ماهی که نه زیر و نی به بالاست کجاست
جانی که نه بی ما و نه باماست کجاست
اینجا آنجا مگو بگو راست کجاست
عالم همه اوست آنکه بیناست کجاست
#رباعی_مولانا
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
جانی که نه بی ما و نه باماست کجاست
اینجا آنجا مگو بگو راست کجاست
عالم همه اوست آنکه بیناست کجاست
#رباعی_مولانا
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
این کوزه چو من عاشق زاری بودهست
در بند سر زلف نگاری بودهست
این دسته که بر گردن او میبینی
دستیست که بر گردن یاری بودهست
#خیام
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
در بند سر زلف نگاری بودهست
این دسته که بر گردن او میبینی
دستیست که بر گردن یاری بودهست
#خیام
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
می کُشند از تیغ مذهب مادر و نوزاد را
انـدکی سکنا نکــن شهــر ِخــراب آباد را
دشمن آگاهی از سنگین دلی گاهی نداد
با مسلسل در خیابان فرصت ِ فـریاد را
با قـوای قهـریه در هر وجب آتش زدند
لشکر ِ جهل و سیاهی باغِ استعداد را
همچنان با نفیِ آزادی خدای سوتوکور
سال ها بگرفته از ما نغمه های شاد را
گوشهی گودِهلاکت بی تفاوت مانده ام
تا ببینم با دو چشمم مـــرگِ استبداد را
تار وپودِجسمدژخیم رابه کرکسهادهید
خـاک میهـن بـر نتابـد لاشـه ی جـلاد را
نازنین بانو عسل اعجازِ سیلِ اشک و آه
بی خبر در هـم بپیچد خـانه ی بیداد را
#علی_قیصری
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
انـدکی سکنا نکــن شهــر ِخــراب آباد را
دشمن آگاهی از سنگین دلی گاهی نداد
با مسلسل در خیابان فرصت ِ فـریاد را
با قـوای قهـریه در هر وجب آتش زدند
لشکر ِ جهل و سیاهی باغِ استعداد را
همچنان با نفیِ آزادی خدای سوتوکور
سال ها بگرفته از ما نغمه های شاد را
گوشهی گودِهلاکت بی تفاوت مانده ام
تا ببینم با دو چشمم مـــرگِ استبداد را
تار وپودِجسمدژخیم رابه کرکسهادهید
خـاک میهـن بـر نتابـد لاشـه ی جـلاد را
نازنین بانو عسل اعجازِ سیلِ اشک و آه
بی خبر در هـم بپیچد خـانه ی بیداد را
#علی_قیصری
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
محبوبم!
جهانم آشفته است؛ جهانم میزان نیست. جهانم پر از اضطراب است. لحظات چَموشند. تنها هنگامی که به شما میرسم، روبهروی توام و به تو سلام میکنم، آن زمان جهان به تعادل میرسد.
جواب بدهی یا نه، تو جهانِ مرا را متعادل میکنی.
وقتی به شما سلام میکنم پاییز اینطرف در سمت چپ من است و بهار کمی آن طرفتر و اگر شما پاسخ بدهید، فصلها با هم قاطی میشوند. هم بهار است هم برف میریزد هم گلها میشکفند و هم برگها زرد میشوند.
من به سلامم سلام میکنم. اگر بِنا باشد آن سلام را به شما عرض کنم وه چه سلامی است!
#محمد_صالح_علاء
📕 #دست_بردن_زیر_لباس_سیب
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
جهانم آشفته است؛ جهانم میزان نیست. جهانم پر از اضطراب است. لحظات چَموشند. تنها هنگامی که به شما میرسم، روبهروی توام و به تو سلام میکنم، آن زمان جهان به تعادل میرسد.
جواب بدهی یا نه، تو جهانِ مرا را متعادل میکنی.
وقتی به شما سلام میکنم پاییز اینطرف در سمت چپ من است و بهار کمی آن طرفتر و اگر شما پاسخ بدهید، فصلها با هم قاطی میشوند. هم بهار است هم برف میریزد هم گلها میشکفند و هم برگها زرد میشوند.
من به سلامم سلام میکنم. اگر بِنا باشد آن سلام را به شما عرض کنم وه چه سلامی است!
#محمد_صالح_علاء
📕 #دست_بردن_زیر_لباس_سیب
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
نفس را بد خو به ناز و نعمت دنیا مکن
آب و نان سیر، کاهل می کند مزدور را
#صائب
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
آب و نان سیر، کاهل می کند مزدور را
#صائب
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
ز هر نقشی که دل از دیده گیرد پاک میآیم
گدای معنی پاکم تهی ادراک می آیم
گهی رسم و ره فرزانگی ذوق جنون بخشد
من از درس خرد مندان گریبان چاک میآیم
گهی پیچد جهان بر من گهی من بر جهان پیچم
بگردان باده تا بیرون ازین پیچاک میآیم
نه اینجا چشمک ساقی نه آنجا حرف مشتاقی
ز بزم صوفی و ملا بسی غمناک می آیم
رسد وقتی که خاصان ترا با من فتدکاری
که من صحرائیم پیش ملک بیباک می آیم
#اقبال_لاهوری
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
گدای معنی پاکم تهی ادراک می آیم
گهی رسم و ره فرزانگی ذوق جنون بخشد
من از درس خرد مندان گریبان چاک میآیم
گهی پیچد جهان بر من گهی من بر جهان پیچم
بگردان باده تا بیرون ازین پیچاک میآیم
نه اینجا چشمک ساقی نه آنجا حرف مشتاقی
ز بزم صوفی و ملا بسی غمناک می آیم
رسد وقتی که خاصان ترا با من فتدکاری
که من صحرائیم پیش ملک بیباک می آیم
#اقبال_لاهوری
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
خوش آنکه بر سر کویَت گذر توانم کرد
در آن گذر، به جمالت نظر توانم کرد
ز بس که خاک به سر کردم از غمت، مشکل
-که روز حشر، سر از خاک بَر توانم کرد!
#صبری_عراقی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
در آن گذر، به جمالت نظر توانم کرد
ز بس که خاک به سر کردم از غمت، مشکل
-که روز حشر، سر از خاک بَر توانم کرد!
#صبری_عراقی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
#عصرها
ڪوچه ے خیالت
تنگتر از تنگ مے شود
شعرم پَر مے ڪشد
به هواے آسمان چشمان تو
دورے ، نیستی
امّا یادت نفس است ، نفس
بوسه اے را همراه مے ڪنم
با گُل شقایق
سنجاقش مے ڪنم به تنِ باد
شاید باد لمس ڪند گونه هاے تو را
راستے
خبر دارے اینجا
من و #عصر خیره مے شوم
به جاده ے بودنت .......
#سیامڪ_جعفرے
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
ڪوچه ے خیالت
تنگتر از تنگ مے شود
شعرم پَر مے ڪشد
به هواے آسمان چشمان تو
دورے ، نیستی
امّا یادت نفس است ، نفس
بوسه اے را همراه مے ڪنم
با گُل شقایق
سنجاقش مے ڪنم به تنِ باد
شاید باد لمس ڪند گونه هاے تو را
راستے
خبر دارے اینجا
من و #عصر خیره مے شوم
به جاده ے بودنت .......
#سیامڪ_جعفرے
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
مرا آتش صدا كن تا بسوزانم سراپایت
مرا باران صدا ده تا ببارم بر عطشهایت
مرا اندوه بشناس و كمك كن تا بیامیزم
مثالِ سرنوشتم با سرشتِ چشم زیبایت
مرا رودی بدان و یاریام كن تا در آویزم
به شوق جذبهوارت تا فرو ریزم به دریایت
خیالی ، وعدهای ، وهمی ، امیدی ، مژدهای ، یادی
به هر نامه كه خوش داری تو ، بارم ده به دنیایت
مرا آن نیمهی دیگر بدان ، آن روح سرگردان !
كه كامل میشود با نیمهی خود ، روح تنهایت
#حسین_منزوی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
مرا باران صدا ده تا ببارم بر عطشهایت
مرا اندوه بشناس و كمك كن تا بیامیزم
مثالِ سرنوشتم با سرشتِ چشم زیبایت
مرا رودی بدان و یاریام كن تا در آویزم
به شوق جذبهوارت تا فرو ریزم به دریایت
خیالی ، وعدهای ، وهمی ، امیدی ، مژدهای ، یادی
به هر نامه كه خوش داری تو ، بارم ده به دنیایت
مرا آن نیمهی دیگر بدان ، آن روح سرگردان !
كه كامل میشود با نیمهی خود ، روح تنهایت
#حسین_منزوی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
براے قلبم چه طرحے بریزم
تا عاشقت نباشد؟
لبانم را چه بیاموزم
ڪه تو را نبوسد
و طاقتم را
ڪه دندان بر جگر بگذارد؟
به شعرم چه بگویم
ڪه منتظرم باشد تا بعد؟
و حال آنڪه روزے ڪه تو را نبینم
بینهایت است ...!
#نزار_قبانی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
تا عاشقت نباشد؟
لبانم را چه بیاموزم
ڪه تو را نبوسد
و طاقتم را
ڪه دندان بر جگر بگذارد؟
به شعرم چه بگویم
ڪه منتظرم باشد تا بعد؟
و حال آنڪه روزے ڪه تو را نبینم
بینهایت است ...!
#نزار_قبانی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
هرگز دلم برای کم و بیش غم نداشت
آری نداشت غم که غم بیش و کم نداشت
در دفتر زمانه فتد نامش از قلم
هر ملتی که مردم صاحب قلم نداشت
در پیشگاه اهل خِرد نیست محترم
هر کس که فکر جامعه را محترم نداشت
با آنکه جیب و جام من از مال و می تهی است
ما را فراغتیست که جمشید جم نداشت
انصاف و عدل داشت موافق بس ولی
چون فرخی موافق ثابتقدم نداشت
#فرخی_یزدی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
آری نداشت غم که غم بیش و کم نداشت
در دفتر زمانه فتد نامش از قلم
هر ملتی که مردم صاحب قلم نداشت
در پیشگاه اهل خِرد نیست محترم
هر کس که فکر جامعه را محترم نداشت
با آنکه جیب و جام من از مال و می تهی است
ما را فراغتیست که جمشید جم نداشت
انصاف و عدل داشت موافق بس ولی
چون فرخی موافق ثابتقدم نداشت
#فرخی_یزدی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
درون آینهی روبرو چه میبینی
تو ترجمان جهانی بگو چه میبینی؟
تویی برابر تو -چشم در برابر چشم-
در آن دو چشم پر از گفت و گو چه میبینی؟
تو هم شراب خودی هم شراب خوارهی خود
سوای خون دلت در سبو چه میبینی؟
به چشم واسطه در خویشتن که گم شدهای
میان همهمه و های و هو چه میبینی؟
به دار سوخته، این نیم سوز عشق و امید
که سوخت در شرر آرزو، چه میبینی؟
در آن گلولهی آتش گرفتهای که دل است
و باد میبَرَدَش سو به سو چه میبینی
#حسین_منزوی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
تو ترجمان جهانی بگو چه میبینی؟
تویی برابر تو -چشم در برابر چشم-
در آن دو چشم پر از گفت و گو چه میبینی؟
تو هم شراب خودی هم شراب خوارهی خود
سوای خون دلت در سبو چه میبینی؟
به چشم واسطه در خویشتن که گم شدهای
میان همهمه و های و هو چه میبینی؟
به دار سوخته، این نیم سوز عشق و امید
که سوخت در شرر آرزو، چه میبینی؟
در آن گلولهی آتش گرفتهای که دل است
و باد میبَرَدَش سو به سو چه میبینی
#حسین_منزوی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
چای #عصرانه ی عشق را
با #طعمِ دوستت دارم دم کرده ام
عطروبوی احساس
وطعم بوسه وآغوش را
چیده ام درسینی شعرم
تعارف میکنم تازه دم است!!
با #عشوه بردار
#شهاب_شهابی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
با #طعمِ دوستت دارم دم کرده ام
عطروبوی احساس
وطعم بوسه وآغوش را
چیده ام درسینی شعرم
تعارف میکنم تازه دم است!!
با #عشوه بردار
#شهاب_شهابی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
ما درین وحشت سرا آتشْعنان افتادهایم
عکس خورشیدیم، در آبِ روان افتادهایم
تا نظر واکردهای، از یکدگر پاشیدهایم
پیش پای ماه چون فرشِ کتان(۱) افتادهایم
نه سرانجام اقامت، نه امید بازگشت
مرغ بیبال و پریم، از آشیان افتادهایم
سختجانی بر دل ما کار مشکل کرده است
همچو پیکان در طلسمِ استخوان افتادهایم
برنمیدارد عمارت این زمین شورهزار
ما عبث در فکر تعمیر جهان افتادهایم
می شود آسوده از نشو و نما تخمی که سوخت
ما ز دوزخ در بهشتِ جاودان افتادهایم
چهرۀ آشفتهحالان نامۀ واکردهای است
گرچه ما در عرضِ مطلب بیزبان افتادهایم
کجروی در کیش ما کفر است صائب همچو تیر
از چه دایم در کشاکش چون کمان افتادهایم؟
#صائب
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
عکس خورشیدیم، در آبِ روان افتادهایم
تا نظر واکردهای، از یکدگر پاشیدهایم
پیش پای ماه چون فرشِ کتان(۱) افتادهایم
نه سرانجام اقامت، نه امید بازگشت
مرغ بیبال و پریم، از آشیان افتادهایم
سختجانی بر دل ما کار مشکل کرده است
همچو پیکان در طلسمِ استخوان افتادهایم
برنمیدارد عمارت این زمین شورهزار
ما عبث در فکر تعمیر جهان افتادهایم
می شود آسوده از نشو و نما تخمی که سوخت
ما ز دوزخ در بهشتِ جاودان افتادهایم
چهرۀ آشفتهحالان نامۀ واکردهای است
گرچه ما در عرضِ مطلب بیزبان افتادهایم
کجروی در کیش ما کفر است صائب همچو تیر
از چه دایم در کشاکش چون کمان افتادهایم؟
#صائب
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
-حس کن مرا ؛
که دست برده داخل گیست .
حس کن مرا ؛
بر لکه های بالش خیست .
حس کن مرا ؛
در «دوستت دارم» در ِ گوشت .
حس کن مرا ؛
در شیطنت هایم در آغوشت!
حس کن مـــــرا ؛
در آخریـــن سطر از تشنج هام…
حس کن مرا ؛
حس کن مرا... که مثل تو تنهام!
حس کن مرا و ذوب شو در داغی دستم
بگذار تا دنیا بداند «هستی» و «هستم»
#سید_مهدی_موسوی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
که دست برده داخل گیست .
حس کن مرا ؛
بر لکه های بالش خیست .
حس کن مرا ؛
در «دوستت دارم» در ِ گوشت .
حس کن مرا ؛
در شیطنت هایم در آغوشت!
حس کن مـــــرا ؛
در آخریـــن سطر از تشنج هام…
حس کن مرا ؛
حس کن مرا... که مثل تو تنهام!
حس کن مرا و ذوب شو در داغی دستم
بگذار تا دنیا بداند «هستی» و «هستم»
#سید_مهدی_موسوی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
Sia Sefid ~ Music-Fa.Com
Haamim ~ Music-Fa.Com
🤍🎧
◁❚❚▷ ◉──── ❤♪
❤❤❤❤❤❤❤
🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
◁❚❚▷ ◉──── ❤♪
❤❤❤❤❤❤❤
🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
دوست داشتنت
پیراهن من است
می پوشم و از یاد میبرم
که جهان جای غمگینیست...!
#مژگان_عباسلو
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
پیراهن من است
می پوشم و از یاد میبرم
که جهان جای غمگینیست...!
#مژگان_عباسلو
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀