This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
صبحتون پرنشاط وپر انرژی مثبت
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
سخت است که هر لحظه بگیری خبرش را
او هیچ نگیرد خبرِ دربدرش را
ساحل اگر آغوش نمی بست به رویش
بر صخره نمی کوفت چنین موج؛ سرش را
دردیست گرانتر که قفس را بگشایند
بر روی عقابی که بچینند پرش را
خونست دلِ برکه ی پیری که بداند
بر او نکند ابرِ سیاهی گُذَرش را
آخر چه کند نابلدی خسته و تشنه؟
در راه اگر گم بُکُند هم سفرش را
حیف است که با زخم تبر سرو بسازد
اما غمِ پاییز کند خَم کمرش را
سخت است که با گریه شبش را بکند صبح
آن کس که ندیدست کسی چشمِ ترش را
برگرد که این عاشقِ دلسوخته دیگر
با اشک درآمیخته خونِ جگرش را
#علی_دشتی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
او هیچ نگیرد خبرِ دربدرش را
ساحل اگر آغوش نمی بست به رویش
بر صخره نمی کوفت چنین موج؛ سرش را
دردیست گرانتر که قفس را بگشایند
بر روی عقابی که بچینند پرش را
خونست دلِ برکه ی پیری که بداند
بر او نکند ابرِ سیاهی گُذَرش را
آخر چه کند نابلدی خسته و تشنه؟
در راه اگر گم بُکُند هم سفرش را
حیف است که با زخم تبر سرو بسازد
اما غمِ پاییز کند خَم کمرش را
سخت است که با گریه شبش را بکند صبح
آن کس که ندیدست کسی چشمِ ترش را
برگرد که این عاشقِ دلسوخته دیگر
با اشک درآمیخته خونِ جگرش را
#علی_دشتی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
دم به دم از ره دل پیک خیالش رسدم
تابشی نو به نو از حسن و جمالش رسدم
یا رب این بوی طرب از طرف فردوسست
یا نسیمی است که از روز وصالش رسدم
#مولانا
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
تابشی نو به نو از حسن و جمالش رسدم
یا رب این بوی طرب از طرف فردوسست
یا نسیمی است که از روز وصالش رسدم
#مولانا
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
#گیسو_گیسو برایت
قصیدهٔ بلند بافتهام
این روزهای #داغ_تابستان را !
گویی فروغی نفس زنان در
صحن چشمهای مه گرفتهام
غزل می بافد!
با انگشتان آهنگینت
برقصان تار تار گیسوانم را
تا در کنسرت این روزهای گرم
بنوازی موسیقی زیبای عشق را
شعرهایم برایت ردیف شدهاند!
مهربانی را بنواز وُ
حمد عشق رابخوان
مؤمنم کن
به #نگاهت.
#فریبا_قربان_کریمی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
قصیدهٔ بلند بافتهام
این روزهای #داغ_تابستان را !
گویی فروغی نفس زنان در
صحن چشمهای مه گرفتهام
غزل می بافد!
با انگشتان آهنگینت
برقصان تار تار گیسوانم را
تا در کنسرت این روزهای گرم
بنوازی موسیقی زیبای عشق را
شعرهایم برایت ردیف شدهاند!
مهربانی را بنواز وُ
حمد عشق رابخوان
مؤمنم کن
به #نگاهت.
#فریبا_قربان_کریمی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🎶تقدیم به قلب مهربونتون🎶موزیک ووویدیوعالی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
تاری از موی سرش گاه اگر کم می شد
پرپر از غصّه دلِ غنچه ی مریم میشد
میشدم دست به دامان غزل لیکن او
تا که می دید مرا مرثیه ی غم میشد
دفتر شعر فقط نوحه سرایی میکرد
چشم ابیات پر از ژاله و شبنم میشد
غرق میشد تن احساس در ایهام و هراس
واژه ها خط خطی و درهم و برهم میشد
رعشه ی دلهره ها بر تن دل می افتاد
آب زمزم به خدا در دهنم سم میشد
وزن این درد برای دل من سنگین بود
شعر خون میشد و پشت قلمم خَم میشد
#حامد_بیدل
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
پرپر از غصّه دلِ غنچه ی مریم میشد
میشدم دست به دامان غزل لیکن او
تا که می دید مرا مرثیه ی غم میشد
دفتر شعر فقط نوحه سرایی میکرد
چشم ابیات پر از ژاله و شبنم میشد
غرق میشد تن احساس در ایهام و هراس
واژه ها خط خطی و درهم و برهم میشد
رعشه ی دلهره ها بر تن دل می افتاد
آب زمزم به خدا در دهنم سم میشد
وزن این درد برای دل من سنگین بود
شعر خون میشد و پشت قلمم خَم میشد
#حامد_بیدل
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
عشقست که کیمیای شرقست در او
ابریست که صد هزار برقست در او
در باطن من ز فر او دریائیست
کاین جملهٔ کاینات غرقست در او
#رباعی_مولانا
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
ابریست که صد هزار برقست در او
در باطن من ز فر او دریائیست
کاین جملهٔ کاینات غرقست در او
#رباعی_مولانا
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
اگر شدی تو دَمی رهنما به کار کسی
مباد آنکه کنی تیره روزگار کسی
به کار خلق تجسّس مکن، نشو تو دقیق
نکن توقّف بیجا تو در کنار کسی
گدای نفس نباید شدن، تو خود شاهی
که نیست فخر و شرف بهرِ تو، وقار کسی
تو کار خویش بباید که خود دهی انجام
نباید آنکه نشینی به انتظار کسی
نمای جهد که خود گردی از مفاخر دهر
نکن تو تکیه -عزیزم- به افتخار کسی
کلید گنج سعادت، قناعت است ای دل
توانگر آنکه نگردید ریزهخوار کسی
مکن تو بندگیِ این و آن دو روزهی عمر
مشو حقیر و فقیر و زبون و خوار کسی
تو خود به دوش بباید گرفت بار گران
کسی به دوش نخواهد گرفت بار کسی
از آنِ تو نبُود این جهان و کار جهان
جهان نبود دو روزی به اختیار کسی
ز تندبادِ حوادث ببایدت عبرت
از آن دَمی که خزان میشود بهار کسی...
#مشفق_تهرانی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
مباد آنکه کنی تیره روزگار کسی
به کار خلق تجسّس مکن، نشو تو دقیق
نکن توقّف بیجا تو در کنار کسی
گدای نفس نباید شدن، تو خود شاهی
که نیست فخر و شرف بهرِ تو، وقار کسی
تو کار خویش بباید که خود دهی انجام
نباید آنکه نشینی به انتظار کسی
نمای جهد که خود گردی از مفاخر دهر
نکن تو تکیه -عزیزم- به افتخار کسی
کلید گنج سعادت، قناعت است ای دل
توانگر آنکه نگردید ریزهخوار کسی
مکن تو بندگیِ این و آن دو روزهی عمر
مشو حقیر و فقیر و زبون و خوار کسی
تو خود به دوش بباید گرفت بار گران
کسی به دوش نخواهد گرفت بار کسی
از آنِ تو نبُود این جهان و کار جهان
جهان نبود دو روزی به اختیار کسی
ز تندبادِ حوادث ببایدت عبرت
از آن دَمی که خزان میشود بهار کسی...
#مشفق_تهرانی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
پرسه مزن خیال من ، اینهمه در هوای او
اینهمه ناله سر مکن، ای دل من برای او
نشسته روی پیکرم ، زخم به روی زخم من
بس که به جان خریده ام، غصه ی نابجای او
کوچه به کوچه گشته ام، تا که بجویمش نشان
موی سیه سپید شد ، وا أسفا به پای او
شب همه شب ناله شدم ، تا شنود کسی صدا
آه ولی به سر نرفت ، حوصله ی خدای او
همره من نشد دلش ، تا نرود ز دست من
شکوه برم به نزد_ که ، از دل بی وفای او
از غم هجرش ای خدا ، شکسته سرو قامتم
تمام هستیم دهم ، یکسره در ازای او.......
#کمال_جعفری_امامزاده
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
اینهمه ناله سر مکن، ای دل من برای او
نشسته روی پیکرم ، زخم به روی زخم من
بس که به جان خریده ام، غصه ی نابجای او
کوچه به کوچه گشته ام، تا که بجویمش نشان
موی سیه سپید شد ، وا أسفا به پای او
شب همه شب ناله شدم ، تا شنود کسی صدا
آه ولی به سر نرفت ، حوصله ی خدای او
همره من نشد دلش ، تا نرود ز دست من
شکوه برم به نزد_ که ، از دل بی وفای او
از غم هجرش ای خدا ، شکسته سرو قامتم
تمام هستیم دهم ، یکسره در ازای او.......
#کمال_جعفری_امامزاده
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
.
عصری تو مطب، جناب دکتر بعد از پرسیدن سوالهای پزشکی و نوشتن نسخه، رو کرد بهم و با تحکم گفت:
«آقاجان!
علاوه بر داروهایی که واسَت نوشتم،
حتما بیسکوییت با نسکافه هم بخور.»
از سر تعجب پرسیدم:
«مفيده آقای دکتر؟»
با همون جدیت و تحکم جواب داد:
«نه. خوشمزهست.» :)))
#الف_امیر
#قهوه_عصرتون_خوشمزه
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
عصری تو مطب، جناب دکتر بعد از پرسیدن سوالهای پزشکی و نوشتن نسخه، رو کرد بهم و با تحکم گفت:
«آقاجان!
علاوه بر داروهایی که واسَت نوشتم،
حتما بیسکوییت با نسکافه هم بخور.»
از سر تعجب پرسیدم:
«مفيده آقای دکتر؟»
با همون جدیت و تحکم جواب داد:
«نه. خوشمزهست.» :)))
#الف_امیر
#قهوه_عصرتون_خوشمزه
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
نام تو را
بر کدام «شعر » بیاویزم ؟
بر کدام واژه ؟ کدام کلمه ؟
چگونه صدایت کنم
که سکوت مخوفِ جهانت ترَک بردارد
و رد منکسر نور
دست هایت را لمس کند ...
و چشم هایت
آه چشم هایت
چشم های شعله ورم را به خاطر بیاورد
دو چشمه ی جوشان مذاب را
که وقت رفتن
به گندمزار سوخته صورتت
چنگ انداخته بودند...
مرا به یاد بیاور
و واژه های ملتمسِ ملتهب را
که از دهانم می گریختند
تا در رگ های تو جاری شوند ...
مرا به یاد بیاور
و عشق را
و تلفظِ سوزان نامت را
از میان لب های سوخته ام ...
#سیما_محمودی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
بر کدام «شعر » بیاویزم ؟
بر کدام واژه ؟ کدام کلمه ؟
چگونه صدایت کنم
که سکوت مخوفِ جهانت ترَک بردارد
و رد منکسر نور
دست هایت را لمس کند ...
و چشم هایت
آه چشم هایت
چشم های شعله ورم را به خاطر بیاورد
دو چشمه ی جوشان مذاب را
که وقت رفتن
به گندمزار سوخته صورتت
چنگ انداخته بودند...
مرا به یاد بیاور
و واژه های ملتمسِ ملتهب را
که از دهانم می گریختند
تا در رگ های تو جاری شوند ...
مرا به یاد بیاور
و عشق را
و تلفظِ سوزان نامت را
از میان لب های سوخته ام ...
#سیما_محمودی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
با تواَم عشق قسم خورده ی پنهانی ِمن
با تواَم بی خبر از حال و پریشانی ِ من
با تواَم لعنتیِ خالي از احساس بفهم
بی قرارت شده ام شاعره ی خاص بفهم
لعنتی خسته ام از دوری و بی تاب شدن
پای دلگیرترین خاطره ها آب شدن
لعنتی خسته ام از حال بدم، زخم نزن
بی تو محکوم به حبس ابدم، زخم نزن
باورم كن كه به چشمان تو معتاد منم
پادشاهی كه به جنگ آمد و افتاد منم
قافیه باختم و شعر سرودم یعنی
به هر آن كس كه تو را دید، حسودم یعنی...
نفسم بندِ تو و درد مرا می خواند
بعدِ تو حسرت دنیا به دلم می ماند...
#پویا_جمشیدی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
با تواَم بی خبر از حال و پریشانی ِ من
با تواَم لعنتیِ خالي از احساس بفهم
بی قرارت شده ام شاعره ی خاص بفهم
لعنتی خسته ام از دوری و بی تاب شدن
پای دلگیرترین خاطره ها آب شدن
لعنتی خسته ام از حال بدم، زخم نزن
بی تو محکوم به حبس ابدم، زخم نزن
باورم كن كه به چشمان تو معتاد منم
پادشاهی كه به جنگ آمد و افتاد منم
قافیه باختم و شعر سرودم یعنی
به هر آن كس كه تو را دید، حسودم یعنی...
نفسم بندِ تو و درد مرا می خواند
بعدِ تو حسرت دنیا به دلم می ماند...
#پویا_جمشیدی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
هر قدم خیس ترین خاطره در بارانم
من همانم که غزل های تو را می دانم
در تبت یک #شب دیگر شده طی تا فردا
با خیال قفست ، همنفست می مانم.
#مطرب🎶
#ابراهیم_حسینی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
من همانم که غزل های تو را می دانم
در تبت یک #شب دیگر شده طی تا فردا
با خیال قفست ، همنفست می مانم.
#مطرب🎶
#ابراهیم_حسینی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
امشب هم
یڪ شب، به هزار و یڪ شبِ
تنهاییم اضافه شد ...
شب پشـــتِ شب
با اضطرابـــی تلــخ،
بر خیالِ سردم مینشینم تا بازهم از گـــرمای
تنش بنویـــسم .
تــنی ڪه ...
آغوشِ گرمـــش ســـهم دیگران شد و
ســــــــــردےِ آن...
ســهم من ...
✍شیوا میثاقی
شبتون عاشقانه ♥️
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
یڪ شب، به هزار و یڪ شبِ
تنهاییم اضافه شد ...
شب پشـــتِ شب
با اضطرابـــی تلــخ،
بر خیالِ سردم مینشینم تا بازهم از گـــرمای
تنش بنویـــسم .
تــنی ڪه ...
آغوشِ گرمـــش ســـهم دیگران شد و
ســــــــــردےِ آن...
ســهم من ...
✍شیوا میثاقی
شبتون عاشقانه ♥️
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
زین دودناک خانه گشادند روزنی
شد دود و، اندر آمد خورشید روشنی
آن خانه چیست؟ سینه و آن، دود چیست؟ فکر
ز اندیشه گشت عیش تو اشکسته گردنی
بیدار شو، خلاص شو از فکر و از خیال
یارب، فرست خفتهٔ ما را دهل زنی
#مـولانـا
#صـبح_بخیـر
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
شد دود و، اندر آمد خورشید روشنی
آن خانه چیست؟ سینه و آن، دود چیست؟ فکر
ز اندیشه گشت عیش تو اشکسته گردنی
بیدار شو، خلاص شو از فکر و از خیال
یارب، فرست خفتهٔ ما را دهل زنی
#مـولانـا
#صـبح_بخیـر
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
صبح را با بوسه
بر چشمانت آغاز می کنم
لبانت را به اندازه قهوه می نوشم
چون ستاره بر دورت می چرخم
فوراه های عشق را
به دل شب می چسبانم
بر آیت عشق قسم می خورم
عطر تن و قهقرای قهوه ای چشمانت را
دوست دارم....
#ثریا_شجاعی_اصل
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
بر چشمانت آغاز می کنم
لبانت را به اندازه قهوه می نوشم
چون ستاره بر دورت می چرخم
فوراه های عشق را
به دل شب می چسبانم
بر آیت عشق قسم می خورم
عطر تن و قهقرای قهوه ای چشمانت را
دوست دارم....
#ثریا_شجاعی_اصل
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
می نشیند روزها خورشید روی شانه ام
طرح جیغی، می کشد از هیبت مردانه ام
سایه ام روی زمین با من غریبی میکند
دست مرگ انگار چسبیده ست زیر چانه ام
بارها رفتم برای خودکشی اما نشد
سر نمی آید خداوندا چرا پیمانه ام
تازگی ها بچه های کوچه سنگم می زنند
اشتباهی می روم گاهی به سمت خانه ام
سالهاهرشب مزارش جای خوابم بوده است
من هنوز اینجا برای مادرم در دانه ام
عاصی اند از دست من هر روز ساقی های شهر
با زمینی ها بغیر از یکنفر،بیگانه ام
نیمه شب، سگها کمی آدم حسابم میکنند
کاش میشد ،کاشکی،، آه ای دل دیوانه ام
بارها می خواستم ترکش کنم اما نشد
بی محلی می کند اما به آن هم قانعم
من دلم قرص است با قرصی که از او می خرم
عاشق چشم سیاهی توی دارو خانه ام
#اسماعیل_ملایی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
طرح جیغی، می کشد از هیبت مردانه ام
سایه ام روی زمین با من غریبی میکند
دست مرگ انگار چسبیده ست زیر چانه ام
بارها رفتم برای خودکشی اما نشد
سر نمی آید خداوندا چرا پیمانه ام
تازگی ها بچه های کوچه سنگم می زنند
اشتباهی می روم گاهی به سمت خانه ام
سالهاهرشب مزارش جای خوابم بوده است
من هنوز اینجا برای مادرم در دانه ام
عاصی اند از دست من هر روز ساقی های شهر
با زمینی ها بغیر از یکنفر،بیگانه ام
نیمه شب، سگها کمی آدم حسابم میکنند
کاش میشد ،کاشکی،، آه ای دل دیوانه ام
بارها می خواستم ترکش کنم اما نشد
بی محلی می کند اما به آن هم قانعم
من دلم قرص است با قرصی که از او می خرم
عاشق چشم سیاهی توی دارو خانه ام
#اسماعیل_ملایی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
ای خوش آن دم که وصال تو میسّر گردد
چون نفَس جانِ به لب آمدهام ، برگردد
انقلابی به غمآبادِ جهان میخواهم
شاید این طالعِ برگشتهی من ،برگردد
#غنی_کشمیری
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
چون نفَس جانِ به لب آمدهام ، برگردد
انقلابی به غمآبادِ جهان میخواهم
شاید این طالعِ برگشتهی من ،برگردد
#غنی_کشمیری
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
رشته تسبيح اگر بگسست معذورم بدار
دستم اندر دامن ساقى سيمين ساق بود
حضرت حافظ
استاد رشید کاکاوند
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
دستم اندر دامن ساقى سيمين ساق بود
حضرت حافظ
استاد رشید کاکاوند
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀