نمِ باران نشسته روی شعرم... دفترم یعنی!
نمیبینم تو را ابریست در چشم تَرم یعنی
سرم داغ است و یک کوره تبم، انگار خورشیدم
فقط یکریز میگردد جهان دورِ سرم یعنی
تو را از من جدا کردند و پشت میلهها ماندم
تمام هستیام نابود شد، بال و پرم یعنی
نشستم صبح و ظهر و عصر در فکرت فرو رفتم
اذان گفتند و من کاری نکردم... کافرم یعنی؟
اگر ده سال بر میگشتم از امروز میدیدی
که من هم شور دارم عاشقی را از بَرَم یعنی
تنِ تو موطِن من بوده پس در سینه پنهان کن
پس از من آنچه میماند به جا؛ خاکسترم یعنی
نشستم چای خوردم، شعر گفتم، شاملو خواندم
اگر منظورت اینها بود، خوبم... بهترم یعنی!
#مهدی_فرجی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
نمیبینم تو را ابریست در چشم تَرم یعنی
سرم داغ است و یک کوره تبم، انگار خورشیدم
فقط یکریز میگردد جهان دورِ سرم یعنی
تو را از من جدا کردند و پشت میلهها ماندم
تمام هستیام نابود شد، بال و پرم یعنی
نشستم صبح و ظهر و عصر در فکرت فرو رفتم
اذان گفتند و من کاری نکردم... کافرم یعنی؟
اگر ده سال بر میگشتم از امروز میدیدی
که من هم شور دارم عاشقی را از بَرَم یعنی
تنِ تو موطِن من بوده پس در سینه پنهان کن
پس از من آنچه میماند به جا؛ خاکسترم یعنی
نشستم چای خوردم، شعر گفتم، شاملو خواندم
اگر منظورت اینها بود، خوبم... بهترم یعنی!
#مهدی_فرجی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
آمدی وه که چه مشتاق و پریشان بودم
تا برفتی ز برم صورت بیجان بودم
نه فراموشیم از ذکر تو خاموش نشاند
که در اندیشه اوصاف تو حیران بودم
بی تو در دامن گلزار نخفتم یک شب
که نه در بادیه خار مغیلان بودم
زنده میکرد مرا دم به دم امید وصال
ور نه دور از نظرت کشته هجران بودم
به تولای تو در آتش محنت چو خلیل
گوییا در چمن لاله و ریحان بودم
تا مگر یک نفسم بوی تو آرد دم صبح
همه شب منتظر مرغ سحرخوان بودم
سعدی از جور فراقت همه روز این میگفت
عهد بشکستی و من بر سر پیمان بودم
#حضرت_سعــــدی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
آمدی وه که چه مشتاق و پریشان بودم
تا برفتی ز برم صورت بیجان بودم
نه فراموشیم از ذکر تو خاموش نشاند
که در اندیشه اوصاف تو حیران بودم
بی تو در دامن گلزار نخفتم یک شب
که نه در بادیه خار مغیلان بودم
زنده میکرد مرا دم به دم امید وصال
ور نه دور از نظرت کشته هجران بودم
به تولای تو در آتش محنت چو خلیل
گوییا در چمن لاله و ریحان بودم
تا مگر یک نفسم بوی تو آرد دم صبح
همه شب منتظر مرغ سحرخوان بودم
سعدی از جور فراقت همه روز این میگفت
عهد بشکستی و من بر سر پیمان بودم
#حضرت_سعــــدی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
عصــر ڪہ میشود
دلم بی سبب بهانہے تو رامیڪَیرد
ڪاش بودے ؛
هیچ
مےدانستے؟
بودنت
غروب غم انڪَیزم را
صبح دل انڪَیز میڪند
#حسین_قاسمی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
دلم بی سبب بهانہے تو رامیڪَیرد
ڪاش بودے ؛
هیچ
مےدانستے؟
بودنت
غروب غم انڪَیزم را
صبح دل انڪَیز میڪند
#حسین_قاسمی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
دلی
از سنگ
بباید به سر راه وداع
تا تحمل کند آن روز که محمل برود
ره
ندیدم
چو برفت
از نظرم صورت دوست
همچو چشمی که چراغش ز مقابل برود
سعدی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
از سنگ
بباید به سر راه وداع
تا تحمل کند آن روز که محمل برود
ره
ندیدم
چو برفت
از نظرم صورت دوست
همچو چشمی که چراغش ز مقابل برود
سعدی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
چگونه از نگاهِ تو ، بدونِ آه بگذرم؟
مرا چگونه یافتی؟ من از تو مبتلاترم!
به هیچکس نمیدهم حالِ خرابِ خویش را
ولی غمِ فراق را به جانِ خویش میخرم
قبول کن کنارِ تو ، به آسمان رسیدهام
که هرچه سنگ میزنی زِ بامِ تو نمیپرم
اگرچه بیوفایی و جنون به انتخاب نیست
دلِ خرابِ خویش را، جای دگر نمیبرم
به آب طعنه میزند زلالیِ نگاهِ تو
به دل مگیر گریه را، من از خودم مکدرم
چقدر واژه ساختم که موجِ زلفِ دوست را
مگر به جبرِ قافیه به نظم دربیاورم
#محمدحسن_جمشیدی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
چگونه از نگاهِ تو ، بدونِ آه بگذرم؟
مرا چگونه یافتی؟ من از تو مبتلاترم!
به هیچکس نمیدهم حالِ خرابِ خویش را
ولی غمِ فراق را به جانِ خویش میخرم
قبول کن کنارِ تو ، به آسمان رسیدهام
که هرچه سنگ میزنی زِ بامِ تو نمیپرم
اگرچه بیوفایی و جنون به انتخاب نیست
دلِ خرابِ خویش را، جای دگر نمیبرم
به آب طعنه میزند زلالیِ نگاهِ تو
به دل مگیر گریه را، من از خودم مکدرم
چقدر واژه ساختم که موجِ زلفِ دوست را
مگر به جبرِ قافیه به نظم دربیاورم
#محمدحسن_جمشیدی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
گاهے چہ بے گناہ ، دلت پیر میشود
اینجا همان دمے است ڪہ زود دیر میشود
گاهے بہ رغم تشنگے عشق ، عاقبت
با حسرتے فقط ، عطشت سیر میشود
گاهے همان دو چشم ڪہ رامت نمودہ بود
بے رحم چون ڪمان ڪمانگیر میشود
گاهے همان گلے ڪہ بہ دِل پروراندیش
خارش بہ سینہ ات چہ نفس گیر میشود
گاهے ڪہ آرزوست بغل سازیش بہ مِهر
تنها سراب اوست ڪہ تصویر میشود
گاهے نیایشت ڪہ فقط بهر وصل بود
چون نیست قسمتت ، بہ دلت تیر میشود
گاهے صداے بارش باران ڪہ دلرباست
با چتر تڪ سوارہ چہ دلگیر میشود
گاهے ڪہ ضرب و جمع بہ راهے نمے رسد
من ڪم شوم ز یار ، چہ تفسیر میشود
گاهے مسیر عشق ، ز پیڪار عقل و دِل
از تیزے و خطر ، چو شمشیر میشود
گاهے ڪہ منطقت ندهد پاسخت بہ دِل
باید نشست و دید ، چہ تقدیر میشود ...
#قیصر_امین_پور
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
اینجا همان دمے است ڪہ زود دیر میشود
گاهے بہ رغم تشنگے عشق ، عاقبت
با حسرتے فقط ، عطشت سیر میشود
گاهے همان دو چشم ڪہ رامت نمودہ بود
بے رحم چون ڪمان ڪمانگیر میشود
گاهے همان گلے ڪہ بہ دِل پروراندیش
خارش بہ سینہ ات چہ نفس گیر میشود
گاهے ڪہ آرزوست بغل سازیش بہ مِهر
تنها سراب اوست ڪہ تصویر میشود
گاهے نیایشت ڪہ فقط بهر وصل بود
چون نیست قسمتت ، بہ دلت تیر میشود
گاهے صداے بارش باران ڪہ دلرباست
با چتر تڪ سوارہ چہ دلگیر میشود
گاهے ڪہ ضرب و جمع بہ راهے نمے رسد
من ڪم شوم ز یار ، چہ تفسیر میشود
گاهے مسیر عشق ، ز پیڪار عقل و دِل
از تیزے و خطر ، چو شمشیر میشود
گاهے ڪہ منطقت ندهد پاسخت بہ دِل
باید نشست و دید ، چہ تقدیر میشود ...
#قیصر_امین_پور
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
سکوت کردم و تنهاییام به حرف میآمد
تو رفته بودی و در پشت شیشه برف میآمد
تو رفته بودی و این زخم کهنه رام نمی شد
تو رفته بودی و جان کندنام تمام نمی شد
تو رفته بودی و بوی تو بود در تن داغم
تو رفته بودی و آتش گرفته بود اتاقم
تو رفته بودی و طعم تو داشت خون دهانم
تو رفته بودی و دنیا گذاشت زنده بمانم !
تو رفته بودی و من مانده بودم و تن خیسم
تو رفته بودی و میخواستم تو را بنویسم
#حامد_ابراهیمپور
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
تو رفته بودی و در پشت شیشه برف میآمد
تو رفته بودی و این زخم کهنه رام نمی شد
تو رفته بودی و جان کندنام تمام نمی شد
تو رفته بودی و بوی تو بود در تن داغم
تو رفته بودی و آتش گرفته بود اتاقم
تو رفته بودی و طعم تو داشت خون دهانم
تو رفته بودی و دنیا گذاشت زنده بمانم !
تو رفته بودی و من مانده بودم و تن خیسم
تو رفته بودی و میخواستم تو را بنویسم
#حامد_ابراهیمپور
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
💐
خمار و سردم آری
در رگم همواره جاری کن
شراب و آفتابی را
که در بوسیدنت داری...
#حسین_منزوی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
خمار و سردم آری
در رگم همواره جاری کن
شراب و آفتابی را
که در بوسیدنت داری...
#حسین_منزوی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
شادمانی ام طرحی ست
به لطافت لبخندِ تو
و غم!
آه از غم
آه از اندوه ِ بی پایان
آه از دوری ِ تو ...
❤️
#معصومه_صابر
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
به لطافت لبخندِ تو
و غم!
آه از غم
آه از اندوه ِ بی پایان
آه از دوری ِ تو ...
❤️
#معصومه_صابر
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
تکه یخی که عاشق ابر ِ عذاب می شود
سر ِقرار عاشقی همیشه آب می شود
به چشم ِ فرش زیر پا سقف که مبتلا شود
روز وصالشان کسی خانه خراب می شود
کنار قله های غم، مخوان برای سنگ ها
کوه که بغض می کند سنگ، مذاب می شود
باغ پُر از گلی که شب نظر به آسمان کند
صبح به دیگ می رود؛ غنچه گلاب می شود
چه کردهای تو با دلم که از تو پیش دیگران
گلایه هم که میکنم شعر حساب میشود
#کاظم_بهمنی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
سر ِقرار عاشقی همیشه آب می شود
به چشم ِ فرش زیر پا سقف که مبتلا شود
روز وصالشان کسی خانه خراب می شود
کنار قله های غم، مخوان برای سنگ ها
کوه که بغض می کند سنگ، مذاب می شود
باغ پُر از گلی که شب نظر به آسمان کند
صبح به دیگ می رود؛ غنچه گلاب می شود
چه کردهای تو با دلم که از تو پیش دیگران
گلایه هم که میکنم شعر حساب میشود
#کاظم_بهمنی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
قربان دل شوم، که جز اندیشهی تو را
در سینهی شکستهی خود جا نمیدهد
❤️
#غفور_لاهیجی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
در سینهی شکستهی خود جا نمیدهد
❤️
#غفور_لاهیجی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
بخند ، زمزمه ها را غزل كني امشب
بخند ، لطف به طعم عسل كني امشب
نگاه خيس من و گونه هاي ماهت را
به آسمان جديدي بدل كني امشب
تمام فاصله ي شمس و مولوي ها را
مفاعلن فعلاتن فعل كني امشب
تمام شهر به ( جام شكسته ) خشنودند
اگر به شيوه ي ليلي عمل كني امشب
دوباره غرق دعايي ، چرا نمي خواهي
كسي به غير خدا را بغل كني امشب ؟
❤️
#علی_سلیمانی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
بخند ، لطف به طعم عسل كني امشب
نگاه خيس من و گونه هاي ماهت را
به آسمان جديدي بدل كني امشب
تمام فاصله ي شمس و مولوي ها را
مفاعلن فعلاتن فعل كني امشب
تمام شهر به ( جام شكسته ) خشنودند
اگر به شيوه ي ليلي عمل كني امشب
دوباره غرق دعايي ، چرا نمي خواهي
كسي به غير خدا را بغل كني امشب ؟
❤️
#علی_سلیمانی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
پیش رویت روز مست و پیش زلفت شب خراب
ای که کفرت همچنان و ای که ایمان همچنین ...
#مولانا
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
ای که کفرت همچنان و ای که ایمان همچنین ...
#مولانا
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
•
هر صبح "
دوستت دارم هايم را؛
بر ڪَيسوان طلايی خورشيد
سنجاق میڪنم ...
تـو در هر ڪجاے اين جهان
چشم بڪَشايی
عطر عشق من مشامت را مینوازد.....
#سـارا_قبـادے
#صبح_آدینه_تون_بخیر
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
هر صبح "
دوستت دارم هايم را؛
بر ڪَيسوان طلايی خورشيد
سنجاق میڪنم ...
تـو در هر ڪجاے اين جهان
چشم بڪَشايی
عطر عشق من مشامت را مینوازد.....
#سـارا_قبـادے
#صبح_آدینه_تون_بخیر
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀