به قهر می روی و باز بی قرار منی
تو آن ستاره ی دوری که در مدار منی!
برای بال خیالت بلیط لازم نیست
همیشه همسفر ویژه ی قطار منی
تمام مقصد گردشگران عوض شده است
که از مناظر زیبای روزگار منی
کدام روز مسیرت به " ساوه" افتاده؟
که از دلایل ِ شیرینی اَنار منی
گرفته بوته ی هر چای رنگ چشمت را
نشان سبزی ِ زیتون رودبار منی
چقدر زلزله خیز است قهر کوتاهت !
همیشه بیشتر از حدّ انتظار منی
بیا دوباره بنا کن مناره های مرا
که اخم کردی و مسئول انفجار منی
گروه خون جدیدی بساز در جانم
ورود شوق به رگ های بی شمار منی
کنار آمده ام با تب ِ زمستان ها
تو ایستگاه بهاری که درکنار منی...
#محمد_علی_نیکومنش
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
تو آن ستاره ی دوری که در مدار منی!
برای بال خیالت بلیط لازم نیست
همیشه همسفر ویژه ی قطار منی
تمام مقصد گردشگران عوض شده است
که از مناظر زیبای روزگار منی
کدام روز مسیرت به " ساوه" افتاده؟
که از دلایل ِ شیرینی اَنار منی
گرفته بوته ی هر چای رنگ چشمت را
نشان سبزی ِ زیتون رودبار منی
چقدر زلزله خیز است قهر کوتاهت !
همیشه بیشتر از حدّ انتظار منی
بیا دوباره بنا کن مناره های مرا
که اخم کردی و مسئول انفجار منی
گروه خون جدیدی بساز در جانم
ورود شوق به رگ های بی شمار منی
کنار آمده ام با تب ِ زمستان ها
تو ایستگاه بهاری که درکنار منی...
#محمد_علی_نیکومنش
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
.
دوستش داشتم
بیشتر از حدی که فکرش را میکرد
تمام عشقم را ریختم به پایش
تا اینکه دور شد از من
از عشقم
آدم ها جایی نخواهند رفت
اگر خودمان
پر پرواز ، را
به آنها ندهیم...
#حمیدرضا_عبدالهی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
دوستش داشتم
بیشتر از حدی که فکرش را میکرد
تمام عشقم را ریختم به پایش
تا اینکه دور شد از من
از عشقم
آدم ها جایی نخواهند رفت
اگر خودمان
پر پرواز ، را
به آنها ندهیم...
#حمیدرضا_عبدالهی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
دُرّ اگر چه خرد و اشکسته شود
توتیای دیده ی خسته شود
ای دُر از اشکست خود بر سر مزن
کز شکستن روشنی خواهی شدن
#مثنوی_مولانا
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
توتیای دیده ی خسته شود
ای دُر از اشکست خود بر سر مزن
کز شکستن روشنی خواهی شدن
#مثنوی_مولانا
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
در فاصله ات یار ز من دور تری نیست
اینجا که منم آدم رنجور تری نیست
از دست دل و بازیِ قلبم گله مندم
از سینه ی من حالتِ ناجور تری نیست
با استرس و وسوسه جانم به لب آمد
جز این دلِ دیوانه که مجبور تری نیست
ایّوبِ دلم کور شده پای خیالت
مانند من این بار دگر کور تری نیست
هر واژه ی من با نفسِ غم گره خورده
از بخت سیاهم به نظر گور تری نیست
هی چاک کند جسم مرا تیغه ی حسرت
از غصه ی دوریِ تو ساتور تری نیست
فریاد زدم، سوختم و بغض گرفتم
آه،،، از تو دگر دخترِ مغرورِ تری نیست
باید بزنم ریشه ی هر معرکه را باز
از این من دنیا زده محصور تری نیست
#فیروز_احمد_سعیدی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
اینجا که منم آدم رنجور تری نیست
از دست دل و بازیِ قلبم گله مندم
از سینه ی من حالتِ ناجور تری نیست
با استرس و وسوسه جانم به لب آمد
جز این دلِ دیوانه که مجبور تری نیست
ایّوبِ دلم کور شده پای خیالت
مانند من این بار دگر کور تری نیست
هر واژه ی من با نفسِ غم گره خورده
از بخت سیاهم به نظر گور تری نیست
هی چاک کند جسم مرا تیغه ی حسرت
از غصه ی دوریِ تو ساتور تری نیست
فریاد زدم، سوختم و بغض گرفتم
آه،،، از تو دگر دخترِ مغرورِ تری نیست
باید بزنم ریشه ی هر معرکه را باز
از این من دنیا زده محصور تری نیست
#فیروز_احمد_سعیدی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
وقتست که باز بلبل آشوب کند
فرّاش چمن ز باد جاروب کند
گل پیرهن دریدۀ خونآلود
از دستِ رخ تو بر سرِ چوب کند
#کمال_الدین_اصفهانی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
فرّاش چمن ز باد جاروب کند
گل پیرهن دریدۀ خونآلود
از دستِ رخ تو بر سرِ چوب کند
#کمال_الدین_اصفهانی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
"تقدیم به پیشگاه امام حسین "
شد احاطه در دل گودال از هر سمت و سو
سنگ از پشت سر و سرنیزه خورد از روبه رو
روی زانویش نشست و تیر را آماده کرد
از جبین تا خواست برچیند عرق آن ماه رو
یک سه شعبه مانده بود از تیرهای حرمله
خورد بر قلب و برون آمد سرش از پشت او
زخم بر زخم دگر دست نوازش می کشید
وای با دستان زهرا زخم او میشد رفو
از عطش خون میچکید از کنج لبهایش چرا
آنکه دریا میگرفت از جام لب هایش سبو
قصد قربت کرد هر کس میزدش با تیر و سنگ
در دل گودال آمد قاتل او باوضو
بعد از آن لحظه که شد پامال اسبان پیکرش
بر سر دزدیدن سر نقشه بود و گفت و گو
با لگد بر پهلوی او زد همان ابن الحرام
آه دیدم کرد یک دم پیکرش را زیر رو
سیزده ضربه زد و سر را برید از پشت سر
رفت از نسل بشر تا روز محشر آبرو
زینت دوش نبی بر خاک صحرا مانده بود
خاک صحرا در طوافش بود و بغضش در گلو
سینه ی عالم ندارد جا برای داغ او
تا دهم شرح غمش را نکته نکته مو به مو
#سجاد_احمدیان
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
شد احاطه در دل گودال از هر سمت و سو
سنگ از پشت سر و سرنیزه خورد از روبه رو
روی زانویش نشست و تیر را آماده کرد
از جبین تا خواست برچیند عرق آن ماه رو
یک سه شعبه مانده بود از تیرهای حرمله
خورد بر قلب و برون آمد سرش از پشت او
زخم بر زخم دگر دست نوازش می کشید
وای با دستان زهرا زخم او میشد رفو
از عطش خون میچکید از کنج لبهایش چرا
آنکه دریا میگرفت از جام لب هایش سبو
قصد قربت کرد هر کس میزدش با تیر و سنگ
در دل گودال آمد قاتل او باوضو
بعد از آن لحظه که شد پامال اسبان پیکرش
بر سر دزدیدن سر نقشه بود و گفت و گو
با لگد بر پهلوی او زد همان ابن الحرام
آه دیدم کرد یک دم پیکرش را زیر رو
سیزده ضربه زد و سر را برید از پشت سر
رفت از نسل بشر تا روز محشر آبرو
زینت دوش نبی بر خاک صحرا مانده بود
خاک صحرا در طوافش بود و بغضش در گلو
سینه ی عالم ندارد جا برای داغ او
تا دهم شرح غمش را نکته نکته مو به مو
#سجاد_احمدیان
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
www.rezadabir.blogfa.com
محمد اصفهانی
#شکایت_هجران..
#هوشنگ_ابتهاج🖤🥀
#آریا_عظیمی_نژاد
#محمد_اصفهانی
🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤
🥀🥀🥀🥀🥀🥀
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
#هوشنگ_ابتهاج🖤🥀
#آریا_عظیمی_نژاد
#محمد_اصفهانی
🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤
🥀🥀🥀🥀🥀🥀
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
Mokhtabad - Tamanaye vesal - تا کی به تمنای وصال تو یگانه
🎧مختاباد
تمناے عشق
شعر ازشیخ بهایی
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
تمناے عشق
شعر ازشیخ بهایی
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
تنها یک چیز را بیشتر از تو دوست دارم
اینکه «تو را دوست دارم».
میخواهی بمان، میخواهی برو
رفتنِ تو دلانگیزتر از آمدنِ دیگریست.
#محمد_ابراهیم_جعفری
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
اینکه «تو را دوست دارم».
میخواهی بمان، میخواهی برو
رفتنِ تو دلانگیزتر از آمدنِ دیگریست.
#محمد_ابراهیم_جعفری
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
Mizane Bad
Meysam Ebrahimi
Cheshmat
Kasra Zahedi
روشنایی که متولد میشود
گلبرگ های طلایی آفتاب را
به زمین
به نگاههای منتظر
هدیه میدهد .
نگاههایی که هرروز
با قلموی رنگی خدا
به یکی از هزاران رنگ در می اید
امروز خدا برایمان
رنگ ارغوانی را در نظر گرفته
و شعر نابی از زندگی را
که بسراییم با دهان هایی که
طعم شراب سیب را میدهد...!
#آذر_فراهانی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
گلبرگ های طلایی آفتاب را
به زمین
به نگاههای منتظر
هدیه میدهد .
نگاههایی که هرروز
با قلموی رنگی خدا
به یکی از هزاران رنگ در می اید
امروز خدا برایمان
رنگ ارغوانی را در نظر گرفته
و شعر نابی از زندگی را
که بسراییم با دهان هایی که
طعم شراب سیب را میدهد...!
#آذر_فراهانی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
ای ز مژگان تو در چشم گلستان خارها
گل ز سودای رخت افتاده در بازارها
هر سحرگه کیمیای سرخ رویی می زند
آفتاب رحمت عام تو بر دیوارها
#صائب_تبریزی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
گل ز سودای رخت افتاده در بازارها
هر سحرگه کیمیای سرخ رویی می زند
آفتاب رحمت عام تو بر دیوارها
#صائب_تبریزی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
خورشید رُخَت
مُلک جهان میبخشد
دُرّ سخنت
گنج نهان میبخشد
صد جانیابم
از غم عشقت هر روز
گویی که غم
عِشق توجان میبخشد...
#عطار
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
خورشید رُخَت
مُلک جهان میبخشد
دُرّ سخنت
گنج نهان میبخشد
صد جانیابم
از غم عشقت هر روز
گویی که غم
عِشق توجان میبخشد...
#عطار
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
هر بامداد
تا نور مهر ميدمد از كوههاي دور.
من بال ميگشايم،
چابكتر از نسيم.
پيغام صبحدم را
با شعرهاي روشن
پرواز ميدهم...!
#فریدون_مشیری
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
تا نور مهر ميدمد از كوههاي دور.
من بال ميگشايم،
چابكتر از نسيم.
پيغام صبحدم را
با شعرهاي روشن
پرواز ميدهم...!
#فریدون_مشیری
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
چه روزها که بدون تو آفتاب نشد
چه چشمها که بدون تو غرق خواب نشد
چه آسمان نجیبی نشست بر سرمان
که با هجوم بدیهایمان خراب نشد
تو از تمام عزیزانِ من عزیزتری
که با تو سَرشدن از عمر من حساب نشد
هوای مهر تو در جای جای دل پیچید
چنانچه هیچ دلی غرق اضطراب نشد
بدون روی تو، اندیشههایمان سنگیست
کجاست آن دل سنگی که بیتو آب نشد
خودت بیا و برای خودت دعاگو باش
دعای منتظرانت که مستجاب نشد
چنان به باور این کوچه عطر نرگس ریخت
که بیحضور تو در شهر انقلاب نشد...
#صفيه_قومنجانی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
چه چشمها که بدون تو غرق خواب نشد
چه آسمان نجیبی نشست بر سرمان
که با هجوم بدیهایمان خراب نشد
تو از تمام عزیزانِ من عزیزتری
که با تو سَرشدن از عمر من حساب نشد
هوای مهر تو در جای جای دل پیچید
چنانچه هیچ دلی غرق اضطراب نشد
بدون روی تو، اندیشههایمان سنگیست
کجاست آن دل سنگی که بیتو آب نشد
خودت بیا و برای خودت دعاگو باش
دعای منتظرانت که مستجاب نشد
چنان به باور این کوچه عطر نرگس ریخت
که بیحضور تو در شهر انقلاب نشد...
#صفيه_قومنجانی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
هر جمعه، یاد و خاطراتت این حوالی ست
هر دفعه می پرسم: «خدایا! این چه حالیست!؟»
چیزی نفهمیدم از این احساس مبهم!
نوع تمام جمله های دل سؤالیست
یک عمر درس عاشقی خواندیم و هر ترم
در کارنامه، نمره ی اندوه، عالیست!
هر بار دل تا مرزهای عشق میرفت
از سوی عقل اخطار می آمد: «خیالی ست»
دیگر قدمهایم معلق مانده انگار
تا انتها رفتن، گمانم، احتمالی ست
بغض هوای ابری ام را جمعه، تَر کرد
باریده ام بر شوره زارانی که خالی ست
این جمعه را هم خاطراتت، جمعه تر کرد!
در روح ویران تا همیشه خشکسالی ست!!!
#مریم_عرفان
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
هر دفعه می پرسم: «خدایا! این چه حالیست!؟»
چیزی نفهمیدم از این احساس مبهم!
نوع تمام جمله های دل سؤالیست
یک عمر درس عاشقی خواندیم و هر ترم
در کارنامه، نمره ی اندوه، عالیست!
هر بار دل تا مرزهای عشق میرفت
از سوی عقل اخطار می آمد: «خیالی ست»
دیگر قدمهایم معلق مانده انگار
تا انتها رفتن، گمانم، احتمالی ست
بغض هوای ابری ام را جمعه، تَر کرد
باریده ام بر شوره زارانی که خالی ست
این جمعه را هم خاطراتت، جمعه تر کرد!
در روح ویران تا همیشه خشکسالی ست!!!
#مریم_عرفان
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
Captain Black
Mohamad Fathi
" ڪاپتان بِلَک "
من میخوام خیابوناے شهرو با تو گَز ڪنم😉
#محمد_فتحی
😘😘😘😘😘😘😘
😉😉😉😉😉
😍😍😍😍🥰🥰🥰🥰🥰
❤❤❤❤❤❤
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
من میخوام خیابوناے شهرو با تو گَز ڪنم😉
#محمد_فتحی
😘😘😘😘😘😘😘
😉😉😉😉😉
😍😍😍😍🥰🥰🥰🥰🥰
❤❤❤❤❤❤
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀