💖کافه شعر💖
2.68K subscribers
4.42K photos
2.94K videos
12 files
1.06K links
نمیخواستم این عشق را فاش کنم

ناگاه بخود امدم

دیدم همه کلمات راز مرا میدانن ...

این است که هر چه مینویسم

عاشقانه ای برای تو میشود

#شهاب_مقربین

کافه شعر باافتخار میزبان حضور

شما دوستان ادیب میباشد

💚💛💜💜💛💚
Download Telegram
اگر این شعر را خواندی
دستی که آن را نوشته است به یاد نیاور
زیرا من به قدری تو را دوست دارم
که دلم می خواهد در خیال و افکار شیرین تو
از یاد رفته باشم
مبادا
به من فکر کنی و تو را غمگین سازد

#ویلیام_شکسپیر

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
رنگ ز رخ پریده‌ٔ ما را کسی ندید
این مرغ پرکشیده‌ٔ ما را کسی ندید

چون دود، در سیاهی شب گم شد از نظر
خواب ز سرپریده‌ٔ ما را کسی ندید

بسیار صیدِ جَسته که آمد به جای خویش
اما دل رمیده‌ٔ ما را کسی ندید

پنهان ز چشمِ غیر، به کنجی گریستیم
اشکِ به رخ دویده‌ٔ ما را کسی ندید

اغیار، محو چاکِ گریبان او شدند
پیراهنِ دریده‌ٔ ما را کسی ندید

خاری که رفته بود به پا، زود چاره شد
خار به دل خلیده‌ٔ ما را کسی ندید

گلچین رسید و دست به یغما گشود و رفت
گل‌های تازه چیده‌ٔ ما را کسی ندید

مانندِ نخلِ موم که بندد ثمر به خود
یک میوه‌ٔ رسیده‌ٔ ما را کسی ندید

دامانِ تر، به اشکِ ریا، پاک شسته شد
کالای آبدیده‌ٔ ما را کسی ندید

دیوانِ عمر را دو سه روزی ورق زدیم
ابیات برگزیده‌ٔ ما را کسی ندید


#محمد_قهرمان

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
دیشب
که بکوی یار می‌گردیدم
دانی که پی چه کار می‌گردیدم ؟

قربان خلاف
وعده‌اش می‌گشتم
گرد سر انتظار می‌گردیدم ...


#ابوسعید_ابوالخیر👌👍♥️

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
Miras
Mansour
#منصور

#میراث

   ‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ◁❚❚▷ ◉────‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌


🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸


🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼


🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
Nafasam
Babak Mafi
#نفسم 💖

#بابک_مافی


   ‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ◁❚❚▷ ◉────‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌


💖💖💖💖💖


🌼🌼🌼🌼🌼🌼


🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸


❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
گریه بی بهانه
حسام الدین سراج
#بهانه

#حسام‌الدین‌سراج

   ‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ◁❚❚▷ ◉────‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌

‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
🎼🎵🎼🎵🎼🎵🎼🎵🎼🎵



🌸🌸🌸🌸🌸🌸


🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼


💖💖💖💖💖💖


❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
اول هفتتـون زیبـا🪴

صـبح قـشنگـــــــــ 🪴
شنبه تـون بـخیر
زندگیتون سرشاراز🪴
عــشـق و سـلامتـی
لبخـنـد روی لبـاتـون 🪴
شـادی توی دلهاتـون
آرامـش توی قـلبهاتـون 🪴
بـرکت تـوی کـارهـاتـون
وخـداوند متعال یارو یاورتون
🪴


❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
صبحدمان، ازمی گل بوی مست
همچو نسیم سحرازجا به جست

خواب نهان، در سر شهلای شوخ
تاب عیان، در سر مرغول شست

خانه بهم بر زده چون عهد ترک
زلف بهم درشده چون غول مست


#اثیر_اخسیکتی


‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
بنده ی باد صبایم که به هر صبحدمی
هم پیامی به برم از بر جانان آورد

شکر معبود که شد دیده ی جانم روشن
تا صبا سوی جهان بوی گریبان آورد


#جهان_ملک_خاتون


‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
دلا رمز حیات از غنچه دریاب
حقیقت در مجازش بی حجابست

ز خاک تیره می روید ولیکن
نگاهش بر شعاع آفتاب است


#اقبال_لاهوری

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
باز #شنبه شد
و من هنوز دلتنگی
#جمعه را یدک میکشم
فرقی نمی‌کند هر روز
دلتنگی پایش را در
کفشِ احساسم می کند


#سیامک_جعفری

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
سایه رفتی و دلم در غزلت جا مانده
پایم آنجا، بین شاه بیت غزل وامانده

بعد تو سوگ غزل بار دگر بر پا شد
گفتن مرثیه ها قلب مرا رنجانده

ارغوان کنج حیاط، هیچ دگر سایه نداشت
ارغوان بعد تو شد خسته تر و درمانده

هر کسی نام تو را می برد و می بینم
شاخه اش را به همان سمت صدا چرخانده

“تاسیان”ات غم نسلی است ز دل رفته قرار
رزم عشق است “سیه مشق” و قلم، فرمانده

چشم شبگرد به لالایی “بانگ نی ” تو
گشته بیدار و نمی در ره عشق افشانده

#محمدرضا_شرعی

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
تفاوت نیست در لطف و عتاب و خشم و ناز تو



تو از هر در درآیی می‌کنی گلزار ، محفل را


#صائب_تبریزی


❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
شِکر به شُکر نهم در دهان مژده‌دِهان
اگر تو باز برآری حدیث من به دهان

بعید نیست که گر تو به عهد بازآیی
به عید وصل تو من خویشتن کنم قربان

تو آن نه‌ای که چو غایب شوی ز دل بروی
تفاوتی نکند قرب دل به بُعد مکان

قرار، یک نفسم بی‌تو دست می‌ندهد
هم احتمال جفا بهْ که صبر بر هجران

محب صادق اگر صاحبش به تیر زند
محبتش نگذارد که برکَند پیکان

وصال دوست به‌جان گر میسّرت گردد
بخر که دیر به دست اوفتد چنین ارزان

کدام روز دگر جان به‌کار بازآید؟
که جان‌فشان نکنی روز وصل بر جانان

شکایت از دل سنگین یار نتْوان کرد
که خویشتن زده‌ایم آبگینه بر سندان

ز دست دوست به نالیدن آمدی سعدی
تو قدر دوست ندانی که دوست داری جان

#سعدی

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
کهکشان

هر شاعري براي "صبح بخیرهایش"
شعري دارد
و من
هر صبح،
تو را می سرایم
از دهانت واژه می چینم
گیلاس لبت را می بوسم
دستت را می گیرم
و تا خورشید می پَرم
و با تو
به کهکشان هاي نوري
چشمک می زنم.


#شیدا_التیام

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
امروز سماعست و سماعست و سماع
نورست شعاعست و شعاعست و شعاع

این عشق مطاعست و مطاعست و مطاع
از عقل وداعست و وداعست و وداع

#رباعی_مولانا

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
رضا شیری - بامعرفت
@Vooice_Nab
🎧رضا شیری

بامعرفت

   ‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ◁❚❚▷ ◉────‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
‌‌

🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸


🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼



💖💖💖💖💖💖💖💖


❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀

لابد دوستت دارم هنوز
که هنوز فکر می کنم
از هزار و صد نسخه ی این شعر
یک نسخه را تو
به خانه می بری
و تو تنها تو می فهمی
چند جای این شعر،
خط خورده است.

#لیلا_کردبچه

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
شهریور و پایان تابستان داغی که...
باز از تو می گیرند عابرها سراغی که...

سیب و انار و میوه های زرد و سرخت را 
یک‌ روز می چینم خودم از کوچه باغی که...

کم کم می آیی با نگاه زرد و نارنجت
تا کوچه ها خلوت نماند با چراغی که...

خش خش!صدای پای تو آهسته می آید 
گم می شود در ازدحام کوچه زاغی که...

با بادها می‌آیی و بوی تو می پیچد 
در زیر پای عابران بی دماغی که...

پاییز فصل روزهای زرد و نارنجی 
با خود ببر ما را دوباره سمت باغی که...

#یوسف_احمدی

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
عشق از ازل است و تا ابد خواهد بود

جویندهٔ عشق بی عدد خواهد بود

فردا که قیامت آشکارا گردد

هر دل که نه عاشق است، رد خواهد بود


#باباافضل_کاشانی

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
تاب رویت به فروغ مَه تابان مانَد
سر زلفت به شب تیره‌ی هجران مانَد

گر بدان قامت و رخسار به گلزار آیی
سرو پا در گِل و گل سر به گریبان مانَد

می‌زند لافِ سکون عقل، ولی چشم تواَش
به طریقی بَرد از راه که حیران مانَد

دل آشفته‌ی خود را به تمنّای رُخت
جمع دارم اگر آن زلف پریشان مانَد

عاقبت گفت به مردم سخنِ راز من، اشک
راز عاشق، سخنی نیست که پنهان مانَد

ای «خیالی!» شب محنت گذرد، تیره مشو
هیچ حالی چو ندیدیم که یکسان مانَد...

#خیالی_بخارایی

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀