ما در دو جهان ، غیر خدا یار نداریم
جز یاد خدا ، هیچ دگر ، کار نداریم
درویش فقیریم و در این گوشه دنیا
با نیک و بد خلق جهان ، کار نداریم
گر یار وفادار ، نداریم عجب نیست
ما یار ، بجز حضرت جبار ، نداریم
با جامه صد پاره و با خرقه پشمین
بر خاک نشینیم و از آن عار نداریم
ما شاخ درختیم و پر از میوه ی توحید
هر رهگذری ، سنگ زند باک نداریم
ما صاف دلانیم و ز كَس کینه نداریم
گر شهر پر از فتنه و ما با همه یاریم
#مولانا
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
جز یاد خدا ، هیچ دگر ، کار نداریم
درویش فقیریم و در این گوشه دنیا
با نیک و بد خلق جهان ، کار نداریم
گر یار وفادار ، نداریم عجب نیست
ما یار ، بجز حضرت جبار ، نداریم
با جامه صد پاره و با خرقه پشمین
بر خاک نشینیم و از آن عار نداریم
ما شاخ درختیم و پر از میوه ی توحید
هر رهگذری ، سنگ زند باک نداریم
ما صاف دلانیم و ز كَس کینه نداریم
گر شهر پر از فتنه و ما با همه یاریم
#مولانا
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
دوباره عشق دوباره هوا دوباره نفس
دوباره عشق دوباره هوی دوباره هوس
دوباره ختم زمستان دوباره فتح بهار
دوباره باغ من و فصل تو نسیم نفس
دوباره باد بهاری، همان نه گرم و نه سرد
دوباره آن وزش مِیخوش آن نسیم مَلَس
دوباره مزمزهای از شراب کهنهی عشق
دوباره جامی از آن تند تلخوارهی گس
دوباره همسفری با تو تا حوالی وصل
دوباره طنطنهی کاروان طنین جرس
نگویمت که بیامیز با من اما ، آه...
بعید تر منشین از حدود زمزمه رس
که با تو حرف نگفته بسی به دل دارم
که با بسامدش این عمرها نیاید بس
کبوترم به تکاپوی شاخهای زیتون
قیاس من نه به سیمرغ میرسد نه مگس
برای یاختن آن به راه آزادی است
اگر نکوفته ام سر به میله های قفس
#حسین_منزوی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
دوباره عشق دوباره هوی دوباره هوس
دوباره ختم زمستان دوباره فتح بهار
دوباره باغ من و فصل تو نسیم نفس
دوباره باد بهاری، همان نه گرم و نه سرد
دوباره آن وزش مِیخوش آن نسیم مَلَس
دوباره مزمزهای از شراب کهنهی عشق
دوباره جامی از آن تند تلخوارهی گس
دوباره همسفری با تو تا حوالی وصل
دوباره طنطنهی کاروان طنین جرس
نگویمت که بیامیز با من اما ، آه...
بعید تر منشین از حدود زمزمه رس
که با تو حرف نگفته بسی به دل دارم
که با بسامدش این عمرها نیاید بس
کبوترم به تکاپوی شاخهای زیتون
قیاس من نه به سیمرغ میرسد نه مگس
برای یاختن آن به راه آزادی است
اگر نکوفته ام سر به میله های قفس
#حسین_منزوی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
ایها الناس بیایید علی را کشتند
دشمنان شیرخدا میر ولی را کشتند
آمد از عرش صدایی که زمین می لرزید
صاحب علم لدن صوت جلی را کشتند
آسمان غرق عزا شد زمین شد ماتم
یار دیرینه به روز ازلی را کشتند
کعبه از ماتم او رخت سیاهی پوشید
تا شنید معتمد ربِّ مَلی را کشتند
مُغرضان شاد شدند زین عمل قوم سفیه
که علی حاکم نطق جدلی را کشتند
هرچه سالوس به عالم همگی شادانند
تا علی هادم دین بدلی را کشتند
خاک محراب خدا مقتل احباب خداست
تا به محراب امیرِ جَملی را کشتند
#محمد_رضا_ریخته_گر
◾️ شهادت حضرت علی(ع)
بر امام زمان (عج) و شما
خوبان تسلیت باد،🏴
#التماس_دعا🙏
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
دشمنان شیرخدا میر ولی را کشتند
آمد از عرش صدایی که زمین می لرزید
صاحب علم لدن صوت جلی را کشتند
آسمان غرق عزا شد زمین شد ماتم
یار دیرینه به روز ازلی را کشتند
کعبه از ماتم او رخت سیاهی پوشید
تا شنید معتمد ربِّ مَلی را کشتند
مُغرضان شاد شدند زین عمل قوم سفیه
که علی حاکم نطق جدلی را کشتند
هرچه سالوس به عالم همگی شادانند
تا علی هادم دین بدلی را کشتند
خاک محراب خدا مقتل احباب خداست
تا به محراب امیرِ جَملی را کشتند
#محمد_رضا_ریخته_گر
◾️ شهادت حضرت علی(ع)
بر امام زمان (عج) و شما
خوبان تسلیت باد،🏴
#التماس_دعا🙏
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
تو شکوه دمیدنِ نوری
که نشسته به سینهی آب
تو صدای شکفتن روزی
که رسیده ز قلّهی خواب
تو گذشتی از توفانها
تو گذشتی از بارانها
طاز بیکرانها
تو رسیدی از آنسوی دریا
گل و عشق و ترانه رسید
گلِ یخ از نسیم تو پژمرد
دل غنچه به سینه تپید
تو بمان
تو بمان
تو بمان ای همیشهبهار
ای شکوه سبزهزار...
❤️
#ایرج_جنتی_عطایی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
که نشسته به سینهی آب
تو صدای شکفتن روزی
که رسیده ز قلّهی خواب
تو گذشتی از توفانها
تو گذشتی از بارانها
طاز بیکرانها
تو رسیدی از آنسوی دریا
گل و عشق و ترانه رسید
گلِ یخ از نسیم تو پژمرد
دل غنچه به سینه تپید
تو بمان
تو بمان
تو بمان ای همیشهبهار
ای شکوه سبزهزار...
❤️
#ایرج_جنتی_عطایی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
بزن ڪه سٖوز دل من ؛
به ســاز میگوئی ،
ز ساز دل چه شنیدے ڪه باز میگوئی ...!
مگر چُو باد وزیدے به زلف یـــ✰ــار ڪه باز ،،
به گــوش دل ســخنی دلنـواز میگـــوئی ......
❤️
#شـــــهریار
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
به ســاز میگوئی ،
ز ساز دل چه شنیدے ڪه باز میگوئی ...!
مگر چُو باد وزیدے به زلف یـــ✰ــار ڪه باز ،،
به گــوش دل ســخنی دلنـواز میگـــوئی ......
❤️
#شـــــهریار
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
آرام دوستت میدارم
جاری در تمام احساسها
سکوت ابدی را
یکجا
در بندها میخوانم
و زیر لب میگویم
آرام تر
آهسته بیا
قصه ی تو پنهانیست
❤️
#سوزان_بهادری
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
جاری در تمام احساسها
سکوت ابدی را
یکجا
در بندها میخوانم
و زیر لب میگویم
آرام تر
آهسته بیا
قصه ی تو پنهانیست
❤️
#سوزان_بهادری
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
درین سرای بی کسی
کسی به در نمی زند
به دشت پُر ملالِ ما
پرنده پَر نمی زند
یکی ز شب گرفتگان
چراغ بر نمی کُند
کسی به کوچه سارِ شب
درِ سحر نمی زند
نشسته ام در انتظارِ
این غبارِ بی سوار
دریغ کز شبی چنین
سپیده سر نمی زند
گذرگهی ست پُر ستم
که اندر او به غیرِ غم
یکی صلای آشنا
به رهگذر نمی زند
دلِ خرابِ من دگر
خراب تر نمی شود
که خنجرِ غمت ازین
خراب تر نمی زند
چه چشمِ پاسخ است
ازین دریچه های بسته ات؟
برو که هیچ کس ندا
به گوشِ کر نمی زند
نه سایه دارم و نه بر،
بیفکنندم و سزاست
اگر نه بر درختِ تر
کسی تبر نمی زند
❤️
#هوشنگ_ابتهاج
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
کسی به در نمی زند
به دشت پُر ملالِ ما
پرنده پَر نمی زند
یکی ز شب گرفتگان
چراغ بر نمی کُند
کسی به کوچه سارِ شب
درِ سحر نمی زند
نشسته ام در انتظارِ
این غبارِ بی سوار
دریغ کز شبی چنین
سپیده سر نمی زند
گذرگهی ست پُر ستم
که اندر او به غیرِ غم
یکی صلای آشنا
به رهگذر نمی زند
دلِ خرابِ من دگر
خراب تر نمی شود
که خنجرِ غمت ازین
خراب تر نمی زند
چه چشمِ پاسخ است
ازین دریچه های بسته ات؟
برو که هیچ کس ندا
به گوشِ کر نمی زند
نه سایه دارم و نه بر،
بیفکنندم و سزاست
اگر نه بر درختِ تر
کسی تبر نمی زند
❤️
#هوشنگ_ابتهاج
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
صبحدم خاکی به صحرا برد باد از کوی دوست
بوستان در عنبر سارا گرفت از بوی دوست
دوست گر با ما بسازد دولتی باشد عظیم
ور نسازد میبباید ساختن با خوی دوست
گر قبولم میکند مملوک خود میپرورد
ور براند پنجه نتوان کرد با بازوی دوست
هر که را خاطر به روی دوست رغبت میکند
بس پریشانی بباید بردنش چون موی دوست
دیگران را عید اگر فرداست ما را این دمست
روزه داران ماه نو بینند و ما ابروی دوست
هر کسی بی خویشتن جولان عشقی میکند
تا به چوگان که در خواهد فتادن گوی دوست
دشمنم را بد نمیخواهم که آن بدبخت را
این عقوبت بس که بیند دوست همزانوی دوست
هر کسی را دل به صحرایی و باغی میرود
هر کس از سویی به دررفتند و عاشق سوی دوست
کاش باری باغ و بستان را که تحسین میکنند
بلبلی بودی چو سعدی یا گلی چون روی دوست
❤️
#سعدی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
بوستان در عنبر سارا گرفت از بوی دوست
دوست گر با ما بسازد دولتی باشد عظیم
ور نسازد میبباید ساختن با خوی دوست
گر قبولم میکند مملوک خود میپرورد
ور براند پنجه نتوان کرد با بازوی دوست
هر که را خاطر به روی دوست رغبت میکند
بس پریشانی بباید بردنش چون موی دوست
دیگران را عید اگر فرداست ما را این دمست
روزه داران ماه نو بینند و ما ابروی دوست
هر کسی بی خویشتن جولان عشقی میکند
تا به چوگان که در خواهد فتادن گوی دوست
دشمنم را بد نمیخواهم که آن بدبخت را
این عقوبت بس که بیند دوست همزانوی دوست
هر کسی را دل به صحرایی و باغی میرود
هر کس از سویی به دررفتند و عاشق سوی دوست
کاش باری باغ و بستان را که تحسین میکنند
بلبلی بودی چو سعدی یا گلی چون روی دوست
❤️
#سعدی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
تو.ندای یا علی گو ، همه هَمّ و غم خدا را
به علی "سَیَنْجَلی " گو برسد صدا به تارا
منشین ""غریبه ""غمگین ز ِعلی رسی به عالی
سفری به ژرف باید که ببینی "آشنا 'را
غم خود به چاه گفتی و ز ِ "هو " ، "علی "شنیدی
چو نشان راه داری, بِگُسَل ز ِ خاک پا را
به عُروج آسمانها سفری در این سُوَیْدا
همه شکر بال و.پَر کن که اَدا کنی وفا را
مدهم به غیر او ره به حریم ذکر عظما
عجب ارمغان نابی به نصیب مرتضا را
ز مجاز تا به معنا ظُلُمات پُر جفا بود
ز جفا خطا نمودم تو ببخش آن خطا را
اگر این غریب مسکین در خانه ی علی زد
نه نگین نیاز دارد نه ز غیر او وَلا را
به مرام.پاکبازی بدهند هر دو.عالم
چه نیاز هر دو عالم تو.حبیب ِ مصطفا را
نظرت بر این نیازم و.معانیِ نمازم
بروم در اوج لذّت و قدم زنم رضا را
تو صباترین نسیمی و شمیم شیعیانی
برسان به وصل "اویم" ، به مَشام من "مُنا " را
❤️
#مرتضی_افشاری
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
به علی "سَیَنْجَلی " گو برسد صدا به تارا
منشین ""غریبه ""غمگین ز ِعلی رسی به عالی
سفری به ژرف باید که ببینی "آشنا 'را
غم خود به چاه گفتی و ز ِ "هو " ، "علی "شنیدی
چو نشان راه داری, بِگُسَل ز ِ خاک پا را
به عُروج آسمانها سفری در این سُوَیْدا
همه شکر بال و.پَر کن که اَدا کنی وفا را
مدهم به غیر او ره به حریم ذکر عظما
عجب ارمغان نابی به نصیب مرتضا را
ز مجاز تا به معنا ظُلُمات پُر جفا بود
ز جفا خطا نمودم تو ببخش آن خطا را
اگر این غریب مسکین در خانه ی علی زد
نه نگین نیاز دارد نه ز غیر او وَلا را
به مرام.پاکبازی بدهند هر دو.عالم
چه نیاز هر دو عالم تو.حبیب ِ مصطفا را
نظرت بر این نیازم و.معانیِ نمازم
بروم در اوج لذّت و قدم زنم رضا را
تو صباترین نسیمی و شمیم شیعیانی
برسان به وصل "اویم" ، به مَشام من "مُنا " را
❤️
#مرتضی_افشاری
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
محبوب من!
در دورها اگر کسی را دیدید
که در دلش آواز میخواند
او منم
کسی که قدر شب های جدا مانده از
یادهای شما را میداند
در دورها
آنکه هم آواز میخواند
هم گریه میکند
هم میخندد
منم
کسی که وقتی شما را میبیند
فریاد میزند:
ای شب ها!
ماه من پیدا شده
اینجا در دورها من هستم...
❤️
#محمد_صالح_علا
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
در دورها اگر کسی را دیدید
که در دلش آواز میخواند
او منم
کسی که قدر شب های جدا مانده از
یادهای شما را میداند
در دورها
آنکه هم آواز میخواند
هم گریه میکند
هم میخندد
منم
کسی که وقتی شما را میبیند
فریاد میزند:
ای شب ها!
ماه من پیدا شده
اینجا در دورها من هستم...
❤️
#محمد_صالح_علا
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
زنانگی یعنی اینکه
گوشی تلفن را برداری
و برای جایی رفتن از کسی اجازه بگیری...
نه که عهد قجر باشد،
نه که اجازه ات دست خودت نباشد،
یک وقت هایی
آدم دلش می خواهد اجازه اش را بدهد دست کسی
تا دلش قرص شود که مهم است برای کسی!
این روزها که بی اجازه و به اختیار می زنم بیرون
انگار بی کَس ترین زن عالمم...!
#پریسا_زابلی_پور
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
گوشی تلفن را برداری
و برای جایی رفتن از کسی اجازه بگیری...
نه که عهد قجر باشد،
نه که اجازه ات دست خودت نباشد،
یک وقت هایی
آدم دلش می خواهد اجازه اش را بدهد دست کسی
تا دلش قرص شود که مهم است برای کسی!
این روزها که بی اجازه و به اختیار می زنم بیرون
انگار بی کَس ترین زن عالمم...!
#پریسا_زابلی_پور
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
شب آن شب ، عشق پَر میزد میانِ کوچه بازارم
تو را در کوچه میدیدم که پا در کوچه بگذارم
به یادم هست باران شد ، تو این را هم نفهمیدی
و من آرام رفتم تا برایت چتر بردارم
تو میلرزیدی و دستم چه عاجز میشدم وقتی
تو را میخواست بنویسد به رویِ صفحه ، خودکارم
میانِ خویش گم بودی میانِ عشق و دلتنگی
گمانم صبح فهمیدی که من آن سویِ دیوارم
هوا تاریکتر میشد ، تو زیرِ ماه میخواندی
"مرا عهدیست با جانان ، که تا جان در بدن دارم"
چه شد در من نمیدانم ، فقط دیدم پریشانم
فقط یک لحظـه فهمیدم که خیلی دوستت دارم
از آن پس هر شب این کوچه ، طنینِ عشق را دارد
تو آن سو شعر میخوانی ، من این سو از تو سرشارم
سحر از راه میآید ، تو در خورشید میگنجی
و من هر روز مجبورم ، زمان را بیتو بشمارم
شبانگاهان که برگردی ، به سویت بازمیگردم
اگرچه گفتهام هر شب که این هست آخرین بارم
❤️
#نجمه_زارع
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
تو را در کوچه میدیدم که پا در کوچه بگذارم
به یادم هست باران شد ، تو این را هم نفهمیدی
و من آرام رفتم تا برایت چتر بردارم
تو میلرزیدی و دستم چه عاجز میشدم وقتی
تو را میخواست بنویسد به رویِ صفحه ، خودکارم
میانِ خویش گم بودی میانِ عشق و دلتنگی
گمانم صبح فهمیدی که من آن سویِ دیوارم
هوا تاریکتر میشد ، تو زیرِ ماه میخواندی
"مرا عهدیست با جانان ، که تا جان در بدن دارم"
چه شد در من نمیدانم ، فقط دیدم پریشانم
فقط یک لحظـه فهمیدم که خیلی دوستت دارم
از آن پس هر شب این کوچه ، طنینِ عشق را دارد
تو آن سو شعر میخوانی ، من این سو از تو سرشارم
سحر از راه میآید ، تو در خورشید میگنجی
و من هر روز مجبورم ، زمان را بیتو بشمارم
شبانگاهان که برگردی ، به سویت بازمیگردم
اگرچه گفتهام هر شب که این هست آخرین بارم
❤️
#نجمه_زارع
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
بیا و یڪ نفس آرام جان شو از ره لطف
ڪه آرزوے تو جان را در اضطراب انداخت
❤️
#هلالی_جغتایی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
ڪه آرزوے تو جان را در اضطراب انداخت
❤️
#هلالی_جغتایی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
تو سرزمین ِ منی
در چشم های بلوطی ِ تو ؛
هاله های سبز
تو بزرگ ،زیبا ،پیروز
تو ،حسرت ِ دور و نزدیک ِ منی
❤️
#ناظم_حکمت
#شبتون_شادی_بخش
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
در چشم های بلوطی ِ تو ؛
هاله های سبز
تو بزرگ ،زیبا ،پیروز
تو ،حسرت ِ دور و نزدیک ِ منی
❤️
#ناظم_حکمت
#شبتون_شادی_بخش
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
معشــــــوقه چو آفتاب، تابان گردد
عاشـــــق به مثال ذره، گردان گردد
چون بادِ بهارِ عشـــــــــــــــــــق، جنبان گردد
هر شاخ که خشک نیست، رقصان گردد
#مولانا
#سلاام_روزتون_پرخیروبرکت 🤲🌺🌸🌺❤️
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
عاشـــــق به مثال ذره، گردان گردد
چون بادِ بهارِ عشـــــــــــــــــــق، جنبان گردد
هر شاخ که خشک نیست، رقصان گردد
#مولانا
#سلاام_روزتون_پرخیروبرکت 🤲🌺🌸🌺❤️
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
🕊
خدایا!
لبریزِ دعایم از سحرگاه
تا آنکه برآید آفتابت
ای کاش ببارد از نگاهت
باران زلال استجابت
#محسن_خانچی
#سحرگاهتون_زیبا🌹🍃
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
خدایا!
لبریزِ دعایم از سحرگاه
تا آنکه برآید آفتابت
ای کاش ببارد از نگاهت
باران زلال استجابت
#محسن_خانچی
#سحرگاهتون_زیبا🌹🍃
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
.
من را به گناهے ڪه " نگاه تو " درآن بود
بردند سر دار و .....تو انگار نه انگار !
اوج غم اين قصه در اين شعر همين جاست:
من بے تو پریشان و تو انگار نه انگار
دل تنگے و بے هم نفسے حال خرابے ست
روے دلم آوار و....توانگار نه انگار
دور از تو شده سنگ صبور من دل تنگ...
ےڪ گوشه ے دیوار و....توانگار نه انگار
جان مے ڪنم و محو تماشایے و هر روز...
اےن حادثه تڪرار و....تو انگار نه انگار
با عشق تو میمانم و میمیرم اگر چه...
من مے شوم آزار و....تو انگار نه انگار
حسین عابدی
.❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
من را به گناهے ڪه " نگاه تو " درآن بود
بردند سر دار و .....تو انگار نه انگار !
اوج غم اين قصه در اين شعر همين جاست:
من بے تو پریشان و تو انگار نه انگار
دل تنگے و بے هم نفسے حال خرابے ست
روے دلم آوار و....توانگار نه انگار
دور از تو شده سنگ صبور من دل تنگ...
ےڪ گوشه ے دیوار و....توانگار نه انگار
جان مے ڪنم و محو تماشایے و هر روز...
اےن حادثه تڪرار و....تو انگار نه انگار
با عشق تو میمانم و میمیرم اگر چه...
من مے شوم آزار و....تو انگار نه انگار
حسین عابدی
.❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
من به بعضی چهرهها چون زود عادت میکنم
پیششان سر برنمیآرم، رعایت میکنم
همچنان که برگ خشکیده نماند بر درخت
مایهی رنج تو باشم، رفع زحمت میکنم
این دهان باز و چشم بیتحرک را ببخش
آنقدر جذابیت داری که حیرت میکنم
کم اگر با دوستانم مینشینم، جرم توست
هر کسی را دوست دارم در تو رؤیت میکنم
فکر کردی چیست موزون میکند شعر مرا ؟
در قدم برداشتنهای تو دقت میکنم
یک سلامم را اگر پاسخ بگویی میروم
لذتش را با تمام شهر قسمت میکنم
ترک افیونی شبیه تو اگر چه مشکل است
روی دوش دیگران یک روز ترکت میکنم
توی دنیا هم نشد، برزخ که پیدا کردمت
مینشینم تا قیامت با تو صحبت میکنم
#کاظم_بهمنی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
پیششان سر برنمیآرم، رعایت میکنم
همچنان که برگ خشکیده نماند بر درخت
مایهی رنج تو باشم، رفع زحمت میکنم
این دهان باز و چشم بیتحرک را ببخش
آنقدر جذابیت داری که حیرت میکنم
کم اگر با دوستانم مینشینم، جرم توست
هر کسی را دوست دارم در تو رؤیت میکنم
فکر کردی چیست موزون میکند شعر مرا ؟
در قدم برداشتنهای تو دقت میکنم
یک سلامم را اگر پاسخ بگویی میروم
لذتش را با تمام شهر قسمت میکنم
ترک افیونی شبیه تو اگر چه مشکل است
روی دوش دیگران یک روز ترکت میکنم
توی دنیا هم نشد، برزخ که پیدا کردمت
مینشینم تا قیامت با تو صحبت میکنم
#کاظم_بهمنی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀