چای داغ #عصرانه_ات را
با چند حبّه از
قندلبانت
و پیاله ای شراب شعر
بنوش
تا طعم گس دلتنگی را
قورت دهی و
تَر کنی
گلوی خشک احساس را،
که به قول نیما
از گندم زار من و تو
مُشتی کاه میماند
برای بادها.
#فریبا_قربان_کریمی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
با چند حبّه از
قندلبانت
و پیاله ای شراب شعر
بنوش
تا طعم گس دلتنگی را
قورت دهی و
تَر کنی
گلوی خشک احساس را،
که به قول نیما
از گندم زار من و تو
مُشتی کاه میماند
برای بادها.
#فریبا_قربان_کریمی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
چند غرور؟ ای دغل خاکدان
چند منی؟ ای دو سه من استخوان
پیشتر از ما دگران بودهاند
کز طلب جاه نیاسودهاند
حاصل آن جاه ببین تا چه بود؟
سود بُد، امّا به زیان شد، چه سود؟
گر تو زمینریزه چو خورشید و ماه
پای نهی بر فلک از قدر و جاه
گرچه از آن دایره دیر اوفتی
چونکه زمینی، نه به زیر اوفتی؟
#نظامی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
چند منی؟ ای دو سه من استخوان
پیشتر از ما دگران بودهاند
کز طلب جاه نیاسودهاند
حاصل آن جاه ببین تا چه بود؟
سود بُد، امّا به زیان شد، چه سود؟
گر تو زمینریزه چو خورشید و ماه
پای نهی بر فلک از قدر و جاه
گرچه از آن دایره دیر اوفتی
چونکه زمینی، نه به زیر اوفتی؟
#نظامی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
برای بار هزارم میگویم که دوستت دارم
چگونه میخواهی شرح دهم چیزی را که شرحدادنی نیست؟
چگونه میخواهی حجم اندوهم را تخمین بزنم
اندوهم چون کودکیست ...هر روز زیباتر میشود و بزرگتر!
بگذار به تمام زبانهایی که میدانی و نمیدانی بگویم
تو را دوست دارم
بگذار لغتنامه را زیر و رو کنم
تا واژهای بیابم هماندازهی اشتیاقم به تو
چرا دوستت دارم؟
کشتی میان دریا، نمیداند چگونه آب در برش گرفته
و به یاد نمیآورد چگونه گرداب در همش شکسته
چرا دوستت دارم؟
گلولهای که در گوشت رفته نمیپرسد از کجا آمده
و عذری نمیخواهد
چرا دوستت دارم؟
از من نپرس!
مرا اختیاری نیست
و تو را نیز ...
#نزار_قبانی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
چگونه میخواهی شرح دهم چیزی را که شرحدادنی نیست؟
چگونه میخواهی حجم اندوهم را تخمین بزنم
اندوهم چون کودکیست ...هر روز زیباتر میشود و بزرگتر!
بگذار به تمام زبانهایی که میدانی و نمیدانی بگویم
تو را دوست دارم
بگذار لغتنامه را زیر و رو کنم
تا واژهای بیابم هماندازهی اشتیاقم به تو
چرا دوستت دارم؟
کشتی میان دریا، نمیداند چگونه آب در برش گرفته
و به یاد نمیآورد چگونه گرداب در همش شکسته
چرا دوستت دارم؟
گلولهای که در گوشت رفته نمیپرسد از کجا آمده
و عذری نمیخواهد
چرا دوستت دارم؟
از من نپرس!
مرا اختیاری نیست
و تو را نیز ...
#نزار_قبانی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
گر مغز همه بینی و گر پوست همه
هان تا نکنی کج نظری، کوست همه
تو دیده نداری که درو در نگری
ورنه ز سرت تا به قدم اوست همه
#بابا_افضل_کاشانی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
هان تا نکنی کج نظری، کوست همه
تو دیده نداری که درو در نگری
ورنه ز سرت تا به قدم اوست همه
#بابا_افضل_کاشانی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
برایت از عشق
موسیقیِ نوازش ها خواهم نواخت
و از لبخندت نغمه ها،
بسیار خواهم ساخت
برایت از آغوش کلبه ای خواهم ساخت
و از هُرم نفس هایت هیمه سویی بپا خواهم کرد
از چشمانت نور خواهم گرفت
و اتاقک سرد زندگانی را جان خواهم بخشید
تا یاس عشق، از یأس روییدن کند...
#عرفان_فقیهی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
موسیقیِ نوازش ها خواهم نواخت
و از لبخندت نغمه ها،
بسیار خواهم ساخت
برایت از آغوش کلبه ای خواهم ساخت
و از هُرم نفس هایت هیمه سویی بپا خواهم کرد
از چشمانت نور خواهم گرفت
و اتاقک سرد زندگانی را جان خواهم بخشید
تا یاس عشق، از یأس روییدن کند...
#عرفان_فقیهی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
سیل اشکم گوهر راز آشکار می کند
آنچه پنهان کرده ام سیما هویدا می کند
لعل نوشین خنده ات کار مسیحا می کند
یعنی از عیسی بمیرد باز احیا می کند
نیست زور بازوی دولت درین ره دستگیر
می خورد خضر آنچه اسکندر تمنا می کند
گر به ظاهر گریه بلبل ندارد اعتبار
دامن خود را به این امید، گل وا می کند
صد بهشت از عشق در هر گوشه ای آماده است
زاهد کوته نظر جنت تمنا می کند
#صائب_تبریزی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
آنچه پنهان کرده ام سیما هویدا می کند
لعل نوشین خنده ات کار مسیحا می کند
یعنی از عیسی بمیرد باز احیا می کند
نیست زور بازوی دولت درین ره دستگیر
می خورد خضر آنچه اسکندر تمنا می کند
گر به ظاهر گریه بلبل ندارد اعتبار
دامن خود را به این امید، گل وا می کند
صد بهشت از عشق در هر گوشه ای آماده است
زاهد کوته نظر جنت تمنا می کند
#صائب_تبریزی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
تو را از میان دشتی پر از گل
به میعادگاه عاشقان دعوت می کنم
شب به تکرار می نشیند
کوکو ساعت دیواری سکوت را
به چالش عشق می برد
با چراغی به سویت می آیم
خوشه اقاقی را به خواب می کشانم
من غرق در تمنا
تو غرق در بی تابی
دستهایت را به من می دهی
چشمهای خورشیدت را به
نگاهم می دوزی
ماهتر از ماه
عشق را در دلمان جوان می کنی...
#ثریا_شجاعی_اصل
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
تو را از میان دشتی پر از گل
به میعادگاه عاشقان دعوت می کنم
شب به تکرار می نشیند
کوکو ساعت دیواری سکوت را
به چالش عشق می برد
با چراغی به سویت می آیم
خوشه اقاقی را به خواب می کشانم
من غرق در تمنا
تو غرق در بی تابی
دستهایت را به من می دهی
چشمهای خورشیدت را به
نگاهم می دوزی
ماهتر از ماه
عشق را در دلمان جوان می کنی...
#ثریا_شجاعی_اصل
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
شب ، ماه را بر دامانِ آسمان آویخته
و با لهجه ی ستارگان
می سرایید تنهایی اش را
باغهای زیتونِ چشمهایت
ابتدای آفرینش
و سیبِ گونه هایت
تکرارِ هبوط
سالهاست بوسه های من
در فاصله ها سرگردانند
از سمتی که تو می آیی
بهار می آید و نمی رود
از سمتی که تو می آیی
جوانه ها بر تنم خواهند رویید
مرا به خاطر بیاور
آنزمان که در عطرِ آغوشت
راه را گم خواهم کرد
#م_شیرانی_طلوع ♥️
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
و با لهجه ی ستارگان
می سرایید تنهایی اش را
باغهای زیتونِ چشمهایت
ابتدای آفرینش
و سیبِ گونه هایت
تکرارِ هبوط
سالهاست بوسه های من
در فاصله ها سرگردانند
از سمتی که تو می آیی
بهار می آید و نمی رود
از سمتی که تو می آیی
جوانه ها بر تنم خواهند رویید
مرا به خاطر بیاور
آنزمان که در عطرِ آغوشت
راه را گم خواهم کرد
#م_شیرانی_طلوع ♥️
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
رسید فصل گل و باد عنبر افشان است
نگارخانه جانان بهشت رضوان است
به سرو باغ که بیند کنون که در هر باغ
هزار سرو به هر گوشه ای خرامان است
کنون به سوی چمن بی بهشتیان نروم
که هر چه ذوق بهشت است روی خامان است
#امیرخسرو_دهلوی
#صـبح_بخیـر
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
نگارخانه جانان بهشت رضوان است
به سرو باغ که بیند کنون که در هر باغ
هزار سرو به هر گوشه ای خرامان است
کنون به سوی چمن بی بهشتیان نروم
که هر چه ذوق بهشت است روی خامان است
#امیرخسرو_دهلوی
#صـبح_بخیـر
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
عطرِ گلِ یاس در بغل دارد صبح
بر روی لبش قند و عسل دارد صبح
هرجا که دمید عشق آوازه گرفت
دیوانِ نفیسی از غزل دارد صبح
#صفیه_قومنجانی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
بر روی لبش قند و عسل دارد صبح
هرجا که دمید عشق آوازه گرفت
دیوانِ نفیسی از غزل دارد صبح
#صفیه_قومنجانی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
"کسی آهسته میخوانَد"
به زیر گوش شعر من کسی آهسته میخوانَد
به غیر از تو چه بنویسم؟ قلم مبهوت می مانَد
چو ریلی سرد و متروک است موازی های این دفتر
قطار شعرهایم را کسی جز تو نمی رانَد!
یکایک واژه هایم چون مسافرهای جا مانده
درون ایستگاه دل، کجا مقصد؟ نمی دانَد
خوشا آنروز شهر من پر از نجوا و غوغا بود
چه شد دیگر کسی اینجا بدون تو نمی ماند!
کنون ویرانه ی قلبم گرفتار فراموشی است
نه رونق دارد از راهی ، نه گنجی، دزد بستانَد.!
به هر سویی نظر کردم، #سپهر است و غبار غم
ببارد کاش بارانی، غبار ِ شعر بنشانَد ...
#سپهر_Roohi
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
به زیر گوش شعر من کسی آهسته میخوانَد
به غیر از تو چه بنویسم؟ قلم مبهوت می مانَد
چو ریلی سرد و متروک است موازی های این دفتر
قطار شعرهایم را کسی جز تو نمی رانَد!
یکایک واژه هایم چون مسافرهای جا مانده
درون ایستگاه دل، کجا مقصد؟ نمی دانَد
خوشا آنروز شهر من پر از نجوا و غوغا بود
چه شد دیگر کسی اینجا بدون تو نمی ماند!
کنون ویرانه ی قلبم گرفتار فراموشی است
نه رونق دارد از راهی ، نه گنجی، دزد بستانَد.!
به هر سویی نظر کردم، #سپهر است و غبار غم
ببارد کاش بارانی، غبار ِ شعر بنشانَد ...
#سپهر_Roohi
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🎥 Lotus (گل نیلوفر)
دل من دیر زمانیست که میپندارد
دوستی نیز گلیست
مثل نیلوفر و ناز،
ساقهی ترد ظریفی دارد
بیگمان سنگدل است آن که روا میدارد
جان این ساقهی نازک را
دانسته بیازارد!
#فریدون_مشیری
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
دل من دیر زمانیست که میپندارد
دوستی نیز گلیست
مثل نیلوفر و ناز،
ساقهی ترد ظریفی دارد
بیگمان سنگدل است آن که روا میدارد
جان این ساقهی نازک را
دانسته بیازارد!
#فریدون_مشیری
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
"صبح "
با عشق
و امید
در انتظار آغازے نو
چشم مے گشایم
مینشینم روے میز صبحانه
چایے مینوشم
پنجره ها را باز میڪنم
تا
نسیم صبحگاهے آغشته
به بوے گلهاے نیلوفر ویاس درون فضاے خانه بپیچد..؛
صداے گنجشڪها
نم باران
در جانم مے رویاند
دانه هاے دوست داشتن را
پروانه هاے احساسم
سوے تو به پرواز در مے آید
تا در هواے پاک عشقت
پراڪنده شوند...؛
ڪودتا میڪند
شراره هاے تبدار واژه ها
بسان شعرے عاشقانه
بر گیسوان نرم لطیفت مے لغزند
آغوشم پر میشود از آرامش خاص ...
#محمد_ذبیحی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
با عشق
و امید
در انتظار آغازے نو
چشم مے گشایم
مینشینم روے میز صبحانه
چایے مینوشم
پنجره ها را باز میڪنم
تا
نسیم صبحگاهے آغشته
به بوے گلهاے نیلوفر ویاس درون فضاے خانه بپیچد..؛
صداے گنجشڪها
نم باران
در جانم مے رویاند
دانه هاے دوست داشتن را
پروانه هاے احساسم
سوے تو به پرواز در مے آید
تا در هواے پاک عشقت
پراڪنده شوند...؛
ڪودتا میڪند
شراره هاے تبدار واژه ها
بسان شعرے عاشقانه
بر گیسوان نرم لطیفت مے لغزند
آغوشم پر میشود از آرامش خاص ...
#محمد_ذبیحی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
#پنج_شنبه_ای دیگر آمد!
رویای مهر را
با قلم موی عشق
بر روی دفتر قلبم
نقش میزنم.
خنده
آهسته از لب های چکاوک بر می خیزد
پرِ پروانه به امیدی
جهان را می خواند
شوق لا به لای گلبرگهای بهاری
پیداست
رنگ آرامش قلبم آبی است
و هوای دل رویایی من آبی تر،
اما نگاهم باران است!
هوای پنج شنبه ها
همیشه
آلودهٔ جای خالی خیلی هاست
می خواهم آرزوی این دل را
به جان بخرم!
#فریبا_قربان_کریمی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
رویای مهر را
با قلم موی عشق
بر روی دفتر قلبم
نقش میزنم.
خنده
آهسته از لب های چکاوک بر می خیزد
پرِ پروانه به امیدی
جهان را می خواند
شوق لا به لای گلبرگهای بهاری
پیداست
رنگ آرامش قلبم آبی است
و هوای دل رویایی من آبی تر،
اما نگاهم باران است!
هوای پنج شنبه ها
همیشه
آلودهٔ جای خالی خیلی هاست
می خواهم آرزوی این دل را
به جان بخرم!
#فریبا_قربان_کریمی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
ای راحت سینه، سینه رنجور از تو
وی قبلهٔ دیده، دیده مهجور از تو
با دشمن من ساختهای دور از من
با دوری تو سوختهام دور از تو
#خاقانی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
وی قبلهٔ دیده، دیده مهجور از تو
با دشمن من ساختهای دور از من
با دوری تو سوختهام دور از تو
#خاقانی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
تنهایی مرا به تماشا گذاشتی
وقتی مرا در آینه تنها گذاشتی
تا اینکه نقش اوّل این داستان شوم
رفتیّ و عاشقانه مرا جا گذاشتی
نگذار دست روی دلی که هزار بار
روی حریرِ سادگیاش پا گذاشتی
حاشا امید! بس که در این برزخِ تباه
گفتم نمیگذاریام... امّا گذاشتی
دردا که هیچوقت نپرسیدمت چرا
دیدار را به وعدهی فردا گذاشتی
خود یاد دادیام که سکوت آخرین صداست
بیخود دهان زخم مرا وا گذاشتی...
#احمد_شیروانی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
وقتی مرا در آینه تنها گذاشتی
تا اینکه نقش اوّل این داستان شوم
رفتیّ و عاشقانه مرا جا گذاشتی
نگذار دست روی دلی که هزار بار
روی حریرِ سادگیاش پا گذاشتی
حاشا امید! بس که در این برزخِ تباه
گفتم نمیگذاریام... امّا گذاشتی
دردا که هیچوقت نپرسیدمت چرا
دیدار را به وعدهی فردا گذاشتی
خود یاد دادیام که سکوت آخرین صداست
بیخود دهان زخم مرا وا گذاشتی...
#احمد_شیروانی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
.
در شطّ شراب و قدح و رقص قلم
از مستیِ ساقی ز ازل تا به عدم
بر کاغذِ دل نوشته با خط درشت
در لوح دلم نقش تو جا مانده صنم
#حسین_طلائی (سفیر نیشابور)
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
در شطّ شراب و قدح و رقص قلم
از مستیِ ساقی ز ازل تا به عدم
بر کاغذِ دل نوشته با خط درشت
در لوح دلم نقش تو جا مانده صنم
#حسین_طلائی (سفیر نیشابور)
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
ﻧﺴﯿﻢ #ﻋﻄر_خیالت
در این حوالی
ﺩﺭ ﺳﮑﻮﺕ ﮐﻮﭼﻪ ﻫﺎﯼ خیال
می پیچد
این #دختر_شعر
مست از بادهٔ عشق
رقص قلمش
غزلی می شود از
جنس فریبایی!
بیا همراه رقص قاصدک طنّاز
واژه واژه
عشـق را زمزمه کن
تا ابر احساس
سنگفرشِ کوچه ها را
بوسه باران کند.
#فریبا_قربان_کریمی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
در این حوالی
ﺩﺭ ﺳﮑﻮﺕ ﮐﻮﭼﻪ ﻫﺎﯼ خیال
می پیچد
این #دختر_شعر
مست از بادهٔ عشق
رقص قلمش
غزلی می شود از
جنس فریبایی!
بیا همراه رقص قاصدک طنّاز
واژه واژه
عشـق را زمزمه کن
تا ابر احساس
سنگفرشِ کوچه ها را
بوسه باران کند.
#فریبا_قربان_کریمی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀