This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
کلیپی از گرشا رضایی🌹
پاییز منم بارون تویی😍
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
پاییز منم بارون تویی😍
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
بهار...
چون ز مُرده زنده بیرون میکَشد
هر که مُرده گشت او دارد رَشَد
چون ز زنده مرده بیرون میکند
نفسِ زنده سویِ مرگی میتند
مرده شو تا مُخرِجُ الْحَیِّ الصَّمَد
زندهیی زین مرده بیرون آورد
دی شوی، بینی تو اِخراجِ بهار
لیل گردی، بینی ایلاجِ نهار
#مولانا
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
چون ز مُرده زنده بیرون میکَشد
هر که مُرده گشت او دارد رَشَد
چون ز زنده مرده بیرون میکند
نفسِ زنده سویِ مرگی میتند
مرده شو تا مُخرِجُ الْحَیِّ الصَّمَد
زندهیی زین مرده بیرون آورد
دی شوی، بینی تو اِخراجِ بهار
لیل گردی، بینی ایلاجِ نهار
#مولانا
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
( تو دعا کن )
از خدا خواسته ام خاطرت از دل بروَد
یادت از سینه ی این ، عاشق بیدل برود
شاید از غیب رها سازد و این تیر بلا..
چون که در چِله نشسته ست به باطل برود
گشته ای لیلی و گشتم همه جا در پی تو ..
نه که مجنون و از این ره نه عاقل برود!
بی ثمر میروم از خویش به دریای جنون
زورقِ بسته که دیده است ز ساحل برود؟!
هر طرف قبله ببینم، بِنشینم به نماز..
شاید این خوف و رَجا بیش به نافِل برود !
هرچه کرده ست #سپهر، هیچ دعایش نرسید
تو دعا کن، که غمت زین دل غافل برود !!
#سپهر
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
از خدا خواسته ام خاطرت از دل بروَد
یادت از سینه ی این ، عاشق بیدل برود
شاید از غیب رها سازد و این تیر بلا..
چون که در چِله نشسته ست به باطل برود
گشته ای لیلی و گشتم همه جا در پی تو ..
نه که مجنون و از این ره نه عاقل برود!
بی ثمر میروم از خویش به دریای جنون
زورقِ بسته که دیده است ز ساحل برود؟!
هر طرف قبله ببینم، بِنشینم به نماز..
شاید این خوف و رَجا بیش به نافِل برود !
هرچه کرده ست #سپهر، هیچ دعایش نرسید
تو دعا کن، که غمت زین دل غافل برود !!
#سپهر
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
سرم را
بگذار بر روی شانه ات
و با شعری از جنس بوسه
عشق را
درون دیدگانم برویان
#عصر که می شود
در آغوشم بگیر
مرا با تن پوش آغوشت
بپوشان
صدایم بزن
با همان لحن خش دار و زنانه
دلتنگی را درون کالبد احساسم بمیران
و چون نزدیکت آمدم
دستانت را پیرامونم حلقه کن
مرا محکم به خودت بچسبان
تا زندانی علاقه ات شود
مهری که چونان رود
درون سینه ام جریان دارد
درون چشمانم موج می زند
و خواهان توست
#امیر_عباس_خالق_وردی❤️
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
بگذار بر روی شانه ات
و با شعری از جنس بوسه
عشق را
درون دیدگانم برویان
#عصر که می شود
در آغوشم بگیر
مرا با تن پوش آغوشت
بپوشان
صدایم بزن
با همان لحن خش دار و زنانه
دلتنگی را درون کالبد احساسم بمیران
و چون نزدیکت آمدم
دستانت را پیرامونم حلقه کن
مرا محکم به خودت بچسبان
تا زندانی علاقه ات شود
مهری که چونان رود
درون سینه ام جریان دارد
درون چشمانم موج می زند
و خواهان توست
#امیر_عباس_خالق_وردی❤️
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
فکر تو نقش است و فکرِ اوست جان!
نقدِ تو قَلب است و نقدِ اوست کان!
او تویی! خود را بجو در اویِ او!
کو و کو گو! فاخته شو سویِ او!
#مثنوی_مولانا
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
نقدِ تو قَلب است و نقدِ اوست کان!
او تویی! خود را بجو در اویِ او!
کو و کو گو! فاخته شو سویِ او!
#مثنوی_مولانا
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
به رویم باز کن میخانهی چشمی که بستی را
ز رندی مثل من، پنهان نباید کرد مستی را
نمیآید به چشمم هیچکس غیر از تو این یعنی
به لطف عشق تمرین میکنم یکتاپرستی را
شُکوه آبشاران با غرور کوهساران گفت:
فرافتادن "ما" آبرو بخشید پستی را
در این بازار بیرونق، من آن ساعت شدم محتاج
که با "ثروت" عوض کردم غنای "تنگدستی" را
به تن تبعید شد روحِ عدمپیمای من ای عمر!
بگو بر شانه باید بُرد تا کی بار هستی را؟
#فاضل_نظری
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
ز رندی مثل من، پنهان نباید کرد مستی را
نمیآید به چشمم هیچکس غیر از تو این یعنی
به لطف عشق تمرین میکنم یکتاپرستی را
شُکوه آبشاران با غرور کوهساران گفت:
فرافتادن "ما" آبرو بخشید پستی را
در این بازار بیرونق، من آن ساعت شدم محتاج
که با "ثروت" عوض کردم غنای "تنگدستی" را
به تن تبعید شد روحِ عدمپیمای من ای عمر!
بگو بر شانه باید بُرد تا کی بار هستی را؟
#فاضل_نظری
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
اشکم به نظر، قطرهزنان میرقصد
آهم به جگر، بالفشان میرقصد
تا یاد تو میکنم، دلم میبالد
تا نام تو میبرم، زبان میرقصد
#بیدل_دهلوی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
آهم به جگر، بالفشان میرقصد
تا یاد تو میکنم، دلم میبالد
تا نام تو میبرم، زبان میرقصد
#بیدل_دهلوی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
حرفی نتوان گفت که آنِ دگر است دل ،
مگشا سر صندوق که راه سفر است دل ،
دل نیست به فرمان ، شده در حلقه ی عشاق ،
هیهات کزین دل ، به خدا کور و کر است دل ،
ویران کنم این خانه ز دست دل مفتون ،
این حال چه داند که زما بی خبر است دل ،
افسانه دراز است چه گویم من از این دل ،
صد ناله فغان دارد و خونین جگر است دل ،
از بس دل ما نعره ی مستانه کشیدست ،
آوازه مردم شده دل ، در به در است دل ،
دیریست مرا از پِی خود میکَشَد این دل ،
فریاد ز دل ، داد ز دل ، راهبر است دل ،
#راحم_تبریزی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
مگشا سر صندوق که راه سفر است دل ،
دل نیست به فرمان ، شده در حلقه ی عشاق ،
هیهات کزین دل ، به خدا کور و کر است دل ،
ویران کنم این خانه ز دست دل مفتون ،
این حال چه داند که زما بی خبر است دل ،
افسانه دراز است چه گویم من از این دل ،
صد ناله فغان دارد و خونین جگر است دل ،
از بس دل ما نعره ی مستانه کشیدست ،
آوازه مردم شده دل ، در به در است دل ،
دیریست مرا از پِی خود میکَشَد این دل ،
فریاد ز دل ، داد ز دل ، راهبر است دل ،
#راحم_تبریزی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
رندان گاهی ملک جهان میبازند
گاهی به نگاهی، دل و جان میبازند
این طور قمار، نه چند است و نه چون
هر طور برآید، آنچنان میبازند
#شیخ_بهایی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
گاهی به نگاهی، دل و جان میبازند
این طور قمار، نه چند است و نه چون
هر طور برآید، آنچنان میبازند
#شیخ_بهایی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
#تو ماه را
بیشتر از همه دوست میداشتی
و حالا ماه هر #شب
تو را به یاد من میآورد
میخواهم فراموشات کنم
اما این #ماه
با هیچ دستمالی
از پنجرهها پاک نمیشود!
#رسول_یونان
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
بیشتر از همه دوست میداشتی
و حالا ماه هر #شب
تو را به یاد من میآورد
میخواهم فراموشات کنم
اما این #ماه
با هیچ دستمالی
از پنجرهها پاک نمیشود!
#رسول_یونان
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
کوله بار #صبح
روی دوشِ شب
سلامی به ما میدهد
بوی یاسِ #صبح میپیچد
میان ایوانِ نگاهِ تو
چشمانِ خورشید تو
#صبح من است
قوری شعرم پُر از عاشقانه های
تو
روی تنِ داغِ تو
دو بیت شعر دَم کرده
با فنجان لبهای تو
چه شیرین میشود
#صبحی که پُر است از
شعری سپید با فنجانِ
لبهای رازقی تو
#سیامڪ_جعفرے
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
روی دوشِ شب
سلامی به ما میدهد
بوی یاسِ #صبح میپیچد
میان ایوانِ نگاهِ تو
چشمانِ خورشید تو
#صبح من است
قوری شعرم پُر از عاشقانه های
تو
روی تنِ داغِ تو
دو بیت شعر دَم کرده
با فنجان لبهای تو
چه شیرین میشود
#صبحی که پُر است از
شعری سپید با فنجانِ
لبهای رازقی تو
#سیامڪ_جعفرے
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
خیز، تا امروز با هم ساغر صهبا کشیم
خویش را دامن کشان تا دامن صحرا کشیم
باغ و بستان دلکشست و کوه و صحرا هم خوشست
هر کجا، گویی، بساط عیش را آنجا کشیم
کس چرا از دست دنیا ساغر محنت کشد؟
ساغری گیریم و دست از محنت دنیا کشیم
#هلالی_جغتایی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
خویش را دامن کشان تا دامن صحرا کشیم
باغ و بستان دلکشست و کوه و صحرا هم خوشست
هر کجا، گویی، بساط عیش را آنجا کشیم
کس چرا از دست دنیا ساغر محنت کشد؟
ساغری گیریم و دست از محنت دنیا کشیم
#هلالی_جغتایی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
خنک باد سحرگاهی که در کوی تو گه گاهش
مجال خاک بوسی هست و ما را نیست آن یارا
شکایت نامه شوق تو را برکوه اگر خوانم
ز رقت چشمهها گردند گریان سنگ خارا را
#سلمان_ساوجی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
مجال خاک بوسی هست و ما را نیست آن یارا
شکایت نامه شوق تو را برکوه اگر خوانم
ز رقت چشمهها گردند گریان سنگ خارا را
#سلمان_ساوجی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
کاش آن کس که به تو حق قضاوت می داد
به من سوخته دل فرصت صحبت می داد
چه نیازی است به خون خواهی دشمن وقتی
به گنهکاری ما دوست شهادت می داد
دل بریدی ز من و عهد شکستی، آری
عشق هرجا که نباید به تو جرات می داد
تا پر و بال بگیری و به جایی برسی
چه کسی بیشتر از من به تو فرصت می داد؟
هرکه از نام تو پرسید همین را گفتم:
گل سرخی که فقط بوی نجابت می داد
#محمد_حسن_جمشیدی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
به من سوخته دل فرصت صحبت می داد
چه نیازی است به خون خواهی دشمن وقتی
به گنهکاری ما دوست شهادت می داد
دل بریدی ز من و عهد شکستی، آری
عشق هرجا که نباید به تو جرات می داد
تا پر و بال بگیری و به جایی برسی
چه کسی بیشتر از من به تو فرصت می داد؟
هرکه از نام تو پرسید همین را گفتم:
گل سرخی که فقط بوی نجابت می داد
#محمد_حسن_جمشیدی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
گفتم که کنم تحفهات ای لاله عذار
جان را، چو شوم ز وصل تو برخوردار
گفتا که بهائی، این فضولی بگذار
جان خود ز من است، غیر جان تحفه بیار
#شیخ_بهایی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
جان را، چو شوم ز وصل تو برخوردار
گفتا که بهائی، این فضولی بگذار
جان خود ز من است، غیر جان تحفه بیار
#شیخ_بهایی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
من مهستیام بر همه خوبان شده طاق
مشهور به حسن در خراسان و عراق
ای پور خطیب گنجه از بهر خدا
مگذار چنین بسوزم از درد فراق
#مهستی_گنجوی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
مشهور به حسن در خراسان و عراق
ای پور خطیب گنجه از بهر خدا
مگذار چنین بسوزم از درد فراق
#مهستی_گنجوی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
سپیداندامِرویایی چهچشم محشری داری
به دستان ِ بلورینت شراب و ساغری داری
پرِ پروانه می ریزد به روی شال زربفتت
خدایمن!عجب رخسارآتش گستری داری
نمیدانیمگر بانو که باغ گل تماشایی ست
بیفکن پرده از رویت کهنیکو منظری داری
همانروزیکه بنهادی قدم در باغ فروردین
من از بوی تو فهمیدم تن گل پروری داری
چو آهوی ِ به دامافتاده در بندت گرفتارم
گره از مشکلم بگشا اگر پیغمبری داری
فریباییکهخوردمدربهشتتگولِشیطان را
تو آن حوّای جذابی که سیب نوبری داری
عسلبانو شِکَنج ِ بافه یِ زلف طلایی را
به رویشانه افشانکنکه موهایزریداری
#علی_قیصری
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
به دستان ِ بلورینت شراب و ساغری داری
پرِ پروانه می ریزد به روی شال زربفتت
خدایمن!عجب رخسارآتش گستری داری
نمیدانیمگر بانو که باغ گل تماشایی ست
بیفکن پرده از رویت کهنیکو منظری داری
همانروزیکه بنهادی قدم در باغ فروردین
من از بوی تو فهمیدم تن گل پروری داری
چو آهوی ِ به دامافتاده در بندت گرفتارم
گره از مشکلم بگشا اگر پیغمبری داری
فریباییکهخوردمدربهشتتگولِشیطان را
تو آن حوّای جذابی که سیب نوبری داری
عسلبانو شِکَنج ِ بافه یِ زلف طلایی را
به رویشانه افشانکنکه موهایزریداری
#علی_قیصری
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
تو مثل شاه بیت یک شعری
بگذار لبانت واژه بپاشند
تا دلم قافیه راجور کند.
پس هر #عصر،
به حوالیِ رویاهایم سری بزن
تنهایی ام را ببوس
دلتنگی ام را در آغوش بگیر
بگذار گرم شود خیالم
از سردیِ نبودن ها.
#فریبا_قربان_کریمی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
بگذار لبانت واژه بپاشند
تا دلم قافیه راجور کند.
پس هر #عصر،
به حوالیِ رویاهایم سری بزن
تنهایی ام را ببوس
دلتنگی ام را در آغوش بگیر
بگذار گرم شود خیالم
از سردیِ نبودن ها.
#فریبا_قربان_کریمی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀