💖کافه شعر💖
2.22K subscribers
4.24K photos
2.76K videos
11 files
909 links
نمیخواستم این عشق را فاش کنم

ناگاه بخود امدم

دیدم همه کلمات راز مرا میدانن ...

این است که هر چه مینویسم

عاشقانه ای برای تو میشود

#شهاب_مقربین

کافه شعر باافتخار میزبان حضور

شما دوستان ادیب میباشد

💚💛💜💜💛💚
Download Telegram
"میخواهم بدانی که تمام نشده ای!"
از ذهنم نرفته‌ای و هنوز در قلبم
ادامه داری تو حتی همین حالا
که نیستی هم از صبح تا شب در
کارهای روزمره‌یِ من
خلاصه شده ای و رویایِ
"اینجا بودنت" به خوابِ همیشگیِ
بیداری هایم تبدیل شده است.
میخواهم بدانی که همه‌یِ این ها
به زبانِ ساده یعنی: "#دوستت_دارم ".
و گمان میکنم این ساده ترین
تعبیرِ دوست داشتن است...

#زیور_شیبانی

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
من همه رو می‌بینم ولی فقط به تو نگاه میکنم. من صدای همه رو می‌شنوم ولی فقط به صدای تو گوش می کنم. من همه ی آدمارو به نحوی می فهمم ولی فقط تورو بلدم‌. من وجود آدمای اطرافمو متوجه میشم ولی فقط وجود تورو حس میکنم. من همه رو ملاقات میکنم ولی فقط با تو پرواز میکنم. من همه رو جزئی از زندگیم میدونم ولی تورو خود زندگیم. من در مورد همه حرف میزنم ولی در مورد تو صبح تا شب فکر میکنم. من افرادی که بهم نزدیکن رو دوست دارم ولی فقط #عاشق_تو_هستم

#دلنوشته

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
آهنگ حجاز می‌نمودم من زار
کامد سحری به گوش دل این گفتار

یارب، به چه روی جانب کعبه رود
گبری که کلیسا از او دارد عار

#شیخ_بهایی

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
شب رو دوست دارم
برای بوسیدن یواشکی تو
برای تشنگی
برای در آغوش کشیدنت
و تا صبح با حرفهای دلربات
مست شدن رو
خیلی دوست دارم
شب رو دوست دارم
برای اینکه انگشتات قلاب بشه توی موهام و برای اینکه با عطر تار به تار موهام
دیوانگی تو گل کنه و
خلاصه شب رو دوست دارم
برای اینکه بازوهات مثل گل پیچک محاصره میکنه و
تو آروم در گوشم میخونی
هی کوچولو دوست داشتنی خودم
دلم برات خیلی تنگ شده
شب رو دوست دارم
وقتی اسمت میشینه روی لبهام
و برای اینکه چشمات برق میزنه
و تنها من میتونم بفهمم دلت
لک زده برای
بوسه گرفتن از لبهام
شب رو دوست دارم
وقتی تمام انتظار من با بودنت تموم میشه
و این شب هیچ وقت شب نمیمونه
و بالاخره میرسیم
من و تو به یک صبحی که
برای همیشه سهم هم میشیم
و اینکه من بهت میگم
دوست داشتنت سر خط تمام
اخبار های جهانه
تیتر درشت زندگی منی
#حضرت_دلبر😍
#دوستت_دارم

#راحمه

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
من
با طلوع تماشایت
به زندگی سلام می گویم
الماس چشمانت تماشاییست
و تا با دیدگانت
پیش روی نگاهم
چشم می گشایی
گویی صبح به وقت تماشایت
طلوع می کند
نگاهم کن و
نگاهت را به دیدگانم زنجیر نما
و بگذار طلوع خورشید عشق
روشن دارد دقایقی را که
به دلتنگی دچارم
من تو را دوست دارم
و خوب می دانم
گشایش پنجره ی چشم هایت
رو به دیدگانم
آغاز صبحی است که هر لحظه اش
با عشق قرین است

#امیر عباس خالق وردی

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
کاش هر صبح به دیدار تو بیدار شدن
تو دوا باشی و با عشق تو بیمار شدن

با تو بودن همه عمر نفس در نفس‌ات
سر به گیسوی تو از عطر تو سرشار شدن

مثل برگ گل سرخ و لب خورشید بهار
سیر از طعم خوش بوسه دیدار شدن

حُسن آن نیست که آن کودک کنعانی داشت
حُسن را چشم تو بایست خریدار شدن

تو اگر باغچه را نیم نگاهی بکنی
گل بابونه ندارد غم بی بار شدن...

#کریم سهرابی

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
ما به غیر از یار اول کس نمی گیریم یار
اختیار اولین نیک است کردیم اختیار

تن یکی داریم و در یک تن نمی باشد دو سر
دل یکی داریم و در یک دل نمی گنجد دو یار

#شاه_نعمت_الله_ولی

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
(ای سرا پا همه انکار مرا یادت هست)
شاهد عشق دل آزار مرا یادت هست

گشتم از دوری روی تو چو بیمار و حزین
ای طبیب دل بیمار مرا یادت هست؟

چند وقتیست که دل را به تو پیوند زدم
ای همه باعث این کار مرا یادت هست؟

شده ام واله و شیدای تو ای جان دلم
دلبرا ، لحظه ی دیدار، مرا یادت هست؟

کاش میشد،که شبی لب بگذاری به لبم
بوسه بازی ، پس دیوار ،مرا یادت هست

عشق در چشم تو پیداست ،دلم میگوید
شاعر کوچه ی دلدار ، مرا یادت هست

منکه میترسم ازین عاقبت کار ولی
راستی، عاقبت کار ، مرا یادت هست؟


#شیدا_التیام

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
در مدرسه جز خون جگر، نیست حلال
آسوده دلی، در آن محال است، محال

این طرفه که تحصیل بدین خون جگر
در هر دو جهان، جمله وبال است، وبال

#شیخ_بهایی

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
تا دهان او لبالب شد ز نوش
غنچه را در پوست خون آمد به جوش

بزم او بهتر ز گلگشت بهشت
نام او خوش تر ز الهام سروش

با غمش تا طاقتی داری بساز
در پی‌اش تا ممکنت باشد بکوش

صید قید او نمی‌یابد خلاص
مست جام او نمی‌آید به هوش

با چنان صورت چسان بندم نظر
با چنین آتش چسان مانم خموش

می‌خرم خار جفایش را به جان
می‌کشم بار گرانش را به دوش

ما و گل‌زاری که از نیرنگ عشق
گل بود خاموش و بلبل در خروش

تا پیامش بشنوی از هر لبی
پنبهٔ غفلت برون آور ز گوش

رهزن آدم شد آن خال سیاه
آه از این گندم‌نمای جوفروش

دوش در خوابش فروغی دیده‌ایم
تا قیامت سرخوشیم از خواب دوش

#فروغی_بسطامی

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
همه شب درین خیالم ڪه رسم بوصل روزی


همه روز در امیدم ڪه شبے بخوابم آئی

#حیدر_ڪلیچه

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
دعوتید به یک صدای ناب 😍

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
تا چند سخن تراشی و رنده زنی
تا کی به هدف تیر پراکنده زنی

گر یک ورق از علم خموشی خوانی
بسیار بدین گفت و شنوخنده زنی

#ابوسعید_البوالخیر

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
چگونه دوستت دارم؟
بگذار بشمرم •••
تو را به عمق و عرض و طول
دوست دارم •••
با احساسات نامرئی
به اندازه‌ی پایان هستی
من تو را مثل هر روز دوست دارم
مثل نیاز انسان به آفتاب و شمع
تو را آزادانه دوست دارم
مثل تلاش انسان برای رسیدن به حق
تو را خالصانه دوست دارم
مثل احساس بعد از دعا
تو را با اندوه قدیمی
و ایمان کودکی‌ام دوست دارم
با عشقی که سال‌ها گم کرده‌ام
با نفسم
و با معصومیتِ از دست رفته‌ام
با اشک‌ها، لبخند‌ها و تمام هستی‌ام
و اگر خدا بخواهد
بعد از مرگم
تو را بیش از این‌ها
دوست خواهم داشت!

#الیزابت_برت_براونینگ

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
آن ها که
طعم عشق نچشیده اند
چه میدانند
معنی انتظار را
که نبودنش
چگونه آدم را می ترساند
چگونه آدم با خودش حرف می زند
نمی فهمند که
دل عاشق چکارها و آرزوها
که نمی کند
برای یک لحظه دیدنش
تو نیستی
غــــم #عصر را چه خواهـم کرد ...

#رضا_کریمی

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
دل در گرو عشق چو مجنون بگذارید
یا پای از این سیطره بیرون بگذارید

این شیوه ی رندان بلادیده ی مست است
مردانه قدم در سفر ِخون بگذارید!

چون سرو به آزادگی خویش بنازید
چون لاله رخان چهره ی گلگون بگذارید

تا شمع در این دایره افروختنی هست
پروانه شوید آتش ِ افزون بگذارید

بس نیست که در معرکه ی عشق برقصید
بالاتر از آن ، پای به گردون بگذارید

مقصود ِ زمینی شدنت بهره ی فرداست
حسرت به دل لحظه ی اکنون بگذارید
 
#رضا_محمدصالحی

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
هیچ مى‌گويى اسيرى داشتم حالش چه شد!؟
خسته‌ى من نيم‌جانى داشت احوالش چه شد!؟

هیچ مى‌پرسى كه مرغى كز ديارى گاه‌گاه
مى‌رسيد و نامه‌اى مى‌بود بر بالش چه شد!؟

هیچ كِلك فكر مى‌رانى بر اين كآن خسته را
جان نالان خود برآمد، جسم چون نالش چه شد!؟

در ضميرت هیچ مى‌گردد كه پار افتاده‌اى
مرغ روحش گِرد من مى‌گشت، امسالش چه شد!؟

پيش چشمت هیچ مى‌گردد كه در دشت خيال
آهوى من بود مجنونى به دنبالش، چه شد!؟

پيش دستت چاكرى استاده بُد آخر ببين
مرگ افكندش ز پا، غم كرد پامالش، چه شد!

مُلك عيش محتشم يارب! چرا شد سرنگون؟
گشت بختش واژگون، برگشت اقبالش، چه شد!؟

#محتشم_كاشانى

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
گاهی هوس بادهٔ رنگین دارم
گاه آرزوی وصل نگارین دارم

گه سبحه به دست و گاه زنار به دوش
یارب چه کنم، کیم، چه آیین دارم

#فروغی_بسطامی

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
با لب سُرخت مرا یاد خدا انداختی
روزگارت خوش که از میخانه مسجد ساختی

روی ماه خویش را در برکه می‌دیدی ولی
سهم ماهی‌های عاشق را چه خوش پرداختی

ما برای با تو بودن عمر خود را باختیم
بد نبود ای دوست گاهی هم تو دل می‌باختی

من به خاک افتادم اما این جوانمردی نبود
می‌توانستی نتازی بر من اما تاختی

ای که گفتی عشق را از یاد بردن سخت نیست
عشق را شاید ولی هرگز مرا نشناختی ‌...!

#فاضل_نظری

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
خوش نشاندم ، بر دلِ دیوانه ام پنهان تورا ،

گربلایی آیدت ، خواهم بلا گردان تورا ،

داد هر کس دل به دلداری دلش ارام شد ،

بی سبب نیست که خوانم ، دلبر و جانان تورا ،


#راحم_تبریزی

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀