من از خزان به بهار از عطش به آب رسیدم
من از سیاهترین شب به آفتاب رسیدم
هم از خمار رهیدم٬ هم از فریب گذشتم
که از سراب به دریایی از شراب رسیدم
به جانب تو زدم نقبی از درون سیاهی
به جلوهی تو٬ به خورشید بینقاب رسیدم
اگر نشیب رها کردم و فراز گرفتم
به یاری تو بدین حُسن انتخاب رسیدم
شبی که با تو هماغوش از انجماد گذشتم
به تب٬ به تاب٬ به آتش٬ به التهاب رسیدم
چگونهاست و کجا؟ دیگر از بهشت نپرسم
که در تو٬ در تو به زیباترین جواب رسیدم
□
کتاب عمر ورق خورد بار دیگر و در تو
به عاشقانهترین فصل این کتاب رسیدم
چرا به نابترین شعر خود سپاس نگویم
تو را؟ که در تو به معنای عشق ناب رسیدم
#حسین_منزوی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
من از سیاهترین شب به آفتاب رسیدم
هم از خمار رهیدم٬ هم از فریب گذشتم
که از سراب به دریایی از شراب رسیدم
به جانب تو زدم نقبی از درون سیاهی
به جلوهی تو٬ به خورشید بینقاب رسیدم
اگر نشیب رها کردم و فراز گرفتم
به یاری تو بدین حُسن انتخاب رسیدم
شبی که با تو هماغوش از انجماد گذشتم
به تب٬ به تاب٬ به آتش٬ به التهاب رسیدم
چگونهاست و کجا؟ دیگر از بهشت نپرسم
که در تو٬ در تو به زیباترین جواب رسیدم
□
کتاب عمر ورق خورد بار دیگر و در تو
به عاشقانهترین فصل این کتاب رسیدم
چرا به نابترین شعر خود سپاس نگویم
تو را؟ که در تو به معنای عشق ناب رسیدم
#حسین_منزوی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
با من دلشده گر یار نسازد چه ڪنم؟
دل غمگین مرا گر ننوازد چه ڪنم؟
بر من آن است ڪه با فرقت او میسازم
وصلش ار با من بیچاره نسازد چه ڪنم؟
جانم از آتش غم سوخت، نگویید آخر
تا غمش یک نفسم جان نگدازد چه ڪنم؟
خود گرفتم ڪه سر اندر ره عشقش بازم
با من آن یار اگر عشق نبازد چه ڪنم؟
یاد ناورد ز من هیچ و نپرسید مرا
باز یک بارگیم پست نسازد چه ڪنم؟
چند گویند مرا: صبر ڪن از لشڪر غم؟
بر من از گوشهٔ ناگاه بتازد چه ڪنم؟
من بدان فخر ڪنم ڪز غم او ڪشته شوم
گر عراقے به چنین فخر ننازد چه ڪنم؟
#عراقی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
دل غمگین مرا گر ننوازد چه ڪنم؟
بر من آن است ڪه با فرقت او میسازم
وصلش ار با من بیچاره نسازد چه ڪنم؟
جانم از آتش غم سوخت، نگویید آخر
تا غمش یک نفسم جان نگدازد چه ڪنم؟
خود گرفتم ڪه سر اندر ره عشقش بازم
با من آن یار اگر عشق نبازد چه ڪنم؟
یاد ناورد ز من هیچ و نپرسید مرا
باز یک بارگیم پست نسازد چه ڪنم؟
چند گویند مرا: صبر ڪن از لشڪر غم؟
بر من از گوشهٔ ناگاه بتازد چه ڪنم؟
من بدان فخر ڪنم ڪز غم او ڪشته شوم
گر عراقے به چنین فخر ننازد چه ڪنم؟
#عراقی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
می کند آخـر مـرا رسـوا، غـمِ پنهـانی ام
ظاهـری شـادم ، نقـابی بـر رُخِ بارانی ام
روزگاری عـاشقی راسِخ قـدم بـودم ، ولی
لـرزه هـای عشقِ تـو شد باعثِ ویرانی ام
حرف هـایم در گلـو دیگر امـانـم را بُـرید
یک نفس مهلت بده، بعداً بکن قربانی ام
عاشقت بودم و چشمانت چه حاشا میکند
ای زلیخا زل بـزن... من یوسفِ زندانی ام
عـاقبت مانندِ من، سر در گریبـان میشوی
تـا ابـد یـادت بمـاند، مصرعِ پـایـانی ام
امشبی بـا مـن بمان، در جشنِ شام آخرم
با شرابِ خون و نان، پایان بده مهمانی ام
#فریدون_مشیری
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
ظاهـری شـادم ، نقـابی بـر رُخِ بارانی ام
روزگاری عـاشقی راسِخ قـدم بـودم ، ولی
لـرزه هـای عشقِ تـو شد باعثِ ویرانی ام
حرف هـایم در گلـو دیگر امـانـم را بُـرید
یک نفس مهلت بده، بعداً بکن قربانی ام
عاشقت بودم و چشمانت چه حاشا میکند
ای زلیخا زل بـزن... من یوسفِ زندانی ام
عـاقبت مانندِ من، سر در گریبـان میشوی
تـا ابـد یـادت بمـاند، مصرعِ پـایـانی ام
امشبی بـا مـن بمان، در جشنِ شام آخرم
با شرابِ خون و نان، پایان بده مهمانی ام
#فریدون_مشیری
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
هرچه کردم بهخودم کردمو وجدانِخودم
پسر نوحم و قربانی طوفان خودم
تک و تنهاتر از آنم که به دادم برسند
آنچنانم که شدم دست به دامان خودم
موی تو ریخته بر شانهی تو اما من
شانهام ریخته بر موی پریشان خودم
ازبهشتی که توگفتی خبرینیست کهنیست
می روم سر بگذارم به بیابان خودم
آسمان سردو هوا سردو زمین سردتر است
اخوانم که رسیدم به زمستان خودم
تو گرفتار خودت هستی و آزادی هات
من گرفتار خودم هستم و زندان خودم
شب میلاد من بیکس و کار است ولی
باید امشب بروم شام غریبان خودم
#یاسر_قنبرلو
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
پسر نوحم و قربانی طوفان خودم
تک و تنهاتر از آنم که به دادم برسند
آنچنانم که شدم دست به دامان خودم
موی تو ریخته بر شانهی تو اما من
شانهام ریخته بر موی پریشان خودم
ازبهشتی که توگفتی خبرینیست کهنیست
می روم سر بگذارم به بیابان خودم
آسمان سردو هوا سردو زمین سردتر است
اخوانم که رسیدم به زمستان خودم
تو گرفتار خودت هستی و آزادی هات
من گرفتار خودم هستم و زندان خودم
شب میلاد من بیکس و کار است ولی
باید امشب بروم شام غریبان خودم
#یاسر_قنبرلو
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
آدرس تک تکتون رو ندارم
تا گل محبت تقدیمتون کنم
پس این گلهای زیبا
با هزار آرزوی زیبا تقدیمتون
عصرتون زیباا
مرسی که هستین
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
تا گل محبت تقدیمتون کنم
پس این گلهای زیبا
با هزار آرزوی زیبا تقدیمتون
عصرتون زیباا
مرسی که هستین
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
🤍🤍
زنـان زیادی در من زندگی میڪنند ..ڪه
گاهی شڪننده و گاهی جنگنده میشوند..
زن جنگنده ای که
برای استحڪام
چهاردیواری خانه اش
با لباسی از مهر و وفا
زره پوش میشود
و گـاهی ...
وقتی نگاهت را از او می گـیری ..
حس ششم زنانگـیش میشڪند....
اما تڪه های آنـرا جمع میڪند ...
و پشت سنگـر غـرورش می ایستد ...
تا ڪسی خم شدن زانوهایش را نبـیند...
زنـان زیادی در من زندگـۍ میڪنند ...
ڪه در عاشقانـه دوسـت داشتن تو
وجہ اشتـراڪ دارند ...
❤️
#شیوا_میثاقی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
زنـان زیادی در من زندگی میڪنند ..ڪه
گاهی شڪننده و گاهی جنگنده میشوند..
زن جنگنده ای که
برای استحڪام
چهاردیواری خانه اش
با لباسی از مهر و وفا
زره پوش میشود
و گـاهی ...
وقتی نگاهت را از او می گـیری ..
حس ششم زنانگـیش میشڪند....
اما تڪه های آنـرا جمع میڪند ...
و پشت سنگـر غـرورش می ایستد ...
تا ڪسی خم شدن زانوهایش را نبـیند...
زنـان زیادی در من زندگـۍ میڪنند ...
ڪه در عاشقانـه دوسـت داشتن تو
وجہ اشتـراڪ دارند ...
❤️
#شیوا_میثاقی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
محبوبم!
همه شما را زمزمه میکنند.
پرندهها هم میخواهند
در نگاه شما آشیانه کنند،
چنانکه همه خندههای من
رد پای شماست.
تا بوی زلف یار در آبادی من است
هر لب که خندهای کند
از شادی من است...
❤️
#محمدصالح_علا
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
همه شما را زمزمه میکنند.
پرندهها هم میخواهند
در نگاه شما آشیانه کنند،
چنانکه همه خندههای من
رد پای شماست.
تا بوی زلف یار در آبادی من است
هر لب که خندهای کند
از شادی من است...
❤️
#محمدصالح_علا
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
🕊
امشب هردل که همچو مه در طلب است
مانندهٔ زهره او حریف طرب است
از آرزوی لبش مرا جان بلب است
ایزد داند خموش کاین شب چه شب است
❤️
#مولانا
#شبتون_بخیر 🌙✨
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
امشب هردل که همچو مه در طلب است
مانندهٔ زهره او حریف طرب است
از آرزوی لبش مرا جان بلب است
ایزد داند خموش کاین شب چه شب است
❤️
#مولانا
#شبتون_بخیر 🌙✨
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
میگفت در روزهای پرغصهات
در روزهایی که جان میدهی
زیر سنگینی دردهایت
نگاه کن
ببین چه کسی، چه اندازه،
برای آرام کردن قلبت قدم برمیدارد
اصلا چه کسی دردت را غصه ات را
درد و غصهی خودش میداند
همان را نگه دار برای باقی مانده ی عمرت...
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
در روزهایی که جان میدهی
زیر سنگینی دردهایت
نگاه کن
ببین چه کسی، چه اندازه،
برای آرام کردن قلبت قدم برمیدارد
اصلا چه کسی دردت را غصه ات را
درد و غصهی خودش میداند
همان را نگه دار برای باقی مانده ی عمرت...
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
مےگویند
روزے را
صبحِ زود
تقسیم مےڪنند
هرجا ڪـہ هستے
"سهمِ امروزت"
"یك بغل شادے و آرامش
صبحتون عاشقــــــــــونه
صبحتون بخیر وبه نگاه پروردگار❤️
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
روزے را
صبحِ زود
تقسیم مےڪنند
هرجا ڪـہ هستے
"سهمِ امروزت"
"یك بغل شادے و آرامش
صبحتون عاشقــــــــــونه
صبحتون بخیر وبه نگاه پروردگار❤️
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
مرا یارا چنین بییار مگذار
ز من مگذر مرا مگذار مگذار
به زنهارت درآمد جان چاکر
مرا در هجر بیزنهار مگذار
طبیبی بلک تو عیسی وقتی
مرو ما را چنین بیمار مگذار
مرا گفتی که ما را یار غاری
چنین تنها مرا در غار مگذار
تو را اندک نماید هجر یک شب
ز من پرس اندک و بسیار مگذار
مینداز آتش اندک به سینه
که نبود آتش اندک خوار مگذار
دمم بگسست لیکن بار دیگر
ز من بشنو مرا این بار مگذار
#مولانا
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
ز من مگذر مرا مگذار مگذار
به زنهارت درآمد جان چاکر
مرا در هجر بیزنهار مگذار
طبیبی بلک تو عیسی وقتی
مرو ما را چنین بیمار مگذار
مرا گفتی که ما را یار غاری
چنین تنها مرا در غار مگذار
تو را اندک نماید هجر یک شب
ز من پرس اندک و بسیار مگذار
مینداز آتش اندک به سینه
که نبود آتش اندک خوار مگذار
دمم بگسست لیکن بار دیگر
ز من بشنو مرا این بار مگذار
#مولانا
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
گر دست دهد هزار جانم
در پای مبارکت فشانم
آخر به سرم گذر کن ای #دوست
انگار که خاک آستانم
هر حکم که بر سرم برانی
سهل است ز خویشتن مرانم
تو خود سر وصل ما نداری
من عادت بخت خویش دانم
هیهات که چون تو شاهبازی
تشریف دهد به آشیانم
گر خانه محقر است و تاریک
بر دیده روشنت نشانم
گر نام #تو بر سرم بگویند
فریاد برآید از روانم
شب نیست که در فراق رویت
زاری به فلک نمیرسانم
آخر نه من و تو دوست بودیم
عهد تو شکست و من همانم
من مهره مهر تو نریزم
الا که بریزد استخوانم
من ترک وصال تو نگویم
الا به فراق جسم و جانم
مجنونم اگر بهای لیلی
ملک عرب و عجم ستانم
شیرین زمان تویی به تحقیق
من بنده خسرو زمانم
شاهی که ورا رسد که گوید
مولای اکابر جهانم
ایوان رفیعش آسمان را
گوید تو زمین من آسمانم
دانی که ستم روا ندارد
مگذار که بشنود فغانم
هر کس به زمان خویشتن بود
#من_سعدی_آخرالزمانم
#سعدی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
در پای مبارکت فشانم
آخر به سرم گذر کن ای #دوست
انگار که خاک آستانم
هر حکم که بر سرم برانی
سهل است ز خویشتن مرانم
تو خود سر وصل ما نداری
من عادت بخت خویش دانم
هیهات که چون تو شاهبازی
تشریف دهد به آشیانم
گر خانه محقر است و تاریک
بر دیده روشنت نشانم
گر نام #تو بر سرم بگویند
فریاد برآید از روانم
شب نیست که در فراق رویت
زاری به فلک نمیرسانم
آخر نه من و تو دوست بودیم
عهد تو شکست و من همانم
من مهره مهر تو نریزم
الا که بریزد استخوانم
من ترک وصال تو نگویم
الا به فراق جسم و جانم
مجنونم اگر بهای لیلی
ملک عرب و عجم ستانم
شیرین زمان تویی به تحقیق
من بنده خسرو زمانم
شاهی که ورا رسد که گوید
مولای اکابر جهانم
ایوان رفیعش آسمان را
گوید تو زمین من آسمانم
دانی که ستم روا ندارد
مگذار که بشنود فغانم
هر کس به زمان خویشتن بود
#من_سعدی_آخرالزمانم
#سعدی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
.
به دیدن آمده بودم، دری گشوده نشد
صدای پای تو زآن سوی در، شنوده نشد
سرت به بازوی من تكیهای نداد و سرم
دمی به بالش دامان تو، غنوده نشد
لبم به وسوسهی بوسه، دزدی آمده بود
ولی جواهری از گنج تو، ربوده نشد
نشد كه با تو برآرم دمی نفس به نفس
هوای خاطرم امروز مشك سوده نشد
به من كه عاشق تصویرهای باغ و گلم
نمای ناب تماشای تو نموده نشد
یكی دو فصل گذشت از درو، ولی چه كنم
كه باز خوشهی دلتنگیام دروده نشد
غم ندیدن تو شعر تازه ساخت اگر
به شوق دیدن تو تازهای سروده نشد
#حسین_منزوی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
به دیدن آمده بودم، دری گشوده نشد
صدای پای تو زآن سوی در، شنوده نشد
سرت به بازوی من تكیهای نداد و سرم
دمی به بالش دامان تو، غنوده نشد
لبم به وسوسهی بوسه، دزدی آمده بود
ولی جواهری از گنج تو، ربوده نشد
نشد كه با تو برآرم دمی نفس به نفس
هوای خاطرم امروز مشك سوده نشد
به من كه عاشق تصویرهای باغ و گلم
نمای ناب تماشای تو نموده نشد
یكی دو فصل گذشت از درو، ولی چه كنم
كه باز خوشهی دلتنگیام دروده نشد
غم ندیدن تو شعر تازه ساخت اگر
به شوق دیدن تو تازهای سروده نشد
#حسین_منزوی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
پریشانم ولی سربرنمیدارم ز کابوسم
چهل سال است در یک پیلۀ تاریک محبوسم
نباید سرنوشت صبر من بیهودگی باشد
مرا پروانه کن، هرچند از پرواز مأیوسم
اگر تنها شدم، غم نیست، خاطرجمع باش ای دل
که گر با دیگران بیگانهام، با خویش مأنوسم
خدا را شکر آهم گرچه جانسوز است، از عشق است
شبیه این و آن از ناامیدی نیست افسوسم
تو مهتابی و من مرداب، خوشحالم که امشب هم
مرا از دور میبینی، تو را از دور میبوسم
#فاضل_نظری
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
چهل سال است در یک پیلۀ تاریک محبوسم
نباید سرنوشت صبر من بیهودگی باشد
مرا پروانه کن، هرچند از پرواز مأیوسم
اگر تنها شدم، غم نیست، خاطرجمع باش ای دل
که گر با دیگران بیگانهام، با خویش مأنوسم
خدا را شکر آهم گرچه جانسوز است، از عشق است
شبیه این و آن از ناامیدی نیست افسوسم
تو مهتابی و من مرداب، خوشحالم که امشب هم
مرا از دور میبینی، تو را از دور میبوسم
#فاضل_نظری
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
.
حال من خوب است، اما روزگارم خوب نیست
حال خوبم را خودم باور ندارم خوب نیست
آب و خاک و باد و آتش شرمسارم میکنند
این که از یاران خوبم شرمسارم خوب نیست
روز و شب را میشمارم کار آسانیست حیف
روز و شب را هرچه آسان میشمارم خوب نیست
من که هست و نیستم خاک است، خاکیمشربم
اینکه میخواهند برخی خاکسارم خوب نیست
ابرها در خشکسالیها دعاگو داشتند
حیرتا! بارانم و باید نبارم خوب نیست
مرگ هم آرامش خوبیست میفهمم ولی
این که تا کی در صف این انتظارم خوب نیست
#محمد_علی_بهمنی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
حال من خوب است، اما روزگارم خوب نیست
حال خوبم را خودم باور ندارم خوب نیست
آب و خاک و باد و آتش شرمسارم میکنند
این که از یاران خوبم شرمسارم خوب نیست
روز و شب را میشمارم کار آسانیست حیف
روز و شب را هرچه آسان میشمارم خوب نیست
من که هست و نیستم خاک است، خاکیمشربم
اینکه میخواهند برخی خاکسارم خوب نیست
ابرها در خشکسالیها دعاگو داشتند
حیرتا! بارانم و باید نبارم خوب نیست
مرگ هم آرامش خوبیست میفهمم ولی
این که تا کی در صف این انتظارم خوب نیست
#محمد_علی_بهمنی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
بر می گردم
با چشمانم
که تنها یادگار کودکی منند
آیا مادرم مرا باز خواهد شناخت ؟
❤️
#حسین_پناهی
#دفتر_شعر_ستاره
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
با چشمانم
که تنها یادگار کودکی منند
آیا مادرم مرا باز خواهد شناخت ؟
❤️
#حسین_پناهی
#دفتر_شعر_ستاره
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
چرا زهم بگریزیم،راهمان که یکی است
سکوتمان،غممان،اشک وآهمان که یکی است
چرا زهم بگریزیم؟دست کم یک عمر
مسیر میکده وخانقاهمان که یکی است
تو گر سپیدی روزی ومن سیاهی شب
هنوز گردش خورشید وماهمان که یکی است
تو از سلاله لیلی من از تبار جنون
اگر نه مثل همیم اشتباهمان که یکی است
من وتو هردو به دیوار ومرز معترضیم
چرا دو توده ی آتش؟ گناهمان که یکی است
اگر چه رابطه هامان کمی کدر شده است
چه باک؟ حرف وحدیث نگاهمان که یکی است
❤️
#محمد_سلمانی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
سکوتمان،غممان،اشک وآهمان که یکی است
چرا زهم بگریزیم؟دست کم یک عمر
مسیر میکده وخانقاهمان که یکی است
تو گر سپیدی روزی ومن سیاهی شب
هنوز گردش خورشید وماهمان که یکی است
تو از سلاله لیلی من از تبار جنون
اگر نه مثل همیم اشتباهمان که یکی است
من وتو هردو به دیوار ومرز معترضیم
چرا دو توده ی آتش؟ گناهمان که یکی است
اگر چه رابطه هامان کمی کدر شده است
چه باک؟ حرف وحدیث نگاهمان که یکی است
❤️
#محمد_سلمانی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
هر کیمین کی قلبی وار، بیر سیمبر جانانی وار.
سیمبر جانانی وارسا، دیدهی گریانی وار.
هر کیمین آغلار گؤزو وارسا، باشی سئودالیدیر،
بیر گؤزل عشقییله دلده مین غمِ پنهانی وار.
کیم کؤنول وئرمیش جاهاندا نازلی بیر مَهپارهیه،
قان دولو بیر جوت گؤزو، بیر سینهی بریانی وار.
بیجهت آخماز جگر قانی گؤزوندن کیمسهنین،
گؤزدهکی هر قطره قانین، سینهده طوفانی وار.
کیم کی، گؤز تیکمیش گؤزل بیر دلبرین رُخسارینا،
اوز وئرن هر بیر بلانی چکمهیه امکانی وار.
هر بلا یئتسه محبّتدن، بیزه وئرمز ضرر
هر بلانین عاشقه بیر ذوقِ بیپایانی وار.
اودلو قلبیندن «فضولی» آه چکیرسه دمبهدم،
غافل اولما، سئوگیلیم! تأثیرلی مین پیکانی وار...
❤️
#فضولی
#تقدیم_تورک_زبانان_کانالمون😍🙏
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
سیمبر جانانی وارسا، دیدهی گریانی وار.
هر کیمین آغلار گؤزو وارسا، باشی سئودالیدیر،
بیر گؤزل عشقییله دلده مین غمِ پنهانی وار.
کیم کؤنول وئرمیش جاهاندا نازلی بیر مَهپارهیه،
قان دولو بیر جوت گؤزو، بیر سینهی بریانی وار.
بیجهت آخماز جگر قانی گؤزوندن کیمسهنین،
گؤزدهکی هر قطره قانین، سینهده طوفانی وار.
کیم کی، گؤز تیکمیش گؤزل بیر دلبرین رُخسارینا،
اوز وئرن هر بیر بلانی چکمهیه امکانی وار.
هر بلا یئتسه محبّتدن، بیزه وئرمز ضرر
هر بلانین عاشقه بیر ذوقِ بیپایانی وار.
اودلو قلبیندن «فضولی» آه چکیرسه دمبهدم،
غافل اولما، سئوگیلیم! تأثیرلی مین پیکانی وار...
❤️
#فضولی
#تقدیم_تورک_زبانان_کانالمون😍🙏
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀