برای من
"تابستان "
با لمس آغوشِ گرمت،
آغاز می شود
تو نباشی؛
من هنوز در سردترین
روزهای سال
جا مانده ام...


#پروانه_حسینی

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟❤ ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀

نمے گیرد ڪسے مثل نفس در سینہ جایت را
چہ باشے چہ نباشے دم بہ دم دارم هوایت را

بجاے شعر موسیقے ست ڪار هر شب و روزم
در آوردم از آنوقتے ڪہ نت هاے صدایت را

ڪہ چون آواے حزن آلود یڪ ساز است،انگاری
خدا روز ازل با نے عوض ڪردہ ست نایت را

شراب سیب بر لب مے گذارم پیڪ پیڪ انگار
بہ هنگامے ڪہ مے بوسم پیاپے گونہ هایت را

تمام شهر پا در ڪفش من ڪردند از وقتی
ڪہ مے بینند دایم در ڪنارم جاے پایت را

نمے گویم پس از این از تو چیزے چون رقیبم شد
براے هرڪسے تعریف ڪردم ماجرایت را...

#جواد_منفرد

‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌ ‌
❀═‎‌‌‌🌼 ⃟❤ ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀

یه رفیق کرد داشتم، همیشه اونی که دوسش داشت رو "مالکم" صدا می زد، یه بار ازش معنیشو پرسیدم گفت: یعنی تموم دارایی من، تموم چیزایی که تو این دنیا دارم، همه‌ی خوبیا، قشنگیا، همه‌ی چیزای مثبت و زیبا، هر چی که دارم و ندارم ...
فکر کنم از این کلمه قشنگتر برای صدا زدن کسی
که دوسش داریم وجود نداره..

#رونوشت

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟❤ ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀

ببين چگونه مرا از خودم جدا كردند
غريبه ها كه مرا با تو آشنا كردند

غريبه هاي عزيزي كه از نهايت ذوق
مرا به مستي چشم تو مبتلا كردند

مرا به كوه نفس گير عشق تو بردند
و از بلندترين قله اش رها كردند

هنوز چشم من از خواب صبح سنگين بود
كه از ميان سياهي مرا صدا كردند

به چشم من گل روي تو را نشان دادند
و در دلم هوس چيدنش بپا كردند

خلاصه، كاش به فردا نمي كشيد آن شب
شبي كه چشم مرا عاشق شما كردند


#بهروز_ياسمی

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟❤ ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀

گر مشتاقی به پیش مشتاق نشین
روزان و شبان بر در عشاق نشین

آنگاه چو این حلقه گشائی کردی
از خلق گذر کن بر خلاق نشین

#رباعی_مولانا

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟❤ ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀

من مات مانده‌اَم
مات مانده‌اَم؛
شمایلِ یار ڪہ بِدیدم!😍
گنجورِ شعرهاست،😘
بس ڪہ گُلْ‌خنده‌روست او!😊
چرا بہ یارم نمےیارم گفت؟
ڪہ شعرے در صدفِ سینہ‌اَم
رؤیاےِ مروارید بودن را
در سَر مےپَرورانَد
گَر ڪہ بخوانَدَش او!
من مات مانده‌اَم
مات مانده‌اَم؛
شمایلِ یار ڪہ بِدیدم...!!!😍

#آرش_شاهری

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟❤ ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀

ما برای باتو بودن عمر خود را باختیم
بد نبود ای دوست گاهی هم تو دل می باختی


من به خاک افتادم اما این جوانمردی نبود
می توانستی نتازی بر من, اما تاختی


#فاضل_نظری

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟❤ ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀

شب هایم چگونه گذشت
ثانیه هایی که کنار خیالاتم نمی گذشت
چرا نپرسیدی،؟
مگر تو عشق را لمس نکرده بودی
مگر ندیده بودی که اشک من می ریخت
#تــو_بگو...؟
جان من به زیر پای که می رفت...

#محمـد_بشیرے

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟❤ ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀

شب گذشته ست و اول سحر است
بانگ بلبل به می نویدگر است

وقت او خوش که در چنین وقتی
باده بر دست و نازنین به بر است

کشتی باده نه به کف، باری
عمر ازینسان رود چو بر گذر است


#امیرخسرو_دهلوی
#صـبح_بخیـر

‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌❀═‎‌‌‌🌼 ⃟❤ ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀

هر صبح، گنجشکی، لب ایوان خانه
سر می‌دهد آوازهایی شادمانه
‌
جان مایه‌ی آواز او آزادی اوست
آزادی او چهره سازِ شادی اوست.

پرواز، آواز
آواز، پرواز
بر شاخه‌ها، بر بام‌ها،
تا دور دست ِ بی‌کرانه...
‌
من نیز، هر صبح
اینجا، کنار پنجره، پر بسته، دلتنگ
شعری، سرودی، می‌سرایم
با حسرتِ پروازِ آن مرغ خوش‌آهنگ.
‌‌
او، می‌سراید تا فضای صبحدم را
هر لحظه رنگین‌تر کند با هر ترانه
من، می سرایم، تا نمیرم؛ تا بمانم.
بر ما چنین رفته‌ست فرمان زمانه.
‌
#فریدون_مشیری

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟❤ ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀

صبح یعنی
زندگی،
یعنی عشق
آنگاه که تو در سرزمینی دیگر
خورشید چشمانت طلوع می کند
آسمان قلب من اینجا روشن می شود
و تلالو آفتاب مهربانیت
زندگی ام را گرم عشق می کند ...

#باران_مقدم


❀═‎‌‌‌🌼 ⃟❤ ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀

هرگز آرزو نڪرده‌ام
یڪ ستارہ درسراب آسمان شوم
یا چو روح برگزیدگان
همنشین خامش فرشتگان شوم
هرگز از زمین جدا نبوده‌ام
با ستارہ آشنا نبوده‌ام

روے خاڪ ایستاده‌ام
با تنم ڪہ مثل ساقهٔ گیاه
باد و آفتاب و آب را
می‌مڪد ڪہ زندگے ڪند

بارور ز میل
بارور ز درد
روے خاڪ ایستاده‌ام
تا ستاره‌ها ستایشم ڪنند
تا نسیم‌ها نوازشم ڪنند

از دریچه‌ام نگاہ میڪنم
جز طنین یڪ ترانہ نیستم
جاودانہ نیستم
جز طنین یڪ ترانہ جستجو نمی‌ڪنم
در فغان لذتے ڪہ پاڪتر
از سڪوت سادهٔ غمیست
آشیانہ جستجو نمی‌ڪنم
در تنے ڪہ شبنمی‌ست
روے زنبق تنم

بر جدار ڪلبه‌ام ڪہ زندگی‌ست
با خط سیاہ عشق
یادگارها ڪشیده‌اند
مردمان رهگذر:
قلب تیر خورده
شمع واژگون
نقطه‌هاے ساڪت پریده‌رنگ،
بر حروف درهم جنون
هر لبے ڪہ بر لبم رسید
یڪ ستارہ نطفہ بست
در شبم ڪہ می‌نشست
روے رود یادگارها
پس چرا ستارہ آرزو ڪنم؟

این ترانهٔ منست
دلپذیر دلنشین
پیش از این نبودہ بیش از این.


#فروغ_فرخ‌زاد

‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌ ‌
❀═‎‌‌‌🌼 ⃟❤ ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀

بس که آمیخته شد با غم عشقت جانم
بوی گیسوی تو را می‌دهد انگشتانم

مردم از عشق میان من و تو باخبرند
بی‌دلیل از نظر خلق مکن پنهانم

ای گل سرخ که بر گریه‌ی من می‌خندی
منم آن ابر که می‌گریم و می‌خندانم

نتوانست دل سنگ تو را نرم کند
ناله‌ی بی‌اثر و گریه‌ی بی‌پایانم

چشم بردار از آن ساعت و بی‌تاب مباش
باز هم وقت جدایی‌ست! خودم می‌دانم

#احسان_انصاری

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟❤ ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀

تومنو دعوت کن❤😍

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟❤ ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀

دلارامی که بی‌ تابم نموده

به‌ جز از ایلِ‌ قشقایی نبوده

شنیدم در ارم از مهرورزی

هزاران سروِ ناز او را ستوده

#علی_قیصری

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟❤ ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀

عاشقان، هر چند مشتاق جمال دلبرند
دلبران بر عاشقان از عاشقان عاشق ترند

عشق مینازد بہ حُسن و حسن مینازد بعشق
آرے، آرے، این دو معنے عاشق یڪدیگرند

در گلستان گر بپاے بلبلان خارے خلد
نو عروسان چمن صد جامہ بر تن میدرند

جان شیرین با لبت آمیخت گویا، در ازل
گوهر جان من و لعل تو از یڪ گوهرند

اے رقیب،از منع ما بگذر ڪہ جانبازان عشق
از سر جان بگذرند، اما ز جانان نگذرند

مردم و رحمے ندیدم زین بتان سنگدل
من نمے دانم مسلمانند، یا خود ڪافرند؟

با تن لاغر، هلالے، از غم خوبان منال
تن اگر بگداخت باڪے نیست،جان مے پرورند


#هلالى_جغتايى
‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌ ‌
❀═‎‌‌‌🌼 ⃟❤ ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀

تنها تو ….صاحب ِتاریخ ِمن! 
نام خود را در صفحه اول بنویس، 
و در صفحه سوم ، 
و دهم، 
و در آخرین ِآن. 
تنها تو می توانی روزهای مرا سرهم کنی ، 
از قرن اول تولد 
تا قرن بیست و یکم پس از عشق. 
تنها تو ، 
می توانی ، 
آنچه میخواهی به روزهایم بیفزایی 
و آنچه را می خواهی 
از آن حذف کنی. 

تمام ِتاریخ ِمن ،از کف دست های تو جاری می شود ، 
و بر کف دست های تو می ریزد! 


#سعاد_الصباح

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟❤ ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀

ز بلبلان خوش‌الحان این چمن صائب



مرید زمزمهٔ حافظ خوش‌الحان باش

#صائب

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟❤ ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀