💖کافه شعر💖
2.79K subscribers
4.43K photos
2.95K videos
12 files
1.08K links
نمیخواستم این عشق را فاش کنم

ناگاه بخود امدم

دیدم همه کلمات راز مرا میدانن ...

این است که هر چه مینویسم

عاشقانه ای برای تو میشود

#شهاب_مقربین

کافه شعر باافتخار میزبان حضور

شما دوستان ادیب میباشد

💚💛💜💜💛💚
Download Telegram
زنند طعنه که اندر جهان پناهت نیست
به جان دوست همان نیستی پناه منست

قلندرانه گنه می‌کنم ندارم باک
از آنکه رحمت حق ضامن گناه منست

مرا به حالت مستی نگر که تا بینی
جهان و هر چه درو هست دستگاه منست

دمی که مست زنم تکیه در برابر دوست
هزار راز نهانی به هر نگاه منست

#قاآنی‌

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
دانی که کدامین شب و روز است که عاشق
خشنود دلی دارد و خوشبوی مشامی؟

شامی که شمال آورد از دوست شمیمی
صبحی که صبا آورد از یار پیامی!

#حریف_جندقی

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
می روم از رشت ، سرسبزی گیلان مال تو
 این ترنم های زیبا ، شور باران مال تو

می توانی در هیاهوها فراموشم کنی
پرسه بندی کن قدم ها را، خیابان مال تو

 بعد از این اندوه می چیند زمین از آسمان
 جای باران شاعری کن، طبع آبان مال تو

 دل نکردم خوش به این بی دادگاه زندگی
 رنج غربت سهم من شد، غصه نان مال تو

 دست ماشین های بی جان نیست این آوارگی
حلقه در گوش قضا کن، راه و فرمان مال تو

این غرور رام دی را ، سوز بهمن می کشد 
زمهریرِ شهر عاشق کش! زمستان مال تو

 آیه ای در شأن عاشق نیست در آیین تان
می روم از رشت، سرسبزی گیلان مال تو...

#بهنام_صداقت_حور

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
سنـگ دلا چــرا دگــر جــور و جــفــا نـمــی‌کـنی

جـــور و جــفــا بکـن اگـر، مـهـر و وفـا نـمــی‌کـنی

# همایون شجریان

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
کس دل ندهد بدو که خونخوار منست
جان رفت چه جای کفش و دستار منست

تو نیز برو دلا که این کار تو نیست
این کار منست کار من است کار منست

#رباعی_مولانا

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
؏ـاشقت شدم💕
نیازم به #تووو،
چون نیاز پرنده به آسمان بود....
نیازم به #تووو
ڪَشودن آغوش آسمانی‌ات بود....
آرے....
؏ـاشقت شدم
پر ڪشیدم در بیڪرانهِ
مهربانی‌ات....
دوست داشتنت....
چه زیباست وقتی مردانه
پاے ؏شـقت باشی
تا من زنانه برایت دلبرے ڪنم....
چه زیباست امنیت آغوشت....!!💞😘

#معصومه_فتح_اله_پور

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
#عصر باشد وچاے باشد
و شمعدانے...
اینجا
صد بغل واژه
میبارد براے شاعرے...


#ڪوروش‌مهرگان

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
آن صحن چمن، که از دم دی
گفتی دم گرگ یا پلنگ است

اکنون ز بهار مانوی طبع
پرنقش و نگار همچو ژنگ است

بر کشتی عمر تکیه کم کن
کاین نیل نشیمن نهنگ است


#رودکی

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
بی تو دل گیرترین شاعر این قرن منم
می رود روح پریشان شده از جسم و تنم

تا‌ ابد دور تو می‌گردم و مشهورم به؛
عابدِ در به درِ معبدِ اين راه صنم!

بی تو در پیله ی تنهایی خود می پوسم
لایق غربت و آوارگی ام در وطنم…

یا در آغوش خدا با همه ی فاصله ها
عاقبت سجده ی طولانی خود می شکنم

خیره ماندم به دو راهی به هوای قدمت
نفسی چاق کنم سر برسی راهزنم!

دلِ غارت زده از مهرِ تو را نفروشم
چه معطّر شده از عطر تنت پیرهنم

ِحضرت عشق تماشای شکار آمده ای؟!
بال پرواز بده سوی شما پر بزنم…
 
#معصومه_بیرانوند

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
رهرو نادان چو گردی پای در گِل میکند
دوست باشد یا برادر،عمر باطل میکند

هرچه داناتر بوَد دشمن ز بودش غم مخور !
همره نادان تو را از خویش غافل میکند ...

#سپهرA_Roohi

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
دلا در وصف گیسویت ،  چه دانم من غزلخوانی ،
که در شرح دو زلفینت ، حکایتهاست طولانی ،

منم زان حسرت رویت ، حزین در کنج افتاده ،
به بوی شبنم زلفت ، هزاران جان قربانی ،

فغان از آتش عشقت ،  دل و جان گشت خاکستر ،
به عالم هیچ کس چون من ،  نباشد در پریشانی ،

نی ام انکس که دردم را ، به هر صاحب سخن گویم ،
خَسی هستم که سرگردان ، در این دریای طوفانی ،

اگر این جان مسکین را به جرم عشق سوزانند ،
همی گویم فدایت باد ، فدای ان گرانجانی ،

#راحم_تبریزی

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
فرسنگ ها از من دورى
دوری بدون هیچ قرار عاشقانه ای
مات و مبهوت
در هر سطر از شعر هايم خواهم نوشت
از دوست داشتنت
تا دیدار هاىِ عاشقانه
واژه به واژه زيباتر بايد نوشت
از اعماقِ وجود و قلبِ بى تابم،
به تو انديشدن،
به آسمان نيلگون،
و پرندگانِ کنج قفس مرا به سكوت
و انديشه ام را به دور پرواز ميدهند
به برگى كه عاشق باد است
به كودكى كه در گوشه ى خيابان چشم
انتظار است
بايدبراي تو نوشت مثل آن پرنده ى اسير
برگى كه عاشقِ باد است
يا آن كودك معصوم
زيباىِ من!! دلم تنگ است
براى اين همه دلتنگى ها نامي نيست
دستم را روي قلبم گذاشته ام
جاي تو هنوز هست
عطرِ تنِ تو
آه ..چه چيزى مرا از تو دور كرده است؟!
كه نشاني از تو نيست
مى خواهمت ، مى خواهمت ...

#مهسا_ميرزاده

‌‌‎‌‌❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
ای عاشق خام، از خدا دوری تو
ما با تو چه کوشیم؟ که معذوری تو

تو طاعت حق کنی به امید بهشت
رو رو! تو نه عاشقی، که مزدوری تو

#شیخ_بهایی

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
نگاه ِخسته ات را لحظه ی دیدار می بوسم
و دست ِلحظه ها را کز غمت سرشار، می بوسم

تمام خاطراتی را که بعد از سال ها دوری
به روی غصه هایم می شود آوار ... می بوسم

در این تنهایی ِ بی رحم و ... از تصویر تو ِ لبریز
سکوت ِعشق را ، در قاب ِ بر دیوار ... می بوسم

چه حزن انگیز می آیی ... و از هُرم نفس هایت
مسیر اشک هایت را شبی غم بار .... می بوسم

اگرچه دوری و غم های تو شیرین نخواهد بود
لب ِاین شوکران را از سر ِ اجبار می بوسم

#امیر_نقدی_لنگرودی

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀

نمیدانم از کدام سرزمین
پا به خانه ی دلم گذاشتی
که چون پاییز
دلتنگ غروب چشمانت شدم
و این حال غریبانه ام
چنگ زده بود
بر عقربه های رنگ و رو رفته ی احساسم
که چون آونگی روی افکار ممنوعه ام
رژه میرفت
مثل امروز که انتظار
ریشه دوانیده بود در دلم
برای  شوق پرواز 
برای رسیدن به تو 
برای خلاصی از این دوری اجباری...

#آذر_فراهانی

‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
ڪوتاه ِمی نویسم
  بقــدرے
  ڪہ فقط #بدانی
  بـا #ضرب بہ #ضرب
  #تپشهاے#قلبم
  #دیوانہ‌وار #دوسـتت‌دارم


#امیــد_آذر

‌    ‌‌‌❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
اگر خواب آیدم امشب سزای ریش خود بیند
به جای مفرش و بالی همه مشت و لگد بیند

ازیرا خواب کژ بیند که آیینه خیالست او
که معلوم‌ست تعبیرش اگر او نیک و بد بیند

خصوصا اندر این مجلس که امشب در نمی‌گنجد
دو چشم عقل پایان بین که صدساله رصد بیند

شب قدرست وصل او شب قبرست هجر او
شب قبر از شب قدرش کرامات و مدد بیند

خنک جانی که بر بامش همی چوبک زند امشب
شود همچون سحر خندان عطای بی‌عدد بیند

برو ای خواب خاری زن تو اندر چشم نامحرم
که حیفست آن که بیگانه در این شب قد و خد بیند

شرابش ده بخوابانش برون بر از گلستانش
که تا در گردن او فردا ز غم حبل مسد بیند

ببردی روز در گفتن چو آمد شب خمش باری
که هرک از گفت خامش شد عوض گفت ابد بیند


#مولانا

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
و امّا شب...
شِکُفتن گُل دلتنگی تو
در باغچه ی شعرم
چین خوردن ماه بر
برکه ی جانم
شبنم شدن اشکم
بر بوته ی یادِ تو
نشستن من و خیالِ تو
روی شاخه ی شب
خیره شده به شقایق های
رقصان در باد
می نویسم شعری از جنس
دلتنگی شبِ تو
واژه هایش پُر از
حریر سبزِ تنِ تو
نوشتن و نوشتن
قلمم خسته و دفترم کلافه
شب هم به فریاد شد
از نوشتن من
در آخر چیزی نمی ماند
جز پیوند دادن خیالِ
تو به شب و به امید
صبح داشتن تو

#سیامڪ_جعفری
#برای_انڪس_ڪه_خودش_میداند‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌😘

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
مدتی ست هر صبح
به وقت طلوع آفتاب
و شروع روزمرگی آدمیان
تنها و بی انگیزه
از پشت پنجره ی
رو به خیابانِ شلوغِ مشغله ها
نظاره گر حال دیگرانم؛

چنان سردم از نبودن هایت
که دیگر پرتو نور خورشید
گرمابخش جانم نیست
و طلوعش روشنی بخش چشمانم؛

خسته ام از نداشتنت
دیگر نم نم باران و حس لطیف بارشش
بر درختان پارک آنطرف خیابان
برایم با طراوت و زیبا نیست،
و آسمانُ سیطره ی پهناورش
برایم جولانگاه یاد تو نیست
دیگر رویاهایم را ردیف نمی کنم
برای با تو بودن
و ذهنم خالی از هر چه خیالبافیست
و پر از زیادی نبودن های توست...

#باران مقدم

‌‌‎‌‎ ‎      ‌ ‌‍❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
دلا برخیز تا کنجی نشینیم
ز ابنای زمان کنجی گزینیم

عجب دوری و ناخوش روزگاریست
نه بر مردم نه بر دور اعتباریست

اگر سد سال باشی با کسی یار
پشیمانی کشی در آخر کار


#وحشی_بافقی


‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀