من آن یخم که از آتش گذشت و آب نشد
دعای یک لب مستم که مستجاب نشد
من آن گلم که در آتش دمید و پرپر شد
به شکل اشک در آمد ولی گلاب نشد
نه گل که خوشه ی انگور گور خود شده ای
که روی شاخه دلش خون شد و شراب نشد
پیمبری که به شوق رسالتی ابدی
درون غار فنا گشت و انتخاب نشد
نه من که بال هزاران چو من به خون غلتید
ولی بنای قفس در جهان خراب نشد
هزار پرتو نور از هزار سو نیزه
به شب زدند و جهان غرق آفتاب نشد
به خواب رفت جهان آنچنان که تا به ابد
صدای هیچ خروسی حریف خواب نشد
#غلامرضا_طریقی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
دعای یک لب مستم که مستجاب نشد
من آن گلم که در آتش دمید و پرپر شد
به شکل اشک در آمد ولی گلاب نشد
نه گل که خوشه ی انگور گور خود شده ای
که روی شاخه دلش خون شد و شراب نشد
پیمبری که به شوق رسالتی ابدی
درون غار فنا گشت و انتخاب نشد
نه من که بال هزاران چو من به خون غلتید
ولی بنای قفس در جهان خراب نشد
هزار پرتو نور از هزار سو نیزه
به شب زدند و جهان غرق آفتاب نشد
به خواب رفت جهان آنچنان که تا به ابد
صدای هیچ خروسی حریف خواب نشد
#غلامرضا_طریقی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
مرا اگر به جهنم بیفکنی ای دوست
هنوز نعره برآرم که دوستت دارم
امید من به خطاپوشی تو آنقدر است
که در شمار نیاید گناه بسیارم
تو را به فضل تو میخوانم و امیدم هست
اگر به قدر تمام جهان خطاکارم...
#سجاد_سامانی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
هنوز نعره برآرم که دوستت دارم
امید من به خطاپوشی تو آنقدر است
که در شمار نیاید گناه بسیارم
تو را به فضل تو میخوانم و امیدم هست
اگر به قدر تمام جهان خطاکارم...
#سجاد_سامانی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
بی بهره و بس نالان ، فریاد ازین دوران
گمگشته و سرگردان ، بیچاره و بی سامان
ای ناله ی شبگیرم؛ بشنو کـه چه میگویم
دردی که به دل دارم سخت است شود درمان
آزادی و اندیشه ، خورده تبر و تیشه
در سینه دلم خونین، از رنج و غم انسان
در پهــــنه ی این دنیا آواره تــرین هستم
فــــریاد از این دوران ،صد داد ازین زندان
جان را به لب آوردی ای بخت پریشانم
از دیده ی گریان و، از سفره ی بس بی نان
پژمرده شدی “نسرین”، دل را به چه خوش کردی؟
در دست خزان دیگر؛ شد باغ دلت ویران
#نسرین_حسینی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
گمگشته و سرگردان ، بیچاره و بی سامان
ای ناله ی شبگیرم؛ بشنو کـه چه میگویم
دردی که به دل دارم سخت است شود درمان
آزادی و اندیشه ، خورده تبر و تیشه
در سینه دلم خونین، از رنج و غم انسان
در پهــــنه ی این دنیا آواره تــرین هستم
فــــریاد از این دوران ،صد داد ازین زندان
جان را به لب آوردی ای بخت پریشانم
از دیده ی گریان و، از سفره ی بس بی نان
پژمرده شدی “نسرین”، دل را به چه خوش کردی؟
در دست خزان دیگر؛ شد باغ دلت ویران
#نسرین_حسینی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
زاهد، به تو تقوی و ریا ارزانی
من دانم و بیدینی و بیایمانی
تو باش چنین و طعنه میزن بر من
من کافر و من یهود و من نصرانی
#شیخ_بهایی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
من دانم و بیدینی و بیایمانی
تو باش چنین و طعنه میزن بر من
من کافر و من یهود و من نصرانی
#شیخ_بهایی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
روزگارم سر رسید و عشق پیدایم نکرد
از دل دریا گذشتم باز شیدایم نکرد
منتظر بودم که شاید همچو ناز ارغوان
یا که ناز سروناز ، اما چه ؟ اقوایم نکرد
نسترن هم راز خود از حسن مینا گفت و حیف
راز ما در سینه چون ایهام و معنایم نکرد
آسمان با وسعت اش الهام بخش شاعر است
قسمت ام یک خاطره در بین شبهایم نکرد
بیم آنم بوده مبهم در کنار پنجره
هیچم از یک انتظار آید که دنیایم نکرد
سیل ویرانگر سکوت ریشه هایم را شکست
تا که یاد آرم زبانم بسته نجوایم نکرد
مانده ام در یادگار آن شقایق های سرخ
اندر آن مهتاب بی نوری که فردایم نکرد
هستی ام آتش گرفت ، آرامش از این خانه رفت
لحظه های التهاب آمد که یارایم نکرد
از لهیب عشق سوزان در امانم روز و شب
نوبت ما چون نشد عشقی که یکتایم نکرد
زخم هر یک ضربه از آن تیشه ی فرهاد بود
لذتی بر بیستون ، آنگونه رسوایم نکرد
یک دم از قید حقایق بگذر ای راقب که شیخ
ملحدان را حد که زد یک دفعه فتوایم نکرد
#رامین_راقب
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
از دل دریا گذشتم باز شیدایم نکرد
منتظر بودم که شاید همچو ناز ارغوان
یا که ناز سروناز ، اما چه ؟ اقوایم نکرد
نسترن هم راز خود از حسن مینا گفت و حیف
راز ما در سینه چون ایهام و معنایم نکرد
آسمان با وسعت اش الهام بخش شاعر است
قسمت ام یک خاطره در بین شبهایم نکرد
بیم آنم بوده مبهم در کنار پنجره
هیچم از یک انتظار آید که دنیایم نکرد
سیل ویرانگر سکوت ریشه هایم را شکست
تا که یاد آرم زبانم بسته نجوایم نکرد
مانده ام در یادگار آن شقایق های سرخ
اندر آن مهتاب بی نوری که فردایم نکرد
هستی ام آتش گرفت ، آرامش از این خانه رفت
لحظه های التهاب آمد که یارایم نکرد
از لهیب عشق سوزان در امانم روز و شب
نوبت ما چون نشد عشقی که یکتایم نکرد
زخم هر یک ضربه از آن تیشه ی فرهاد بود
لذتی بر بیستون ، آنگونه رسوایم نکرد
یک دم از قید حقایق بگذر ای راقب که شیخ
ملحدان را حد که زد یک دفعه فتوایم نکرد
#رامین_راقب
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
ای رهیده جان تو از ما و من
ای لطیفهٔ روح اندر مرد و زن
مرد و زن چون یک شود آن یک تویی
چونکه یکها محو شد آنک تویی
#مولانای_جان
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
ای لطیفهٔ روح اندر مرد و زن
مرد و زن چون یک شود آن یک تویی
چونکه یکها محو شد آنک تویی
#مولانای_جان
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
#هر_شب
با وساطت یک قرص سفید
چمدان چشم هایم را می بندم و
به سمت خواب های تو راه می افتم!
به سمت دست هایت...
که خواب رفته اند،
وَ چشم هایت
که خواب مانده اند از دیدنم
به رؤیای تو که پا می گذارم
زیر پایم
خالی می شود!
می دانم صبح نشده
بلند می شوم،
با چمدانی پر از گریه
به خانه ی تنهایی ام باز می گردم...
#مینا_آقازاده
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
با وساطت یک قرص سفید
چمدان چشم هایم را می بندم و
به سمت خواب های تو راه می افتم!
به سمت دست هایت...
که خواب رفته اند،
وَ چشم هایت
که خواب مانده اند از دیدنم
به رؤیای تو که پا می گذارم
زیر پایم
خالی می شود!
می دانم صبح نشده
بلند می شوم،
با چمدانی پر از گریه
به خانه ی تنهایی ام باز می گردم...
#مینا_آقازاده
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
هر #صبح
چشمان خیالت را
نوازش می کنم
لبانت را پُر از بوسه ی
واژه می کنم
روی ایوان نگاهت
سفره ی پر از شعر
تازه پهن میکنم
فنجانی از جنس عشق را
پر از خواستن تو می کنم
ای طلوع #صبح من
بنوش تا #صبحم پر از
عاشقانه های تو باشد
#سیامڪ_جعفرے
#برای_انڪس_ڪه_خودش_میداند
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
چشمان خیالت را
نوازش می کنم
لبانت را پُر از بوسه ی
واژه می کنم
روی ایوان نگاهت
سفره ی پر از شعر
تازه پهن میکنم
فنجانی از جنس عشق را
پر از خواستن تو می کنم
ای طلوع #صبح من
بنوش تا #صبحم پر از
عاشقانه های تو باشد
#سیامڪ_جعفرے
#برای_انڪس_ڪه_خودش_میداند
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
ای روز و شب خیال رخت همنشین ما
جاوید باد عشق جمالت قرین ما
آن دم که بود نقش وجودم عدم هنوز
مهر تو بود مونس جان حزین ما
ما سجده پیش قبله روی تو می کنیم
تا هست و بود قبله، همین است دین ما
#نسیمی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
جاوید باد عشق جمالت قرین ما
آن دم که بود نقش وجودم عدم هنوز
مهر تو بود مونس جان حزین ما
ما سجده پیش قبله روی تو می کنیم
تا هست و بود قبله، همین است دین ما
#نسیمی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
از اول صبح جام و پیمانه و می
تار و دف و تنبور و هم آوایی نی
از صبح که نه که خواب دیدم با او
حرف و سخن و نکته پنهانی وی
من بودم و او بود و شب و جام شراب
هی خوردم و هی بوسه به لب هایش هی
مستی و خرابی و شب و روز همین
یوسف که نه مست جام اوپی در پی
خوش بود هم آغوشی و آواز و طرب
دیدار من و چشم به چشمش شد کی
#یوسف_حمزه
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
تار و دف و تنبور و هم آوایی نی
از صبح که نه که خواب دیدم با او
حرف و سخن و نکته پنهانی وی
من بودم و او بود و شب و جام شراب
هی خوردم و هی بوسه به لب هایش هی
مستی و خرابی و شب و روز همین
یوسف که نه مست جام اوپی در پی
خوش بود هم آغوشی و آواز و طرب
دیدار من و چشم به چشمش شد کی
#یوسف_حمزه
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
گر کسی وصف او ز من پرسد
بیدل از بی نشان چگوید باز
عاشقان کشتگان معشوقند
بر نیاید ز کشتگان آواز
#گلستان_سعدی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
بیدل از بی نشان چگوید باز
عاشقان کشتگان معشوقند
بر نیاید ز کشتگان آواز
#گلستان_سعدی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
میوه لبهای تودر زیر باران چیدنی است
چشم تو کهنه شرابی تا ابد نوشیدنی است
وقت خندیدن به جان شعرم آتش میزنی
جان چشمانت قسم با تو دلم بوییدنی است
می بری تا ناکجا آباد آغوشت مرا
خوب می دانی در آغوشت غزل روییدنی است
طرح اندامت قصیده چشمهای تو غزل
پایتخت شعرمی با تو جنونم دیدنی است
ابر باران زای من! بی وقفه بر روحم ببار
آسمان من فقط در فصل تو باریدنی است
مثنوی در مثنوی درگیر چشمان توام
شعر من با تو فقط با تو چنین بالیدنی است
#رضا_قریشی_نژاد
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
میوه لبهای تودر زیر باران چیدنی است
چشم تو کهنه شرابی تا ابد نوشیدنی است
وقت خندیدن به جان شعرم آتش میزنی
جان چشمانت قسم با تو دلم بوییدنی است
می بری تا ناکجا آباد آغوشت مرا
خوب می دانی در آغوشت غزل روییدنی است
طرح اندامت قصیده چشمهای تو غزل
پایتخت شعرمی با تو جنونم دیدنی است
ابر باران زای من! بی وقفه بر روحم ببار
آسمان من فقط در فصل تو باریدنی است
مثنوی در مثنوی درگیر چشمان توام
شعر من با تو فقط با تو چنین بالیدنی است
#رضا_قریشی_نژاد
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
سوختم من! سوخته خواهد کسی؟!
تـا زِ مـن آتــش زنــد انــدر خَـسـی
سـوخـتـه چـون قـابـلِ آتـش بود
سوخته بِستان که آتش کَش بود!
#مثنوی_مولانا
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
تـا زِ مـن آتــش زنــد انــدر خَـسـی
سـوخـتـه چـون قـابـلِ آتـش بود
سوخته بِستان که آتش کَش بود!
#مثنوی_مولانا
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
سلام عزیزان صبحتون بخیر دلتون شاد
قلب تون مملو از مهر و بخشش
زندگی تون مالامال از عشق و شادی
زیبایی و امید و آرامش و نیک بختی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
قلب تون مملو از مهر و بخشش
زندگی تون مالامال از عشق و شادی
زیبایی و امید و آرامش و نیک بختی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
خم وپیمـانه را بشکن ،که بشکن بشکن است امشب
می و میخانه برهم زن ، دلیلش روشن است امشب
خـرابـم کرده می ، ســاقی ،غـم عـالـم بـه دل بـاقـی
بیا در جمـع سـر مـستان ،صفا درگلشن است امشب
مـن از هـجـران هـراسـانـم ، درون سـیــنه نــالانـم
زکف شـد دین و ایمـانم ،چه غمها بامن است امشب
ز سودای تـو در مـاندم ،غـمت بـر سـیـنه بنـشانـدم
مـرا دریاب پریشانـم ، غمـت بـنیان کن است امشب
خـــم زلـف پــریــشـانـت ، تـو و آن نــاز چـشمـانـت
هـزاران شعله زآن گیسو ، میـان خرمن است امشب
بــیا مـجـنون خـطـابم کن ، تـو مست لـعـل نـابم کن
بـسـوازن و بـرقصانم ، شب رقـصیـدن است امشب
بـه پــیمـان تو دل بـستـم ، قـدح بـا بـاده بشـکستـم
سـر راه تو بنـشستم ، دلیلـش متـقـن اسـت امـشب
حدیث دل چه می خوانی، تو از حالم چه می دانی
خدا میداند و این دل،چه حالی در من است امشب
#علی_فعله_گری
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
می و میخانه برهم زن ، دلیلش روشن است امشب
خـرابـم کرده می ، ســاقی ،غـم عـالـم بـه دل بـاقـی
بیا در جمـع سـر مـستان ،صفا درگلشن است امشب
مـن از هـجـران هـراسـانـم ، درون سـیــنه نــالانـم
زکف شـد دین و ایمـانم ،چه غمها بامن است امشب
ز سودای تـو در مـاندم ،غـمت بـر سـیـنه بنـشانـدم
مـرا دریاب پریشانـم ، غمـت بـنیان کن است امشب
خـــم زلـف پــریــشـانـت ، تـو و آن نــاز چـشمـانـت
هـزاران شعله زآن گیسو ، میـان خرمن است امشب
بــیا مـجـنون خـطـابم کن ، تـو مست لـعـل نـابم کن
بـسـوازن و بـرقصانم ، شب رقـصیـدن است امشب
بـه پــیمـان تو دل بـستـم ، قـدح بـا بـاده بشـکستـم
سـر راه تو بنـشستم ، دلیلـش متـقـن اسـت امـشب
حدیث دل چه می خوانی، تو از حالم چه می دانی
خدا میداند و این دل،چه حالی در من است امشب
#علی_فعله_گری
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
سمع و بصر و زبان و دستم، همه اوست
من نیستم و هستیِ هستم همه اوست
این هستی موهوم، خیالی است صریح
زین هستی موهوم چو رستم، همه اوست
#باباافضل_کاشانی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
من نیستم و هستیِ هستم همه اوست
این هستی موهوم، خیالی است صریح
زین هستی موهوم چو رستم، همه اوست
#باباافضل_کاشانی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
اقرأ ای لیلای دل ، فرهاد شیرینت منم
در مصاف چشم تو مغلوب مسکینت منم
لا فتی در عاشقی لا سیف الا ابرو ات
ای مدثّر لای گیسو ، عین تمکینت منم
شهد لبها با ادرکاسأ و ناول جام دل
در طریق عشق بازی برگ زرینت منم
خط لب هایت شروط مرز احیاءُ ممات
مادر عیسای ادیان معجز دینت منم
خط چشمت روشنی بخش صراط جان ما
ذکر الحمدی بگو آلام تسکینت منم
وایِ بر صیدی که در دام سیه چشمی اسیر
صید بسته دست و پای طرفة العِینت منم
ای گشوده بال و پر در اوج پرواز و شکوه
با شکوهی، فرِّ غافل گشته ، شاهینت منم
#بهمن_نعمتی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
در مصاف چشم تو مغلوب مسکینت منم
لا فتی در عاشقی لا سیف الا ابرو ات
ای مدثّر لای گیسو ، عین تمکینت منم
شهد لبها با ادرکاسأ و ناول جام دل
در طریق عشق بازی برگ زرینت منم
خط لب هایت شروط مرز احیاءُ ممات
مادر عیسای ادیان معجز دینت منم
خط چشمت روشنی بخش صراط جان ما
ذکر الحمدی بگو آلام تسکینت منم
وایِ بر صیدی که در دام سیه چشمی اسیر
صید بسته دست و پای طرفة العِینت منم
ای گشوده بال و پر در اوج پرواز و شکوه
با شکوهی، فرِّ غافل گشته ، شاهینت منم
#بهمن_نعمتی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
هزار شیشهی دل را شکست و خود مخمور
کسی چو چشم سیاه تو احتساب نکرد
بیا به جانب حق، امنِ خود اگر خواهی
که مرغ قبلهنما را کسی کباب نکرد...
#شفیق_اورنگآبادی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
کسی چو چشم سیاه تو احتساب نکرد
بیا به جانب حق، امنِ خود اگر خواهی
که مرغ قبلهنما را کسی کباب نکرد...
#شفیق_اورنگآبادی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
✨💞 💞✨
هرجور باشی دوست دارم😉❤
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
هرجور باشی دوست دارم😉❤
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
تو را دوست دارم،
و شعرهایم را در وصف تو می سُرایم
همچون شاملو برای آیدا؛
با این تفاوت که شاملو برای کسی می سرود
که او را داشت،
اما من برای بزرگترین نداشته زندگی ام
عاشقانه شعر می نویسم
و بیتابانه دلتنگ می شوم،
راستش را بخواهی نه تو آیدایی و نه من شاملو؛
تو زیباترین پروانه ی رویاهای منی
و من مجنون و دیوانه ی تو؛
میخواهم تا ابد از تو بگویم و به تو بیاندیشم
بیا و بالهای پروانه ایت را بگشا
و بر آسمان زندگی ام قدم بگذار،
و پایان بخش دلتنگی های خزانم باش...
#محسن_مصطفی_نژاد
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
و شعرهایم را در وصف تو می سُرایم
همچون شاملو برای آیدا؛
با این تفاوت که شاملو برای کسی می سرود
که او را داشت،
اما من برای بزرگترین نداشته زندگی ام
عاشقانه شعر می نویسم
و بیتابانه دلتنگ می شوم،
راستش را بخواهی نه تو آیدایی و نه من شاملو؛
تو زیباترین پروانه ی رویاهای منی
و من مجنون و دیوانه ی تو؛
میخواهم تا ابد از تو بگویم و به تو بیاندیشم
بیا و بالهای پروانه ایت را بگشا
و بر آسمان زندگی ام قدم بگذار،
و پایان بخش دلتنگی های خزانم باش...
#محسن_مصطفی_نژاد
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀