💖کافه شعر💖
2.37K subscribers
4.29K photos
2.85K videos
11 files
965 links
نمیخواستم این عشق را فاش کنم

ناگاه بخود امدم

دیدم همه کلمات راز مرا میدانن ...

این است که هر چه مینویسم

عاشقانه ای برای تو میشود

#شهاب_مقربین

کافه شعر باافتخار میزبان حضور

شما دوستان ادیب میباشد

💚💛💜💜💛💚
Download Telegram
ای که مهتابِ رُخت سایه بیفکنده به ماه
دل ما بر دل تو سخت ارادت دارد

می‌شود گاه بیایی و به ما سر بزنی
چون نگاه تو بهشت است ، سخاوت دارد

در پی چشمه‌ی احساسم و حیران توام
دیدن روی تو از دور غرامت دارد

تو بگو یاور من ، فلسفه‌ی دوری خود
ورنه جبریست نبودِ تو ، که طاقت دارد ؟

آسمانِ دل من ابریِ بی‌حوصله شد
تا تو فریاد زدی عقل شهامت دارد

تا کجا سوی تو آیم ؟ تو چرا دور روی ؟
مگر این دشت پر از خار سیاحت دارد ؟

ای "سراچه" ! بکش این رنج که در پایانش
چون ببینی که خدا در تو عمارت دارد

#علی_غفاری

‌‌‎‌‌❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
آدم ها،
با قلب هایشان از هم فاصله می گیرند
نه با قدم هایشان...
تو اما،
در قلب من می تپی،
در رگ هایم جریان داری
و به نفس هایم آمیخته ای ...
تو نزدیکترینِ منی به من ،
بگذار قدم هایمان
هر چقدر که می خواهند دور باشند /.

#آذین_قانع

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
بین ماهی های اقیانوس و ماهی های تُنگ
هیچ فرقی نیست، وقتی چاره ای جز آب نیست!

ما رعیت ها کجا،محصول باغستان کجا!؟
روستای سیب های سرخ، بی ارباب نیست

ای پلنگ، از کوه بالا رفتنت بیهوده است
از کمین بیرون مزن، امشب شب مهتاب نیست

در نمازت شعر می خوانی و می رقصی، دریغ
جای این دیوانگی ها ،گوشه ی محراب نیست

گردبادی مثل تو، یک عمر سرگردانِ چیست؟
گوهری مانند مرگ،  آنقدر هم نایاب نیست!...

#فاضل_نظری

#شبتان_بخیروعاشقانه


❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
از چه انکار کنم مستی‌ام؟ آری مستم
هم از آن می که تو در میکده داری، مستم

برگ‌ریزان خزانم چه دهد بیم که من
از گل‌آرایی‌ات ای باغ بهاری! مستم

تا نسیم سر گیسوی شلالت، ساقی است
باده بگذار، که از بادگساری مستم

به نخستین قدح، افسون چه دمیدی تو، که من
تا دم آخر از آن جرعه‌ی کاری مستم؟

می‌دود در تنم این عشق که راکد نشود
رگ به رگ، من هم از این رخوت جاری مستم

مست چشم تو در آیینه‌ی شعرم زده است
خیمه و من هم از این آینه‌داری مستم

شیوه‌ی چشم تو، آموختم این کار، آری
عجبی نیست که در عین خماری، مستم

#حسین_منزوی

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
خدا مرا به فراق تو مبتلا نکند
نصیب دشمن ما را نصیب ما نکند

من‌و ز کوی تو رفتن؟ زهی خیالِ محال
که دام زلفِ تو هرگز مرا رها نکند ...

#ادیب_نیشابوری

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
آدمی‌زاد است دیگر، دوست دارد دق کند
گاه‌گاهی گوشه‌ای بنشیند و هق‌هق کند

با خودش خلوت کند از دست بی‌کس بودنش
هی شکایت از خودش از خلق و از خالق کند

آن‌قدر با چشم هایت دلبری کردی که شیخ
جرأت این را ندارد صحبت از منطق کند

حد بی‌انصاف بودن را رعایت کن؛ برو
ماندن تو می تواند شهر را عاشق کند

#شایان_مصلح

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
یادم باشد، شب که شد
دلتنگی ام را روی چادر شب آسمان بتکانم!
چشم به راهی هایم را
بر روی چشمک ستاره ها حک کنم!
گوشواره های پروین را بر گوش های ماه بیاویزم!
دست در دست شب بوها،
روی احساس خیس شبنم قدم بزنم!
پای صحبت دریا بنشینم!
کوه ها را برای هواخوری بیرون ببرم!
و دست آخر،
برای دلم قصه ی زنی را تعریف کنم،
که یک شب برای در آغوش کشیدن خواب های ناتمام
خودش را از لای شعرهایم بیرون کشید.



#اردشیر_هادوی_لولتی
#امتداد_شبتون_وصل_به_روشنای_مهر_و_امید

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
چشمانت پرتوی آفتابی ست
که وجودم را گرم می کند
هر صبح که بر من می تابی
خورشید نگاهت اعماق تاریک و دلتنگ وجودم را
روشن می کند ،
پنجره ی قلبم به روی دشت ارغوانیِ عشق
گشوده می شود ،
طنین صدایت در گوشم
زیباترین اهنگ موزون جهان می شود
و شعرِ زیبای عشق را
در جان و روحم جاری می سازد


#باران_مقدم

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
یا رب، این بوی خوش ز گلستان آید؟
یا ز باغ ارم و روضهٔ رضوان آید

یا صبا بوی سر زلف نگاری آورد
یا خود این بوی ز خاک خوش کمجان آید

یا شمال از دم عیسی نفسی بویی یافت
کز نسیم خوش او در تن من جان آید


#عراقی


‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
ای نازنین همه شعرم به نام تو جان گرفت
دفترم به زُلف تو بوی ارغوان گرفت

قلم بی جان من زِ خیال تو جان گرفت
گویی شعرم به چشم تو رنگ کهکشان گرفت

چو می‌شکافد تیغ آفتاب فرق شب را
نمیدانی قلبِ #صبحم به یاد تو ضربان گرفت

تا کشیدم دستِ نوازش به سرِ خیالِ تو
نمی دانم چرا از ابر آسمانِ دلم باران گرفت

#سیامڪ_جعفرے
#برای_انڪس_ڪه_خودش_میداند‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
جزیره‌ای‌ست عشق تو
که خیال را به آن دسترسی نیست،
خوابی‌ست ناگفتنی، تعبیر ناکردنی

به‌راستی عشق تو چیست؟
گل است یا خنجر؟
یا شمع روشنگر؟
یا توفان ویرانگر؟
یا اراده‌ی شکست‌ناپذیر خداوند؟

تمام آنچه دانسته‌ام
همین است؛
تو عشق منی
و آنکه عاشق است،
به هیچ چیز نمی‌اندیشد...

#نزار_قبانی

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
قسم به روح لطيفت به روح حساست 
مسافرم كه نباشم يوسوس الناست

دليل رفتن خود را نوشته ام اما 
به حکم عقل بخوانش نه حکم احساست

تو گنج بودي و قدر تو را ندانستم
نشان به گوهر چشمان مثل الماست

دوباره نام تو آمد به یادت افتادم
جهان چه عطر عجیبی گرفته از یاست 

اگر چه در دل تو نیستم ولی بسپار 
مرا به حافظه ی چشم های عکاست

#سید_تقی_سیدی

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
تـو نباشے شـاعرے خُمـارم
ڪه واژه هاے مَســتم در ڪوچھ پس ڪوچھ هاے شهــر ولڪَردے میڪنند،
سپیـد هایـم خاڪسـترے،
و لاتِ خیـابان ها میشــوند،
تا متلڪ هاے بےرَمَــق و ڪلمـاتِ خسـته ام را،
نثـار ِ بادهاے وحشےِ زمســتان ڪنم،
تـو نبــاشے رسـوا ترین شــاعرِ شهــرم •••


#ژیـلا_معصـومے

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
ناز بودی ناز کردی من خریدارت شدم
آمدی با جان و دل سر گرم بازارت شدم

ای همه زیبایی ات در واژه ها جاری شده
شعربودی شعرگویان محو دیدارت شدم

خواستی با حلقه ی گیسو به دار آویزی ام
اختیاراز دست من رفت و گرفتارت شدم

دستها را حلقه کردی و نفهمیدم چرا
باهمه بدعهدی ات ناگه بدهکارت شدم

نازچشمانت مرا دیوانه خود کرده بود
وعده یک بوسه دادی و طلبکارت شدم

بی توشعرم رنگ غم دارد نمی فهمی مگر
از چه من رقصنده ی ساز پر آزارت شدم

باخم ابروی تو پشتم شکست ای بی وفا
یک نظر حتی نفهمیدی که تبدارت شدم

"عندلیبت"بودم و در بوستان پنهان شدی
با پرو بالی شکسته زار و بیمارت شدم


#لاادری

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
بپرس دوستم داری...؟
بگذار بگویم : من...؟ شما را...؟
به جا نمی آورم !
ولی...
شما چقدر زیبایید !
به فنجان قهوه ای دعوتتان کنم ؟
لبخند بزن ، بگو :
با کمال میل...!
بیا دوباره برای اولین بار ببینمت !
در همان دیدار
دلت را ببرم ، بگذار اولین
دوستت دارم را دوباره بگویم...!
باز هم عاشقت شوم...

#حامد_نیازی♥️

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
باز #عصر شد
مثل‌ کوچ نشینی به
سمت خیال‌ تو کوچ می کنم،
کوله بار دلتنگی هایم را می بندم
و به سمت تو می آیم،
گرمسیر نگاهت
آخرین جان‌ پناه
برای تمام دلتنگی های من است..



#سالار_نامی

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
دوست دارم ،اینکه گاهی بحث را کِش می دهی
بوسه هایی را که با اصرار و خواهش می دهی

باد می پیچد به خود از حسرتش !وقتی که تو
دست بر مو  می بری ،آن را نوازش می دهی

#عطر شالی لای موها ،شرم گل بر گونه ات
چهره ی پاک پری ها را نمایش  می دهی

شهر ما شاعر فراوان دارد و تقصیر توست!
آنقدر که سوژه ی ناب سُرایش  می دهی


#مهدی_مهدی_زاده

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀