی که می‌بینید ما را

در ذهنتان تصویری از انسان ندارید؟

گیرم که ما زشتیم، این آغازمان نیست

باشد، شما زیبا! ولی پایان ندارید؟

آه این تکبّر... این تکبّر، شرک محض است

در خود مگر، یا نوح، یا توفان ندارید؟

البته می‌بخشید، اما مطمئنید

مخلوط با ایمان‌تان، شیطان ندارید؟!

#عبدالرضا_فریدزاده


جوابیه 👇👇👇👇👇👇👇👇

رگبار      بارانم      ببین       ابر       بهارم
از  هر  گل  و  گلدان  بگی   بهر  تو  دارم

من خنده رو و شادم و یک دل پر از مهر
یعنی  که   گرمم  با  کسی  اخمی  ندارم

نخوت که در من مرده  مدتهاست مرده
روی   تو   را   میبینم   و   من  بی قرارم

از  خود  نگو  زشتی  که اصل خلقتی تو
قیمت  نداری  تا  که   بهرت  من   گذارم

بهر  خدا  از کبر  و از شیطان مکن بحث
من  تا  همیشه  از  خودم  هم  در فرارم

#بداهه_رامین_راقب

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
سیاه چشم به چشم کرم ببخش مرا
ترا به چشم سیاهت قسم، ببخش مرا

مرا به خبط و خطای زبان و دست مگیر
به مروه و به صفای دلم ببخش مرا

اگر به زیب و فر شادی‌ام نمیبخشی
به شأن و شوکت اندوه و غم ببخش مرا

به ماه _ پولک سیمین شاه‌ماهی شب_
به آفتاب _ گل صبحدم _ ببخش مرا

به خاطر غم بسیار اگر نمی‌بخشی
برای شادی بسیار کم، ببخش مرا

به رمز پروری خاتم سلیمانی
به رازگُستری جام‌جم ببخش مرا

مرا که مُرده‌ام از لطف خویش احیا کن
دوباره هستیِ بعد از عدم ببخش مرا

هزار مرتبه بخشیده‌ای مرا، باری
بدین هزار و یکم باز هم ببخش مرا

#استاد_حسین_منزوی

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
هر حرف نام تو را
با عطر گلی می آمیزم
هر خواب گندمزاری را
با نسیم نگاهم بر تنت می نوازم
هر آوای پرنده ای را
از موهای تو می گذرانم
هر شراب نابی را
با مستی لبهای تو مزه مزه می کنم
صدای تو باد را برمی گرداند
گل قشنگم
برمی گردم
پیش از آن که تو را بشناسم برمی گردم
و در ابتدا و انتهای ذهنت ورق می خورم
می خواهی قبل و بعد ذهنت را ببوسم ؟

#عباس_معروفی

#عصرتون_بخیر

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
سیبی
ڪـجاست
از لب سرخ تو سیب تر....؟!
زیباتر و رسیدہ تر و
دلفریب‌تر......
چاقو بہ دست آمدہ اند
از چهار سمت.....
اما میان
این همہ من ،
.... بے نصیب تر.....!

من پشت ِ
ڪـوهِ قاف ِ
وصالِ تو مانده‌ام......
از هر چہ ڪـوہ و دره،
فراز و نشیب‌تر......
صبرم بہ سر رسید...
خدایا
عنایتے !!!
نازل نماے آیه‌ےِ
...." امن یجیب" تر......!!

#جلیل_صفربیگے

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
از خدا پنهان نبود و از تو پنهان می کنم


بعدِ دل بستن به تو پیدا نکردم ‌‌قبله را



#سیدشهرام‌علیزاده‌

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
... بازِ شکاری دیده‌ای وقتی‌که بر تیهو زند
چون زیر چنگل گیردش چونش جگرخواری کند؟

باعشوه طبع شوخ تو زان‌سان به‌دام اندر کشد
باغمزه چشم مست تو زین‌سان جفاکاری کند ...



#ادیب_پیشاوری

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
چو عکس ماه که افتد درون چشمهٔ روشن


به‌ چشم من همه‌ نزدیکی و ز من همه‌ دوری

#قاآنی

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
قرار بود بیایی، کمی امان بدهی
به شمعدانی ِ گلدان کهنه جان بدهی

به خانه ام، به همین دادگاه برگردی
کمی به متّهم ِ عاشقت زمان بدهی

قرار بود خودت نقش اوّلم باشی
دوباره حس ّ جدیدی به داستان بدهی

من و بهار نشستیم تا شکفتن را
_درست نیمه ی اسفند _یادمان بدهی

چه زود بود که سنگین ترین دقایق را
به روی صندلی ِ مرگ ،امتحان بدهی

هنوز منتظرم آن قطار برگردد
به خنده دست برای دلم تکان بدهی

هنوز نمره ی جغرافیای من صفر است!
خودت بیا که به من راه را نشان بدهی...

#محمدعلی_نیکومنش

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
ز اعماق قرون از بین جمعیت تو را دیدیم



تو هم ای ناز مطلق از همان بالا ببین ما را.

#محمد_سهرابی

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀


تو را می خوانم
به نام عشق
به نام یگاه بودن
حست می کنم
در ورای لمس صورتت
دوستت دارم
در هر تپش قلبم
غرق نگاهت می شوم
در هر پلک زدن
پشت چشمانت را می بوسم
برنده تر از خورشید
نرمی گونه هایت را
به قهقهه انگشتانم می کشانم
و ترانه ی تو مال منی را سر می دهم...

#ثریا_شجاعی_اصل

‌❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
در شبان غم تنهایی خويش
عابد چشم سخنگوی توام
من در اين تاريكی
من در اين تيره شب جانفرسا

زائر ظلمت گيسوی توام
گيسوان تو پريشان‌تر از انديشه‌ی من
گيسوان تو شب بی‌پايان
جنگل عطرآلود
شكن گيسوی تو
موج دريای خيال
كاش با زورق انديشه شبی
از شط گيسوی مواج تو من

بوسه زن بر سر هر موج گذر می‌كردم
كاش بر اين شط مواج سياه
همه عمر سفر می‌كردم
من هنوز از اثر عطر نفس‌های تو سرشار سرور
گيسوان تو در انديشه‌ی من
گرم رقصی موزون
كاشکی پنجه‌ی من
در شب گيسوی پُر پيچ تو راهی می‌جست...

#حمید_مصدق

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀