💖کافه شعر💖
2.79K subscribers
4.43K photos
2.95K videos
12 files
1.08K links
نمیخواستم این عشق را فاش کنم

ناگاه بخود امدم

دیدم همه کلمات راز مرا میدانن ...

این است که هر چه مینویسم

عاشقانه ای برای تو میشود

#شهاب_مقربین

کافه شعر باافتخار میزبان حضور

شما دوستان ادیب میباشد

💚💛💜💜💛💚
Download Telegram
شاعری دیدم به این دنیا فقط خندید و رفت
جز بساطِ شعر خود هر چیز را برچید و رفت

با لبی خندان به دستش جام زهر از دوستان
با دلی آگاه...سمّ ِ شوکران نوشید و رفت

اندکی قبلش فقط با شور و شوقِ عاشقی
زندگی میکرد و بر شعر و غزل تابید و رفت

مدتی تخمیر... شد در بطنِ خود گندید... تا
یک شرابِِ ناب شد چون چشمه ای جوشید و رفت

ناب گشت و ناب ماند و بعد هم شد جاودان
چون که روح ناب خود را از بدی دزدید و رفت

#مهدی_شهسواری

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
ای نسخهٔ نامهٔ الهی که توئی
وی آینهٔ جمال شاهی که توئی

بیرون ز تو نیست هرچه در عالم هست
در خود بطلب هر آنچه خواهی که توئی

#رباعی_مولانا

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
نماز عشق که بی‌قبله می‌گزارندش
دو رکعت است و ز خونش به جای آب وضوست

عجب چه می‌کنی از عشق دوست در دل من؟
که گاه ناب‌ترین باده در شکسته سبوست

#حسین_منزوی


‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌ ❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
.

من و تو
در کوله هایمان
برای درمان زخم دلتنگی،
آغوش داشتیم
بوسه داشتیم
و
دوستت دارم !
اما در نهایت
بی رحمانه سکوت را انتخاب کردیم
"برای همیشه"...

#سحر_رستگار

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
سر خاک شد و نقش خیال تو نرفت
خون گشت دل و شوق وصال تو نرفت

هر چند ز هجران تو زنگار گرفت
ز آیینهٔ دل عکس جمال تو نرفت

#فیض_کاشانی

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
هر #شب
خیالِ تو طنابی از جنس
دلتنگی می بافد
تنهائیم را به دار می کشد
گلوی تنهائیم را می فشارد
نفسِ شعرم تنگ می شود
تابوتِ واژه ها بر دوش قلم
احساسم پیچیده می شود
بر کفنِ سفید ورق
عزای نبودنت
نوحه خوانی شقایق های عاشق
بر پیکر بی جانم

رویای نیلوفری آبی بودنت
بر برکه ی جانم
چه زیبا می شود شبی
من و تو و حریر
اطلسی شانه هایت


#سیامڪ_جعفرے
#برای_انکس_که_خودش_میداند

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
امروز هم روز دیگری
برای دوست داشتن تو آغاز شد
تا شعری دیگر
بسرایم پر از واژه هایِ عشق
برای آن چشمان رویایی
که تا بر من می تابند آرام می گیرد
قلب بیقرارم،
سبز می شوم و گرم
در این زمهریر زمستانی ،

بتاب با گرمای بودنت
بر منی که
از خزان تنهایی گذشته ام
با زرد و نارنجی های احساسم
عبور کرده ام از کوچه های
باران خورده ی تنهایی
و سرمایی بر جان دارم
از دلتنگی ؛

#باران_مقدم


❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
دو چشم مست تو کز خواب ناز برخیزد
هزار فتنه ز چین و طراز بر خیزد

کسی بطره کوتاه تو نیارد چنگ
مگر که از سر عمر دراز برخیزد

هر آنکه جان و سر اندر سر هوای تو کرد
ز خیل دلشدگان سر فراز برخیزد


#میرزا_حبیب_خراسانی


‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
رخ خویش اگر نمایی، دل عالمی رُبایی
دو جهان به هم برآید، ز نقاب اگر برآیی

ز مشارقِ هویّت چو بتابد آفتابت
ز ظلال اثر نماند ز کمال روشنایی

هله، ای شَهِ مجرّد! بنَمای طلعت خود
نه تویی بِهِل، نه اویی، نه منی بمان، نه مایی

غم خویش با که گویم؟ به کدام راه پویم؟
خبر تو از که جویم؟ تو که در صفت نیایی

به جمال لایزالت، به کمال بی‌زوالت
بگُداز هستی ما، که نماند این جدایی...

#منصور_حلاج

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
پای دلتنگی من گر به خیابان برسد
کارِ این شهر به یکباره به پایان برسد

بسته راه نفسم را غمی از جنس سکوت
کارِ این بغض بعید است به باران برسد

خبر از دوست اگر نیست خوشا قاصد مرگ
پشت در منتظرم این برسد، آن برسد

به سر موی تو دل بستم و باور کردم
رسمِ دنیاست، پریشان به پریشان برسد

می‌شود معجزه ای آخرِ هر قصه ی خوش
کاش پایانَ غزل، درد به درمان برسد...

#الهه_سلطانی

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
شعر دانی چیست؟ مرواریدی از دریای عقل
شاعر آن افسونگری کاین طُرفه‌مروارید سُفت

صنعت‌و سَجع‌و قَوافی هست نظم و نیست شعر
ای بسا ناظم که حرفش نیست الّا حرف مفت!

شعر آن باشد که خیزد از دل و جوشد ز لب
باز در دل‌ها نشیند هرکجا گوشی شنُفت

ای بسا شاعر که او در عمر خود نظمی نساخت
ای بسا ناظم که او در عمر خود شعری نگفت..

#ملک‌الشعرای_بهار

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#صبح‌ها...
مسیری روشن آغاز می‌شود
به ‌سوی مقصدی و هدفی؛
پس با همهٔ توانت قدم بردار
و یادت باشد
همه‌ٔ آنچه زیباست در همین مسیر
و در بین راهِ رسیدن نهفته است.
روز "خوب" رو خودت می‌سازی
روز "بد" رو ديگران
پس سعی کن یه سازنده عالی باشی.
‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
#دلنوشته

❀═‎‌‌
🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
کمکم کن که غمم اینهمه سنگین نشود
بیش از این ظلم به قلب من مسکین نشود

باورت نیست چرا؟ زنده و سرخوش پس از این
این زمین خورده ی دلمرده به تلقین نشود

گره ی کور که در کار وفا افتاده است
به دعا گر که نشد باز، به نفرین نشود

اینچنین گرچه اگر هست، ولی آن ظالم 
کاش هرگز سر آسوده به بالین نشود

وزن تلخی که نهفته است در این شعر حزین
شک مکن با عسل قافیه شیرین نشود

او که خود باعث شاعر شدنم بود شبی
گفت: دیگر غزلت مایه ی تسکین نشود

خسته ام، چشم امید دل من سمت شماست
همتی کن که دلم خسته تر از این نشود


#حامد_بیدل

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
‏واسه هیچ‌کس، تاکید می‌کنم هیچ‌کس،
خودتونو به آب و آتیش نزنید.
هرکجا دیدید اون آدم ازتون چیزی می‌خواد
یا تقاضای کاری رو داره که برای شما
خط قرمز محسوب میشه، بکشید کنار.
حتی اگه به قیمت از دست دادن اون آدم براتون تموم بشه.
چون آدمی که شما رو دوست داشته باشه و براش مهم باشید،
هیچ‌وقت با پا نمیاد روی چیزایی که حساسید
و هیچ‌وقت، با هیچ حرکتی شما رو آزار نمیده.
دیر فهمیدن این موضوع هیچ نتیجه‌ای
به جز عذاب وجدان و درگیری با خودتون نداره.

#دلنوشته

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
تو بحر لطافتی و ما همچو کفیم
آنسوی که موج رفت ما آنطرفیم

آن کف که به خون عشق آلودستی
بر ما میزن که بر کفت همچو دفیم

#رباعی_مولانا

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
#رقص_قلم به پا کنم؛ نام تو را صدا کنم
راهی معبدت شوم ، تا به #تو اقتدا کنم

در حرمت #سماع کنان ذکر تو را ثنا کنم
عاقبت آن دل تو را  #عاشق و مبتلا کنم

بهر #وصال عشق تو از همگان گذشته ام
آن  بت زیبای  تو را  پیکره ی #خدا کنم

قبله به قبله رفته ام تا که به #تو رسیده ام
ساکن کعبه ات شدم، #جان و تنم فدا کنم

هردو #لبت شراب من، بوسه ی تو ثواب من
با #تو به آسمان زنم ... بال و پرم رها کنم

#دفتر شعر من سپید، واژه ی بر لبم امید
غزل به کهکشان رسید، نظر براین #سما کنم


#محمد_امیری

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
دلبر مو مشکی😍


❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
گوش کن،
این تپش های عاشقانه ام  را
ساکت نباش!
دیریست در برابر امپراطوری عشقت پرچم سفید تسلیم بر افراشته ام!
آه....
ای شاهزاده سرزمین دلم
بیا و پرچم پیروزی را بر بلندای برج و باروی تن خسته و فرسوده ام به اهتزاز در آر و در این نبرد یک طرفه
شمشیرت را بکش
هر چه خواهی بکن
اسیرم کن
آنوقت با #بوسه های آتشینت
گنجینه لبهایم را غارت کن و در آغوشم گیر.....


#شهلا_پارسی


❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
#عصرها
دست و پاے شعرم
گُم مے شود
واژه ها هراسان تو مے شوند
اصلاً #عصرها
خیال بودنت فرق مے ڪند
بے تو دلتنگے مرا نفس مے ڪشد
و من دستِ خیالت را مے گیرم
با لبخندے تلخ محو مے شوم
در بے ڪران #عصر


#سیامڪ_جعفرے‌‌
#برای_انڪس_ڪه_خودش_میداند


❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
در دست گلی دارم، این‌بار که می‌آیم
کآن را به تو بسپارم، این‌بار که می‌آیم

در بسته نخواهد ماند، بُگذار کلیدش را
در دست تو بسپارم، این‌بار که می‌آیم

هم هرکس و هم هرچیز جز عشق تو پالوده‌ست
از صفحه‌ی پندارم، این‌بار که می‌آیم

ابرم... همه بارانم، وی باغ گل‌افشانم!
جز بر تو نمی‌بارم، این‌بار که می‌آیم

خواهی اگرم سنجی، می‌سنج که جز مهرت
از هرچه سبک‌بارم، این‌بار که می‌آیم

سقفم ندهی -باری- جایی بسِپار، آری
در سایه‌ی دیوارم، این‌بار که می‌آیم

زآن بیهُشی سنگین، وآن خواب غبارآگین
هُشیارم و بیدارم، این‌بار که می‌آیم

باور کن از آن تصویر -آن خستگی، آن تَخدیر-
بیزارم و بیزارم ، این‌بار که می‌آیم

دیروز بِهِل جانا! با تو، همه از فردا
یک سینه سخن دارم، این‌بار که می‌آیم...

#حسین_منزوی

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀