حاجی به طواف کعبه اندر تک و پوست
وز سعی و طواف، هرچه کردست نکوست
تقصیر وی آن است که آرد دگری
قربان سازد، به جای خود، در ره دوست
#شیخ_بهایی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
وز سعی و طواف، هرچه کردست نکوست
تقصیر وی آن است که آرد دگری
قربان سازد، به جای خود، در ره دوست
#شیخ_بهایی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
راه پیدا کردن گنج جهان جز رنج نیست
رنج آن را راست می گویند اما گنج نیست
گاه می افتد به خاک و گاه می غلتد به رود
هیچ رازی در فروافتادن نارنج نیست
گاه سربازی شجاعی، گاه شاهی نا امید
روز و شب چیزی به جز تکرار یک شطرنج نیست
در کف بازار دنیا «عمر» خود را باختی
سکه ها را جمع کن! دعوای چار و پنج نیست
باید از بهتی که چشمم داشت قلبش می شکست
چشم پوشی کن که این آیینه حیرت سنج نیست
#فاضل_نظری
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
رنج آن را راست می گویند اما گنج نیست
گاه می افتد به خاک و گاه می غلتد به رود
هیچ رازی در فروافتادن نارنج نیست
گاه سربازی شجاعی، گاه شاهی نا امید
روز و شب چیزی به جز تکرار یک شطرنج نیست
در کف بازار دنیا «عمر» خود را باختی
سکه ها را جمع کن! دعوای چار و پنج نیست
باید از بهتی که چشمم داشت قلبش می شکست
چشم پوشی کن که این آیینه حیرت سنج نیست
#فاضل_نظری
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
زاهد بودم ترانه گویم کردی
سر فتنهٔ بزم و بادهجویم کردی
سجادهنشین با وقارم دیدی
بازیچهٔ کودکان کویم کردی
#مولانا
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
سر فتنهٔ بزم و بادهجویم کردی
سجادهنشین با وقارم دیدی
بازیچهٔ کودکان کویم کردی
#مولانا
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
دنــبال تو هر کـوچــه و هر ســـوی دویــدم
جـــز حـــرف تنــاقـض ز زبـانــت نشـــنیدم
هر بــار به تــو گفتـــــم از ایـن ناز حــذر کن
بر نــاز خود افــــزودی و آن نـــاز کشــــیدم
این عشـوه ی یک لحظه ای و گاه به گـاهت
بر قیـــمت یــک عمــر گـرانمــایـه خــــریـدم
مقصـود من آن زلف پریـشان شده ات بـود
صـد بـار دویــدم ولـی مقصــد نرسیــدم
در طـالــــع من بــوده فقـــط سرزنــــش تو
کــز جـانـــب هر واعـــظ بیــــگانـه شنــیدم
گفتند کـه در عشق تو جُز دردِ سـری نیـست
دلبــسته به عشـــقت شــدم و دل نـــبُریدم
بر عهد خود ایستادم و کوشیدم و افسـوس
تا عـاقبـــت ایــــن تلــخیِ ایـام چــــشـیدم
بعـداز تــو بـه گلـــــزار دلــم رفــتم و دیــدم
پژمــرده گــــلی مـانـده در ایــن باغ امیـــدم
از آن هـمه بالیـــــدنـم از عشــــق تـو اکنـون
آشفتـــه دلـــی دارم و ایــن مــوی سپیــــدم
#یوسف_رحمانی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
جـــز حـــرف تنــاقـض ز زبـانــت نشـــنیدم
هر بــار به تــو گفتـــــم از ایـن ناز حــذر کن
بر نــاز خود افــــزودی و آن نـــاز کشــــیدم
این عشـوه ی یک لحظه ای و گاه به گـاهت
بر قیـــمت یــک عمــر گـرانمــایـه خــــریـدم
مقصـود من آن زلف پریـشان شده ات بـود
صـد بـار دویــدم ولـی مقصــد نرسیــدم
در طـالــــع من بــوده فقـــط سرزنــــش تو
کــز جـانـــب هر واعـــظ بیــــگانـه شنــیدم
گفتند کـه در عشق تو جُز دردِ سـری نیـست
دلبــسته به عشـــقت شــدم و دل نـــبُریدم
بر عهد خود ایستادم و کوشیدم و افسـوس
تا عـاقبـــت ایــــن تلــخیِ ایـام چــــشـیدم
بعـداز تــو بـه گلـــــزار دلــم رفــتم و دیــدم
پژمــرده گــــلی مـانـده در ایــن باغ امیـــدم
از آن هـمه بالیـــــدنـم از عشــــق تـو اکنـون
آشفتـــه دلـــی دارم و ایــن مــوی سپیــــدم
#یوسف_رحمانی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
در ڪنار آنهایے باش ڪه نور مے آورند
و جادو مے ڪنند...
آنها ڪه با چوب جادویے ڪلام
گفتار، نگاه، رفتار و منشِ ویژه خودشان تو و جهان را متحول مے ڪنند و
همه بازے ها را به هم مے زنند.
ڪسانے ڪه قصه هاے زیبا مے گویند
و تو را به چالش مے ڪشند
و تغییرت مے دهند...
ڪسانے ڪه به تو اجازه نمے دهند
ڪه خودت را دست ڪم بگیری
و افق زندگے ات را ڪوچک بپنداری.
این جادوگران با قلبهای
تپنده و پر شور...
قبیله اصلے تو هستند و
باید ڪنارشان بمانی...
#ويلفرد_پترسون
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
و جادو مے ڪنند...
آنها ڪه با چوب جادویے ڪلام
گفتار، نگاه، رفتار و منشِ ویژه خودشان تو و جهان را متحول مے ڪنند و
همه بازے ها را به هم مے زنند.
ڪسانے ڪه قصه هاے زیبا مے گویند
و تو را به چالش مے ڪشند
و تغییرت مے دهند...
ڪسانے ڪه به تو اجازه نمے دهند
ڪه خودت را دست ڪم بگیری
و افق زندگے ات را ڪوچک بپنداری.
این جادوگران با قلبهای
تپنده و پر شور...
قبیله اصلے تو هستند و
باید ڪنارشان بمانی...
#ويلفرد_پترسون
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
تا منزل آدمی سرای دنیاست
کارش همه جرم و کار حق، لطف و عطاست
خوش باش که آن سرا چنین خواهد بود
سالی که نکوست، از بهارش پیداست
#شیخ_بهایی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
کارش همه جرم و کار حق، لطف و عطاست
خوش باش که آن سرا چنین خواهد بود
سالی که نکوست، از بهارش پیداست
#شیخ_بهایی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
حتی اڪَر
هیچڪَاه بازنڪَردی
همچنان پنجره را
دوست خواهم داشت
نومیدانه
چشم به راه بودن
بازی درخت و باد را
جدی ڪَرفتن
و هر شب بلند را
با شعری نمناڪ
بدرقه ڪردن
آری،
خواستهی پنجره این است.
خواستهی پنجره این است.
مرڪَ چشــم بهراهان
زیباتر نیست؟
#صدیق_قطبی
#شب_بخیر
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
هیچڪَاه بازنڪَردی
همچنان پنجره را
دوست خواهم داشت
نومیدانه
چشم به راه بودن
بازی درخت و باد را
جدی ڪَرفتن
و هر شب بلند را
با شعری نمناڪ
بدرقه ڪردن
آری،
خواستهی پنجره این است.
خواستهی پنجره این است.
مرڪَ چشــم بهراهان
زیباتر نیست؟
#صدیق_قطبی
#شب_بخیر
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
تعريفت از عشق
@iMTProto 🥀
♥️♥️
◁❚❚▷ ◉──── ❣♪
❤❤❤❤❤❤❤
😍😍😍
🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
◁❚❚▷ ◉──── ❣♪
❤❤❤❤❤❤❤
😍😍😍
🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
تو صبح انوری و دم روح پرورت
باشد نسیم صبح چه در لطف و چه عتاب
من غنچه ام شکفته شوم از نسیم صبح
نه زلف دلبرم که درآیم به پیچ و تاب
#ابوالحسن_فراهانی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
باشد نسیم صبح چه در لطف و چه عتاب
من غنچه ام شکفته شوم از نسیم صبح
نه زلف دلبرم که درآیم به پیچ و تاب
#ابوالحسن_فراهانی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
خانه ای ساخته ای در من
که هر صبح
نور پنجره هایش را لمس میکند...
و عشق...
از در و دیوارش جاریست
همانطور که من گلی کاشته ام
به زیبایی تو...
که هر صبح کنار پنجره
برای تمام شهر...
دلبری میکند!
#صفا وهابی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
که هر صبح
نور پنجره هایش را لمس میکند...
و عشق...
از در و دیوارش جاریست
همانطور که من گلی کاشته ام
به زیبایی تو...
که هر صبح کنار پنجره
برای تمام شهر...
دلبری میکند!
#صفا وهابی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
صبح که می آید
آسمان به نور میاندیشد
غنچه به بوسه های نسیم
جویبار به نوازش ِ زمین
و گنجشکها به ترانه های امروزشان!
اما من
به خورشید ِ چشمهای تو
بوسه ی لبخند و صدایت
و به ترانه ی امروز دستهای مهربانت
می اندیشم
«صبحت بخیر زیباترین اندیشه ها..»
#م_شیروانی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
آسمان به نور میاندیشد
غنچه به بوسه های نسیم
جویبار به نوازش ِ زمین
و گنجشکها به ترانه های امروزشان!
اما من
به خورشید ِ چشمهای تو
بوسه ی لبخند و صدایت
و به ترانه ی امروز دستهای مهربانت
می اندیشم
«صبحت بخیر زیباترین اندیشه ها..»
#م_شیروانی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
هر روز که
از خواب بیدار می شوم
می بینم هنوز فردا نیامده است
فردایم زمانی می رسد
که #تــو به قولت عمل کنی و بیایی...
#محمــد_بشیــــرے
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
از خواب بیدار می شوم
می بینم هنوز فردا نیامده است
فردایم زمانی می رسد
که #تــو به قولت عمل کنی و بیایی...
#محمــد_بشیــــرے
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
خلق اطفال اند، جُز مستِ خدا
نیست بالغ، جُز رهیده از هوا
گفت: دنیا لعب و لهو است و شما
کودکیت و راست فرماید خدا
از لَعِب بیرون نرفتی، کودکی!
بی زَکات روح، کی باشی ذَکیّ؟!
#مثنوی_مولانا دفتراول
📘بلوغ و بزرگی واقعی رهیدن از هوا و هوس است و تا وقتی که مشغول بازی های دنیایی، هنوز کودکی!
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
نیست بالغ، جُز رهیده از هوا
گفت: دنیا لعب و لهو است و شما
کودکیت و راست فرماید خدا
از لَعِب بیرون نرفتی، کودکی!
بی زَکات روح، کی باشی ذَکیّ؟!
#مثنوی_مولانا دفتراول
📘بلوغ و بزرگی واقعی رهیدن از هوا و هوس است و تا وقتی که مشغول بازی های دنیایی، هنوز کودکی!
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
.
کاش دستت را می گرفتم
از پله تاريخ پايين می دويديم
به ابتداي زمين ميرسيديم
آنجا که در گِل آدمی
گل رازقی می روييد
کاش نبضات را ميگرفتم و منتشر می کردم
تا دنيا به حال طبيعی اش برگردد
#شمس_لنگرودی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
کاش دستت را می گرفتم
از پله تاريخ پايين می دويديم
به ابتداي زمين ميرسيديم
آنجا که در گِل آدمی
گل رازقی می روييد
کاش نبضات را ميگرفتم و منتشر می کردم
تا دنيا به حال طبيعی اش برگردد
#شمس_لنگرودی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
در رگ هایم تیر می کشی
عمیق و جانکاه
ای درد سینه سوز عزیز خواستنی
و خرابم می کنی چو کهنه شرابی
سبز شده از خوشه خوشه انگورهای سرخ و مست
در میعادگاهی نشسته برقلبِ عواطفم....
صفحات سبز احساسم را
به تنباکوی تخدیرت می پیچم
منطق را زیر سم ستوران ِ قلبم
از پای در می آورم
چیزی نمی بینم چیزی نمی شنوم
تو را به جانم حظ می کنم ....
بیا خوب من می خواهم
تمام باید و نبایدها را دور بزنم و
دوباره روبروی " تو "
چو پیراهنی
دکمه های شیدایی و شوریدگی م را
سینه به سینه
به سرتاسر ستون مهره های زندگی
کوک بزنم .....
می خواهم تو را
هان محبوب خواستنی ِ من
هان پاره ی تنم
تمام ِ حالا و اکنون ها
دوست بدارم دوست بدارم
دوست بدارم ....
#فریده_رضایی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
عمیق و جانکاه
ای درد سینه سوز عزیز خواستنی
و خرابم می کنی چو کهنه شرابی
سبز شده از خوشه خوشه انگورهای سرخ و مست
در میعادگاهی نشسته برقلبِ عواطفم....
صفحات سبز احساسم را
به تنباکوی تخدیرت می پیچم
منطق را زیر سم ستوران ِ قلبم
از پای در می آورم
چیزی نمی بینم چیزی نمی شنوم
تو را به جانم حظ می کنم ....
بیا خوب من می خواهم
تمام باید و نبایدها را دور بزنم و
دوباره روبروی " تو "
چو پیراهنی
دکمه های شیدایی و شوریدگی م را
سینه به سینه
به سرتاسر ستون مهره های زندگی
کوک بزنم .....
می خواهم تو را
هان محبوب خواستنی ِ من
هان پاره ی تنم
تمام ِ حالا و اکنون ها
دوست بدارم دوست بدارم
دوست بدارم ....
#فریده_رضایی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
در میکده دوش، زاهدی دیدم مست
تسبیح به گردن و صراحی در دست
گفتم: ز چه در میکده جا کردی؟ گفت:
از میکده هم به سوی حق راهی هست
#شیخ_بهایی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
تسبیح به گردن و صراحی در دست
گفتم: ز چه در میکده جا کردی؟ گفت:
از میکده هم به سوی حق راهی هست
#شیخ_بهایی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
دو چیز تو دنیا خیلی سخته:
یکی منتظر موندنه..
یکی هم فراموش کردنه
اما میدونی سخت تر از اون دوتا چیه؟
اینه که ندونی اونی که دوسش داری رو
باید فراموش کنی..!
یا منتظرش بمونی...!🥀
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
یکی منتظر موندنه..
یکی هم فراموش کردنه
اما میدونی سخت تر از اون دوتا چیه؟
اینه که ندونی اونی که دوسش داری رو
باید فراموش کنی..!
یا منتظرش بمونی...!🥀
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
همان کسی که سکوت مرا نشانه گرفت
همینکه حرف دلم شد فقط بهانه گرفت
چه حکمتیست که غم رو به هر طرف انداخت
بدون هیچ درنگی مرا نشانه گرفت؟
هزار مرتبه از خود به طعنه پرسیدم
چه شد که شعله عشقش چنین زبانه گرفت؟
هنوز خون به دلم از کسی که با لبخند
نشست و اشک مرا چون انار دانه گرفت
به جای دوست که یک عمر در خیالم بود
چه تلخ دست مرا مرگ، عاشقانه گرفت
#محمدحسن_جمشیدی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
همینکه حرف دلم شد فقط بهانه گرفت
چه حکمتیست که غم رو به هر طرف انداخت
بدون هیچ درنگی مرا نشانه گرفت؟
هزار مرتبه از خود به طعنه پرسیدم
چه شد که شعله عشقش چنین زبانه گرفت؟
هنوز خون به دلم از کسی که با لبخند
نشست و اشک مرا چون انار دانه گرفت
به جای دوست که یک عمر در خیالم بود
چه تلخ دست مرا مرگ، عاشقانه گرفت
#محمدحسن_جمشیدی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
هر وعده که دادند به ما باد هوا بود
هر نکته که گفتند غلط بود و ریا بود
رندان به چپاول سر این سفره نشستند
اینها همه از غفلت و بیحالی ما بود!
گفتند چنینیم و چنانیم دریغا ...
اینها همه لالایی خواباندن ما بود !
ایکاش در دیزی ما باز نمی ماند
یا کاش که در گربه کمی شرم و حیا بود!
#حدیثشیرینزاده
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
هر نکته که گفتند غلط بود و ریا بود
رندان به چپاول سر این سفره نشستند
اینها همه از غفلت و بیحالی ما بود!
گفتند چنینیم و چنانیم دریغا ...
اینها همه لالایی خواباندن ما بود !
ایکاش در دیزی ما باز نمی ماند
یا کاش که در گربه کمی شرم و حیا بود!
#حدیثشیرینزاده
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀