چشمهایم را پر از خورشید وگندم مے ڪنم
با ڪبوتر ها دلم را نذر مردم مے ڪنم
خط به خط مے نوشم از تلواسه ے انگورها
هفت خط مستے ام را خط هشتم مے ڪنم
وامدار صد سلامم لب به لب دلتنگے ام
گاه هم یاد از هواے ابرے قم مے ڪنم
محو در آیینه ها تڪثیر شد بغض دلم
قاب جان را مملو از نور و ترنم مے ڪنم
باز هم سر میروم از ڪاسه ے آیینه ها
تا خلیج آبے چشمت تلاطم مے ڪنم
ازدحام چشم هاے خیس و امواج دعا
من خودم را لابلاے اشک ها گم مے ڪنم
از زبان الڪن من با ڪبوترها مگو
آهوانه التماسم را تڪلم میڪنم
#اڪــــرم_نورانے
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
با ڪبوتر ها دلم را نذر مردم مے ڪنم
خط به خط مے نوشم از تلواسه ے انگورها
هفت خط مستے ام را خط هشتم مے ڪنم
وامدار صد سلامم لب به لب دلتنگے ام
گاه هم یاد از هواے ابرے قم مے ڪنم
محو در آیینه ها تڪثیر شد بغض دلم
قاب جان را مملو از نور و ترنم مے ڪنم
باز هم سر میروم از ڪاسه ے آیینه ها
تا خلیج آبے چشمت تلاطم مے ڪنم
ازدحام چشم هاے خیس و امواج دعا
من خودم را لابلاے اشک ها گم مے ڪنم
از زبان الڪن من با ڪبوترها مگو
آهوانه التماسم را تڪلم میڪنم
#اڪــــرم_نورانے
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
با کوی تو هر کرا سر و کار افتد
از مسجد و دیر و کعبه بیزار افتد
گر زلف تو در کعبه فشاند دامن
اسلام بدست و پای زنار افتد
#ابوسعید_ابوالخیر
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
از مسجد و دیر و کعبه بیزار افتد
گر زلف تو در کعبه فشاند دامن
اسلام بدست و پای زنار افتد
#ابوسعید_ابوالخیر
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
سودای وصال
آن گاه که سودای وصالت به سر افتاد
دل در گرو عشق تو خونین جگرافتاد
دادند نشانی تو در کوی محبت
سودایی تو در خم آن در بدر افتاد
چندانکه حریم حرمت منظر من بود
هر قبله که دیدم رخ تو در بصر افتاد
یک چند خیال تو مرا محرم دل بود
افسوس که آن هم به دمی مختصر افتاد
هر لحظه مرا یاد تو درسی دگر آموخت
هر دم به سر از عشق تو شوری دگر افتاد
در دشت جنون در صف مجنون صفتان شد
آن کس که به سودای رخت بی خبر افتاد
شبگرد تو در راه غمش سوخته دل باش
شاید که به دلسوختگان هم نظر افتاد
#شبگرد
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
آن گاه که سودای وصالت به سر افتاد
دل در گرو عشق تو خونین جگرافتاد
دادند نشانی تو در کوی محبت
سودایی تو در خم آن در بدر افتاد
چندانکه حریم حرمت منظر من بود
هر قبله که دیدم رخ تو در بصر افتاد
یک چند خیال تو مرا محرم دل بود
افسوس که آن هم به دمی مختصر افتاد
هر لحظه مرا یاد تو درسی دگر آموخت
هر دم به سر از عشق تو شوری دگر افتاد
در دشت جنون در صف مجنون صفتان شد
آن کس که به سودای رخت بی خبر افتاد
شبگرد تو در راه غمش سوخته دل باش
شاید که به دلسوختگان هم نظر افتاد
#شبگرد
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
دلم را می لرزاند
بوسه هایی که بر پیشانی ام میگذاری!
اما...
پس لرزه هایش را بیشتر دوست دارم,
زمانیکه بعد از آن،
عاشقانه میگویی:
"دوستت دارم"💙
#فرهاد_بیدار
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
بوسه هایی که بر پیشانی ام میگذاری!
اما...
پس لرزه هایش را بیشتر دوست دارم,
زمانیکه بعد از آن،
عاشقانه میگویی:
"دوستت دارم"💙
#فرهاد_بیدار
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
Hayedeh : To Ke Nisti / هایده : تو که نیستی
#هایده
تو ڪه نیستے از خودم بیخبرم
◁❚❚▷ ◉──── ❣♪
❤❤❤❤❤❤
🌿🌿🌿🌿🌿
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
تو ڪه نیستے از خودم بیخبرم
◁❚❚▷ ◉──── ❣♪
❤❤❤❤❤❤
🌿🌿🌿🌿🌿
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
گفتی #دوستتدارم
تا جان در بدن و این بود
دلچسبترین بوسهے لبانم
شنیدنیترین و نفسگیرترین
؏اشقانه ، بر آغوش آتشین....
#فرزانه_طالبی_پور👌❤️
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
تا جان در بدن و این بود
دلچسبترین بوسهے لبانم
شنیدنیترین و نفسگیرترین
؏اشقانه ، بر آغوش آتشین....
#فرزانه_طالبی_پور👌❤️
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
قـدم میـزنم طول شـب را
تا سپیـده ی صبـح
بر گهـواره ی خیـال ...
میـانِ هیـاهـوی ســتارگان
دلم کمـی آرامـش میخـواهد
کمـی عشـق
کمـی نـوازش
کمی آغـوش ...
#ژیلا_معصومی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
تا سپیـده ی صبـح
بر گهـواره ی خیـال ...
میـانِ هیـاهـوی ســتارگان
دلم کمـی آرامـش میخـواهد
کمـی عشـق
کمـی نـوازش
کمی آغـوش ...
#ژیلا_معصومی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
به وقت صبح دل را تازه یابی
همه ذرّات در آوازه یابی
به وقت صبح دل را شاد گردان
حقیقت جان و دل آباد گردان
#عطار_نیشابوری
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
همه ذرّات در آوازه یابی
به وقت صبح دل را شاد گردان
حقیقت جان و دل آباد گردان
#عطار_نیشابوری
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
بوسه ات را...
بايد با قهوه ام به هَم بزنم....
بيدار شو...!
من بدون دوست داشتنت....
صبحانه كه هيچ...
صبح هم از گلويم پايين نميرود...!
#علی_قاضي_نظام
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
بايد با قهوه ام به هَم بزنم....
بيدار شو...!
من بدون دوست داشتنت....
صبحانه كه هيچ...
صبح هم از گلويم پايين نميرود...!
#علی_قاضي_نظام
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
چو باد صبح
جستن ڪردی آغاز
بر آیین دگر دادی سخن ساز
چه گفتی؟
گفتی: ای باد سحرخیز!
شمیم مشڪ در جیب سمن بیز،
به معشوقان
بری پیغامِ عاشق
بدین جنبش، دهی آرامِ عاشق
#جامی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
جستن ڪردی آغاز
بر آیین دگر دادی سخن ساز
چه گفتی؟
گفتی: ای باد سحرخیز!
شمیم مشڪ در جیب سمن بیز،
به معشوقان
بری پیغامِ عاشق
بدین جنبش، دهی آرامِ عاشق
#جامی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
من آن صبحم که ناگاهان چو آتش در شب افتادم
بیا ای چشم روشن بین که خورشیدی عجب زادم
ز هر چاک گریبانم چراغی تازه می تابد
که در پیراهن خود آذرخش آسا درافتادم...!
#هوشنگ_ابتهاج
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
بیا ای چشم روشن بین که خورشیدی عجب زادم
ز هر چاک گریبانم چراغی تازه می تابد
که در پیراهن خود آذرخش آسا درافتادم...!
#هوشنگ_ابتهاج
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
در واپسین نفس شب
آواز باد پیچید
پنجره نگاهش تا خیابان دوید
وگوش شهر
از موسیقی ِ
سلام های مکرر
آفتاب پر شد...!
#گلی_دختر_شالیزار
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
آواز باد پیچید
پنجره نگاهش تا خیابان دوید
وگوش شهر
از موسیقی ِ
سلام های مکرر
آفتاب پر شد...!
#گلی_دختر_شالیزار
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
من میشنوم که می نبخشایی تو
هر جا که شکستهایست آنجایی تو
ما جمله شکستگان درگاه توایم
در حال شکستگان چه فرمایی تو
#ابوسعید_ابوالخیر
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
هر جا که شکستهایست آنجایی تو
ما جمله شکستگان درگاه توایم
در حال شکستگان چه فرمایی تو
#ابوسعید_ابوالخیر
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
سلام ای شهرِ غم ! از بوی بارانت نمی گویی؟
از اندوهِ شب و بغضِ خیابانت نمی گویی؟
هوا بس ناجوانمردانه غمگین است ! ثالث جان
دو خط از شعرِ جانسوزِ زمستانت نمی گویی؟
خدایا پس طلوعِ آسمانِ لاله زارت کو؟
سلامِ تازه ای دیگر به طهرانت نمی گویی؟
به این دنیای بد عهدی چه آوردی ؟ بگو سعدی
فدای صبحِ سیمینِ گلستانت ! نمی گویی؟
سکوتِ خانه شد سنگین ، درودت خواجه شمس الدین
غزل با دُرفشانی های دیوانت نمی گویی؟
"به صحرا بنگرم صحرا ته وینم " کاش میدیدی
کمی از آن دو بیتی های "عریانت" نمی گویی؟
به دیدارت " ثریا " آمد امشب ! شهریارِ غم
چه شد پس؟ " آمدی جانم به قربانت " نمی گویی؟
#مهدی_حبیبی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
از اندوهِ شب و بغضِ خیابانت نمی گویی؟
هوا بس ناجوانمردانه غمگین است ! ثالث جان
دو خط از شعرِ جانسوزِ زمستانت نمی گویی؟
خدایا پس طلوعِ آسمانِ لاله زارت کو؟
سلامِ تازه ای دیگر به طهرانت نمی گویی؟
به این دنیای بد عهدی چه آوردی ؟ بگو سعدی
فدای صبحِ سیمینِ گلستانت ! نمی گویی؟
سکوتِ خانه شد سنگین ، درودت خواجه شمس الدین
غزل با دُرفشانی های دیوانت نمی گویی؟
"به صحرا بنگرم صحرا ته وینم " کاش میدیدی
کمی از آن دو بیتی های "عریانت" نمی گویی؟
به دیدارت " ثریا " آمد امشب ! شهریارِ غم
چه شد پس؟ " آمدی جانم به قربانت " نمی گویی؟
#مهدی_حبیبی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
تا دیدهٔ دل ز دیدهها نگشایی
هرگز ندهند دیدهها بینایی
امروز از این شراب جامی در کش
مسکین تو که در امید پس فردایی
#باباافضل_کاشانی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
هرگز ندهند دیدهها بینایی
امروز از این شراب جامی در کش
مسکین تو که در امید پس فردایی
#باباافضل_کاشانی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
#لبخند_بزن
صبحی که تو باشی و من و بوسه و آغوش
صبحیست پر از حال خوشِ ثانیههایش
#لبخند_بزن تا که جهان محو تو باشد
چون شعر که معنا شده در قافیههایش
#حمید_رضا_یگانه
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
صبحی که تو باشی و من و بوسه و آغوش
صبحیست پر از حال خوشِ ثانیههایش
#لبخند_بزن تا که جهان محو تو باشد
چون شعر که معنا شده در قافیههایش
#حمید_رضا_یگانه
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
وقتی سر ِچوب جهالت می شود دار
بر دار میگردد حقایقهای بسیار
باید که بر نامردمان فریاد کردن
وقتی که تقدیرت ترا دادست پیکار
محکم بزن فریاد خود همرزم و همراز
خون جوانان وطن شد بانگ بیدار
شانه به شانه همصدا مانند امواج
هر تار موی ما شود دار جفا کار
آرامش ما را بهم زد شیخ ِمفتی
از دست آزارش شده دل زار و بیزار
اینک سه تار مویمان شوری بپا کرد
زن، زندگی، آزادی اش سرفصل اخبار
عنوان شعرم را نهادم زندگی ، زن
ای شیرزن آزادیت را هی بزن جار
#نسرین_حسینی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
بر دار میگردد حقایقهای بسیار
باید که بر نامردمان فریاد کردن
وقتی که تقدیرت ترا دادست پیکار
محکم بزن فریاد خود همرزم و همراز
خون جوانان وطن شد بانگ بیدار
شانه به شانه همصدا مانند امواج
هر تار موی ما شود دار جفا کار
آرامش ما را بهم زد شیخ ِمفتی
از دست آزارش شده دل زار و بیزار
اینک سه تار مویمان شوری بپا کرد
زن، زندگی، آزادی اش سرفصل اخبار
عنوان شعرم را نهادم زندگی ، زن
ای شیرزن آزادیت را هی بزن جار
#نسرین_حسینی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
صبح است ساقیا
استاد شجریان
صبح است ساقیا قدحے پرشراب ڪن
دور فلک درنگ ندارد شتاب ڪن
زان پیشتر ڪه عالم فانے شود خراب
ما را ز جام باده گلگون خراب ڪن
خورشید مے ز مشرق ساغر طلوع ڪرد
گر برگ عیش میطلبے ترک خواب ڪن
روزے ڪه چرخ از گل ما ڪوزهها ڪند
زنهار ڪاسه سر مرا پرشراب ڪن
ڪار صواب باده پرستیست حافظا
برخیز و عزم جزم ڪار صواب ڪن
حضرت حافظ
صبح است ساقیا
استاد:محمدرضاشجریان
اهنگسازی:استادپرویز مشڪاتیان
◁❚❚▷ ◉──── ❣♪
🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿
🌼🌼🌼🌼🌼
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
دور فلک درنگ ندارد شتاب ڪن
زان پیشتر ڪه عالم فانے شود خراب
ما را ز جام باده گلگون خراب ڪن
خورشید مے ز مشرق ساغر طلوع ڪرد
گر برگ عیش میطلبے ترک خواب ڪن
روزے ڪه چرخ از گل ما ڪوزهها ڪند
زنهار ڪاسه سر مرا پرشراب ڪن
ڪار صواب باده پرستیست حافظا
برخیز و عزم جزم ڪار صواب ڪن
حضرت حافظ
صبح است ساقیا
استاد:محمدرضاشجریان
اهنگسازی:استادپرویز مشڪاتیان
◁❚❚▷ ◉──── ❣♪
🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿
🌼🌼🌼🌼🌼
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀