💖کافه شعر💖
2.66K subscribers
4.41K photos
2.94K videos
12 files
1.05K links
نمیخواستم این عشق را فاش کنم

ناگاه بخود امدم

دیدم همه کلمات راز مرا میدانن ...

این است که هر چه مینویسم

عاشقانه ای برای تو میشود

#شهاب_مقربین

کافه شعر باافتخار میزبان حضور

شما دوستان ادیب میباشد

💚💛💜💜💛💚
Download Telegram
و عشق آمد و با شوق انتخابم کرد
مرا که شهر کر و کور ها جوابم کرد

سمند نقره نعل اش را شبانه زین کردیم
گرفت دست مرا، پای در رکابم کرد

و عشق چشم مرا بست و مشت من وا شد
و عشق بود که وابسته ی نقابم کرد

مرا به جنگلی از وهم و نور و رؤیا برد
میان کلبه کمی ورد خواند و خوابم کرد

و عشق هیات دوشیزه ای اصیل گرفت
سپس به لهجه ی فیروزه ای خطابم کرد

کنار شهوت شومینه سفره ای گسترد
نشست پیشم و شرمنده ی شرابم کرد

دو تکه یخ ته هر استکان می انداخت
و عشق بر لبم آتش نهاد و آبم کرد

گرفت دست مرا در سماع بی خویشی
و چند سال گرفتار پیچ و تابم کرد

و عشق دختری از جنس شور بود و شراب
خمار بودم و با بوسه ای خرابم کرد

و عشق آمد و دستور داد: حاضر  شو!
در این کویر نمان چشمه ای مسافر شو!

و عشق بغض مرا از نگاه خیسم خواند
گرفت زندگی ام را و گفت: شاعر شو!
 
و عشق خواست که این گونه در به در باشم!
که ابر باشم و یک عمر در سفر باشم!


#علیرضا_بدیع

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
دلم خوش است نگاهی به روی ماه کنم
به اینکه باشی و گاهی تو را نگاه کنم

گمان کنم که نبینم تو را پس از مرگم
خدا کند که در این‌باره اشتباه کنم

نگاه را که گرفتم ز دیدنش، ای کاش
تو را هم ای دل دیوانه سر به راه کنم

تمام سهم من از عاشقی همین بوده
همین که باشی و گاهی تو را نگاه کنم

#مجید_ترکابادی
❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
Delam Ashegh Shode
Havash
🎵🎵🎵💞

از خدا پوشیده نیست ، از تو هم پنهان مباد

کآنکه می‌جستم تو بودی ، وآنکه می‌خواهم تویی...

#ناصر_دولت_آبادی

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
.

مَرا ز بادهٔ نوشین نمی‌گشاید دِل
که می به گرمیِ آغوشِ یار باید و نیست

درون آتش از آنم که آتشین گلِ من
مَرا چو پارهٔ دل در کنار باید و نیست

به سردمهریِ بادِ خَزان نباید و هست
به فِیض‌بَخشیِ اَبر بهار باید و نیست

چگونه لاف محبت زنی که از غمِ عشق
تو را چو لاله دِلی داغدار باید و نیست


#رهی_معیری
❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🕊
بلبلان از بوی گل مستند و ما از روی دوست

دیگران از ساغر و ساقی و ما از یاد دوست

#مولوی

#سلاام_روزتون_بخیروشادی🌺🍃

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
از صبح پرده سوز خدایا نگاه دار
این رازها که ما به دل شب سپرده ایم

گر خاک ره شویم فرامش نمی کنیم
از چشمه سار تیغ تو آبی که خورده ایم


#صائب_تبریزی


❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
عرضه کردم  غم هجران  تــــو را با دل کوه






کوه  هم  با من شوریده به فریاد   آمد

#استاد_شهریار❤️

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
شنیده ام که به شاهان عشق بخشی تاج
به تاج عشق تو من مستحقم و محتاج

زبان شعر نیالوده ام به مدح کسی
ولیک ساز تو از طبع من ستاند باج

عالیجناب استاد #شهریار



❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
🍃💞🍃
زندگی...
تنها !!!
با لبخند...
کمی محبت..
در کنارش مهربانی!!
همراه با گذشت وبخشش .!!
        "زیبا میشود"
کمی مهربان زندگی کنیم

💞سلام خوبم
   💞ظهرتون بخیر

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
کاش سنگ بودم. می‌گویم: کاش...
سنگی که آب جلایم دهد
سبز شوم
زرد شوم
مرا چونان تندیسی روی طاقچه بگذارند
یا لااقل چونان مشق پیکره‌تراشی خام‌پنجه
‌کاش سنگ بودم تا دلتنگ هر چیزی باشم...

#روزنگار، ۱۳ مارس، زادروز
#محمود_درویش


❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
🍃

ای در دل من اصل تمنّا همه تو
وی در سر من مایهٔ سودا همه تو

هر چند به روزگار در می‌نگرم
امروز همه تویی و فردا همه تو

#ابوسعید_ابوالخیر


❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
         
از کوه‌ها برای تو
گل‌های شاد می‌آرم...
سنبل آبی، فندق تاری
و سبدهای وحشی بوسه ...

می‌خواهم با تو آن کنم
که بهار می‌کند
با همه گیلاس بُنان...
#پابلو_نرودا


❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
دوش چه خورده‌ای بگو ای بت همچو شکرم
تا همه عمر بعد از این من شب و روز از آن خورم

ای که ابیت گفته‌ای هر شب عند ربکم
شرح بده از آن ابا بیشتر ای پیمبرم

گر تو ز من نهان کنی شعشعه جمال تو
نوبت ملک می زند ای قمر مصورم

لذت نامه‌های تو ذوق پیام‌های تو
می نرود سوی لبم سخت شده‌ست در برم

لابه کنم که هی بیا درده بانگ الصلا
او کتف این چنین کند که به درونه خوشترم

گشت فضای هر سری میل دل و میسرش
شکر که عشق شد همه میل دل و میسرم

گفتم عشق را شبی راست بگو تو کیستی
گفت حیات باقیم عمر خوش مکررم

گفتمش ای برون ز جا خانه تو کجاست گفت
همره آتش دلم پهلوی دیده ترم

رنگرزم ز من بود هر رخ زعفرانیی
چست الاقم و ولی عاشق اسب لاغرم

غازه لاله‌ها منم قیمت کاله‌ها منم
لذت ناله‌ها منم کاشف هر مسترم

او به کمینه شیوه‌ای صد چو مرا ز ره برد
خواجه مرا تو ره نما من به چه از رهش برم

چرخ نداش می کند کز پی توست گردشم
ماه نداش می کند کز رخ تو منورم

عقل ز جای می جهد روح خراج می دهد
سر به سجود می رود کز پی تو مدورم

من که فضول این دهم وز فن خویش فربهم
ز آتش آفتاب او آب شده‌ست اکثرم

بس کن ای فسانه گو سیر شدم ز گفت و گو
تا به سخن درآید آنک مست شده‌ست از او سرم

#مولانا

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
از دو عالَم دردت ای دلدار ،بس باشد مرا
کافر عشقم ؛ اگر غیر تو کس باشد مرا

با تو باشم، وسعت دل بگذرد از عرش هم
بی تو باشم ،هر دو عالَم یک قفس باشد مرا

من نمیدانم چسان، جانم فداخواهد شدن
این قَدَر دانم ،نگاهی از تو بس باشد مرا

عمر خواهم پایدار و ،جانِ شیرین بیشمار
برتو مِی افشانده باشم ،تا نفس باشد مرا....

#فیض_کاشانی

#شبتون_بخیروعاشقانه


❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
دلم تنگ است می‌دانی پناهم شانه‌های توست
کمی اشک است درمانش؛ دل انسان که می‌گیرد

من آن احساس دلتنگیِ ناگاهِ پس از شوقم
شبیه حس دیدارم، ولی پایان که می‌گیرد

چه بی‌راهم چه از غم ناگزیرم من، چه ناچارم
شبیه حس یک قایق شدم طوفان که می‌گیرد

تو را، عشق تو را، آسان گرفت اول دلم، اما
چه مشکل می‌شود کارم دلم آسان که می‌گیرد

سپردم به فراموشی به سختی خاطراتت را
ولی باران که می‌گیرد...ولی باران که می‌گیرد

#سید_محمدرضا_شرافت


❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
ملالِ پنجره را آسمان به باران شُست
چهار چشمِ غُبارینش از غباران شُست

از این دو پنجره امّا- از این دو دیده‌ی من-
مگر ملالِ تو را می توان به باران شُست؟

امان نداد زمان ، تا نشان دهیم که دست
هنوز می‌شود از جان به جایِ یاران شُست

گذشتی از من و هرگز گُمان نمی‌کردم
که‌دست میشود اینسان زِ دوستداران شُست

تو آن مُقدّسِ بی‌مرگ- آن همیشه- که تن،
درونِ چشمه‌ی جادویِ ماندگاران شُست

تو آن کلام که از دفترِ همیشه‌ی من
تو را نخواهد بارانِ روزگاران شُست

#حسین_منزوی


❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
صد بوسه‌ی نداده میان دهان توست
من تشنه‌کام و آب خنک در دکان توست

سر تا به پا زنی تو و زیباست این تضاد
زان شرم دخترانه که در دیدگان توست

باغی تو با بنفشه‌ی گیسو و سروقد
یاست تن است و گونه و گل ارغوان توست

خورشید رخ بپوشد و در ابر گم شود
از شرم آن سهیل که در آسمان توست

با بوسه‌یی در آتش خود سوختی مرا
انگار آفتاب درون دهان توست

این‌سان که با هوای تو در خویش رفته‌ام
گویی بهار در نَفِس مهربان توست

انگار کن که با نفسِ من به سینه‌ات
باد خزان وزیده به باغ جوان توست

#حسین_منزوی


❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀