💖کافه شعر💖
2.69K subscribers
4.41K photos
2.94K videos
12 files
1.06K links
نمیخواستم این عشق را فاش کنم

ناگاه بخود امدم

دیدم همه کلمات راز مرا میدانن ...

این است که هر چه مینویسم

عاشقانه ای برای تو میشود

#شهاب_مقربین

کافه شعر باافتخار میزبان حضور

شما دوستان ادیب میباشد

💚💛💜💜💛💚
Download Telegram
قاصدک نوبت ما شد چه عجب
غصه ها باد هوا شد چه عجب

در پس ابر نمی ماند ماه
این مَثَل شامل ما شد چه عجب

شادمان از قفس سینه ما
مرغ دلتنگ رها شد چه عجب

با پیام تو ترک خورد سکوت
شهر پیوسته صدا شد چه عجب

صبر کوچه به سر انجام رسید
آخر این  پنجره وا شد چه عجب

قاصدک درد پریشانی ما
با سلام تو دوا شد چه عجب

#تقی_شیرین_زاده

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
سهم من از عشق تو عمری انتظار است
محبوب من، با جان عاشق این چه کار است؟

گیرم که این دل لایق  مهرت نباشد
لطف تو اما، این میانه راهکار است

خارم ولی دستم دخیل دامن توست
اشکم که بر سوز دل شمعی دچار است

عالیجناب کهکشان ذره پرور
اینجا زمین، سیاه‌رای بی شهریار است

دلدادگی این روزها جرم کمی نیست
شکر خدا سهم من عمری انتظار است

#مهتاب_بهشتی

العجل یا مولانا یا صاحب الزمان

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
#دوستت_دارم
چطور ثابت کنم که حضور تو در جهان
مثل حضور آب و درختان است؟
تو گل آفتابگردانی
نخلستان
و ترانه ای که از تاریکی دل به دریا زده!
وقتی کلمات ناتوانند
بگذار تو را با سکوت بگویم...


#نزار قبانی

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
چای لاهیجان من یک بار دیگر
دم بکش
#عصر زیبای مرا در عشق یک
مبهم بکش
چای کاری عطر شالیزار من ای تازه دم
با سماورهای چشمت جوششی
بی غم بکش
دم کشیدم جوش آوردی مرا با
گونه ات
با لب شیرین حلوایت مرا
بی کم بکش
سرسپردم بر تو ای شیرین نمای روز خوش
چون مکرر قندی و در جان من
مرهم بکش
با نبات لعل چای هر لبت سر میکشم
قوری هر فومنی مشروطه را
در هم بکش

#مسعود_ریخته_گر♥️
#عصرتون_گرم


❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
اگر چه پیر مغانم پیاله داد به دست
به عشوه مغبچه ام کرد مست و باده پرست

ز شیخ و خانقه و حور و روضه ام فارغ
مرا که پیر و جوانی چنین میسر هست

ببین بلندی چرخ برین و پستی خاک
نگون شدن چو نخواهی بساز خود را پست

خوشم ز مستی جام فنا به شکر همین
که نیستم ز می عجب و خود پرستی مست

بهر شکست که در زلف دلکش افکندی
هزار دل که درو بسته بود یافت شکست

دلا در آتش می سوز نقش هستی خویش
که هر کسی که نکرد این عمل ز خویش نرست

مده به رند خرابات عهد می ای شیخ
که قسمت این شده از ساقیان عهد الست

بیار باده بی اختیاری ای ساقی
که اختیار درین کارگه به دل نه نشست

وصال بایدت از خویش بگسل ای فانی
که هر که او ز خودی شد جدا باو پیوست


#عارف_قزوینی

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
در عشق سلیمانی من همدم مرغانم
هم عشق پری دارم هم مرد پری خوانم

هر کس که پری خوتر در شیشه کنم زودتر
برخوانم افسونش حراقه بجنبانم

زین واقعه مدهوشم باهوشم و بی‌هوشم
هم ناطق و خاموشم هم لوح خموشانم


#مولانا

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
تولد حضرت على(ع) بزرگمرد تاریخ بشریت،
روزمرد، روز پدر پیشاپیش مبارڪ🎉🌺

سايه ى پدرانى ڪه هستند مستدام ،
وروح پدرانى ڪه در ڪنارمون نيستند
شاد و قرين رحمت الهى باد

پیشاپیش مبارک

#ما_مدیران_کانال_کافه_شعر
#روز_پدر_و_روز_مرد_رو_به_تک_تک
#شیر_مردان_سرزمین_ایران_پیشاپیش #تبریک_می_گوییم

🌹🎂

🌹🍀🌹🍀🌹🍀🌹🍀🌹🍀

🌹🍀🌹🍀🌹🍀🌹

🌹🍀🌹🍀🌹

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
از کِشتِ #پدر، زحمتِ بسیار در آمد...
او شوقِ ثمر داشت ولی دار در آمد!

دردا که اگر تخمِ در و پنجره کِشتیم،
دیوانه شد آن دانه و دیوار در آمد!

«یک‌صفحه» غلط داشت کتابِ شبِ پیشین،
شیرازه پریشان‌شد و طومار در آمد!

با نیزه نشستند چنان بر سرِ مُصحف،
کز لفظِ روان، معنیِ دشوار در آمد!

امروز همه اهلِ نَفَس مُنکِرِ عطرند...
از بس لجن از کلبه‌ی عطار در آمد!

گفتی که در این دایره‌ی بی‌ در و پیکر،
از خَلق، چرا کافر و دیندار در آمد؟!

فرقِ بشر این است که با بوسه‌ی ابلیس،
از دوشِ یکی دار، یکی مار در آمد!


#حسین_جنتی

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
راستي..
#یار مݧ خستہ ڪجاسٺ..؟!
آݧ قسم خوردھ
ڪہ دنیا بہ خودش دیدھ نبود...
آنڪہ روزے
همہ ے جاݧ و دلش مݧ بودم...
آنڪہ میڪَفٺ...
تمامم بہ نفسهـــاے
#تو
وابستہ و.. بس..
  و نباشی...
    بہ خدا میمیرم...!!

شاهرخ_صفرنژاد


❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
می‌نویسم
تا د‌ل‌برم را نجات دهم
از شهرهای بی‌‌شعر، بی‌عشق
از ناکامی و افسردگی
می‌نویسم
تا او را به پیام‌آور
به تندیس
به ابر بدل کنم

هیج چیز ما را از مرگ در امان
نخواهد گذاشت
جز زن،
و نوشتن...

#نزار_قبانی

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
هر چند که #عشق در سبوی من و توست
نوشیدن #عشق آرزوی من و توست

جامیم که با هول و ولا میگردیم
صد حرف نگفته در گلوی من و توست

#صفیه_قومنجانی

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
                   #پدر، آرامِ قلبِ بی‌قرارم

                  پناهِ لحظه‌های سرد و تارم

               تو را تا بی‌نهایت دوست دارم

                    الهی تا ابد باشی کنارم

                    #سمیه_عبداله_آبادی
 

      ❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
.
بر زبان جاری نشد شوری که در جان داشتم
ورنه با تو، گفتنی‌های فراوان داشتم

بی‌تو از ناگفتنی‌هایی که در دل مانده بود
کوهِ دردی بودم و سر در گریبان داشتم

روزها، ابری که در هر سوی من گسترده بود
#شب به یُمن ابرهای تیره، باران داشتم

سردمهری از نگاهت سخت باور می‌شود
من به چشمان تو چون خورشید، ایمان داشتم

دل به دریاها زدن، قدری جنون می‌خواست... آه
بی‌خود از فرزانه‌ای من چشمِ توفان داشتم...

#مصطفی_محدثی_خراسانی

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
صبحِ  ات به خیر
هر کجا هستی‌
به یاد من باش
من با تو چای نوشیده ام
سفر‌ها کرده ام
از جنگل، از دریا، از آغوشِ تو شعر‌ها نوشته ام
رو به آسمانِ آبیِ پر خاطره
از تو گفته ام
تو را خواسته ام
آه ‌ای رویای گمشده
هر کجا هستی‌
صبح ات به خیر

#نيكى_فيروزكوهي

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
وقتِ آن آمد کز اندوهان سبکباری کنیم
شست و شو را اشکِ خون از دیدگان جاری کنیم

خون به رگ‌ها، جان به تن‌ها، جوشِ شادی می‌زند
زود باشد پر شود این جام و سرشاری کنیم

خیز تا شمشیر در دستی و گل دست دگر
آستین افشان و پاکوبان میان‌داری کنیم


#حسین_منزوی

‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
می نویسم نام نامی تو را به آستان عشق ای پدر
سر می نهم به دستان عشق ای پدر

غزل وارهء می شود شعرم به هوای مردِ تو
نیست دوستی جاودان‌ به عشق ای پدر

چو می شود تمامی جانم پُر زِ درد
به خدا نیست به دردم درمان عشق ای پدر

خون می شود آسمان زِ دردِ سینهء تو
تهی می شود زمین زیر بار آسمان عشق ای پدر

هر چه گویم هر چه نویسم راهی به جای ندارد
عرش و سما جملگی سجده کند به ریحان عشق ای پدر

در این کوره راه پُر از تشویش و خطر
ندارم پناهی جز احسان عشق ای پدر

#سیامڪ_جعفرے‌‌

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
جهان گلشن، که میلاد امیرالمومنین آمد
علی مولود کعبه، حجّتِ رویِ زمین آمد

پدر نامی گرفته از علی آن اخترِ تابان
پدر مردانه شد روزش، چو تاجی بر سرِ شاهان

مسیحایی، که گرمست از وجودش روح کاشانه
سفیرِ زندگی، عشقِ دمادم، شوق هر خانه

پدر اسطوره یِ رنج است و صبر و، خسته از ایام
نگاهش گرم و لبریز از محبّت، همدمِ آلام

پدر چون گوهریِ ارزنده، شمعِ روشن از ایمان
پدر مرغِ سحر بر بام هستی، چهره اش تابان

طلوعِ زندگی، سر سبزیِ جان، شعر هر دیوان
پدر آغوش گرمِ ما، پدر ناجیِ هر دوران

بنازم قوم افغان را، پدر را قبله می خواند
و او را ناخدایِ کشتی تقدیر می داند

#حسین_طلائی (سفیر نیشابور)

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀